نخست به این نکته باید توجه کنیم که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نبوده و نخواهد بود؛ زیرا «اگر حجت نباشد زمین اهلش را به خود فرو میبرد»[1] البته ضرورت ندارد حجت خدا حتماً مشهود و ظاهر باشد، گاهی آشکار و روشن و گاهی مخفی و پنهان می باشد. خداوند بوسیله آنان بر بندگان اتمام حجت می نماید.[2]
با توجه به این نکته میگوئیم که: «حجت خدا پیش از خلق بوده و با خلق میباشد و بعد از خلق هم خواهد بود.»[3] چنان که حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرموده: «اگر مردم زمین تنها دو کس باشند یکی از آن دو امام است و فرمود: آخرین کسی که بمیرد امام است تا کسی بر خدای عزوجل احتجاج نکند که او را بدون حجت واگذاشته است.[4]
بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ یکی بعد از دیگری حجتهای خدا بودهاند و اکنون در عصر غیبت، امام زمان(عج) حجت خداوند است که به عللی غایب گشته و در آخرالزمان به حکم خداوند ظهور کرده و عدالت را در جهان فراگیر خواهد کرد.
قبل از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز پیامبران الهی وجود داشته است که به دلیل عقلی و نقلی قابل اثبات است.
دلیل عقلی:[5] اگر باب چنین فیضی بر روی بشر بسته شود، آفرینش انسان لغو و بیثمر خواهد بود و به دیگر سخن، آفرینش در صورتی حکمیانه و شایسته مقام ربوبی خواهد بود که هدفی داشته باشد و آن هدف کمال علمی، عملی و اجتماعی انسانها است که در سایه اعزام پیامبران تأمین میگردد، پس باید خداوند متعال برای تأمین این هدف، پیامبران را مبعوث کند.
هرگاه تکیهگاه ما در لزوم بعثت انبیاء این برهان عقلی باشد، طبیعی است که این برهان برای خود حد و مرزی از نظر زمان و مکان نمیشناسد و در هر کجا که زمینه نزول این فیض الهی فراهم بوده است قطعاً نازل گردیده است.
دلیل نقلی: از نظر آیات قرآنی نیز میتوان گفت که فیض نبوت یک فیض عمومی و جهانی بوده و در هرکجا که «امت» و جمعیتی در کار بوده است آموزگاران الهی به سوی آنان مبعوث گردیدهاند و این را میتوان از دو گروه آیات استفاده کرد:
الف. آیاتی که به روشنی میگوید: برای هر قوم و گروهی، هادی و راهنما بوده[6] و یا برای هر امتی بیم دهنده وجود داشته است.[7] روشنتر از همه آیه سوم است «در میان هر امتی پیامبری برانگیختم تا خدا را بپرستند و از پرستش طاغوت اجتناب ورزند.»[8]
این آیات، به روشنی وجود امتها و اقوام را با هادی، نذیر و رسول مرتبط و همراه دانسته و میرساند که در هرکجا انسانهایی که به صورت «قوم» و یا به عنوان «امت» زندگی میکردند از فیض نبوت بیبهره نبودند.
ب: آیاتی که متضمن نداهای آغاز آفرینش انسان است به گونهای که حاکی از گستردگی این فیض است و این آیات در سوره اعراف آیات 36ـ25 آمده است. یعنی آنگاه که آدم و حوا از جنت بیرون آمدند خداوند فرزندان آدم را با خطابات تکان دهنده مخاطب قرار داد که آنها را خطابهای آغاز خلقت نامیده اند و از ظاهر آیات بدست میآید که فرزندان آدم بدون فترت تحت پوشش این خطابها که حاکی از وجود رسول و نذیر میباشد، قرار گرفته که اینک پارهای از این آیات ذکر میشود:
اول: «ای فرزندان آدم! شیطان شماها را فریب ندهد. همانطور که پدر و مادر شما را از جنت بیرون کرد لباسهای آنان را از بدن آنان کند تا مواضع ناخوشایند را آشکار سازد او و یاران او شماها را میبینند در حالی که شما آنها را نمیبینید، ما شیطانها را دوستان کسانی که ایمان نمیآورند قرار دادهایم.
دوم: ای انبوه انس و جن: آیا پیامبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند تا آیات مرا بر شما فرو خوانند و شما را از (عذاب) امروز (قیامت) بیم دهند؟ در پاسخ میگویند ما به زبان خود گواهی میدهیم، زندگی دنیا آنان را فریب داد و علیه خود گواهی دادند که کافر بودند.[9]
این آیات، همگی حاکی از اخطارها و انذارهای الهی نسبت به فرزندان آدم هست که آنان را به پیروی از انبیاء دعوت مینمایند و اگر بگوییم پس از صدور این خطابات، قرنها بر انسانها گذشته و از جانب خدا برای آنها رسول و نذیری نیامده است، بلکه مدتی طولانی باب بعثت پیامبران به روی بشر بسته بوده، سخنی مخالف با ظاهر این آیات گفتهایم.
بنابراین با توجه به مجموع این آیات و برخی از روایات، روشن میشود که فیض نبوت با فیض آفرینش از ابتداء با انسان همراه بوده است. چنانکه امام علی میفرماید: او را پس از توبه به روی زمین فرود آورد تا با فرزندان (نسل) خود روی زمین را آباد کند و حجت را به وسیله او بر بندگانش تمام سازد. آنگاه او را قبض روح کرد؛ مردم را از آنچه حجت پروردگاری خدا را تأکید نمایند و آنان را به معرفت آفریدگار متصل سازند، خالی نگذارد، تنها چنین نکرد بلکه آنان را با حجتهای روشن که از زبان بهترین مخلوقات و حاملان رسالت او، بیان میگردید زمان به زمان مورد عنایت قرار داد…»[10]
این بیان امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ و آیات مذکور، به صورت هماهنگ بر یک نکته تأکید دارند که خداوند پس از پدید آوردن حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ بر روی زمین، فرزندان او را بدون حجت رها نکرد، بلکه پیوسته حجت را به وسیله پیامبران تمام کرد.
اکنون که روشن شد پیامبران الهی از زمان حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ تا پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ پیوسته وجود داشته است، ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که هر پیامبری برای خودش وصی نیز داشته تا بعد از او (تا پیامبر بعدی) مبلغ آیین وی و حجت برای مردم باشد. بر اساس احادیث و روایات، از زمان غیبت و عروج حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ تا پیامبر خاتم بیش از پانصد سال فاصله بوده[11] و در این مدت نیز زمین خالی از حجت نبوده است.
بعد از عروج و غیبت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ[12] حواریون که دوازده نفر از شاگردان خاص حضرت بودند[13] آیین وی را در جهان نشر دادند و همه حجت خدا بودند.[14]
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز میفرماید: «هنگامی که خداوند میخواست عیسی را بالا ببرد به او وحی کرد که حکمت و نور خدا را به شمعون تعلیم دهد و او را جانشین خویش قرار دهد…»[15]
البته انبیاء دیگری نیز بعد از حواریون و قبل از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به عنوان حجت و مبلغ شریعت آسمانی وجود داشتهاند که برخی آنها ذکر میشود:
1. اصحاب الاخدود؛[16] 2. جرجیس؛[17] 3. خالدبن سنان العبس که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ در مورد وی فرموده: فقال ذلک النبی اضاعه قومه[18] این نبی و فرستاده خداوند است که قومش او را ضایع کرد. و همچنین دیگرانی که نامشان به دست ما نرسیده است.
بنابراین زمین همیشه دارای حجت است یا ظاهر و یا پنهان ، یا نبی و یا وصی و قبل از پیامبر اسلام نیز نزدیک به 124 هزار پیامبر وجود داشته که به ادله عقلیه و نقلیه ثابت شد. علاوه بر اینها از حیث فلسفی و عرفانی نیز ما محتاج واسطه فیض و هدایت هستیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منشور جاوید، جعفر سبحانی، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، پائیز 1370، چاپ نمونه قم، ج10ـ12.
2. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، نشر مطبوعات هدف، چاپ اول 1371، چاپخانه مؤسسه الامام امیرالمؤمنین قم، ج7، ص360.
پی نوشت ها:
[1] . هیئه العلمیه فی مؤسسه المعارف الاسلامیه، معجم احادیث الامام المهدی(عج)، قم، ناشر مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411 هـ ق، ج3، ص42، ح877، ص344، خ89.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ج36، ص346، طبرسی، احتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403 هـ ق، ج1، ص69.
[3] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهلبیت، ج1، کتاب حجت، ص250.
[4] . همان، ص254 ـ 253.
[5] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، 1370، ج10، ص108ـ97.
[6] . «و لکل قوم هاد» رعد/ 7.
[7] . فاطر/ 24.
[8] . نحل/ 38.
[9] . انعام/ 130.
[10] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج54، ص112، ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، بیروت، ج7، ص3.
[11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج14، کتاب النبوه، ص346.
[12] . آلعمران/ 57 ـ 54.
[13] . اسامی آنان عبارتند از: شمعون بطرس، اندریاس (برادر شمعون)، یعقوب، یوحنّا (برادر یعقوب) فیلپوس، برتونما، موقا، متی، شمعون غیور، لیوس (یهودا) یعقوب صغیر و یهودا اسخر یوطی، (سبحانی، جعفر، منشور جاوید، پیشین، ج12، ص393).
[14] . آلعمران/ 53 ـ 52.
[15] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج14، ص345.
[16] . همان، ص439، ح2، ص44، ح5.
[17] . همان، ص445، ح1.
[18] . همان، ص448، ح1، ص450، ح2 و 3.