پاسخ مناسبی که می توان برای این شبهه داد آن است که هرکس علم یا قدرت و توانایی بر ساختن و گفتن یک واژه و کلمه ای داشته باشد هرگز مستلزم این نخواهد بود که او می تواند یک کلام و عبارت فصیح و بلیغ با محتوای زیبا و دیگر ویژگی های خاص همچون سوره ای از سوره های قرآن بیاورد. این مسأله شبیه این مطلب است که کسی ادعا کند، چون شخصی می تواند یک یا چند آجر را در ساختمانی روی هم بگذارد پس حتماً می تواند یک آپارتمان بلند و محکم را، با ساخت و ساز مهندسی خاص خودش بسازد. یا مانند آن است که گفته شود، همه کسانی که به لغت عرب آگاهند، توانایی بر ایراد سخنرانی و سرودن قصائد و اشعار زیبا را با آن فنون و قواعد خاص خودش دارد.[1] بدیهی است که هیچ عاقلی همچون ادعایی را قبول نمی کند؛ چرا که بین این دو توانایی فاصله فراوانی است باید آنها را از هم تفکیک کرد. افزون بر آن خود بزرگان صاحب سخن و ادیبان عرب عصر قرآن، چه دوست و چه دشمن همگی به این مسأله اعتراف کردند که زیبایی، روانی، نظم و محتوای بسیار بلند قرآن، فوق توان بشر است و هیچ کدام از ما که متخصص و کارشناس این ادبیات عرب هستیم نمی توانیم مثل آن را بیاوریم.
برای اثبات این مطلب می توان از اسناد و مدراک تاریخی شاهد آورد، از باب نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم، قبل از بیان شواهد تاریخی، آن دقّت در مسأله تحدّی قرآن و چگونگی آن ضروری است. از آنجا که یکی از ویژگی های اعجاز قرآن تحدّی و مبارزه طلبی است خداوند متعال در قرآن بارها به مناسبت های مختلف در مقاطع متعدد به شیوه های متفاوت، ناباوران و مدعیان را به مبارزه و همآوردی فرا خوانده است و از همه آنها خواسته که مانند آن و شبیه آن را بیاورند. لذا برای اینکه عجز و ناتوانی آنها را نشان بدهد، چندین مرتبه، عربهای متعصب و غیرتی را که واقعاً متخصص در فن سخن وری و فصاحت و بلاغت بودند، به شدیدترین و تکان دهنده ترین بیان تحدّی کرده، است لکن از آن زمان تاکنون، احدی توان مقابله با قرآن را نداشته است.
در یک مرحله تحدی قرآن به آوردن مثل قرآن است. (سوره طور آیات 33 و 34)؛ سپس دعوت به آوردن، ده سوره را مطرح می کند (سوره هود آیه 13) آنگاه برای آن که از اعتبار مدّعیان بکاهد و عجز آنها را ثابت کند پیشنهاد یک سوره می دهد و تصریح می کند از هر کسانی که می توانید کمک بگیرید: «اگر راست می گویید، سوره ای مثل آن بیاورید و هر که را جز خدا می توانید فرا بخوانید» (سوره یونس آیه 38) و برای آخرین بار با قاطعیت هر چه تمام تر، عجز و ناتوانایی نهایی و ابدی را برای تمام جهانیان اعلام می فرماید که: «اگر تمام انس و جن گرد هم آیند و بخواهند همانند این قرآن را بیاورند، هرگز نمی توانند، گرچه همگی پشت در پشت یکدیگر قرار بگیرند»، (سوره اسراء آیه 88).
اما اعتراف مخالفان: لبید بن مغیره مخزونی که به گل سرسبد عرب، ریحانه العرب و امیر سخن در میان مشرکان معروف بود، وقتی سروش روح افزای کلام الهی را شنید با تمام کینه ورزی و دشمنی، لب فرو بست و خانه نشین شد و هنگامی که مورد سرزنش دیگر مشرکان قرار گرفت در جواب گفت: «به خدا قسم این سخنان نه شعر و سحر است و نه هذیان گویی دیوانگان؛ بلکه این گفته ها از کلام الهی است».[2]
در جایی دیگر می گوید: سوگند به خدا، کلامی از محمد شنیدم که نه از قبیل سخن انسان است و نه همچون سخن جن، همانا کلام او بسیار شیرین و زیباست … سخن او از دیگر سخنان برتر است و هیچ کلامی بر آن برتری نتواند جست.[3]
عتبه بن البعید از مشاهیر و بزرگان قریش روزی با تشویق دوستان خود برای قانع کردن و انصراف پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نزد او رفت و مطالبی گفت؛ سپس پیامبر آیات اول سوره فصلت را تلاوت کرد، او چنان مجذوب و متحیر گشت که دیگر هیچ سخنی نگفت، وقتی دوستانش چهره دگرگون او را دیدند و جویای حال او شدند گفت: «همانا من سخنی را شنیدم که سوگند به خدا نه شعر است و نه سحر و نه کهانت، آن گونه که شما می پندارید.»[4]
اما غیر این مسأله که نمونه های بسیاری دارد؛ می توان به رسوایی همآوردان هم اشاره کرد کسانی که با عناد خویش نمی خواستند این حقیقت را باور کنند و با تمام توان دست به مبارزه با قرآن زدند؛ اما نه تنها موفق نشدند؛ بلکه برای همیشه در تاریخ رسوا و مفتضح شدند، افرادی چون مسیلمه کذاب، سجاع بنت الحارث، اسود الانسی، ابن مقنع و … .[5]
حاصل آن که با توجه به آنچه گذشت معلوم می شود که اولاً، درست است که خداوند تحدّی و مبارزه طلبی اش در سطح یک آیه نیست؛ بلکه تحدّی به سوره و بخشی همانند قرآن، هر چند بسیار کوچک است؛ لکن بشر هرگز توانایی آوردن مثل آن را نداشته است و نخواهد داشت.
ثانیاً: توانایی آوردن یک آیه شبیه قرآن مستلزم توانایی داشتن بر آوردن سوره ای همچون قرآن نیست. ثالثاً، درست است که واژه و الفاظ استفاده شده در قرآن بعضاً همان مواردی است که در لغت عرب استعمال شده است؛ اما ترکیب، ترتیب جملات، سبکِ ساختاری و ادبی جدید لغات، رسایی و شیوایی و روانی عبارات، معانی و معارف بلند مطالب، تشریع و وضع قوانین عالی آن، اشارات علمی و پرده برداشتن از اخبار غیبی آن، آنهم به واسطه فردی اُمی و درس نخوانده، قرآن را کاملاً متفاوت از ساخته های ادبی و هنری بشر عادی کرده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1381.
2. مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
پی نوشت ها:
[1]. خوئی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات امید، چاپ هشتم، 1416، ص 83؛ و العلوی، امیر یحیی، الطراز فی اسرار البلاغه و حقائق اعجاز، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا، ج 3، ص 411 و 412.
[2]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
[3]. طبرسی، قضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ عرفان، 1404، ج 5، ص 387، همچنین سیره ابن هشام، مطبعه المصطفی البابی الحلبی، مصر، 1355 هـ ، ج1، ص 288.
[4]. سیره ابن هشام، همان، ص 313-314.
[5]. ر.ک سیره ابن هشام، ج 4، ص 247 و 223. همچنین ر.ک معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، انتشارات مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1416، ج 4، ص 227-256.