بررسی مساله ی توسل به پیامبر اکرم (ص) و اولیای دین

بررسی مساله ی توسل به پیامبر اکرم (ص) و اولیای دین

نویسنده: دکتر سید مصطفی مناقب*

‏در سده های اخیر، افتراق و خصومت شدیدی میان مسلمانان درباره ی مساله ی توسل به نبی اکرم (ص)،اهل بیت علیهما السلام و اولیای صالح پدیده آمده است، به طوری که مخالفان توسل، موافقان را متهم به شرک و موافقان آن، مخالفان را محکوم به دشمنی و بیزاری از رسول خدا و خاندان طاهر او کرده اند که نتیجه ی آن برخوردها، موجب شدت تعصبات در طرفین و سلطه و بیگانگان بر ممالک اسلامی بود. با ژرف نگری در منابع اسلامی، درمی یابیم که توسل اقسام فراوان دارد، بدین ترتیب که بعضی از انواع آن، به اتفاق همه ی دانشمندان اسلام جایز، برخی حرام و بعضی دیگر مورد اختلاف است.
از روایات فریقین استفاده می شود که توسل جستن به ذات نبی و آثار آن حضرت و اولیای الهی هیچ اشکالی ندارد. از زمان صدراسلام نیز سیره ی صحابه، تابعین و مسلمانان همین بوده است؛ ولی در قرون بعد، افرادی از جمله ابن تیمیّه این امر را ممنوع اعلام کردند و از این روی شکاف بزرگی میان مسلمانان ایجاد شد. محمدبن عبدالوهاب نیز در قرن دوازدهم هجری قمری آن را تشدید نمود و این مساله باعث افزایش اختلاف میان مسلمانان گردید، لذا در این مقاله سعی شده است تا درباره ی مساله توسل و چگونگی آن بحث و بررسی شود.
‏انواع توسل
‏با مداقّه در منابر اسلامی نتیجه می گیریم که هیچ یک از دانشمندان اسلام توسل جستن را ممنوع نمی دانند. حتی ابن تیمیّه، به عنوان بزرگترین فاقدان اصل توسل، بعضی از انواع آن را جایز می شمارد. در این جا لازم می دانیم ابتدا انواع توسل مشتمل بر سه قسم کلی- به اجمال بیان گردد:
‏الف. توسل های مشروع؛ شامل: توسل به ذات خدا، اوصاف خدا، ایمان و اعمال نیک، قرآن، توسل به نبی اکرم (ص) در روز قیامت و آثار و دعا و محبت آن حضرت در زمان حیات آن جناب، دعای مؤمنان، انبیا و ‏اوصیا در زمان حیات آنان.
‏ب. توسل های غیر مشروع؛ که عبارت است از توسل به طاغوت، بت ها و نیز توسل به انبیا و اوصیا، با این اعتقاد که آن ها مستقل اند.
‏ج. توسل های مورد اختلاف؛ مشتمل بر توسل به حق نبی در حیات برزخی، توسل به دعای نبی و آثار وی و هم چنین توسل به اولیا در حیات برزخی آنان که اساس بحث ما در مقاله ی حاضراست، زیرا توسل نوع اول را همگان مشروع می دانند و توسل نوع دوم را همه ی دانشمندان ممنوع می شمارند.
توسل به آثار اولیا در سیره ی اصحاب و تابعین علاوه بر نصّ آیات و روایات، توسل به اولیای الهی در سیره ‏ی اصحاب و تابعین و مسلمانان جایگاه ‏ویژه ‏ای دارد. به این معنا که اصحاب در صدر اسلام و مسلمانان به تابعیت آنان، تاکنون همواره در مقام دعا و نیایش به انبیای عظام، اولیا و صلحای ارجمند و انسان های الهی متوسل شده ‏و مقربان و آبرومندان در پیشگاه ‏الهی را وسیله قرار داده ‏اند تا خداوند به احترام آن ها دعایشان را مستجاب و حوایج شان را برآورد؛ لذا شواهدی که پس از این ملاحظه می شود، موارد معدودی از آن گونه توسل هاست:
‏عایشه و حکم توسل به قبر نبی اکرم(ص)
‏پس از رحلت پیامبرگرامی اسلام (ص)، در مدینه قحطی شدیدی رخ داد و مردم ازآن بابت به ستوه آمدند و موضوع را نزد عایشه شکوه کردند. او گفت: «انظروا الی قبر رسول الله فاجعلوا منه کواَ الی السماء حتی لایکون بینه و بین السماء سقف»؛ به قبر پیامبر نظر کنید و آن را دریچه ای به آسمان قرار دهید؛ آن گونه که میان قبر و آسمان سقفی نباشد. مردم چنین کردند، باران بارید، زمین سرسبزشد، شترها چنان فربه شدند که گویا می ترکیدند. سپس آن سال را «عام الفتق»، (سال گشاده)، نامیدند. (سهمودی، 1374ه ش، ج 4 ‏، ص 1374؛ دارمی، سنن الدارمی ،ج 1،)صص 43و44؛ سُبکی 1411ه ق، ص 128)
عمر و توسل به عموی پیامبر(ص)
‏از انس بن مالک نقل شده ‏است که (بخاری، صحیح بخاری، ج 2 ‏، ص 16‏، ج 4، ص 209، بیهقی، ج 3 ، ص 352 ؛ابن حجر، ج 2، ص 411‏، ج 7، ص62) ان عمربن الخطاب کان اذا قحطوا استسقی بالعباس بن عبدالمطلب فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک فستقنا و انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال: فیسقون.
عمربن خطاب به هنگام خشکسالی، با توسل به عباس بن عبدالمطلب از خدا طلب باران می کرد و می گفت: خدایا، ما همواره ‏به وسیله پیامبرت به تو متوسل می شدیم و ما را سیراب می کردی؛ اینک به وسیله عموی پیامبرمان به تو متوسل می شویم، پس ما را سیر اب کن. وی می گوید: آنان سیراب می شدند.
در روایت تاریخی دیگری، (امینی، 1387ه.ق، ج 7 ‏، ص 301؛ عاملی، ج 5 ‏، ص 255) آمده است در سال رماده، هنگامی که قحطی به اوج رسید، عمر به وسیله عباس طلب باران نمود؛ و خدا نیز اجابت فرمود و رهین سرسبز شد. در این هنگام عمر رو به مردم کرد و گفت: به خدا سوگند، عباس وسیله ما در پیشگاه خداست و مقامی در نزذ خدا دارد.

سال الامام و قد تتابع جدبنا
فسقی الغمام بغره العباس

عم النبی وصنوا والده ‏الذی
ورث النبی بذک دون الناس

احیی الاله به البلاد فاصبحت
محضره الا جناب بعد الیأس

‏در همین خصوص از قسطلانی نقل شده است که (سبحانی، آیین وهابیت، ص165):
‏وقتی که عمربه وسیله عباس طلب باران نمود، گفت: ای مردم، پیامبرخدا عباس را به دیده پدری می نگریست. از او پیروی کنید و او را وسیله خود به سوی خدا قرار دهید. بنابراین آن عمل اندیشه کسانی را باطل می کند که مطلق توسل و یا توسل به غیر پیامبر(ص) را تحریم کرده ‏اند.
راهنمای عثمان بن حنیف
در دوره خلیفه ی سوم، مردی برای حاجتی نزد عثمان بن عفان رفت و خلیفه به آن توجهی نکرد. سپس در راه بازگشت، عثمان بن حنیف را دیدو از خلیفه به وی شکوه نمود. آن گاه ابن حنیف او را چنین گفت: «وضو بگیر، به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و این دعا را بخوان.
«الهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبینا محمد نبی الرحمه انی اتوجه بک ربی فتضی لی حاجتی.» مرد به مسجد رفت و به این گفته عمل نمود. سپس به خانه عثمان بن عفان بازگشت، حاجتش برآورده شد.
‏پس از آن هنگامی که شخص باردیگر با عثمان بن حنیف دیدار کرد، از راهنمایی او تشکر نمود. ابن حنیف گفت: (من کاری نکردم. تنها آن چه را از رسول خدا دیده بودم، به تو گوشزد کردم.» (طبرانی، المعجم الکبیر، ج 9، ص31، سقّاف، ص12؛ ابن حجر، شرح صحیح بخاری، ص 413).
‏توسل به قبر نبی اکرم (ص)
‏در روزگار عمربن خطاب خشکسالی پدیدارگشت. بلال بن حرث نزد قبر نبی اکرم (ص) آمد و گفت (ابن حجر. همان، ص 412؛ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج 56 ‏، ص 489): «‏یا رسول الله استسق لامتک فانهم هلکوا»؛ ای پیامبر، برای امت خود طلب باران کن که هلاک می شوند.
ابن تیمیّه در کتاب اقتضاء الصراط (ص 373‏) روایت مذکور را تایید می کند و ابن کثیر در البدایه و النهایه (ج 5، ص 167) نیز آن را صحیح می داند. هم چنین محمدطاهر قادری در عقیده ی توسل (ص 243) اعتراضاتی را که به این روایت شده پاسخ گفته است.
توسل در نزد مالک ابن انس
ابوجعفر منصور، خلیفه عباسی، از مالک، درباره ی نحوه ی زیارت قبر رسول اکرم (ص) پرسید که آیا فرد زایر هنگام زیارت باید رو به قبله باشد یا به جانب قبر پیامبر (ص)؛ امام مالکیه در پاسخ گفت (سمهودی، همان، ص 137؛قاضی عیاض، ج 2 ، ص 41؛حصنی دمشقی، ص‏140):
«‏لم تصرف وجهک عنه وهو وسیلتک ابیک آدم الی الله انه یوم القیامه بل استقبله و استشفع به فیشفعک الله قال الله
‏تعالی: ولو انهم اذا ظلموا انفسهم…»
‏چرا چهره از او برمی گردانی؟ او وسیله ی تو و پدرت آدم در روز رستاخیز است. رو به او کن و او را شفیع خود
قرار ده. خدا شفاعت وی را می پذیرد. حق تعالی می فرماید: ‏اگرآنان به نفس خویشتن ستم کنند…»
‏قاضی عیاض (همان جا) همین روایت را نقل می کند و جهضمی مالکی (ص 40) نیز آورده است:
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
‏(اکثروا علی الصلواه یوم الجمعه فانها تعرض علیّ»؛ روز جمعه بر من صلوات زیاد بفرستید، زیرا آن صلوات بر من عرضه می شود.
توسل به باب الحوایج علیه السلام
حسن بن ابراهیم ابوعلی خلالی که شیخ حنابله ی در دوران خود بود، آورده است (خطیب بغدای، ج1‏، ص 133؛
‏ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطا لب، ج 3‏، ص 422 ):
«‏ما همنی امر فقصدت قبر موسی بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله لی ما احب.»(هیچ امر مهمی برای من ‏اتفاق نیفتاد مگر این که به زیارت قبر موسی بن جعفرعلیه السلام رفتم و به او متوسل شدم و خداوند آن چه را می خواستم، به آسانی در اختیار من گذاشت.»
‏توسل به علی بن الحسین علیه السلام
‏زهری نقل می کند: «بیمار شدم و نزدیک به هلاکت شدم. پس گفتم: مرا به خدا وسیلتی باید. در عهد خود هیچ کس را فاضل تر از علی بن الحسین علیه السلام نشناختم. گفتم: یابن رسول الله (ص) حال من این است که می بینی. بر من لطف کن به دعایی که از تو گرامی تر نزد خدا کسی نیست. گفت: من دعا می کنم تو آمین بگو، یا تو دعا کن من آمین می گویم. گفتم: دعا و آمین تو بگو؛ من بر اثر(تو) آمین می گویم. دست برداشت و گفت: بار خدایا! پسر شهاب، من و آبای مرا وسیله می سازد. خدا به آن اخلاص که تو از پدران من می دانی، حاجت او را روا کن و او را شفا بده.»
سپس هم او می افزاید: «به آن خدای که جان جان ها به دست اوست، پس از آن هرگز بیمار نشدم و دست تنگ نشدم و با هیچ سختی روبه رو نشدم و از آن هنگام تاکنون در راحت هستم. امید می دارم خدا مرا بیامرزد و برمن رحمت کند به وسیله دعای زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام (جرجانی ،1413ه.ق ج 2،ص 362؛ ابطحی ص 137).
توسل نزد امام شافعی
از امام شافعی نقل شده که سروده است (هیثمی، 1385ه.ق، ص 178‏؛ قندوزی، ج2، ص 468؛ابن شهرآشوب، ج 2 ، ص 3).

‏آل النبی ذریعتی
هم الیه وسیلتی

‏ارجو بهم اعطی غداَ
بیدی الیمین صحیفتی

‏«خاندان پیامبر، وسیله من به سوی خدایند و امیدوارم با توسل به آنان فردا نامه اعمالم به دست راستم داده شود».
با توجه به روایات مذکور و شواهد بی شمار از آن دست در منابع اسلامی، به این نتیجه می رسیم که توسل به اولیای خدا، به ویژه رسول اکرم (ص)، هم درحیات ظاهری و هم در مدت حیات برزخی آنان جایز است و سیره ی صحابه و تابعین و روایات فراوان، گواه این سخن است.
محمدطاهر قادری، (صص222 ‏- 222)، معتقد است: همان گونه که توسل به پیامبراکرم (ص) در حیات ظاهری آن حضرت جایزاست، بعد از رحلت ایشان نیز توسل به او صحیح است وهیچ دلیل شرعی و عقلی نداریم که بعد از وصال آن حضرت توسل به او ممنوع باشد.
عقیده ی ما این است: وقتی پیامبراکرم (ص) یا یکی از اولیای خدا را وسیله قرارمی دهیم، هرگز آن ها را شریک و مساوی خدا نمی دانیم. آنان فقط «متوسلٌ به»اند و خداوند «متوسلٌ الیه» است. او «وحده لا شریک له» است و هیچ نبی یا ولی، زنده یا مرده، شریک او نخواهد شد. ما برای قبولی دعا، آن ها را وسیله قرار می دهیم، اما قدرت قبول دعا فقط به دست خداست.
در هرصورت، «حضور» نبی اکرم (ص) در حیات و ممات ایشان یکسان است و عبدالله بن مسعود در همین خصوص از حضرت روایت می کند که فرموده است (جهضمی، ص 38؛ ‏ابن ابی اسامه، ص288‏؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ج 1، ص 582؛ متقی هندی، ج 11‏، ص 407):
«حیاتی خیرلکم تحدثون و تحدث لکم و وفاتی خیرلکم تعرض علی اعمالکم فما رأیت من خیر حمدت الله علیه و ما رأیت من شراستغفرت الله لکم»؛ در زندگی من برای شما خیر وجود دارد؛ زیرا احادیث را می گویید و در وفات من هم برای شما خیر وجود دارد؛ چرا که اعمالتان بر من عرضه خواهد شد. هرگاه در اعمال شما نیکی را ببینم، خوشحال می شوم و شکر خدا می کنم و هرگاه بدی شما را بنگرم، برایتان استغفارمی کنم.
‏ابن حجر هیثمی پس از نقل این روایت (مجمع الزواید، ج 9‏، ص 24) رجال آن را صحیح دانسته است.
با توجه به حدیث مذکور که در ده ها کتب معتبر اهل سنت نیز نقل شده است، به وضوح درمی یابیم کسانی که معتقدند توسل جستن به رسول خدا بعد از وفات ایشان، خطاب به معدوم و بدعت است، سخنی نارواست و تنها با در نظر گرفتن شواهد ذکر شده می توان ادعا نمود که پیامبران و اولیای خدا و اهل بیت علیه السلام برجسته ترین وسیله ی تقرب به خدایند.
نتیجه گیری
1.مسئله ی توسل، امری مسلم بین مسلمانان بود و همه بدان عمل نموده اند و اگراختلافی درباره ی آن وجود دارد، در تعیین مصداق آن است.
2. در قرآن مجید حکم به توسل به صراحت آمده و چون این حکم به طور مطلق وعام آمده است، دانشمندان در تعیین وسیله اختلاف کرده اند. بعضی از علما فقط عمل خیر و ایمان به خدا و اطاعت رسول را وسیله قرار می دهند، ولی دیگران می گویند که چون حکم مطلق است، توسل جستن به هرآن چه آدمی را به خدا نزدیک کند، جایزاست.
3 ‏. ازروایات اهل بیت علیها السلام چنین استفاده می شود که بهترین وسیله برای نزدیکی بندگان به خدا، پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل بیت ایشانند.
4 ‏. از منابع اسلامی مستفاد می شود که توسل جستن به رسول خدا و وسیله قرار دادن حضرتش، جایزاست و تفاوتی بین حیات و ممات آن حضرت نیست.
5 ‏. سیره ی صحابه نشان می دهد که آنان، هم در زمان رسول خدا به او توسل می جستند و هم بعد از رحلت آن حضرت به قبر ایشان پناه می بردند.
6.‏ آیا تی که مخالفان توسل به عنوان دلیل آورده اند، همگی درباره ی مشرکان و عبادت های آنان است و هیچ
تناسبی با موضوع مورد بحث ندارد.
7 ‏. کسانی که می گویند توسل شرک است، در حقیقت به مفهوم شرک توجه نکرده اند؛ چرا که شرک حالتی
‏است که ما «متوسل به» را مستقل از خدا بدانیم یا برای او عبادت کنیم؛ ولی هیچ یک از متوسلان، وسیله را پرستش نمی کند و آن را درمقابل خدا دارای استقلال و قادر مطلق نمی داند. بنابراین، توسل عین توحید و توحید عین توسل است.

پی‌نوشت‌ها:

* (عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور)
برخی از ماخذ:
1. قرآن کریم.
2. ابطحی، صحیغه ی سجادیه.
3‏. ابن ابی اسامه، بقیه الباحث.
4‏. ابن حجرعسقلانی، احمدبن علی، فتح الباری، شرح صحیح بخاری، دارالفکر، بیروت.
5. ابن شهرآشوب، محمد بن محلی، مناقب آل ابیطالب، دارالاضواء، بیروت، 1412ه.ق.
6.‏ابن عساکر، تاریخ مدینه ی دمشق
7 ‏. امینی، عبدالحسین،الغدیر، دارالکتاب العربی، بیروت، 1387 ‏ه.ق.
8. ‏بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالفکر، بیروت، 1410ه.ق
‏9.بیهقی، سنن الکبری.
10. جرجانی، ابوالمحاسن حسین بن علی، تفسیرگازر، مطبعه العلمیه، قم، 1413 ه.ق.
11‏. جهضمی مالکی، فضل الصلوه علی النبی، مطبعه الیمینیه، بیروت.
12. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، دارالفکر، بیروت.
13. دارمی، عبداله بن بهرام، سنن الدارمی، دارالفکر، بیروت.
14‏. سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1380ه.ش ‏.
15.سبکی، تقی الدین، شفاءالسقام، دارالجیل، بیروت، 1411‏ ه.ق.
16. السقاف، حسن بن علی،ارقا م المبتدع الغبی، دارصادر، بیروت.
17. سهمودی، نورالدین، وفاءالوفاء، دارالحیاء، التراث العربی، بیروت.
18. سیوطی، جلال الدین،الدرالمنثور، دارالمعرقه، بیروت.
19. طبرانی، المعجم الکبیر، مکتبه ابن تیمیه، قاهره.
20. عاملی، الانتصار.
21. قادری، محمد طاهر، عقیده ی توسلی، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
22. قاضی عیاض،الشفاء، دارالفیحاء، عمان.
23‏. متّقی هندی، علاءالدین،کنزالعمال، مؤسسه الرساله، 1405ه.ق.
24. هیثمی، ابن حجر،الصواعق المحرقه، مکتبه القاهره، مصر.
25‏. هیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1408ه.ق.
ثریا(فصلنامه تخصصی ادبیات و اسطوره) ش-2

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید