جوانان مسلمان، سرگرم زورآزمایی و مسابقه وزنه برداری بودند. سنگ بزرگی آن جا بود که مقیاس قوت و مردانگی جوانان به شمار میرفت و هر کس آن را به قدر توانایی خود حرکت میداد.
در این هنگام رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رسید و پرسید: «چه میکنید؟»
ـ داریم زور آزمایی میکنیم میخواهیم ببینیم کدام یک از ما قویتر و زورمندتر است.
ـ میل دارید که من بگویم چه کسی از همه نیرومندتر است؟
ـ البته، چه از این بهتر که رسول خدا داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد.
افراد جمعیّت همه منتظر و نگران بودند، که رسول اکرم کدام یک را به عنوان قهرمان معرفی خواهد کرد. عدهای پیش خود فکر میکردند الان رسول خدا دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه معرفی خواهد کرد.
رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «از همه نیرومندتر، آن کس است که اگر از یک چیزی خوشش آمد، علاقه به آن چیز او را از مدار حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی آلوده نگردد.
و اگر در موردی عصبانی شد و موجی از خشم در روحش پیدا شد، تسلط بر خویشتن را حفظ کند، جز حقیقت نگوید و کلمهای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد. و اگر صاحب قدرت و نفوذ گشت و موانع از جلویش برداشته شد، زیاده از میزانی که استحقاق دارد، دست درازی نکند»![1]
[1] . داستان راستان، ج 1 / 95، از وسائل، ج 2، 469.
داستانهای جوانان / محمد علی کریمی نیا