مدارا در سیره النبی با پیروان ادیان الهی

مدارا در سیره النبی با پیروان ادیان الهی

نویسنده: محمود عراقی
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

روزگاری مردم سرزمین های مختلف در حقیرترین و خوارترین وضع و در قلمرو فرمانروای های دور از تمدن – فئودالیسم – به سر می بردند و بخش اعظم جمعیت ها یا برده بود یا رعیت و چاکر. ارباب – رعیتی یا کشتگری فلاکت بار، وضع عادی بود. میان بردگی غیر قابل انتقال و بردگی خانه زاد تفاوت چندانی وجود نداشت. هر دو طبقه بردگان، با خانواده ها و اموال و احشام خود به خداوندان خاک تعلق داشتند و این خداوندان می توانستند به میل و اراده خود با آنها رفتار کنند. این یعنی سیطره بینشی از وحشت و نگون بختی بر روان و روح بشر. اما بارون های صاحب قصر و اسقف های کاخ نشین و کشیش های صومعه دار پروایی از رنج و آلام توده ها به خود راه نمی دادند. اراده اقویا در هر کجا میزان و معیار حق و قانون بود و تعالیمی برای رهایی نژاد بشر از حکومت قانون جنگل توان مقاومت نداشت. غیر مسیحیان – یعنی یهودیان، مشرکان و یا کفار – در قلمرو مسیح، از زندگی نامنظمی برخوردار بودند. آنها از هیچ حقی برخوردار نبودند. همین قدر که تن به رنج بردن می دادند برایشان کافی بود. یهودیان نمی توانستند سر یک میز با مسیحیان بنشینند، بخورند و بیاشامند و نیز مجاز نبودند همچون ایشان لباس بپوشند. بنا به میل بارون یا اسقف یا جمعیتی خشمناک و دیوانه سر، کودکان آنها را از چنگشان می ربودند و اموالشان را غارت می کردند. و این اوضاع و احوال تا قرون متمادی به درازا کشید.
تا زمانی که «معتکف حرا» ندای آزادی را سر نداده، تا زمانی که مساوات عملی نوع بشر را اعلام نکرد و تا زمانی که هر نوع امتیاز طبقاتی را منسوخ نساخت و بردگان را آزاد نکرد، زنجیرهایی که ملل زمین را به اسارت کشیده بود از هم نگسیخت. او با همان پیامی آمد که پیشروان وی آورده بودند و «او» آن را به انجام رسانید.
جوهر شخصیت اسلام را می باید در منشوری یافت که پس از ورود پیامبر به مدینه توسط او به یهودیان عطا شد و نیز در پیام قابل توجهی که پس از استقرار کامل اسلام در شبه جزیره، و به مسیحیان نجران و سرزمین های مجاور فرستاده شد. سند اخیر، به بیشترین نحو، اصول راهنما را برای تمام حکام مسلمان در رابطه با چگونگی رفتار آنها با رعایای غیر مسلمانان مشخص کرده است. اگر ضرورت سیاسی را که اغلب از آن سخن گفته و به نام مذهب عمل کرده اند، کنار بگذاریم هیچ دینی بیش از اسلام نسبت به پیروان عقاید دیگر مدارا را نشان نداده است. به عنوان یک قانون در زمان پیامبر اسلام (ص)، مسیحیان و یهودیان هرگز در عمل به مذهب خود مورد تعرض قرار نگرفتند و یا آنها را مجبور به تغییر مذهب نکردند. اگر از آنها خواسته شد تا مالیات خاصی بپردازند این کار به جای انجام خدمت نظام بوده است و این امر چیزی جز این حق نیست که کسانی که از حمایت دولت برخوردار می باشند باید به طریقی در مسایل عمومی شرکت کنند.
در دفاع از این فرضیه کهن که غیر مسلمانان (اهل الذمه) در زمان حضرت محمد (ص)، روزگار را در ناتوانی می گذراندند نه تنها می توان به نظرات دقیق فقها و علمای اسلام بلکه به آیات معینی از قرآن اشاره کرد تا نشان داده شود که پیامبر (ص) علی رغم آنکه کفار، یهودیان و مسیحیان عوامل خیانت باری در راه توسعه اسلام بودند تا دین جدید را منحرف سازند، نظر نامطلوبی نداشت. هیچ پژوهشگر و عالمی نمی تواند پیامبر اکرم (ص) را به خاطر تلاش در پاسداری از جمهوری کوچکش در برابر خیانت دشمنان و بیگانگان شماتت کند. وقتی به رفتار عمومی او با افرادغیر مسلمان نظر کنیم در می یابیم که با سعه صدر و مدارا و دلسوزی همراه بوده است. (1)
این سخنان پیامبر به ملت های تابع خود حاکی از ضمانت و مدارای ایشان در برخورد با غیر مسلمانان است: «به مسیحیان نجران و سرزمین های مجاور، امان خدا ضمانت رسول او بر جان و مال و مذهب ایشان – چه آنها که حاضرند و چه آنها که غایب و نیز دیگران – هیچ دخالتی در انجام فرایض دینی یا مراسم دیگر ایشان نخواهد بود و نیز هیچ تغییر در حقوق و امتیازات آنها داده نخواهد شد. هیچ اسقفی از مقام خود، هیچ راهبی از صومعه خود، هیچ کشیشی از مقام خود عزل نخواهد شد و از هرچه تاکنون برخوردار بوده اند، کم یا زیاد، برخوردار خواهند بود. هیچ شمایل یا صلیبی نابود نخواهد شد. ستم نکنند و ستم نبینند. همچون ایام جاهلیت حق خونخواهی را اعمال نخواهند کرد؛ از ایشان ده یک گرفته نخواهد شد و نیز ملزم به تهیه تدارکات برای سپاه نخواهند بود».
پس از فتح حیره و به محض آنکه مردم بیعت کردند، خالد بن ولید اعلامیه ای صادر کرد که براساس آن جان و مال و آزادی مسیحیان را تضمین کرده بود و نیز اعلام کرد که: «مسیحیان را نباید از به صدا در آوردن ناقوس و خارج کردن صلیب در اعیاد مانع شد». امام ابویوسف می گوید: «و این بیانیه را خلیفه (ابوبکر) و اعضای شورای او تأیید و تصدیق کردند».
اتباع غیر مسلمان را منع از ساختن کلیساها یا معابد جدید در کار نبود. بهترین گواهی بر مدارای حکومت صدر اسلام و نبی اکرم (ص) از جانب خود مسیحیان ابراز شده است. یکی از اسقف های بزرگ مرو، اسقف دیگری را مخاطب قرار داده و گفت: «اعراب که خداوند سلطنت زمین را به آنها عنایت کرده به آیین مسیحی حمله نمی کنند بر عکس ما را در دینمان یاری می دهند، به خدا و به مقدسین ما حرمت می گذارند و به کلیساها و صومعه های ما هدیه می دهند».
هیچ مسلمانی در زمان پیامبر اسلام (ص)، به منظور اجتناب از کوچکترین تظاهری به زبردستی ، اجازه نداشت از یک اهل ذمه حتی به صورت معامله زمینی را به دست آورد و هیچ کس نمی توانست یک اهل ذمه را از مایملکش خلع ید کند و مسلمانان و اهل ذمه از دید قانون الهی اسلام مطلقاً برابر بودند.
اگر مباحثی جون حق توسعه، استقلال قوا، فمینیسم و نظایر آن در گذشته های دور و دوران حیات پیامبر اسلام موضوعیتی نداشتند اما مسایلی همانند آزادی بیان، حقوق اقلیت ها، مدارا و تساهل اعتقادی از موضوعات اساسی بود که همواره مورد توجه پیامبر (ص) بود. سیره حضرت رسول (ص) در باب آزادی و اختیار انسان ها و اقلیت های ادیان دیگر در پذیرش و پیروی از پیامبر اسلام یا اعراض از او نمونه برجسته تساهل پیام آور این دین الهی است. به دلایل مختلف توصیه های مؤکدی خداوند به پیامبر که تو وکیل، حفیظ، جبار، مصیطر مردم نیستی و حق اکراه و اجبار و تکلیف و تحمیل ایمان نداری در مکه نازل شد چرا که پیامبر چاره ای جز چنین مواضعی نداشته ولی در دوران مدینه که تشکیل جامعه ولایی و حکومتی دینی داده به گونه دیگری عمل نموده است که حاکی از شناخت ژرف نسبت به مقوله تساهل و تسامح در تکثر اجتماعی و ارایه راهبردی مناسب در رفتار با اقلیت ها و موضع ادیان مختلف است. خوشبختانه تأکیدات قرآن درباره حقوق مردم و حاکمیت آنها بر سرنوشت خویش و توصیه های خداوند به تساهل و تسامح و امهال و املا منحصر به دوران مکه نیست و آنچه پیامبر برای تشکیل «جامعه مدنی» در یثرب یا مدینه الرسول نام گذاردند، به فرمان الهی انجام داده و آیاتی که ناظر به عملکرد او در ارتباط با گروه های مختلف و متکثر اجتماعی آن روز نازل شده، به قدری است که نیاز امروز ما را برای تبیین اندیشه مدارا در مناسبات میان دولت اسلامی پیامبر با حقوق اقلیت های اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و… را برطرف می سازد.
بدیهی است که در هر نظامی حقوق هواداران به خوبی حراست می شود. مهم پای بندی به حقوق معارضان یا اقلیت مذهبی و مخالفان سیاسی است که ملاک احترام یک رهبر یا نظام اعتقادی و حکومتی به حقوق انسان هاست.
اگر اندیشه خود را از ورای چهارده قرن گذشته تاریخ به جامعه مدنی مدینه سیر دهیم و مناسبات مردمی را در آن محیط مشاهده کنیم مجبور هستیم طیف گسترده مردم را به دو گروه داخلی و خارجی تقسیم کنیم. منظور از گروه داخلی مسلمانان مقیم مدینه است که به پیامبر پیوستند که در میان آنان از مؤمن متقی و مخلص تا مسلمان زبانی محافظه کار و مخالف جنگ و جهاد و بالاخره منافقین چون عبدا… بن ابیه که به نام اسلام توطئه های خود را دنبال می کردند وجود داشتند. گروه خارجی را از یک طرف اهل کتاب، یعنی یهود و نصارا تشکیل می دهند و از طرف دیگر کفار مشرکین عرب.
در این تجربه تاریخی صدر اسلام برای مؤمنین بدیهی به نظر می رسد که باید با هر نافرمانی و عصیانی برخورد قاطعانه کرد و ریشه آنان را قطع کرد چرا که تجزیه تاریخ در گذشته خودمان و در شرق و غرب عالم، به خصوص در حاکمیت هزار ساله ارباب کلیسا بر اروپا به خوبی این واقعیت را آشکار می سازد. هزاران آزاده و اندیشمندی که به اتهام اتحاد و ارتداد و مخالفت با اندیشه های متحجر کلیسا سوزانده و محروم شدند حکم اعدام آنها به دست مقدسین کلیسا امضاء می شد. اما عکس العمل نبی اکرم (ص) در برابر انواع عملکرد برحسب آیاتی که نازل شده مبتنی بر مدارا، تساهل، مباهله و در نهایت دفاع از دین نوپای اسلام یا پند و نصیحت بود تا تبیین کننده روابط و مرزهای التزام و حقوق اقلیت ها و پیروان ادیان باشد.
از این رو، اگر بخواهیم ژرفای ارزش و مبادی عملکرد و سیره نبی اکرم (ص) را تشریح و تحلیل کنیم باید آن را در شرایط زمانی و مکانی آن سنجید، در روزگاری که شخصیت و آزادی و حقوق انسان ها هنوز معنا و مفهوم (بالنسبه پیشرفته) امروزی خود را نیافته بود.
اگر در روزگار ما با حرکات متداول میان منافقانه سیاسی با شدت عمل برخورد می شود پیامبر اسلام (ص) مبادرت به واکنش در برابر حرکات مشرکین و یهودیان و نصاری ها نمی کرد و آن را در غالب تغییرات نفسانی تعبیر می کرد و عدم تدبر در قرآن را از موجبات این انحراف معرفی می نمود. گویی راه حل مشکل در آشنا کردن آنها با قرآن سراغ می دهد. شدیدترین عمل توصیه شده در سیره نبوی مطلقاً به دلیل کفر و نفاق نیست و جنبه مبارزه با الحاد و بی دینی به شکل محاکم تفتیش عقاید قرون وسطی را ندارد بلکه منحصراً حالت اقدام دفاعی دارد و از عکس العمل های انتقام جویانه به کلی دور است.
به هر روی، می توان اظهار نمود با توجه به انواع پیمان نامه های پیامبر اکرم (ص) مسلمانان از دیر باز به دنبال تحقق حقوق اقلیت ها و حتی اقوام شکست خورده بوده اند. تاریخ، 185 مکتوب را از رسول گرامی اسلام به یادگار گذاشته است. این مکتوبات شامل پیمان نامه ها، دعوت از امراء و رؤسای قبایل به اسلام، فرمان های حکومتی، ارشادنامه ها، امان نامه ها و برخی مکتوبات دیگر پیرامون موضوعات مختلف است. اهمیت این نامه ها در برجسته بودن موضع گیریهای حقوقی و سیاسی پیامبر است و گرچه در برخی از متون آن، ارشادات اخلاقی و حتی تبیین جهان بینی نیز وجود دارد، حتی این موارد در پرتو اخلاق سیاسی – اجتماعی پیامبر مورد توجه قرار گرفته اند، همچون متفاوت بودن نامه هایی که پیامبر به پادشاهان مسیحی چون «مقوقس» و «هرقل» نوشته و در آن به آیه مشهور «قل یا ایها الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» (سوره عمران، آیه 64) استناد می کنند با نامه به کسانی چون «خسرو پرویز» که پیامبر لحنی متفاوت در برخورد با این پادشاه بر می گزیند.
بی تردید می توان در هر شرایطی با دست یافتن به معرفت و الگوگیری از سیره نبوی راهبردی در رهایی انسان از گمراهی ها و کژاندیشی یافت تا با درک تساهل و مدارای پرعمق نبی اکرم راه کارهای متناسب در روابط و مناسبات میان ملت ها و پیروان عقاید و مسلک های مختلف ارایه کرد و با نهادینه کردن در جوامع بشری بتوان بنیادهای اساسی صلح جهانی را پی ریزی کرد.

روش خصمانه غرب نسبت به اسلام
در حالی که روش اسلام و نبی اکرم (ص) و همه ادیان الهی نسبت به انسانها و کشورهای روش صلح و رحمت و مدارا است و خشونت و ترور را بهر شکل محکوم می کند لیکن مشاهده می کنیم که غرب بخصوص آمریکا چگونه برای نیل به اهداف خود به خشونت و ترور و قتل عام روی آورده است که نمونه آن را این روزها در مورد آنچه که نسبت به مردم مظلوم فلسطین و مردم عراق و مردم لبنان و افغانستان صورت پیگرد مشاهده می کنیم.
این کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی که در حال حاضر بیستمین اجلاس آن را برگزار می نماید. نمونه بارز نظر اسلام است که خواستار تحقق وحدت و همکاری بین همه ملتها و کشورها می باشد و این همان حقیقتی است که مقام معظم رهبری مدظله العالی در پیام نوروزی اخیر خود فرمودند: دشمنان ملت اسلام در صدد آنند که دشمنی خود را از دو راه محقق سازند: یکی ایجاد تفرقه و اختلاف بین مذاهب امت اسلامی و دوم ایجاد مشکلات اقتصادی و تلاش برای توقف پیشرفت امت اسلامی و این چیزی است که در نقشه های کوتاه مدت و میان مدت دشمنان به طور محسوس وجود دارد و در همین راستا برای آن که همکاری بین ادیان الهی و مذاهب اسلامی و وحدت امت اسلامی تحقق بیشتر داشته باشد چند پیشنهاد عملی دارم:
1. تأسیس یک دبیرخانه دائمی و فعال که در طول سال با علماء و دانشمندان جهان اسلام ارتباط برقرار نماید تا بتوانیم وحدت امت اسلامی را بصورت همه جانبه بررسی و چالشها و آفتها را بشناسیم.
2. این دبیرخانه می تواند یک گزارش از نوزده کنفرانس که بمنظور تحقق وحدت اسلامی برگزار نموده و دستاوردهای خود به مهمانان ارائه دهد تا دشمنان نتوانند در کنار این کنفرانس جهت نیل به اهداف شوم خود بهره برداری نمایند و یا در توطئه امروز دشمنان اسلام تحت عنوان «تفرقه بین مذاهب اسلامی» توفیق یابند.
3. اعزام هیئت هایی مرکب از فقها و علماء به کشورهای اسلامی تا در ملاقات با علماء کشورهای دیگر بتوانند با وضعیت جهان اسلام بهتر آشنا شده و راهکارها را بیابند.
4. تأسیس یک شبکه تلویزیونی هوائی اسلامی تحت اشراف علماء امت اسلامی از مذاهب مختلف.
5. تلاش برای جذب سرمایه های اسلامی و استفاده آن در جهت کشورها و امت اسلامی.
6. تحریم نمودن [بی حرمتی] به مقدسات و ارکان اسلامی.
7. تحریم استفاده و تولید سلاح کشتار جمعی با تأکید بر محترم شمردن حق ملت های اسلامی [در دستیابی به] انرژی هسته ای جهت اهداف صلح جویانه و مسالمت آمیز.

پی نوشت ها :

1. بلاذری، فتوح البلدان، ص 65، کتاب الخراج، اثر امام ابویوسف، جلد 2، ص 299.
منابع:
– سایت حسین انصاریان، مباهله با اهل کتاب، معارفه اهل بیت (علیهم السلام).
– دکتر حسن بلخاری، پیامبر (ص) و حقوق انسان، آدرس سایت www.payambarezam.ir
– حقوق بشر در حکومت پیامبر (ص)، نشریه فتح، شماره 71 و 81.
– مسعود راعی، حقوق اقلیت ها در نظام علوی.
– سید مهدی شجاعی، مباهله، ماهنامه موعود جوان، شماره 16.
– سید صمصام الدین قوامی، ساختار حکومت پیامبر (ص)، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره های 22 و 23.
– دکتر ناصر باهنر، ارتباطات در جامعه اسلامی متکثر فرهنگی، سایت دانشگاه امام صادق (ع).
– عبدالمجید معادیخواه؛ تاریخ اسلام، تهران: نشر ذره، 1377.
– امیرعلی؛ روح اسلام، ترجمه ایرج رزاقی و محمد مهدی حیدرپور، مشهد: آستان قدس رضوی، 1366.
– سید حسن اسلامی؛ محمد (ص) (از اسلام چه می دانیم؟)، قم: نشر خرم، 1375.
منبع: جمعی از اندیشمندان؛ (1386)، ویژگی های سیره ی پیامبر اعظم «ص»: مجموعه مقالات بیستمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید