جاودانگی و جهانی بودن قرآن

جاودانگی و جهانی بودن قرآن

نویسنده: علی راد

یکی از ویژگی های برتر قرآن، در کنار جامعیت، جاودانگی و جهانی بودن آن است. « جاودانگی » برابر نهاد فارسی واژگانی همانند « خلود » و « ابدیت » در زبان عربی است و هر سه واژه برای « زمان طولانی » و گاه به معنای « زمان بی انتها » به کار رفته و دارای مفهوم کشش زمانی ممتد است.(1) جاودانگی را در اصطلاح می توان به فرازمانی و فرامکانی بودن و عدم تأثیرپذیری از فرهنگ زمانه تعریف کرد و بعد از قرآن، وحی دیگر از سوی خداوند برای بشر نخواهد آمد و پیامبری نیز مبعوث نخواهد شد. جهانی بودن نیز یعنی قرآن به زمانی خاص یا ملت یا گروهی ویژه اختصاص ندارد و به فراخنای حیات بشری تا پگاه رستاخیز با تمام اقوام و ملل و زبان ها و ملیت ها به گفتگو می پردازد.
قران به عنوان تنها کتاب آسمانی تحریف نیافته، گفتار و پیام خداوند را، به طور مستقیم در دسترس بشریت قرار داده است، و ناسخ آن نخواهد آمد. بدین جهت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه الوداع با عنوان « ثقل اکبر » از آن یاد کرد. برگ های زرین تاریخ این کتاب از آغاز ظهور تاکنون، برای هر مخاطب منصفی این امر را به اثبات می رساند که قرآن با برخورداری از اصل جاودانگی و میزان حضور در میان جهانیان و نقش آفرینی در تحولات اساسی جهانی و اهتمامی که از سوی پیروان عموم ادیان و مذاهب به آن شده، بی همتا است.
آیه ی إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ‌ (زخرف: 4) بیانگر آن است که خداوند در علم ازلی و قطعی خویش مقدّر داشته که قرآن در مسیر جاودانه اش در جایگاهی والا و مستقر قرار گرفته باشد؛ جایگاهی که دست بی خردان از رسیدن بدان کوتاه است؛پایه های آن استوار و همواره در بستر زمان بی هیچ دشواری در حرکت و پویایی است.(2)
نتیجه ی پذیرش اصل جاودانگی و جهانی بودن، شمولیت آموزه های قرآن برای همه ی انسانها و حجیت پیام های آن تا پایان تاریخ خواهد بود. این اصول که پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند، مبتنی بر پیش فرضهای ذیل هستند.
1.مؤلف قرآن خداوند است و از طریق وحیانی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است.
2.دریافت کننده وحی قرآنی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از ویژگی های عصمت، علم و ختم نبوت وحیانی برخوردار است.
3.قرآن تبلور علم ازلی و ابدی الهی است، هست ها و نیست ها، بایدها و نبایدهای قرآنی مطابق و سازگار با فطرت بشری است.
4.هدایتگری قرآن بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)‌ با راهنمایی ایشان از طریق ارجاع به یک سیستم هدایتی معتبر عملی خواهد شد. شایان ذکر است که جاودانگی قرآن به معنای بی توجهی به زبان فرهنگ مخاطبان اولیه نیست، بلکه قرآن به منظور تعامل با عرب جاهلی زبان خود را عربی مبین قرار داده و در قالب زبان آنان سخن گفته و سطح افق فکری شان را رعایت کرده، در عین حال، رفتارها و باورهای نادرست جاهلی را تأیید نکرده است، چرا که ابزارهای مفهومی قرآن، بالعرض در قالب های فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی اعراب جاهلی، و بالذات برای انتقال اندیشه ها و آموزه های والای معنوی به کار رفته است. از این رو، با توجه به ثابت بودن نیازهای اولیه بشر و تطور نیازهای ثانوی وی، که تابع شرایط زمانی، مکانی و فرهنگی است، می توان با تدبر در قرآن و یاری جستن از تعالیم اهل بیت و با توجه به اصولی همچون: هماهنگی دین با فطرت، انعطاف پذیری احکام در پرتو اجتهاد و حجیت عقل، همواره بشریت را در گشودن راهی دین پسند و حکیمانه در هنگام بروز نیازها و تحولات جدید و دگردیسی شرایط، یاری داد.(3)
جاودانگی قرآن با جامعیت قرآن و خاتمیت نبوت ارتباط وثیقی دارد؛ جامعیت خود تابعی از قلمرو و هدف قرآن است و قلمرو قرآن، تمامی انسانها در ادوار مختلف تاریخ پس از نزول و هدف اصلی آن هدایت انسان است؛ از این رو، جاودانگی پیوندی نزدیک با جامعیت و قلمرو قرآن دارد و حتی می توان گفت مبتنی بر آن است. در باب قلمرو قرآن باید بیفزاییم که قلمرو قرآن دست کم از سه جهت می تواند مورد توجه قرار گیرد: از جهت زمانی ( قلمرو زمانی )، که استمرار دعوت و پیام قرآن را در گستره ی زمان بررسی می کند و ذیل مبحث جاودانگی قرآن از آن بحث می شود؛ از جهت مکانی ( قلمرو مکانی )، که به گستره ی مکانی دعوت و پیام قرآن می پردازد و مبحث جهانی بودن قرآن را پوشش می دهد؛ از جهت موضوعی ( قلمرو موضوعی ) که ناظر به تعیین گستره و محدوده ی مسائل و موضوعات مطرح شده در قرآن است که با بحث جامعیت قرآن ارتباط دارد.(4) همچنین جاودانگی قرآن پیوند نزدیکی با خاتمیت نبوت دارد که در آیاتی از قرآن کریم بدان تصریح شده است.
برای اثبات جاودانگی و جهانی بودن قرآن می توان از سه گونه ادله قرآنی، روایی و عقلی بهره جست.

دلیل قرآنی
آیات متعددی از قرآن کریم ظهور در جاودانگی مفاهیم و معارف قرآن کریم دارند. از جمله این آیات می توان به مَن بلَغ (5)، بعثت(6)، تدبّر (7)، شکست ناپذیری(8) جهان شمولی آموزه های قرآنی (9) اشاره کرد.
آیه ی « من بلَغ » کوتاه ترین و رساترین و جامع ترین دلیل قرآن بر جاودانگی وحی است. علامه طباطبایی تقابل ضمیر در « لأنذرکم به و من بلغ » را دلیل بر این مطلب دانسته است که مقصود از گروه دوم، افرادی هستند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خود و بعد از رحلتش به طور شفاهی آنان را دعوت به اسلام نکرده است. در نظر علامه آیه دلالت دارد بر این که رسالت آن حضرت عمومی و قرآنش ابدی و جهانی است و از نظر دعوت به اسلام هیچ فرقی بین کسانی که قرآن را از خود او می شنوند و بین کسانی که از غیر او می شنوند نیست، و به عبارت دیگر آیه شریفه، دلالت می کند بر اینکه قرآن کریم حجت ناطقی است از ناحیه ی خدا و کتابی است که از روز نزولش تا قیام قیامت به نفع حق و علیه باطل احتجاج می کند.(10) مفسران دیگر نیز به این آیه قلمرو زمانی اعتبار آموزه های قرآنی را روز قیامت (11) یا پایان دنیا (12) خوانده و بر خاتمیت نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) استناد جسته اند.(13)
اعتبار و لزوم پذیرش وحی برای غیرمخاطبان معاصر نزول قرآن، مطلبی مقبول مفسران آیه ی من بلَغ است و مفهوم جاودانگی همین است. البته منظور از رسیدن وحی به گیرنده ی آن، دست یابی به عین الفاظ قرآن نیست، بلکه منظور رسیدن پیام و مفهوم قرآن با هر زبان ممکن است.(14)
در آیه ی بعثت نیز مقصود از وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ مردمان بعد از رحلت نبوی هستند که تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق آنان نیز حجت است.
مفسران امامیه با استناد به همین آیه قلمرو زمانی و مخاطبی رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراتاریخی و آموزه های قرآنی را جهان شمول و جاودانه دانسته اند.(15) علامه طباطبایی در استنباط تفسیر آیه ی تدبّر می نویسد: « از آیه ی شریفه چند نکته استفاده می شود: اول اینکه قرآن کریم کتابی است که فهم عادی به درک آن دسترسی دارد، دوم اینکه قرآن کریم کتابی است که نه نسخ می پذیرد و نه ابطال و نه تکمیل و نه تهذیب و نه هیچ حاکمی تا ابد می تواند علیه آن حکمی کند، چون چیزی که یکی از این امور را می پذیرد باید طوری باشد که نوعی تحول و دگرگونگی را بپذیرد و چون قرآن اختلاف نمی پذیرد، همین خود دلیل است بر اینکه تحول و تغیر را نمی پذیرد، پس نسخ و ابطال و چیزی از این قبیل در آن راه ندارد و لازمه ی این معنا آن است که شریعت اسلامی تا روز قیامت استمرار داشته باشد. » (16) همچنین مفسران، شکست ناپذیری قرآن در مقابل هرگونه تحریف، تغییر و تحویل را نشانه صیانت مطلق آن از سوی خداوند تا قیامت دانسته و استنباط کرده اند که قرآن خاتم کتابهای وحیانی است. (17) آیات جهان شمولی آموزه های قرآنی، ظهور در جاودانگی قرآن و فراتاریخی بودن گزاره های آن دارد.(18)

دلیل روایی
روایات متعددی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌و اهل بیت گزارش شده است که همگی دلالت بر حیات مستمر و پویای قرآن کریم تا روز قیامت دارد و صریح در جاودانگی قرآن کریم هستند. تازگی و طراوت هماره ی قرآن، عرضه ی روایات به قرآن برای سنجش و ارزیابی، فرازمانی و فرانسلی بودن، مراجعه به قرآن در فتنه ها و تاریکی ها، جاری در زمان به سان جریان خورشید و ماه، حیات جاودانه تا قیامت در کنار عترت، … از جمله توصیفاتی هستند که در احادیث برای قرآن بیان شده است که در حقیقت تبیین گر پیش فرض ها و باورهای قطعی معصومان درباره ی جاودانگی قرآن کریم است.
در این جا تنها به گزارش حدیث ثقلین از احادیث مشهور و متواتر نبوی نزد فریقین اکتفا می کنیم: « إنّی تارکُ فیکمْ ثقلینِ ما انْ تمسَّکتُم بِهِما لنْ تَضِلّوا بَعدِی أحدُهُما أعظَمُ مِنَ الآخَرِ وَ هُوَ کِتابُ اللهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ ألَی اَلأرضِ وَ عِتْرَتی أهلُ بَیتی لَنْ یَفتَرِقا حَتی یَرِدا عَلیَ الحَوْضَ فَانظُروا کَیفَ تَخلُفونّی فی عِترَتی… »(19) ( من میان شما دو چیز گران می گذارم تا چنگ به آنها بزنید بعد از من، گمراه نخواهید شد، یکی از دیگری بزرگ تر است، کتاب خدا است که ریسمان آویخته از آسمان به زمین است و عترت من اهل بیتم. از یکدیگر جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. دقت کنید چگونه با اهل بیت من رفتار می کنید. )
از روشن ترین پیامهای این حدیث حیات جاودانه ی قرآن به همراه عترت تا روز حسابرسی است.

دلیل عقلی
ضرورت هدایت دائمی و خاتمیتْ دو دلیل عقلی هستند که می توان از آنها در اثبات جاودانگی قرآن بهره جست. اصل هدایت مخلوقات، از جمله انسان، به مقتضای حکمت و ربوبیت الهی بر خداوند لازم است.
قرآن در این مورد می فرماید: إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى‌ (لیل: 12) ( هدایت حتماً به عهده ی ماست. )
هدایت الهی بر دو گونه است: هدایت تکوینی یعنی رساندن موجودات به نیازهای خود، قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى‌ (طه: 50) و دیگر هدایت تشریعی که شامل انسان ها می شود.
حال به اقتضای حکمت و ربوبیت دائم و همیشگی خدا، این هدایت، دائم و همیشگی است. دوام هدایت الهی اقتضا می کند که قرآن که متقن ترین و اصیل ترین منبع هدایت بشر است، معارف و اخلاق و احکامش همواره بشریت را بهره مند سازد. قرآن در قالب های لفظی (‌ معجزه ی لفظی ) و معنوی ( معجزه علمی ) با هدف تربیت و هدایت همواره و همیشگی بشر نازل شده است. اصل خاتمیت، حقیقتی مسلم و مورد اتفاق تمام دانشمندان و مردم مسلمان از هر فرقه و مذهبی است و اثبات آن، علاوه بر دلیل عقلی، از راه دلایل نقلی به ویژه قرآن، مسلم است. قرآن با صراحت کامل پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را خاتم پیامبران معرفی می کند:
مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَ ل?کِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ ( احزاب:40) ( پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه رسول خدا و تمام کننده ی پیامبران است ).
خاتم یعنی « ما یختمُ بهِ »؛ چیزی که به وسیله ی آن پایان داده می شود. مُهری که طومار ( رسالت ) بدان بسته می شود، نقشی است که با آن نامه ی نبوت، کتاب نبوت، درس نبوت به پایان رسید. خاتمیت پیامبر به معنای بی نیازی انسان ها از هدایت الهی و معنوی نیست، بلکه لازمه ی آن این است که پیام پیامبر خاتم از استمرار و جاودانگی در طول تاریخ برخوردار باشد.(20)

پی‌نوشت‌ها:

1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، دانشگاه تهران، دوره ی جدید، تهران، ج5، ص 6538.
2.محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج1،‌ص 46.
3.عبدالحمید عارفیان، « جاودانگی قرآن و حقیقت وحی »، فصلنامه پژوهش های قرآنی، شماره 35 و 36، مشهد، پاییز و زمستان 1382ش، ص 244.
4.حمید آریان، « جامعیت قرآن در بیان مفسرالمیزان »، قرآن شناخت، سال اول، شماره اول، بهار و تابستان 1387ش، ص 139.
5.« قُلْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ أَکْبَرُ شَهَادَهً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ »(انعام: 19) ( بگو چه گواهی بزرگ تر است [ از گواهی خدا ]، بگو خدا میان من و شما گواه است و وحی می کند به من آیات این قرآن را، تا با آن شما و هرکس از افراد بشر را که خبر این قرآن به او رسد بترساند.
6.« هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌.وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌ »(جمعه: 2-3 ) ( او کسی است که در میان جمعیت درس ناخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند، و بر گروه دیگری که هنوز به آنها نپیوسته اند، و او عزیز و حکیم است.
7.« أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً »(نساء: 82) ( آیا درباره قرآن نمی اندیشند؟ اگر از ناحیه ی غیر خدا بود اختلاف فراوانی در آن می یافتند. )
8.« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ .لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ »(فصلت: 41-42) ( همانا آنان که به این قرآن که برای هدایت آنها آمد کافر شدند، [ در جهنم ملاقات می شوند ]، در حالی که این کتاب به حقیقت عزت مند است و هرگز از پیش رو و پس آن حق، باطل نشود؛ زیرا آن، فرستاده ی خدای مقتدر و حکیم ستوده صفات است.
9.« تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً »( فرقان: 1) ( زوال ناپذیر و پایدار است کسی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا جهانیان را بیم دهنده باشد )؛ « وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّهً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ‌ »(سبأ: 28) ( و ما تو را نفرستادیم جز برای این که عموم بشر را بشارت دهی و انذار کنی؛ ولی بیشتر مردم از این حقیقت آگاه نیستند. )
10.محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 39-40.
11.مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق احمد فرید، الاولی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 2003م، ج1، ص 554؛ طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1414ق، ج4، ص 436؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1419ق، ص 135؛ ملامحسن فیض کاشانی، الأصفی فی تفسیر القرآن، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1418ق، ج1، ص 314؛ سید محمد حسینی شیرازی، تبیین القرآن، چاپ دوم، دارالعلوم، بیروت، 1423ق.، ص 142؛ ملا فتح الله کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج3، ص 370-371؛ محمدحسین طباطبایی، پیشین، ج7، ص 39؛ سید عبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، دار البلاغه للطباعه و النشر، بیروت، 1412ق، ج1، ص 151؛ میر سید علی حائری تهرانی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1377ش، ج4، ص 148.
12.ناصر مکارم شیرازی، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج4، ص 236.
13.همان.
14.همان؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 39-40.
15.شیخ طوسی، التبیان، ج10، ص 5؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص 264؛ ناصر مکارم شیرازی، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج18، ص 317؛ محمد صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، 1419ق، ج1، ص 553؛ سید محمد حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ج1، ص 561؛ ملا فتح الله کاشانی، پیشین، ج9، ص 271؛ سید محمدحسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، دار الملاک للطباعه و النشر، بیروت، 1419ق، ج22، ص 207.
16.محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 20-21.
17.محمد صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج1، ص 481؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 398؛ طبرسی، پیشین، ج9، ص 23؛ سید محمد حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ج1، ص 494.
18.ناصر مکارم شیرازی، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج11، ص 188-189؛ محمد صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج1، ص 359؛ حسن بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، انتشارات میقات، تهران، 1363ش، ج9، ص 299؛ محمدجواد مغنیه، التفسیر المبین، بنیاد بعثت، قم، بی تا، ج1، ص 470.
19.مجلسی، بحارالانوار، ج23، ص 108.
20.عبدالحمید عارفیان، جاودانگی و حقیقت وحی، ص 255-256.
منبع مقاله :
راد، علی، (1390)، مبانی کلامی امامیه در تفسیر قرآن: با رویکرد نقّادانه به آرای ذهبی، عسّال و رومی، تهران: سخن، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید