آنچه که در عالم پس از مرگ برای انسان رخ می دهد واقعیاتی هستند که روح انسان پس از مفارقت از بدن مادی با آنها روبرو می شود. با فرا رسیدن مرگ و جدا شدن روح از کالبد مادی و جسمانی به عالم دیگری به نام برزخ منتقل می شود،امّا این انتقال به سادگی صورت نمی پذیرد؛ چه بسا انسانهایی که به واسطه توجه بیش از حد به امور دنیوی و مادی و دوری از جهات روحانی و معنوی ، در هنگام مرگ دچار سردرگمی می شوند و نمی دانند که چه شده!! به ناگاه می بیند پرده کنار رفت و فضایی که در آن تنفس می کرد به کلی تغییر کرد و دگرگون شد، به جایی رفته که هیچ گونه آشنایی با آن ندارد. گاهی انسان در همین سردرگمی و دهشت و اضطراب به سر می برد که ناگاه مورد سئوال هم واقع می شود.[1] انسان در عالم برزخ مورد سئوال واقع می شود امّا آن سئوالات چیست؟
با مراجعه به روایات در می یابیم که سئوالات کلی پرسیده می شوند. در برزخ از جزئیاتِ عمل سئوال نمی شود آنچه سئوال می شود از کلیات است. توحید، نبوت، امامت و….
اگر انسان معتقد و متعهد به دستورات الهی باشد توان پاسخگویی را دارد و الّا در پاسخ خواهد ماند. در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال خود، توان بهره برداری را دارد[2] این چنین نیست که همچون عالم دنیا، مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد.
در روایتی از حضرت امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ آمده است:
در قبر از مؤمن این چنین سئوال می شود: من ربّک؟ (پروردگارت کیست؟)، او جواب می دهد: الله، پس از او سئوال می شود: ما دینک؟ (دینت چیست؟) جواب می دهد: الاسلام، پس از او سئوال می شود من نبیک؟ (پیامبرت کیست؟)، جواب می دهد: محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پس سئوال می شود: من امامک؟ (امامت کیست؟) پس جواب می دهد فلانی (نام امام زمان خودش را می برد)…[3]
در این حدیث تصریح به این چهار سئوال شده که پس از پاسخ به این سئوالات دری از درهای بهشت برای مؤمن باز می شود. حال که روشن شد سئوالاتی که در برزخ از ما می شود چه هستند به این نکته اشاره می کنیم که چگونه خود را برای پاسخگویی به این سئوالات آماده کنیم.
آنچه که در اینجا مورد اهمیت است حفظ عقیده و باور است. ما در دنیا به دین اسلام باور داریم و سالهایی از عمر ما می گذرد و دلخوش هستیم که عقیده ما معلوم است و باورمان قلبی و مستحکم است امّا مطلب به این سادگی نیست در صورتی باور و ایمان ما راسخ می شود که توأم با عمل باشد هر چه ما به رفتار و اعمال خود بپردازیم در حقیقت باور و عقیده مان را تقویت کرده ایم. ایمان به خدا در جایی خود را خوب نشان می دهد که آدمی دستورات او را در رفتار و کردار به عمل بکشاند، عقیده نباید فقط لقلقه زبان باشد بلکه باید باور و عقیده به ارکان و جوارح هم سرایت کند. چنانچه حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرمایند: الایمان عقد بالقلب و قولٌ باللسان و عملٌ بالارکان» یعنی «ایمان عقیده قلبی و گفتار به زبان و عمل به اندام است»[4]. یعنی ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود؛ قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند.
در روایتی در باب استقرار ایمان آدمی به خواندن دعائی سفارش شده است که به آن اشاره می کنیم؛ شخصی به نام محمد بن سلیمان دیلمی روایت کرده، که به خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض کردم که شیعیان تو می گویند: که ایمان بر دو قسمت است: یکی مستقر و ثابت و دیگر آنکه به امانت سپرده شده است و زوال پذیر می باشد پس بمن بیاموز دعایی را که هر گاه آن را بخوانم ایمان من کامل گردد و زایل نشود فرمود که بگو بعد از هر نماز واجب:
«رضیتُ بالله ربّاً و بمحمدٍ صلّی الله علیه و آله نبیاً و بالاسلام دیناً و بالقرآن کتاباً و بالکعبه قبلهً و بعلیٍ ولیّاً و اماماً و بالحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفرٍ بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه بن الحسن صلوات الله علیهم ائمه اللّهم انی رضیت بهم ائمه فارضنی لهم انک علی کل شیء قدیر»[5].
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معاد در قرآن، ج 4، تفسیر موضوعی، آیت الله جوادی آملی.
2. معاد، آیت الله دستغیب.
3. معادشناسی، علامه طهرانی.
4. منازل الآخره، محدث شیخ عباس قمی.
5. حیات پس از مرگ علامه طباطبایی (ره).
پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: جواد آملی، عبدا…، تفسیر موضوعی، صورت و سیرت انسان در قرآن، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، آذرماه 81، ج 14، ص 217ـ220.
[2] . ر.ک: همان، تفسیر موضوعی، معاد در قرآن، چاپ 1380، مرکز نشر اسراء، ج 4، ص 220.
[3] . فروع کافی، کتاب الخبائز، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، تابستان، 1362، ج 3، ص 238.
[4] . تحف العقول، تصحیح علی اکبر غفاری، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ص 56.
[5] . مفاتیح الجنان، ص 86، قبل از دعای جوشن کبیر.