بی تردید در نظام حکیمانه الهی، محور همه عنایتها، دارا بودن شایستگی و لیاقت است، نه داشتن رابطه و نسبت. اولیای الهی پیوسته به مردم هشدار دادهاند که بیهوده با تکیه بر پدیده شفاعت، دست از اعمال شایسته نکشند و تن به گناه ندهند. برای بهرهمندی از شفاعت، باید خشنودی الهی را به دست آورد[1] و رضایت خداوند، جز با ایمان و عمل صالح فراهم نمیگردد، چنانکه امام رضا ـ علیه السلام ـ در پاسخ کسی که از معنای آیه «و لا یشفعون الاّ لمن ارتضی»[2] پرسش نمود، فرمودند:
«لا یشفعون الاّ لمن ارتضی دینه»[3] جز برای کسی که خداوند دینش را بپسندد، شفاعت نمیکنند.
در روایات معصومین، رابطهای ناگسستنی بین عمل شخص و برخورداری از شفاعت برقرار گردیده و بر این پندار که صرف ادّعای محبت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ موجب نجات اخروی است، خط بطلان کشیده شده است. اینک برخی از این روایات را از نظر میگذرانیم:
1- امام باقر ـ علیه السلام ـ در حدیثی نسبتاً طولانی، پس از بیان صفات شیعیان واقعی بر این نکته تأکید میورزند که خداوند با کسی خویشاوندی ندارد و هر که در تقوا و طاعت از دیگران پیشی بگیرد، نزدِ حق تعالی منزلت بالاتری مییابد. بهره مندی از ولایت اهل بیت (و شفاعت آنان در آخرت) نیز جز با عمل و خداترسی به دست نمیآید. [4]
2- امام صادق ـ علیه السلام ـ در واپسین لحظات زندگی از همسر خود، ام حمیده، درخواست نمود که همه خویشاوندان را بر بالینش حاضر نماید. پس از آنکه همگان جمع شدند تا آخرین سفارش امام را بشنوند، آن حضرت نگاهی به ایشان انداخت و این جمله هشدار دهنده را بر زبان جاری ساخت:
«انّ شفاعتنا لا تنال مستخفاً بالصلاه» آنکه نماز را سبک بشمارد، شایستگی شفاعت ما را ندارد[5].
3- بر اساس پارهای دیگر از روایات، هر که از دیگران در چهار صفت پیش باشد، احتمال بهره مندی اش از شفاعت بیشتر است: راستگویی، امانتداری، خوش اخلاقی و مردم داری[6].
کوتاه سخن آنکه، رحمت الهی نامحدود است و محروم شدن از آن، ریشه در اعمال اختیاری آدمی دارد[7].
در متون روایی ما شرایطی برای شفاعت شوندگان ذکر شده است که همگی مربوط به حفظ قابلیت انسان برای شفاعت می باشد از جمله این که:
1. شرک نورزیدن به خداوند.[8]
2. دشمنی نداشتن با اهل بیت عصمت و طهارت.[9]
3. سبک نشماردن نماز.[10]
4. تکذیب نکردن شفاعت رسول خدا (ص).[11]زیرا بزرگترین ونهایی ترین امید مومنان گنهکار شفاعت است ولی در عین حال باید همیشه بیمناک باشد که مبادا کاری از آنها سر بزند که موجب سوء عاقبت وسلب ایمان، درهنگام مرگ گردد ومبادا علاقه به امور معنوی به حدی در دلشان رسوخ کند که (العیازبالله ) با بغض خدای متعال از این جهان بروند اگر شخص مومن، ایمان خود را تا هنگام مرگ حفظ کند ومرتکب گناهانی نشود که سلب توفیق وسوء عاقبت وسر انجام شک وتردید یا انکار وجحود را ببار می آورد وبا ایمان از دنیا برود مشمول شفاعت که تجلی بزرگترین وفراگیر ترین رحمت الهی در اولیاء خدا به ویژه رسول اکرم و اهل بیت کرامش (علیهم الصلوه والسلام) می باشد، گردیده و از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت ، بنابر این باید گفت قابلیت انسان اساسی ترین نقش را در برخورداری از شفاعت دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین، 1370 ش، ص 505 – 544.
2- علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 1، چاپ دهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1377 ش، ص234-283.
3- تفسیر نمونه، ج 1، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، چاپ نوزدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ص223-246.
4- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 1، قم، موسسه در راه حق، 1374 ش، ص 127 – 129.
5- قاسم اسلامی، شفاعت، (بی جا: بی نا، بی تا).
6- مرتضی مطهری، عدل الهی، چ دوم، تهران، صدرا، 1361 ش، ص 257 – 286.
7- امام خمینی، کشف الاسرار، (بی جا: بی نا، بی تا)، ص 77 – 83.
8- جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 8، قم، دارالقران الکریم، 1369 ش، ص 3 – 210.
9- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 6، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1377 ش، ص 2784-2799.
پی نوشت ها:
[1] . «فمن سرّه ان تنفعه شفاعه الشافعین عند اللَّه فلیطلب الی اللَّه ان رضی عنه» ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362 ش، ج 8، ص 11.
[2] . انبیاء/ 28.
[3] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه ، ج 1، ص 174 – 175. (به نقل از امالی صدوق).
[4] . الکافی، پیشین، ج 2، ص 74 – 75.
[5] . مطهری، مرتضی، داستان راستان، چاپ بیست و سوم، تهران، صدرا، 1375 ش، ص 167 – 168. همچنین ر.ک: الکافی، ج 3، ص 270.
[6] . میزان الحکمه، ج 6، ص 2798.
[7] . عدل الهی، ص 286.
[8]. سبحانی، جعفر، الهیات، ج4، ص 347.
[9]. همان.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج3، ص 270.
[11]. الهیات، همان، ص 348.