ابتدا باید توجه کرد که مراد از عیب یا عیب جسمی است و یا عیب روحی . آن چه در این جا طرح شده ، عیب روحی است و در باره عیوب جسمانی باید گفت که از طریق تصادف یا ژنتیک یا علل دیگر البته انسان ها دچار عیوبی می شوند که این تفاوت ها در مقام پاداش محاسبه خواهد شد و این نکته در باب شرور و عدل الهی بحث شده است.
خدای سبحان نه تنها همه انسان ها، بلکه حتی یک نفر را هم با عیب نیافریده و اگر دیده میشود که مردم نوعاً گرفتار عیوب اخلاقی، فکری، معنوی هستند این مربوط به خودشان است و گرنه خداوند همه را بدون عیب آفریده و برای هدایتشان انبیاء الهی را فرستاده است و کتاب هایی نازل کرده است.
اساساً نقش آفرینش انسان بر پاکی و طهارت است. لذا در قرآن کریم فرمود: «به آیین راست خدا روی آورید که خدا آفرینش انسان را بر روی آن نهاد».[1]
در ذیل این آیه گفته شده است: مقصود از (آیین حنیف) در این آیه که آفرینش انسان بر روی آن استوار شده است، همان آیین توحید و خداپرستی است و این آیه با صراحت کامل هر نوع انحراف از جاده توحید را مخالف فطرت انسانی دانسته و آن را غیر استوار و لرزان میداند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند مردم را بر فطرت توحید خلق کرده است.[2]
از این بیان معلوم میشود که انسان بر فطرت توحید و بدون هیچ گونه نقص و عیب معنوی، آفریده شده است، اما بر اثر تربیت خانوادگی، شرایط محیط و صدها عامل دیگر از جاده حقیقت بیرون رفته و گرفتار عیوب و نقایص اخلاقی و مانند آن میشود. همان گونه که انسان از نظرعیوب معنوی منزه از هرگونه نقص عیب آفریده شده است از نظر ظاهری و جسمی بلکه از نظر همه شئون وجودی منزه آفریده شده است، لذا خدای سبحان در قرآن کریم فرمود:
«لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»؛[3] یعنی براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدهایم.
علامه طباطبایی (ره) ذیل این آیه مبارکه میگوید: مراد از این که خلقت انسان در بهترین تقویم صورت گرفته آن است که در همه شئون و جهات وجودی انسان در بهترین وجه آفریده شده است.[4]
جالب و شگفتانگیز آن است که انسانها نه تنها با عیب و نقص آفریده نشده، بلکه خداوند آن را به گونهای آفریده و ابزار و وسایل را در اختیارش قرار داده است که بتواند خود را از هرگونه عیب و نقص به خصوص عیوب معنوی حفظ کند. لذا در قرآن بعد از یازده سوگند فرمود: «فالهمها فجورها و تقواها، قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسّیها»؛[5] یعنی سپس پلیدکاری و پرهیزکاریاش را به آن الهام کرد که هر کس آن را پاک گردانید قطعاً رستگار شد و هرکه آلودهاش ساخت قطعاً در باخت.
با توجه به جواب بخش اول سوال، جواب بخش دوم نیز روشن می شود که خداوند وقتی هیچ انسانی را با عیب و نقص نیافریده است، به طریق اولی پیامبران خود و اولیای الهی را با عیب و نقص نیافریده است، چون آنان هادیان امت اند، به علاوه آنان از عیوب اخلاقی که توده مردم گرفتار آنند بری و منزه می باشند.
زیرا بر اساس مبانی اعتقادی چون پیامبر و ائمه ـ علیهم السّلام ـ معصوماند، پس از هرگونه نقص و عیب اخلاقی مصونند، زیرا هدف از بعثت انبیاء و خلافت ائمه ـ علیهم السّلام ـ هدایت و راهنمایی انسانها است و در حقیقت انبیاء و اوصیاء الهی خلیفه خدا در میان بشرند و مأمور ابلاغ دین خدا میباشند، اگر خود آنان گرفتار نقص و عیب از نظر عمل به دستوراتدینی چه در بخش عمل به احکام و چه در بخش اخلاق و امور دیگر باشند، نمیتوانند مأموریت الهی خود را به انجام برسانند. لذا دراین باره گفته شده: از نظرشیعه پیامبران و ائمه ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه گناه و معصیت چه کبیره و چه صغیره پاک و منزه هستند و حتی اموری که با مروت و وقار منافات دارد انجام نمیدهند. از دیدگاه شیعه پیامبر (ص) و امامان معصوم ـ علیه السلام ـ حتی قبل از رسالت و امامت از زمان تولد از هرگونه عیب و نقص منزّه هستند.[6]
در قرآن کریم درباره منزه بودن پیامبر و اهلبیت آن حضرت به صراحت آمده: «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»؛[7] یعنی خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. از این آیه به روشنی به دست میآید که حضرت پیامبر و ائمه ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه نقص و عیبی منزه هستند. لذا برخی از بزرگان اهل تفسیر در ذیل این آیه گفتند به نظر میرسد که (رجس) در آیه فوق به خاطر مطلق بودن، معنی وسیع و گستردهای دارد و هرگونه گناه و شرک و بخل و حسد و آلودگیهای ظاهری و باطنی و حالات و اخلاق نفرتانگیز را شامل میشود و در واقع اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از همه این امور به اراده پروردگار پاک بودهاند. بدون شک این آیه مسأله را در شخص پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و خاندانش ثابت میکند. زیرا اراده خداوند تخلفناپذیر است، وقتی او اراده کرده، پلیدی را از این خاندان دور کند، مفهومش آن است که هرگونه عیب و نقص را از آنان دور کرده است.[8]
بنابراین از آنچه بیان شد دو نکته به طور مشخص به دست آمد: یکی اینکه چون پیامبر و ائمه ـ علیهم السّلام ـ برای هدایت انسان ها و نجات آن ها از کژی ها و ناراستی ها فرستاده شده اند به تصریح آیه انما یریدالله یذهب عنکم الرجس اهل بیت، پاک و منزه از عیوب هستند.
دوم این که خداوند همه انسان ها را بدون عیب و نقص آفریده است و بشر خود با سوء اختیار خویش گرفتار عیوب و نقایص می شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عبدالله جوادی آملی، وحی و رهبری، مقاله 1 و 2 و 3، نشر الزهرا، تهران، چ 2، سال 1369 ش.
2. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج 2، نشر موسسه فرهنگی طه، چ اول، سال 1378 ش.
3. علی رضا مسجد جامعی، معارف امامیه، ج 1، نشروزارت ارشاد اسلامی،سال 1380 ش.
پی نوشت ها:
[1] . روم/ 30.
[2] . سبحانی، جعفر، معارف اسلامی، نشر مؤسسه امام صادق، چاپ سوم، 1372 ش، ص 34.
[3] . تین/ 4.
[4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، نشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1372 ش، ج 20، ص 455.
[5] . شمس/ 7 و 8 و9.
[6] . مسجدی جامعی، علی رضا، معارف امامیه، نشر وزارت ارشاد اسلامی، 1380 ش، ج 1، ص 403 ـ 406.
[7] . احزاب /33.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1377 ش، ج 1، ص 89.