حدیث (1) امام على علیه السلام :
فى صِفَهِ النَّبىِّ صلى الله علیه و آله : طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحکَمَ مَراهِمَهُ و َأَحمى (أمضى) مَواسِمَهُ یَضَعُ ذلِکَ حَیثُ الحاجَهُ إِلَیهِ مِن قُلوبٍ عُمىٍ و َآذانٍ صُمٍّ و َأَلسِنَهٍ بُکمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَهِ و َمَواطِنَ الحَیرَهِ… ؛
در توصیف پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید: پزشکى است که با دانش خود، همواره میان مردم مى گردند، مرهم هایش را به خوبى فراهم و ابزار کارش را آماده کرده و آنها را هر جا که لازم باشد، از دلهاى کور و گوشهاى کر و زبان هاى گنگ به کار مى برد. غفلت گاه ها و جایگاه هاى حیرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى کند.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص156 ، خطبه 108
حدیث (2) ابن شهر آشوب :
“کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله” لافَظٌّ وَ لاغَلیظٌ وَ لا صَخّابٌ فِى السواقِ وَ لا یَجزى السَّیِّئَهَ السَّیِّئَهَ وَ لکِن یَعفو وَیَغفِرُ؛
“پیامبر خدا صلى الله علیه و آله” نه تندخوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال. در کوچه و بازار، بدى را با بدى جواب نمى دهد، بلکه مى بخشد و گذشت مى کند.
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام (ابن شهرآشوب)، ج1، ص147
حدیث (3) امام حسین علیه السلام :
کانَ صلى الله علیه و آله… یُعطى کُلَّ جُلَسائِهِ نَصیبَهُ وَ لا یَحسَبُ أَحَدٌ مِن جُلَسائِهِ أَنَّ أَحَدا أَکرَمُ عَلَیهِ مِنهُ؛
پیامبر صلى الله علیه و آله بهره هر یک از هم نشینان خود را عطا مى فرمودند و چنان معاشرت مى نمودند که کسى گمان نمى کرد شخص دیگرى نزد پیامبر از او گرامى تر باشد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج8 ، ص 438 – بحارالأنوار(ط-بیروت) ج16، ص152
حدیث (4) امام على علیه السلام :
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، أَجوَدُ النّاسِ کَفّا و َاَرحَبُ النّاسِ صَدرا و َأَصدَقُ النّاسِ لَهجَهً و َأَوفَى النّاسِ ذِمَّهً و َأَلیَنُهُم عَریکَهً وَ أَکرَمُهُم عِشرَهً مَن رَآهُ بَدیهَهً هابَهُ و َمَن خالَطَهُ مَعرِفَهً أَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَم اَرَقَبلَهُ و َلا بَعدَهُ مِثلَهُ؛
او خاتم پیامبران است. بخشنده ترین مردم بود، سعه صدرش از همه بیشتر (پرحوصله ترین مردم) و راستگوترین و پایبندترین آنان به عهد و پیمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر کس بدون سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر کس مى خواست او را وصف کند، مى گفت: نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج16، ص190
حدیث (5) ابن شهر آشوب :
“کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله” لا یَقومُ وَ لا یَجلِسُ إِلاّ عَلى ذِکرِ اللّه ؛
“پیامبر خدا صلى الله علیه و آله” بر نمى خاست و نمى نشست مگر با ذکر خدا.
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام (ابن شهرآشوب) ج1، ص147
حدیث (6) ابن شهر آشوب:
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله… یُجالِسُ الفُقَراءَ وَ یُواکِلُ المَساکینَ؛
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با تهیدستان مى نشستند و با مستمندان غذا مى خوردند.
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام (ابن شهرآشوب) ج1، ص146
حدیث (7) ابن شهر آشوب :
کانَ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله قَبلَ المَبعَثِ مَوصوفا بِعِشرینَ خَصلَهً مِن خِصالِ الأَنبیاءِ، لَوِانفَرَدَ أَحَدٌ بِأَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ، فَکَیفَ مَنِ اجتَمَعَت فیهِ؟! کانَ نَبیّا أَمینا، صادِقا، حاذِقا، أَصیلاً، نَبیلاً، مَکینا، فَصیحا، نَصیحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخیّا، کَمیّا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَلیما، رَحیما، غَیورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَم یُخالِط مُنَجِّما وَلا کاهِنا وَلاعَیّافا؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پیش از آن که مبعوث شود، بیست خصلت از خصلت هاى پیامبران را دارا بود که اگر فردى یکى از آنها را داشته باشد، دلیل بر عظمت اوست چه رسد به کسى که همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پیامبرى امین، راستگو، ماهر، اصیل، شریف، والامقام، سخنور، خیرخواه، خردمند، بافضیلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلیر و جنگاور، قانع، فروتن، بردبار، مهربان، غیرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هیچ منجّم (قائل به تأثیر ستارگان)، غیب گو و پیش گویى هم نشین نبود.
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام (ابن شهرآشوب) ج1، ص123
حدیث (8) امام صادق علیه السلام :
کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله أکْثَرَ ما یَجلِسُ تُجاهَ القِبلهِ؛
پیامبر خدا هنگام نشستن، بیشتر رو به قبله مى نشست.
وسایل الشیعه ج12 ، ص109 ،ح15783 – کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص 661
حدیث (9) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اَنـَا اَدیبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَدیبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛
من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست. بد اخلاقى، عمل را ضایع مى کند، آن سان که سرکه عسل را.
مکارم الاخلاق، ص 17
حدیث (10) پیامبر صلى لله علیه و آله :
اِنَّ اَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتابُ اللّه وَ خَیْرَ الْهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله وَ شَرَّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها؛
بهترین سخن، کتاب خدا و بهترین روش، روش پیامبر صلى لله علیه و آله و بدترین امور بدعت هاست (پدیده هاى مخالف دین).
امالی (طوسی) ص 337 – بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج 74، ص 122
حدیث (11) پیامبر صلى الله علیه و آله :
ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بى؟ قَالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه. قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَ اَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِخوانِهِ فى دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَى الحَقِّ وَ اَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفْوا وَ اَشَدُّکُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ؛
آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 240 و 241
حدیث (12) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَبْعَدِکُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى یا رَسولَ اللّه. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذى ءُ، اَلْبَخِیلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِى الْقَلْبِ، اَلْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُرْجى، غَیْرُ المَاْمونِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقى؛
آیا شما را از کم شباهت ترینتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخیل، متکبر، کینه توز، حسود، سنگدل، کسى که هیچ امیدى به خیرش و امانى از شرش نیست.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 291
حدیث (13) دیلمى :
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله… یُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ کَبیرٍ وَ صَغیرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقیرٍ و لا یُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَیهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرِ وَ کانَ خَفیفَ المَؤونَهِ کَریمَ الطَّبیعَهِ، جَمیلَ المُعاشَرَهِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَیرِ ضِحکٍ، مَحْزونا مِن غَیرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَیْرِ مَذَلَّهٍ، جَوادا مِن غَیْرِ سَرَفٍ، رَقیقَ القَلبِ، رَحیما بِکُلِّ مُسْلِمٍ… ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله به هر کس برخورد مى نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام مى کردند و اگر به جایى حتى براى خوردن خرمایى خشک دعوت مى شدند، آن را کوچک نمى شمردند. زندگیشان کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن که بخندند، همیشه متبسم بودند، بى آن که اخمو باشند، محزون بودند، بى آن که از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى بخشیدند ولى اسراف نمى نمودند، دل نازک و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.
ارشاد القلوب الی الصواب(دیلمی) ج 1، ص 115
حدیث (14) قال المعصوم (ع) :
اِنَّ النَّبىَّ صلى الله علیه و آله کانَ یُحِبُّ الفالَ الحَسَنَ وَ یَکْرَهُ الطِّیَرَهَ؛
پیامبر صلى الله علیه و آله فال خوب را دوست داشتند و از فال بد، بدشان مى آمد.
بحار الانوار (ط-بیروت) ج 100 ،ص294 – مکارم الاخلاق، ص 350
حدیث (15) امام على علیه السلام :
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، اَجْوَدُ النّاسِ کَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَهً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّهً وَ اَلْیَنُهُمْ عَریکَهً وَ اَکْرَمُهُمْ عِشْرَهً مَنْ رَآهُ بدیهَهً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَهً اَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛
او که خاتم پیامبران بود، بخشنده ترین، پرحوصله ترین، راستگوترین، پایبندترین مردم به عهد و پیمان، نرم خوترین و خوش مصاحبت ترین مردم بود، هر کس بدون سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر کس مى خواست او را تعریف کند، مى گفت: نظیر او را پیش از او و پس از او ندیده ام.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 16، ص 190
حدیث (16) انس :
کانَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله اِذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ اِخْوانِهِ ثَلاثَهَ اَیّامٍ سَأَلَ عَنْهُ، فَاِنْ کانَ غائِبا، دَعا لَهُ وَ اِنْ کانَ شاهِدا زارَهُ وَ اِنْ کانَ مَریضا عادَهُ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله هرگاه یکى از اصحاب خود را سه روز نمى دیدند از حال او جویا مى شدند، آنگاه اگر در سفر بود، دعایش مى کردند و اگر در شهر بود به دیدارش و اگر مریض بود، به عیادتش مى رفتند.
مکارم الاخلاق، ص 19
حدیث (17) امام صادق علیه السلام :
مَا کَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله اَلْعِبادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ، قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله : اِنّا مَعاشِرَ الاَنْبیاءِ اُمِرْنا اَنْ نُـکَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ ؛
رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند: ما پیامبران مأموریم که با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن بگوییم.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 1، ص 23
حدیث (18) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانیَهِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن یَکونَ صَمْتى فِکْرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم براى عبرت باشد.
بحار الانوار (ط-بیروت) ج74 ،ص 170 – کنزالفوائد ج2 ، ص11
حدیث (19) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَقْرَبُکُمْ غَدا مِنّى فِى الْمَوْقِفِ اَصْدَقُکُمْ لِلْحَدیثِ وَ اَدّاکُمْ لِلاْمانَهِ وَ اَوفاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکُمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ؛
نزدیکترین شما به من در قیامت: راستگوترین، امانتدارترین، وفادارترین به عهد و پیمان، خوش اخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است.
امالى (طوسى) ص 229
حدیث (20) ابى سعید الخدرى :
کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله اَشَدَّ حَیاءً مِنَ العَذراءِ فى خِدْرِها. و کانَ اِذا کَرِهَ شَیئا عَرَفْناهُ فى وَجْهِهِ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله از دختران پشت پرده با حیاتر بودند، و اگر چیزى را دوست نمى داشتند، از چهره شان مى فهمیدیم.
مکارم الأخلاق ص 17
حدیث (21) امام حسن مجتبى علیهالسلام :
کانَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله فَخْما مُفَخَّما… یَتَـکَلَّمُ بِجَوامِعِ الکَلِمِ فَصْلاً لا فُضولَ فیهِ و لا تَقصیرَ. دمثا، لَیْسَ بِالجافى و لا بِالْمَهینِ تَعظُمُ عِنْدَهُ النِّعْمَهُ و اِنْ دَقَّت لا یَذُمُّ مِنها شَیئا غَیْرَ اَنَّهُ کانَ لا یَذُمُّ ذَواقا و لا یَمدَحُهُ و لا تُغضِبُهُ الدُّنْیا و ما کانَ لَها، فَاِذا تُعوطىَ الحَقّ لَم یَعْرِفهُ اَحَدٌ، و لَم یَقُمْ لِغَضَبِهِ شَىءٌ حَتّى یَنتَصِرَ لَهُ… ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله (در نظرها) با شکوه و بزرگوا بودند… سخنانى کوتاه، جامع و بىچون و چرا مىگفتند بدون کم و زیاد، نرمخو و مهربان بودند، در حق کسى ظلم نمىکردند، کسى را خوار نمىشمردند، نعمت را اگر چه کم بود، بزرگ مىدانستند و چیزى از آن را نکوهش نمىکردند، از مزه غذا نه بد مىگفتند و نه تعریف مىکردند، دنیا و آنچه به آن مرتبط است ایشان را خشمگین نمىساخت و هرگاه حقى ضایع مىشد، احدى را ملاحظه نمىکردند و چیزى باعث رفع خشمشان نمىشد، تا آنکه حق را حاکم سازند.
عیون اخبار الرضا، ج 1، ص317
حدیث (22) امام على علیه السلام :
کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْموما بِالْمُداعَبَهِ وَ کانَ صلى الله علیه و آله یَقولُ: اِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ؛
هرگاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله یکى از اصحاب خود را غمگین مى دیدند، با شوخى او را خوشحال مى کردند و مى فرمودند: خداوند، کسى را که با برادران (دینى) اش با ترشرویى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مى دارد.
کشف الریبه ص83
حدیث (23) امام صادق علیه السلام :
کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله یُداعِبُ وَ لا یَقولُ اِلاّ حَقّـا؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله شوخى مىکردند ولى جز حقّ چیزى نمىگفتند.
مستدرک الوسائل، ج 8، ص 408
حدیث (24) زید بن ثابت:
کُنّا اِذا جَلَسْنا اِلَیْهِ صلى الله علیه و آله اِنْ اَخَذْنا فى حَدیثٍ فى ذِکْرِ الآخِرَهِ اَخَذَ مَعَنا و اِنْ اَخَذنا فى ذِکْرِ الدُّنْیا اَخَذَ مَعَنا و اِنْ اَخَذنا فى ذِکرِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ اَخَذَ مَعَنا؛
هرگاه با رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى نشستیم، اگر در مورد آخرت صحبت مى کردیم، ایشان هم با ما همان سخن را مى گفتند و اگر در مورد دنیا صحبت مى کردیم، ایشان همچنین مى کردند و اگر در مورد خوردنى و نوشیدنى صحبت مى کردیم، ایشان هم با ما هم سخن مى شدند.
مکارم الاخلاق، ص 21
حدیث (25) پیامبر صلى الله علیه و آله :
لا یُـبَلِّغُنى اَحَدٌ مِنْکُم عَنْ اَحَدٍ مِن اَصحابى شَیئا، فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَیکُم و اَنَا سَلیمُ الصَّدرِ؛
کسى از شما حق ندارد از هیچ یک از یارانم چیزى به من بگوید؛ زیرا دوست دارم در حالى که چیزى از شما در دلم نیست به سویتان بیایم.
مکارم الاخلاق، ص 17
حدیث (26) امام کاظم علیه السلام :
اِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله کانَ اِذا اَتاهُ الضَّیْفُ اَکَلَ مَعَهُ وَ لَمْ یَرْفَعْ یَدَهُ مِنَ الْخِوانِ حَتّى یَرْفَعَ الضَّیْفُ یَدَهُ؛
رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگاه میهمان داشتند، با او غذا مى خوردند و دست از سفره و غذا نمى کشیدند، تا آنکه میهمان دست از غذا خوردن بکشد.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 286
حدیث (27) امام على علیه السلام :
کانَ صلى الله علیه و آله لا یَذُمُّ اَحَدا وَ لا یُعَیِّرُهُ وَ لا یَطْلُبُ عَثَراتِهِ وَ لا عَوْرَتَهُ وَ لا یَتَـکَلَّمُ اِلاّ فیما رَجا ثَوابَهُ؛
رسول خدا صلى الله علیه و آله، هرگز بدگویى کسى را نمى کردند، سرزنش نمى نمودند و در پى لغزشها و اسرار دیگران نبودند و [درباره دیگران]، چیزى جز خیر (خوبى) نمى گفتند.
عیون اخبار الرضا ج1 ، ص319
حدیث (28) امام على علیه السلام :
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله اِذا سُئِلَ شَیئا فَاِذا اَرادَ اَنْ یَفْعَلَه ُقالَ: نَعَم وَ اِذا اَراد اَنْ لا یَفْعَلَ سَکَتَ و کانَ لا یَقول لِشَىءٍ لا… ؛
هرگاه از رسول اکرم صلى الله علیه و آله چیزى تقاضا مى شد، اگر ایشان آن را مى خواستند انجام دهند، مى فرمودند: بله و اگر نمى خواستند انجام دهند، سکوت مى نمودند و هیچگاه ایشان براى چیزى نه نمى گفتند.
بحارالأنوار(ط-بیروت)ج22 ، ص 294 و ج 90، ص 327
حدیث (29) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَهَ مِن اَغْنیاءِکُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِکُم؛
من مأمورم که صدقه (و زکات) را از ثروتمندانتان بگیرم و به فقرایتان بدهم.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسایل ج 7، ص 105
حدیث (30) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَمَرَنى رَبّى بِسَبْعِ خِصالٍ: حُبِّ المَساکینِ وَ الدُّنُوِّ مِنْهُم و اَنْ أکثِرَ مِن «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّه» وَ اَنْ اَصِلَ بِرَحِمى و اِن قَطَعَنى و اَن اَنظُرَ الى مَن هُوَ اَسفَلُ مِنّى و لا اَنْظُرَ اِلى مَنْ هُوَ فَوقى و اَن لا یَأخُذَنى فِى اللّهِ لَومَهُ لائِمٍ و اَنْ اَقولَ الحَقَّ وَ اِنْ کانَ مُرّا و اَن لا اَسْاَلَ اَحَدا شَیئا؛
پروردگارم مرا به هفت خصلت امر نموده است: دوست داشتن بینوایان و نزدیک شدن به آنها، ذکر لا حول و لا قوه الا باللّه را بسیار گفتن، با خویشاوندان رابطه برقرار کردن؛ هر چند آنان قطع رابطه کنند، [و در مسائل مادى]، به پایینتر از خود نگاه کنم نه به بالاتر، در راه خدا سرزنش ملامتگران را به خود نگیرم، حق را بگویم اگر چه تلخ باشد و از کسى چیزى نخواهم.
الاصول السته عشر(ط-دار الشبستری) ص 75
حدیث (31) انس بن مالک :
کانَ مِن فِعْلِهِ صلى الله علیه و آله اِذا لَبِسَ الثَّوبَ الجَدیدَ حَمِدَ اللّهَ ثُمَّ یَدعو مِسکینا فَیُعطیهِ القَدیمَ، ثُمَّ یَقولُ: ما مِن مُسلِمٍ یَکسو مُسلِما مِن شَمْلِ ثیابِهِ ـ لا یَکْسوهُ اِلاّ لِلّهِ عزَّوَجَلَّ ـ الاّ کانَ فى ضَمانِ اللّهِ عزَّوَجَلَّ و حِرزِهِ و خَیْرِهِ و اَمانِهِ حَیّا و مَیّتا؛
هر وقت رسول اکرم صلى الله علیه و آله لباس جدیدى مى پوشیدند، خداوند را سپاس مى گفتند و سپس بینوایى را مى خواستند و لباس قدیمشان را به او مى دادند و مى فرمودند: مسلمانى که فقط براى رضایت خداوند عزوجل، لباس کهنه خود را به مسلمان فقیرى بدهد، تا هنگامى که لباس به تن آن فقیر است، در پناه و خیر و ضمانت خداوند است، چه زنده بماند و چه بمیرد.
مکارم الاخلاق، ص 36
حدیث (32) امام کاظم علیه السلام :
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله اِذا اَصْبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ؛
هرگاه صبح مى شد پیامبر صلى الله علیه و آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى خود مى کشیدند.
بحار الانوار (ط-بیروت) ج101 ، ص99 – عده الداعى و نجاح الساعی ص 89
حدیث (33) پیامبر صلى الله علیه و آله :
نَحْنُ قَوْمٌ لا نَأکُلُ حَتّى نَجوعَ وَ اِذا اَکَلْنا لا نَشْبَعُ؛
ما قومى هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمى خوریم و تا سیر نشده ایم دست از غذا مى کشیم.
طب النبی ص3
حدیث (34) امام صادق علیه السلام :
الاَکْلُ عِندَ اَهلِ المُصیبَهِ مِن عَمَلِ الجاهِلیَّهِ وَ السُّنَّهُ البَعْثُ اِلَیْهِم بِالطَّعامِ؛
غذا خوردن نزد مصیبتزدگان و با خرج آنان، از رفتارهاى جاهلیت است و سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله فرستادن غذا براى مصیب تزدگان است.
وسایل الشیعه ج3 ،ص 237 – من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 182
حدیث (35) پیامبر صلى الله علیه و آله :
خَیْرُکُم خَیْرُکُم لِنِسائِهِ و اَنَا خَیْرُکُم لِنِسائى؛
بهترین شما کسى است که براى زنان خود بهتر باشد و من بهترین شما براى زن خود هستم.
من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 443
حدیث (36) امام على علیه السلام :
کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله لا یُؤْثِرُ عَلَى الصَّلاهِ عَشاءً وَ لا غَیْرَهُ وَ کانَ اِذا دَخَلَ وَقْتُها کَاَنـَّهُ لا یَعْرِفُ اَهْلاً وَ لا حَمیما؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله چیزى مثل شام و غیر آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و هنگامى که وقت نماز مى رسید، گویى که هیچ یک از اهل خانه و دوستان را نمى شناختند.
مجموعه ورام، ج 2، ص 78
حدیث (37) امام صادق علیه السلام :
کانَ صلى الله علیه و آله لا یَجْلِسُ اِلَیهِ اَحَدٌ و هُوَ یُصَلّى اِلاّ خَفَّفَ صَلاتَهُ و اَقْبَلَ عَلَیهِ فَقالَ: اَ لَکَ حاجَهٌ؟ فَاِذا فَرَغَ مِنْ حاجاتِهِ عادَ اِلى صَلاتِهِ؛
هرگاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نماز مى خواندند و کسى نزد ایشان مى نشست، ایشان نماز خود را کوتاه مى کردند و به او رو مى نمودند و مى فرمودند: آیا خواسته اى دارى؟
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام(ابن شهر آشوب) ج1 ، ص147
حدیث (38) امام رضا علیه السلام :
اِنّا اَهلُ بَیْتٍ نَرى وَعدَنا عَلَینا دَینا کَما صَنَعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله؛
ما اهل بیت، وعده هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِین حساب مى کنیم، چنانکه رسول اکرم صلى الله علیه و آله چنین مى کردند.
تحف العقول، ص 446
حدیث (39) امام على علیه السلام :
کُنّا اِذَا احْمَرَّ الْبَاْسُ وَ لَقِىَ القَومُ الْقَوْمَ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله فَما یَکونُ اَحَدٌ اَقْرَبَ اِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ ؛
وقتى که آتش جنگ بر افروخته مى شد و دو لشکر به هم مى رسیدند، به پیامبر پناهنده مى شدیم و کسى نبود که از آن حضرت به دشمن نزدیکتر باشد.
مکارم الاخلاق، ص 18
حدیث (40) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) :
بُعِثتُ بِمَکارِمِ الأخلاقِ و محاسِنِها
من براى (احیاى) مکارم و نیکىهاى اخلاقى مبعوث شدم.
الأمالى(طوسى) ص 596
حدیث (41) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) :
أدَّبَنی رَبّی بِمَکارِمِ الأخلاقِ.
پروردگارم مرا به فضایل اخلاقى ادب آموخته است.
ارشاد القلوب الی الصواب(دیلمی) ج 1 ، ص 160