در روایات دینی از میان عذاب های قبر, به یک نوع عذاب جداگانه اشاره شده که از آن تعبیر به فشار قبر شده است. برخی روایات این عذاب را عام می دانند که شامل حال مؤمنان می شود.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پس از خاکسپاری جنازه سعد بن معاذ صحابی فرمود: هیچ مؤمنی نیست که فشار قبر نداشته باشد.[1] اگر کسی از فشار قبر رهایی می یافت سعد بن معاذ استحقاق بیشتری داشت. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال شد: آیا کسی از فشار قبر رهایی می یابد؟ فرمود: از آن به خدا پناه می برم؟ چه بسیار اندک اند کسانی که از عذاب قبر نجات یابند.[2]
در برخی از روایات اهل سنت نیز عذاب قبر متوجه همه معرفی شده است: مردگان در قبرشان عذاب می شوند تا آنجا که حیوانات صدای عذاب آن ها را می شنوند.[3]
از این روایات بر می آید که کافر، مؤمن و مستضعف همه فشار و عذاب قبر دارند. برخی منابع عذاب و فشار قبر را تنها مربوط به کسانی می دانند که در قبر مورد سؤال قرار می گیرند و کسانی که مورد مؤاخذه و سؤال قرار
نگرفته اند(دیوانگان و بچه ها و مستضعفین) عذاب قبر ندارند.[4]
روایات دیگر عذاب و فشار قبر را از مؤمن به دور می دانند، حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ در پاسخ ابوبصیر فرمودند: هیهات ما علی المؤمنین فیها شیء[5] دور باد هرگز چیزی از فشار قبر بر مؤمنین نیست.
در توجیه این روایت ممکن است گفته شود این که مؤمنان عذاب و فشار قبر ندارند مراد عذاب و فشار قبر شدید باشد، یا این که گفته شود، مؤمن عذاب و فشار قبر تنبیهی و از باب غضب الهی ندارد بلکه اگر فشاری دارد به خاطر لطف و کفاره گناهان او می باشد.
چنان که حدیث می فرماید: فشار و عذاب قبر برای مؤمن کفاره (تاوان) کارهایی است که انجام داده است مانند ضایع کردن نعمت های الهی.[6]
و نیز در حدیث دیگر ضمن تفسیر آیه قرآن آمده است: فیومئذ لا یسأل عن ذنبه[7] فرمودند: این ها که روز قیامت از گناهانشان سؤال نمی شود، کسانی اند که از امیرمؤمنان پیروی کرده اند و از دشمنانش بیزاری جسته اند, حلالش را حلال, حرامش را حرام داشته اند؛ منتهی گناهانی داشته اند که موفق به توبه نشده اند خداوند آن ها را در برزخ عذاب می کند تا در قیامت پاک شوند.
قانون کلی عذاب و فشار قبر بیان شد، اما باید دانست که برخی از افراد به تصریح برخی از روایات از عذاب قبر معاف شده اند و نیز برخی از کارهای خوب و مرگ در برخی از ساعات موجب کاهش و یا آمرزش فشار قبر می شود.
رقیّه دختر گرامی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از کسانی است که خود رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ برایش طلب بخشش از عذاب قبر فرمود و خداوند هم او را رهایی بخشید.[8]
فاطمه بنت اسد مادر امام علی ـ علیه السّلام ـ با دعای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و تدفین در پیراهن مبارک او شامل آمرزش عذاب قبر شد.[9]
افراد ذیل نیز از عذاب و فشار قبر معاف اند:
کسانی که تلقین سوم شده اند، یعنی پس از خاکسپاری روی قبر او عقاید دینی یاد آور می شود.
کسانی که از ظهر پنج شنبه تا ظهر جمعه از دنیا رحلت کرده اند.[10]
کسانی که در قبر همراهشان جریدتین گذاشته اند، یعنی دو شاخه چوب سبز همراه او دفن کنند.
کسانی که چهل نفر یا بیشتر به خوبی او شهادت دهند و از خداوند برای او طلب مغفرت کنند.[11]
کسانی که رکوع نمازشان کامل و تمام باشد.[12] خواندن سوره نساء در هر جمعه، مداومت بر خواندن سوره زخرف، نماز شب، دفن شدن در سرزمین نجف اشرف و …[13]
اما عذاب و فشار قبر برای انبیاء و امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ مانند سؤال در قبر از آنها جایی تصریح نشده است و بر اساس قواعدی که درباره فشار قبر بیان شد، هرگونه عذاب و فشاری از وجود مبارک آن ها به دور است چون نه گناهی دارند که از باب کفاره و لطف عذاب شوند و نه هیچ کدام عاملی برای این گونه عذاب ها در مورد آن ها صادق است.
اما شهداء در فرهنگ قرآنی و روائی جایگاه ویژه دارند. از برخی امور دنیایی و آخرتی استثناء شده اند از جمله،
بی نیازی از کفن و غسل در صورتی که در معرکه جنگ به شهادت برسند.[14] و همین طور بی نیازی از پرسش و پاسخ در قبر، از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ سؤال شد، چرا شهید در قبر مورد امتحان و آزمایش قرار نمی گیرد؟ فرمود: همان برق های شمشیر که بر سرش فرود می آیند کفایت می کند.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منازل الآخره، شیخ عباس قمی.
2. تفسیر موضوعی، ج4، مواد در قرآن، آیت الله جواد آملی.
3. معاد، آیت الله دستغیب.
پی نوشت ها:
[1] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج6، ص 221، حدیث 19 و ص 221، حدیث 16، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، بی تا.
[2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، بیروت، دارالتعارف، چاپ سوم، 1401، ج3، ص236، حدیث 6، بحار الانوار، ج 6، ص 261، حدیث 102، فیض کاشانی، محمد محسن، علم الیقین، چاپ اول بیدار، 1377، ج 2، ص 1068.
[3] . سیوطی، جلال الدین، شرح الصدور، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ دوم، 1413، ص 225.
[4] . مجلسی، حق الیقین، ص 488.
[5] . الفروع من الکافی، ج3، ص 130.
[6] . بحار الانوار، ج 6، ص 221.
[7] . الرحمن/ 39.
[8] . الفروع من الکافی، ج3، ص 241، حدیث 18.
[9] . رضوانی، محسن، گفتار صدوق، انتشارات قائم، چ یازدهم، 1403، مجلسی، حق الیقین، ص 482.
[10] . مجلسی، محمد باقر، حق الیقین، ج2، ص390.
[11] . قمی، عباس، منازل الاخره، چاپ قایم، بی تا، ص 30 ـ 26.
[12] . عبدالله شبّر، حق الیقین، ج2، ص391 و بحارالانوار، ج6، ص 244.
[13] . قمی، عباس، منازل الاخره، چاپ قایم، بی تا، ص 30 ـ 26.
[14] . طوسی، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، ج6، ص 140، (321،7).
[15] . کلینی، فروع الکافی، ج5، ص 56، کتاب الجهاد، فضل الشهاده، حدیث5.