قبل از اینکه به جواب سؤال فوق بپردازیم لازم میدانیم نکاتی را درباره معراج، که به واضح شدن جواب کمک مینماید متذکر شویم:
1. معنای «اسراء»: کلمه اسراء و سری که ثلاثی مجرد آن است به معنای سیر در شب است وقتی گفته میشود «سری و اسری» معنایش این است که فلانی در شب راه پیمود.[1]
2. آیا معراج یک مرتبه واقع شده است یا بیشتر از یک مرتبه؟ از احادیث معتبر استفاده میشود که معراج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ چندین مرتبه واقع شده است، به گونهای که از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت کردهاند که حق تعالی حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ را صد و بیست مرتبه به آسمان برد و در هر مرتبه آن حضرت را در باب ولایت و امامت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ و سایر ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ بیشتر از سایر فرائض تأکید و توصیه فرمود.[2] که در میان این دفعات معراج معروفترین و مشهورترین آنها معراجی است که در قرآن کریم به آن تصریح شده است و به نام «لیله الاسراء» (شب اسراء) شهرت دارد.
3. اصل معراجی که به لیله الاسراء معروف است با آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است؛ بدین صورت که حق تعالی حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را در یک شب از مکه معظمه تا مسجدالاقصی و از آنجا به آسمانها تا سدره المنتهی و عرش اعلاء سیر داد و عجائب مخلوقات آسمانی را به آن حضرت نشان داد و رازهای نهانی و معارف نامتناهی به آن حضرت القاء فرمود و آن حضرت در بیت المعمور و تحت عرش به عبادت حق تعالی قیام نمود و با انبیا ملاقات کرد.[3]
4. در مورد مکان و زمان معراج اختلاف وجود دارد، در این که معراج در چه سالی اتفاق افتاده است بعضی گفتهاند: سال دوم بعثت بوده است و این قول را به ابن عباس نسبت دادهاند، بعضی گفتهاند: در سال سوم بعثت اتفاق افتاده و بعضی آن را در سال پنجم یا ششم دانستهاند. بعضی ده سال و سه ماه بعد از بعثت و بعضی دوازده سال بعد از بعثت و بعضی یک سال و پنج ماه قبل از هجرت و بعضی یک سال و سه ماه قبل از هجرت و بالاخره بعضی آن را شش ماه قبل از هجرت دانستهاند.[4] و در مورد مکان وقوع این معراج نیز اختلاف وجود دارد. بعضی گفتهاند: در شعب ابوطالب بوده و عدهای آن را در خانه ام هانی (خواهر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ که نامش فاخته بود)[5] اتفاق افتاده است و آنگاه آیه شریف سوره اسراء که ابتدای معراج را مسجدالحرام دانسته تأویل بردهاند که مقصود از آن تمام حرم است که آن را مجازاً مسجدالحرام نامیده است. بعضی دیگر گفتهاند: از مسجدالحرام بوده است؛ ولی به هر حال معراج معروفی که آیه شریفه سوره اسراء آن را اثبات میکند ابتدایش مسجدالحرام است. و آن دو نظر اول درباره محل وقوع معراج در لیله الاسراء قابل قبول نیست.[6]
اما آیاتی که بر معراج فوق دلالت دارند: سه دسته اند. دسته اول آیاتی است که دلالت بر بخش اول (سیر زمینی) معراج دارند و دسته دوم آیاتی است که دلالت بر بخش دوم معراج (سیر آسمانی) دارد و دسته سوم آیهای است که دلالت بر ملاقات حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با سایر انبیا دارد.
اما آیهای که دلالت بر سیر زمینی معراج؛ یعنی از مکه و مسجدالحرام به مسجد الاقصی و بیتالمقدس دارد، آیه اول سوره اسراء است.[7] که به اعتبار همین آیه این سوره به نام اسراء نامیده شده است. این آیه چنین بیان میدارد: «پاک و منزه است خدایی که بندهاش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ـ که گرداگردش را پربرکت قرار داده ایم ـ برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم، چرا که او شنوا و بیناست.»
کلمه لیلاً مفعول فیه است و بودنش در کلام این معنا را افاده میکند که این سیر همهاش در شب انجام گرفته است هم رفتنش و هم برگشتنش.[8]
اما آیاتی که دلالت بر سیر آسمانی معراج دارد آیات 13 ـ 18 سوره و النجم است[9] که میفرماید: «و بار دیگر او را مشاهده کرد. نزد سدره المنتهی که جنت المأوی در آن جاست، در آن هنگام که چیزی (نور خیره کنندهای) سدره المنتهی را پوشانده بود، چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرده (آنچه دید واقعیت بود)، او پارهای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید.» [10]
مرحوم علامه درباره آیه فوق بعد از معنا کردن مفردات و برگرداندن ضمائر چنین میفرمایند: مفاد آیه چنین میشود که: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ یک بار دیگر نزد سدره المنتهی نازل شد و این وقتی بود که به معراج میرفت، و در آن بار دیگر خدا را مانند بار اول با قلب خود دید.[11]
و اما آیهای که دلالت بر ملاقات حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ با سایر انبیا در شب معراج میکند، آیه 45 سوره زخرف است که میفرماید: «از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس، آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم.»[12]
بعضی گفتهاند آیه شریفه از آیاتی است که در شب معراج خطاب به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ شده است تا آن جناب از ارواح انبیا ـ علیهم السّلام ـ این سؤال را بکند،[13] روایات زیادی هم از ائمه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ بر طبق این تفسیر رسیده است. از جمله در کتاب احتجاج از امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ روایت آورده است که در حدیثی طولانی فرمود: و اما آیه «وَ اسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَهً یُعْبَدُونَ» خود یکی از براهین نبوت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است که خدای تعالی به او ارزانی داشته و بدینوسیله حجت را بر سایر خلایق تمام کرده است؛ برای اینکه بعد از آن که نبوت را به وسیله آن حضرت خاتمه داد و او را پیامبر تمام امتها و ملت ها قرار داد، این امتیاز را به او داد که به آسمان عروج کند و همه انبیا را برایش جمع کرد، و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از نبوت همه آگاه شد و آنها چیزهایی از عزائم خدا و آیات و براهین برایش به عنوان ارمغان بیان کردند.[14]
و اما مدت معراج: عروج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از مکه به بیتالمقدس و سپس از آنجا به آسمان در یک شب بود،[15] گفته شده است که آیه اول سوره اسراء درباره معراج پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل گردیده است که این معراج و اسراء در مکه واقع شده، حضرت بعد از آنکه نماز مغربش را در مسجدالحرام گزاردند او را شبانه به معراج بردند؛ سپس برگشت و نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.[16]
طبق گفته کلیه تفاسیر، معراج در یک شب بوده است؛ ولی آیا کل شب بوده یا در قسمتی از آن، همانطوری که از گفتار فوق که از مجمعالبیان مرحوم طبرسی نقل گردید روشن میشود حضرت بعد از نماز مغرب به معراج برده و قبل از نماز صبح برگشته است.
و اما در مورد فلسفه معراج: قابل ذکر است که فلسفه احکام و بسیاری از موضوعات دینی بر ما خیلی واضح و روشن نیست و جز خدای تعالی و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت معصومین ـ علیهم السّلام ـ برای کسی دست یافتن به همه جوانب آنها ممکن نیست؛ منتهی از طریق کتاب و سنت به گوشههایی از حکمتهای این موضوعات اشاره رفته است. در مورد معراج نیز نکاتی از حکمتهای به معراج رفتن حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بیان گردیده است که آن نکات را میشود به صورت زیر جمعبندی نمود:
1. دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمانها با همین چشم ظاهری، که قرآن میفرماید: لنریه من آیاتنا (تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم)؛
2. رسیدن پیامبر به شهود باطنی؛
3. دستیابی روح بزرگ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به درک و دید تازهای برای هدایت و رهبری انسانها، حضرت به مسائل زیاد و مهمی از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیاء آگاهی یافت که در طول عمر مبارک خود الهامبخش او در تعلیم و تربیت خلق خدا بود؛
4. احترام به فرشتگان و ساکنان آسمانها به واسطه قدوم مبارک حضرت. در این زمینه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که فرمودند: خداوند هرگز مکانی ندارد و زمان بر او جریان نمیگیرد؛ لکن او میخواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر در میان آنها احترام کند و نیز از شگفتیهای عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت برای مردم بازگو کند.[17]
5. جواب به تقاضای حال حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ ؛ مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: این که فرمود: «انّه هو السمیع العلیم» بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است؛ یعنی خدا چون شنوا به گفتههای بندگان و بینای به افعال ایشان است و تقاضای حال رسول خود را دید که چنین اکرامی را اقتضاء میکند او را برای نشان دادن پارهای از آیات و نشانههایش شبانه سیر داد.[18]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
مجلسی، بحارالانوار، ج18 از صفحه 282 تا صفحه 410،
شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، جلد اول باب اول صفحه 138 تا 140
تفاسیر المیزان، مجمعالبیان و نمونه، ذیل آیات مربوط به معراج مراجعه کنید.
پی نوشت ها:
[1] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی، ج13، ص6.
[2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، تحقیق ناصر باقری بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، 1379، ج1، ص140، باب اول.
[3] . همان، ص138، باب اول.
[4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج13، ص38.
[5] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، 1379، ج1، ص139، باب اول.
[6] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج13، ص38و39.
[7] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، 1376، ج12، ص12.
[8] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج13، ص6و7.
[9] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، 1371، ج12، ص12.
[10] . «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهی، عِنْدَها جَنَّهُ الْمَأْوی، إِذْ یَغْشَی السِّدْرَهَ المنتهی، ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی، لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری» نجم/13ـ18.
[11] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج19، ص49.
[12] . «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَهً یُعْبَدُونَ» زخرف/45.
[13] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج18، ص156.
[14] . همان، ص160.
[15] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1362، ج18، ص289.
[16] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، بیروت، منشورات، دار مکتبه الحیاه، ج3، ص8.
[17] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، 1371، ج12، ص16و17، ج 22، ص502.
[18] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، همان، ج13، ص6.