انسان با دقت در نظام آفرینش به برخی از حکمت های بی منتهای الهی پی می برد و درک می کند که در نظام عالم اتقان و احکام عجیبی وجود دارد و هیچ جزئی از عالم بدون جهت و دلیل آفریده نشده است. چون نظام، نظام احسن است و ذره ذره این عالم بیکران هدف مند و دارای غایت است و بر اساس آیات قرآنی جن و سایر موجودات نامرئی هم جزئی از این نظام احسن هستند و قطعاً بر اساس راهنمائی عقل جایگاه ویژه ای در نظام آفرینش دارد.
بر اساس آیات قرآنی خلقت جن قبل از خلقت انسان بوده است.[1] و از موجودات پنهان و نامرئی است[2] و از آتش زهرآگین (نارسموم) آفریده شده است[3] پس جن نیز مانند انسان موجودی است مادّی و همانند انسان دارای روح است.[4] پس به طور کلی دارای حیات هدفدار و معنادار می باشد که دارای ویژگی هایی است که حشر و نشر (معاد) را برای او لازم می گرداند.[5]
حال ببینیم که جدای از جایگاه او در نظام آفرینش قرآن چه هدفی را برای خلقت آن بیان می کند و ویژگی های این موجود عجیب از دیدگاه قرآن چیست؟
علت خلقت جن
فلسفه و راز آفرینش جن، بنابرآنچه در قرآن کریم آمده، همان است که درباره انسان وارد شده است، یعنی عبادت و پرستش خداوند سبحان، چنانکه فرموده است:
«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» «جن و انسان را نیافریدم مگر برای عبادت و پرستش نمودن»[6] آیه فوق بیان می کند که چون هدف خلقت این دو (انسان و جن) عبادت الهی است پس هر کدام دارای تکلیف در برابر خداست. پس جن نیز دارای حساب و کتاب ویژه ای مانند انسان است. قرآن می فرماید: «ای گروه جن و انس آیا رسولانی از خودتان (یعنی از جنس ماده و طبیعت در برابر فرشتگان که ملکوتی هستند و انس و جن ماده است.) به سوی شما نیامدند و آیات مرا برای شما نخواندند و شما را از ملاقات روز قیامت نترساندند گفتند ما بر خودتان شهادت می دهیم که چنین بوده است.»[7] از این آیه استفاده می شود که:
اولاً: جهان جن، جهان تکلیف و مسئولیت، باز خواست، خطاب و عتاب است و آنها قدرت دریافت رسالت و انذار و بشارت را دارند.
ثانیاً: معلوم می شود که جهان جن نیز همراه مجموعه عالم به سوی قیامت و رستاخیز عمومی پیش می رود.
ثالثاً: نشان می دهد که عالم قیامت و جهان موت برای افراد جن در حکم جهان غیب و پنهان است و افراد جن در مورد سرای آخرت علم و اطلاع محسوس ندارند.
رابعاً: نشان می دهد که در نفس و در وجود جن، قدرتِ یافتن و وجدان است.
در ذیل آیه «غرتهم الحیوه الدنیا» یعنی زندگی دنیا آنها را مغرور ساخت نشان می دهد که افراد جن دارای حیات و زندگی مادی و ظاهری هستند و صاحبان کالاها و متاع ها و… می باشند.
جن مسلمان و کافر
نکته ای که از آیات و روایات استفاده می شود این است که جنیان نیز همانند انسان ها مسلمان و کافر دارند.[8] و نیز شیعه و غیر شیعه دارد. در سوره احقاف بحث فشرده ای پیرامون ایمان آوردن گروهی از جنیان به پیامبر اسلام و کتاب آسمانی او آمده است.[9] و با آنچه بیان شد جای تردید نیست که جنیان نیز مانند ما انسان ها دارای عقاید مختلف بوده و عده ای از آنها فاسق، فاجر، ظالم و کافرند و عده ای از آنها صالح، مومن و مسلمان می باشند و در مورد شیعه بودن بعضی از جنیان نیز شواهدی وجود دارد که صحت این مطلب نیز محرز شده است. زیرا در روایات بسیاری از لسان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ عده ای از جنیان به عنوان شیعه معرفی شده اند. از آن جمله روایتی که ابوحمزه ثمالی نقل کرده است. که حکایت از شرفیابی عده ای از جنیان به حضور امام باقر ـ علیه السلام ـ دارد.[10]
یکی بودن پیامبر جن و انس:
از آیات 29 تا 31 سوره احقاف استفاده می شود که گروهی از جنیان به پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ ایمان آوردند. از این آیه نه تنها استفاده می شود که رسول گرامی اسلام(ص) پیامبر جنیان نیز هست, بلکه بر این مطلب دلالت می کند که سایر پیامبران مرسل نیز بر جن و انس مبعوث شده اند. چنانکه بعضی از آنها قبل از اسلام به دین حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ایمان آوردند.
خلاصه و نتیجه گیری:
آیات و روایات دلالت دارند بر اینکه «جن» مانند انسان، مکلف و مختار است و به واقع از اهداف آفرینش او عبادت حق تعالی می باشد. چنانکه در قرآن به آن تصریح شده است. از این رو جن موجودی است انتخاب گر که بر سر دو راهی قرار می گیرد و باید یکی را انتخاب نماید. اگر حق را پذیرفت به پاداش نیک می رسد و اگر باطل را انتخاب کرد به عذاب مبتلا می شود. پس جن از نظر عبادات و تکالیف و حتی مواردی مانند زوجیت و… مثل انسان است. منتها در نحوه عبادت و انجام تکالیف مسلماً به تناسب ویژگی های خلقتش خواهد بود.
پی نوشت ها:
[1] . حجر/ 27.
[2] . تفسیر روح البیان، اسماعیل الحقی البروسوی، لبنان، دارالاحیاء العربی، ج 10، ص 188، سال نشر 1405.
[3] . تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، تهران، کانون انتشارات محمودی، ترجمه موسوی همدانی، ج 12، ص 225، سال نشر 1356.
[4] . معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ص 310، سال نشر 1367.
[5] . المیزان، همان، ص 223.
[6] . ذاریات/ 56.
[7] . انعام/ 130.
[8] . جن/ 14 و 15.
[9] . احقاف/ 30.
[10] . میزان الحکمه، محمد، محمدی ری شهری، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ج 2، ص 118، سال نشر 1346.