روایات زیادی داریم که انسان با مردن پرونده اش بسته نمی شود اگرچه خودش دیگر نمی تواند عمل انجام دهد ولی دیگران در رابطه با او هر عمل نیکی انجام دهند یا خودش بنیانگذار عمل خوبی در جامعه باشد و یا امر ناروائی را امضاء نماید تا چندی که عمل نیک و بد او بین مردم رواج دارد مؤسس و پایه گذار، بهره و حظی از آن می برد و در پرونده ثبت می شود.
روایتی نقل شده به این مضمون: امام رضا فرمودند شخصی که به زیارت قبور می رود لازم است رو به قبله نشسته و دست روی قبر بگذارد و هر چیزی که اراده کرده بخواند مگر این که فرد زیارت شده معصوم باشد در این صورت رو به قبر و پشت به قبله می نشیند.[1]
در روایت دیگری می فرمایند: هرگاه قبر مؤمنی زیارت کردی روبه قبله بشین و دستهایت را روی قبر بگذار و این دعا را بخوان خداوندا به غربت فردی که از دنیا رفته رحم کن و تنهائی او را به وصل تبدیل ساز و وحشت و خوف او را از بین ببر و در رحمت و رضوان خویش قرارش ده و جزء افرادی که به آنها علاقه داشت و عشق می ورزید قرارش ده.[2]
و در کامل الزیارات وارد شده است: هر کسی کنار قبر برادر دینی اش بیاید و دستش را روی قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره قدر را بخواند چنین کسی روز قیامت از وحشت صحنه محشر در امان خواهد بود.[3]
در جای دیگر شخصی از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال می نماید چگونه دستم را روی قبر بگذارم امام اشاره به زمین کرده و دست روی قبر گذاشتند در حالی که رو به قبله نشسته بودند و عملاً کیفیت آن را آموزش دادند.[4]
روایات زیادی در این رابطه وجود دارد که در جوامع روائی ما ذکر شده اند و از مجموع روایات استفاده می شود که بر سر مزار رفتن مستحب و یاد کردن اموات که فرصت عمل از آن ها گرفته شده و به شدت نیازمند احسان و نیکی هستند عملی است بسیار پسندیده و دست گذاشتن روی قبر مستحب دیگری است نه این که اگر دست نگذاشت به مستحب اول عمل نکرده و از ثواب زیارت اهل قبور بی بهره باشد بلکه در اینجا دو عمل مستحب وجود دارد؛ اولی حضور در کنار قبر مؤمنین و قرائت فاتحه و قرآن برای آنها، دومی هنگام قرائت دست گذاشتن روی قبر که اگر انجام ندهد فقط ثواب زیارت قبور را می برد، ولی ثواب دست گذاشتن را نخواهد برد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عالم برزخ در چند قدمی ما، محمد اشتهاردی، انتشارات یوسف، چاپ مهر 1381.
2. منازل الآخره، شیخ عباس قمی، نشر موسسه در راه حق، قم ـ سال 1365.
پی نوشت ها:
[1] . صدوق، قم، الهدایه، 1377، ص 28.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، چاپ سوم 1403، جلد 82، ص 169.
[2] . قیومی اصفهانی، محمدجواد، موسوعه الادعیه، الجزء الرابع، الصحیفه الصادقیه، مشهد، آستان مقدس رضوی، ص 104.
[3] . الشیخ الاقدم قولومیه القمی، کامل الزیارات، نشر فقاهت، ص 539.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، جلد 102، ص 295.