اثبات هر پدیدهای تنها از راه دلایل مناسب با آن پدیده ممکن است و گرنه پس از پژوهشهای طولانی، به نتیجه مطلوب دست نخواهیم یافت، به عنوان مثال، برای اثبات این که فردی به نام شاه عباس صفوی مدتی در ایران سلطنت کرده است، باید به منابع تاریخی معتبر رجوع کرد، و هیچ دلیل عقلی برای اثبات و یا انکار وجود فردی به این نام و خصوصیات وجود ندارد.
از آنجا که مسأله معاد یکی از امور غیبی است که عقل انسان جز در اثبات اصل آن و برخی از ویژگیهایش کارآیی ندارد، از این رو درباره جزییات وچگونگی پاداش و عقابها باید از «وحی» مدد گرفت و به روایات و قرآن که معتبرترین کتاب روی زمین است مراجعه کرد؛ « وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلا ».[1] توضیح بیشتر نکته یاد شده نیاز به تشریح اقسام قضایا دارد.
«اقسام قضایا»
تمام قضایا در یک تقسیم به بدیهی و نظری تقسیم میشوند. قضایای بدیهی مانند جزءکوچکتر از کل است این قضیه بر خلاف قضایای نظری نیاز به استدلال ندارد.
در یک تقسیم دیگر قضایا و تصدیقات به تجربی و غیرتجربی تقسیم میشوند. تجربه، خود اصطلاحات گوناگونی دارد و آن چه بیشترمحل بحث میباشد. اصطلاح تجربه به معنای آزمایشات علمی است که با آنها به تفصیل به علت یک پدیده پی میبرند، از نکات یاد شده، معلوم میشود که اثبات جزئیات بهشت و جهنم از قضایای بدیهی نیست، بنابراین نیاز به استدلال دارند، از سوی دیگر این قضایا از قضایای تجربی نیز نیستند، بلکه از قضایای غیرتجربی میباشند.
لذا نباید توقع داشت جزئیات مسائلی را که در آخرت صورت می گیرد از طریق حس و تجربه ثابت کرد. اما این که از طریق ادراک عقلی و فلسفی آیا می توان به جزئیات عالم آخرت رسید یا نه: مطلب دیگری است که باید بدان اشاره کرد.
اقسام عقل
در یک تقسیمبندی کلی، عقل را به دو دسته عقل نظری و عملی تقسیم میکنند، فعالیت عقل نظری، وجودشناسی و تاملات فلسفی است و از آن «جهانبینی» به دست میآید، از خصوصیات عقل نظری، این است که «کل شناس» میباشد و با جزئیات سروکاری ندارد. در مقابل، عقل عملی «جزء شناس» است و با مصالح فرد و جامعه سروکار دارد و از آن «سیاست» و «اخلاق» به دست میآید. در رابطه با میزان کارآیی عقل، دیدگاههای افراطی و تفریطی متفاوتی وجود دارد:
1. برخی مانند «حس گرایان» به کلی عقل را فاقد اعتبار میدانند و گزارههای فراحسی را یاوه میانگارند.
2. برخی مانند عقلگرایان گرفتار خِرَدبسندگی شده و خِرَد بشری را ورای همه چیز و برتر و بالاتر از هر چیز میدانند.
راه اعتدال آن است که ضمن پذیرش عقل به عنوان یکی از ابزارهای مهم شناختهای بشری به محدودیتهای آن نیز واقف بود و دانست که:
الف. عقل نظری میتواند کلیاتی را در رابطه با نظام هستی به ما بنمایاند، امّا از یافتن همه حقایق ـ به ویژه در رابطه با جزییاتی از قبیل مسایل مربوط به جهان آخرت و … ناتوان است و بدون هدایتهای انبیاء نمیتوان به آنها راه یافت.
ب. عقل جزءشناس عملی نیز هر چند درشناخت بسیاری از نیکی و بدیها مؤثر است، ولی قادر به شناخت همه آنها در جمیع شرایط نیست و در این زمینه نیز بشر نیازمند هدایتهای روشنگر دین است.[2]
پس از روشن شدن، عدم کارآیی عقل در اثبات جزییات معاد، ناچاریم از وحی در این باره کمک بگیریم.
نتیجه آن که: جزئیات معاد نیز قابل اثبات میباشند ولی روش اثبات آن، روش نقلی با تکیه بر وحی و نقل میباشد که البته اثبات حجیت نقل نیز با عقل ثابت میشود.
به عبارت دیگر اصل نبوت از طریق عقل اثبات می شود و وقتی عقل پذیرفت که رسولی معصوم و صادق از ناحیه ذات باری تعالی برای بندگان لازم است فرستاده شود و خبر از غیب عالم می دهد آن گاه همین عقل تمام سخنان رسول معصوم و صادق را نسبت به خبرهایی غیبی و عالم آخرت خواهد پذیرفت چرا که عقل خود اذعان دارد به ناکارآمد بودن خود نسبت به اثبات جزئیات عالم آخرت و لذا است که جزئیات قیامت و عالم آخرت و نعمات بهشتی و خصوصیات عذاب جهنم را از رسول مصدق می گیرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.
2. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.
3. معاد در قرآن و تفسیر موضوعی قرآن، ج4 و 5، آیت الله جوادی آملی.
پی نوشت ها:
[1] . نساء/ 122.
[2] . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، سازمان تبلیغات اسلامی، ج 1، ص 47 ـ 59.