باورهای غیر منطقی در مورد انتخاب همسر

باورهای غیر منطقی در مورد انتخاب همسر

نویسنده : طاهره کریمی -کارشناس علوم تربیتی

فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می شود. شاید کمتر انتخابی تا این اندازه در طول زندگی زوجها مرکز توجه بوده و بسیار با اهمیت تلقی شده است. اما متأسفانه، در بحبوحه ی دوران نامزدی، افراد جوان اغلب بی ملاحظه می شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می گیرند و یا اینکه آنها را بررسی نمی کنند. علاوه بر این، نگرش ها و عقاید خاصی در جامعه ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می شود. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر، غیر منطقی و محدود کننده به نظر می رسد.

‌ نه باورهای غیر منطقی(محدود کننده) درباره ی انتخاب همسر:

موضوعی که بطور وسیع در پیشینه ی تجربی که در زمینه ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است، مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرآیند انتخاب همسر است. لارسن نه باور غیر منطقی که اغلب افراد درباره ی انتخاب همسر دارند را بیان کرده است:

1- اعتقاد به اینکه من فقط می توانم عاشق یک نفر باشم.

شخصی که دارای این عقیده است، گمان می کند که تنا یک نفر در دنیا برای ازواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه ی دومی داریم که با ازوداج با او، همه چیز به تکامل می رسد.
این افکار غالباً غیر منطقی هستند، چرا که باید به هنگام رو به رو شدن تنها با فردی بخصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می رسد، روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسین به دقیقه ی اعجاز بر انگیزی که چشم انداز یک ازدواج خوب را نوید می دهد.

2- همسر کامل

«تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم.» کسی که این اعتقاد را داشته باشد، شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج، دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.

3- تکامل خود

«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم.»
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است، از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروری است، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ی ازدواج دچار اضطراب کند.

4- ارتباط کامل

«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مژثری خواهیم داشت.» توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است، مانند ارتباط خوب، مهارت های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش ها و عقاید، جستجوی چنین ارتباط و چنین همسری که این مهارت ها و قابلیت ها را داشته باشد، عاقلانه است. با این وجود، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر، می توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی، پیش از ازدواج میسر نیست.

5- تلاش بیشتر

«من با هر کسی که برای ازدواج انتخاب کنم، خوشبخت خواهم شد، به شرط آنکه به قدر کافی تلاش کنم.»
لارسن تأکید می کند که تلاش برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج، دو فرد بالغ و متفکر را می طلبد. از آنجا که هر کسی آن قدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود، بنابراین کمی دقت در انتخاب همسر در ابتدای راه ضروری به نظر می رسد.

6- عشق کافی است

«عاشق کسی شدن، دلیل کافی برای ازدواج است.»
جامعه ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی برای ازدواج، ارزشمند می شمارند. در واقع، افراد کمی هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار، در نظر گرفته شود، سایر توانایی های اساسی فرد و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.

7- همزیستی

«اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس خوشبختی مان را افزایش خواهیم داد.»
مرور سوابق همزیستی و موفقیت های بعدی در ازدواج، نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند، در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند، آمادگی بیشتری برای نارضایتی از زندگی و جدایی دارند. کسانی که همزیستی می کنند، مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج و نگرش مثبتی نسبت به طلاق دارند.

8- فرد مکمل و تضاد

«من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصی او متضاد با خصوصیات من باشد.»
اگرچه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت، می توانند کامل کننده ی ضعف ها و قوت های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش بینی کننده ی موفقیت در ازدواج، نشان می دهند که قوی ترین عامل خوشبختی همانندی در ارزش ها، نگرش و خصوصیات شخصی است.

9- انتخاب باید آسان باشد

«انتخاب یک همسر باید کار ساده ای باشد و این انتخاب حاصل یک شانس یا اتفاق است.» فردی با این طرز تفکر، تصور می کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن، باید در انتظار یک اتفاق بماند. چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه استف بدون آنکه از تفکر محتاطانه یا انجام عملی برای نزدیکتر شدن به هدف ازدواج، کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند، فقط تعدادی از نگرش ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر هستند و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش های نادرست، درمانگران، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج می توانند به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
منبع: 7روز زندگی شماره -82

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید