راه مبارزه و چگونگی ریشه کن کردن صفت ناپسند ریا همانند بقیه خصلت های ناپسند و مذموم دو چیز است: راه درمان علمی، راه درمان عملی.
در اینجا مروری اجمالی به هر دو روش خواهیم داشت و با توجه به آیات و احادیث و گفتههای علمای اخلاقی نکاتی را در خصوص این دو روش بیان خواهیم کرد.
1- درمان علمی
که در این روش مرائی زمینههای مختلفی را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. همانند بررسی علل و ریشههای ریا برای خشکانیدن و نابود کردن آن، مطالعه در پیامدهای سوء و عواقب دردناکی که در انتظار ریاکار است. آثار نیکو و مثبتی که اخلاص در عمل به دنبال دارد و…
اول. شناخت آثار و پیامدهای شوم ریا
یکی از راههای مؤثر در از بین بردن ریا مطالعه در آثار شوم ریاست که در بخش قبلی به بخشی از آنها که مبتنی بر آیات قرآن بودند اشاره شد. هنگامی که انسان به آثار مرگبار ریاکاری بیاندیشد و بداند که ریا همچون آتش سوزانی در خرمن اعمال نیک انسان است و همه اعمال را خاکستر میکند و نه تنها عبادات و طاعات انسان را بر باد میدهد، بلکه گناه عظیمی است که مایه روسیاهی صاحب آن در دنیا و آخرت میشود، بی تردید در او تأثیر خواهد داشت.
توجه به این نکته که خداوند تعبیر «ویل» را که در قرآن مجید در 27 مورد و غالباً در مورد گناهان بسیار سنگین و خطرناک به کار رفته، در خصوص ریا به کار برده و فرموده: « فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ*الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ *الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ*» (1) ، زشتی این گناه و خطرات آن را برای سعادت انسان آشکار میسازد. ریاکار باید درک کند که ریاکاری او باعث محرومیت او از محبت الهی شده و او را در معرض خشم و غضب خداوند قرار داده است. اگر ریاکار با عمق جان به زشتی اعمال خود پی ببرد که بندگان خدا را که توانایی رساندن کمترین نفع و دفع ضرری را بر او ندارند. (2) به خداوندی که تمام وجودش قدرت و توانایی است، ترجیح داده و اگر به استحفاف و استهزایی که نسبت به ذات باری تعالی به واسطه ضعف ایمان به خدا و ثوابهای او ابراز داشته پی ببرد، یقیناً متنبه میشود.
ریاکار، زیانکار دنیا و آخرت است زیرا رضایت خلق هدفی است که در دنیا قابل دسترس نمیباشد و به هر کاری که گروهی رضایت دهند، گروهی دیگر آن را مردود شمارند و کسی که برای خشنودی مردم میکوشد، دنیای متشتتی دارد و چه بسا خداوند زشتی عمل ریاکار را برای مردم آشکار سازد، «فَتَرَکَهُ صَلْداً» و مردم از او رویگردان شوند و بدینسان هم در دنیا و هم در آخرت متضرر میشود. لذا لازم است انسانی که گرفتار صفت ناپسند ریاست نفس خویش را به پنهان داشتن عبادت عادت دهد و قلب خویش را به اطلاع خدا از اعمالش وادار و قانع نماید و بداند که خداوند ناظر بر اعمال اوست و هیچ چیزی حتی در باطن انسانها از او مخفی نیست: « یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (3) و یا میفرماید: «قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ…» (4)
در هر صورت آنچه مهم است آن است که ریاکار به عواقب خطرناک ریاکاری توجه نموده و بداند که در اثر ریاکاری چه نتایجی در انتظار اوست. در این مقال نیز به جهت ارتباط با موضوع در خصوص آثار سوء ریا، اگرچه در بخش قبل مطالبی بیان شد، بار دیگر آن را فهرست وار ذکر میکنیم تا نشان دهیم که ریاکاری چه آثار و پیامدهایی را در بر دارد:
1. ریا باعث فساد و حبط اعمال میشود: «….لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ ….کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ….»
2. ریاکار مشرک به خداست: «أدنی الریاء شرک»
3. ریا از گناهان کبیره است: وعده عذاب در «…وأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَاباً مُهِیناً»
4. ریاکار مؤمن نیست: «….لا یؤمن بالله و الْیَوْمِ الْآخِرِ ….»
5. ریاکار عاقبت رسوا میشود: «….فَتَرَکَهُ صَلْداً…»
6. ریاکار در مدار کفر است و از هدایت الهی به دور….«….وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»
7. خداوند ریاکاران را دوست ندارد: «….أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً… وَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ…»
8. ریاکار همنشین دائمی شیطان است: «… وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِیناً فَسَاءَ قَرِیناً….»
9. عذاب شدید و دردناک در انتظار ریاکاران است و…استفاده از لفظ «ویل» در مورد ریاکاران در سوره ماعون.
علاوه بر قرآن، توجه به آثار شومی که در روایات در خصوص ریا وارد شده، در درمان ریا مؤثر است. توضیح آنکه در روایات فراوانی ریاکاری مذمت شده که مطالعه و بررسی آنها میتواند در پیشگیری و یا علاج ریا مؤثر باشد، در اینجا به تعدادی از این روایات اشاره میشود:
1. عبدالله بن ابی یعفور میگوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «من کان ظاهره أرجح من باطنه خفّ میزانه»(5)
«هر کس ظاهرش بر باطنش برتری داشته باشد ترازوی اعمالش سبک است.»
2. قال رسولالله (صلیالله علیه و آله): «ایّاک أن تظهر من نفسک الخشوع و التواضع للآدمیین و أنت فیما بینک و بین ربک مصرُ علی المعاصی و الذنوب».(6)
پیامبر خدا فرمود: « بر حذر باش از آنکه در مقابل مردم از خودت خشوع و فروتنی نشان دهی، حال آنکه بین خود و پروردگارت بر انجام گناهان پافشاری کنی.»
3. عن ابن القدّاح عن ابی عبدالله (علیهالسلام): «ایاک والریا فإنّه من عمل لغیر الله و کله الله إلی من عمل له» (7)
ابن قداح از امام صادق روایت میکند که فرمود: «از خودنمایی بپرهیز چرا که هرکس عملی را برای غیر خدا انجام دهد خداوند او را به همان کسی که اعمالش را به خاطر او انجام داده واگذار مینماید.»
4. از پیامبر (صلیالله علیه وآله) روایت شده که: «اجْتَنِبُوا الریاء فانّه شرکُ باللَّهِ» (8)(9) «از ریا بپرهیزید که همانا شرک به خداست.»
5. عن السکونی عن أبی عبدالله (علیهالسلام) قال: قال النبی (صلیالله علیه و آله): « إنّ الملک لیصعد بعمل العبد مبتهجا به فإذا صعد بحسناته یقول الله عز و جل: اجعلوها فی سجین إنّه لیس ایای أراد بها.» (10) سکونی از امام صادق (علیه اسلام) نقل میکند که رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمود: «فرشته عمل بنده را در حالی که از آن شادمان است به آسمان بالا میبرد و هرگاه حسنات او را بالا برد خداوند متعال میفرماید: آن اعمال را در سجین قرار دهید او در این اعمال مرا قصد نکرده است.»
6. عن السکونی عن أبی عبدالله (علیهالسلام): قال: قال النبی (صلیالله علیه و آله): «سیأتی علی النّاس زمان تخبث فیه سرائرهم و تحسن فیه علانیتهم طمعاً فی الدنیا لا یریدون به ما عند ربهم یکون دینهم ریاء لا یخالطهم خوف یعمهم الله بعقاب فیدعونه دعاء الغریق فلا یستجیب لهم.»(11) سکونی از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که رسولاکرم (صلیالله علیه و آله) فرمود: «به زودی زمانی بر مردم بیاید که برای طمع در دنیا باطنهایشان پلید و ظاهرشان خوب باشد، آنچه نزد پروردگارشان هست نمیخواهند. دینشان ریاست و ترسی از خداوند ندارد خدا تمام آنها را کیفر میدهد و همانند غرقشدگان خدا را میخوانند ولی خدا دعایشان را مستجاب نمینماید.»
7. عن الصادق عن أبیه قال: قال رسولالله (صلیالله علیه و آله): «…إن المرائی یدعی یوم القیامه بأربعه أسماء: یا کافر، یا فاجر، یا غادر، یا خاسر حبط عملک و بطل أجرک و لا خلاق لک الیوم فالتمس أجرک ممن کنت تعمل له.» (12) امام صادق (علیهالسلام) از امام باقر (علیهالسلام) نقل میکند که حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) فرمود: «شخص ریاکار در روز قیامت به چهار نام فراخوانده میشود: ای کافر، ای فاجر، ای حیلهگر، ای زیاندیده عملت باطل و اجرت تباه گردید و هیچ بهرهای نداری پس اجر و ثوابت را از کسی که برای او کار میکردی طلب نما.»
دوم. شناخت و توجه به خیرات و برکات اخلاص
در مقابل آنچه بیان شد توجه و مطالعه در آثار گرانبها و ارزشمند اخلاص (به عنوان مهفوم مخالف ریا) نیز میتواند در درمان مؤثر باشد.
اخلاص عبارت است از خالص ساختن قصد و نیت از غیر خدا. (13) و اینکه عمل انسان از جمیع اغراض دنیوی و انگیزههای نفسانی خالی باشد و محض تقرب به خداوند انجام شود. بالاترین درجه اخلاص آن است که انسان در برابر عملی که انجام میدهد هیچ اجر و عوضی چه دنیایی و چه اخروی نخواهد و فقط به رضای محض خداوند نظر داشته باشد.
بیتردید اخلاص درجات متفاوتی دارد و همانگونه که در احادیث نیز اشاره شد نیتهای افراد متفاوت است. از همه معروفتر جملهای است از امام علی (علیهالسلام) در نهجالبلاغه که میفرماید: «إنّ قوماً عبدوا الله رغبهً فتلک عباده التّجار و إنّ قوماً عبدوا الله رهبهً فتلک عباده العبید و إنّ قوماً عبدوا الله شکراً فتلک عباده الإحرار.» (14) «یعنی گروهی از مردم خدا را عبادت میکنند به طمع بهشت و این عبادت تجار و مزد بگیران است و گروهی از ترس جهنم عبادت میکنند که اینها کارشان شبیه بردگان است که از ترس ارباب کار میکنند و قوم دیگر عبادت میکنند نه به خاطر بهشت و نه به خاطر ترس از جهنم، بلکه حس سپاس گذاری، او را به سوی عبادت فرا میخواند و این عبادت احرار و آزادگان است.»
در هر صورت تمام مراتب اخلاص پسندیده و نیکوست و اگر انسان به هر مرتبهای از مراتب اخلاص نایل آمد موفقیت بزرگی کسب کرده است. اگر انسان به اهمیت و جایگاه اخلاص و آثار ارزشمند آن توجه کند، به طور طبیعی از اعمال ریاکارانه دور خواهد شد. مطابق آیات قرآن لقاء پروردگار که منتهای مقصود همه سالکان الی الله است در گروه اخلاص در عمل است. «…فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً» (15) و صحت و قبولی اعمال به اخلاص بستگی دارد و اخلاص در عمل رابطه مستقیمی با نیت دارد و از مسلمات فقه اسلامی است که روح عبادت را نیت تشکیل میدهد. از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) روایت شده که فرمود: «لا عمل إلاّ بنیه» (16)(17) و یا «لکلّ امریء مانوی» (18). در نتیجه انسان باید دقت کند که کاری که از روی قصد و نیت و توجه به هدف مقدس رضای الهی شکل میپذیرد با ارزش است و اسلام هیچ عبادتی را بدون نیت نمیپذیرد. (19)
نیت و اخلاص در عمل آنقدر اهمیت دارد که اگر خود عمل را و نیتی که توأم با عمل است اندازهگیری کنند، جنبه نیت بر پیکر عمل رجحان دارد. این مفهوم آن حدیثی است که امام صادق از پیامبر (صلیالله علیه و آله) نقل فرمود که: «نیه المؤمن خیرُ من عمله»(20) نیت مؤمن از عملش بالاتر است و این نهایت اهتمام اسلام به نیت را میرساند که عمل باید توأم با نیت باشد.
در حدیث دیگری آمده که امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «علی قدر النیه تکون من الله عطیه» (21) عطایای الهی به اندازه نیت انسان است. اکنون با توجه به اهمیت فوقالعاده اخلاص و تأثیر آن در وصول به مقامات علی قرب الهی این سؤال پیش میآید که اخلاص را چگونه میتوان به دست آورد؟
بیشک اخلاص برخاسته از ایمان و یقین و عمق معارف الهی است؛ هر قدر یقین انسان به توحید افعالی خدا بیشتر باشد و هیچ مؤثری را در عالم هستی جز ذات پاک خدا نشناسد و همه چیز را از ناحیه او و به فرمان او بداند، چنین کسی اعمالش توأم باخلوص است زیرا جز خدا مبدأ تأثیری نمیبیند که برای او کار کند.
این حقیقت در روایات اسلامی در عبارات کوتاه و پر معنایی منعکس شده، علی بن ابی طالب (علیهالسلام) در حدیثی میفرماید: «الإخلاص ثمره الیقین».(22)
اخلاص میوه درخت یقین است و از آنجا که عبادت به مقتضای آیه: «و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین» (23) یکی از اسباب یقین میباشد، در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است که: «الاخلاص ثمره العباده» (24) اخلاص میوه درخت عبادت است. در هر صورت اخلاص در عمل بسیار ارزشمند است و کمال توحید خداوند، اخلاص معرفی شده است. «… و کمال توحیده الاخلاص له…»(25)
در فضیلت و شرافت اخلاص احادیث و آیات فراوانی وارد شده است که تفکر و اندیشیدن روی آنها میتواند از عوامل بازدارنده ریاکاری باشد. در خاتمه این قسمت به تعدادی از احادیث و آیات وارد شده در شرافت و اهمیت اخلاص اشاره میکنیم:
قال الله تعالی: «الإخلاص سرُمن أسراری أستودعته قلب من أحببت من عبادی.» در حدیثی قدسی آمده است: «اخلاص سری است از اسرار من که آن را در دل هر یک از بندگان خود که آن را دوست داشته باشم به ودیعت میگذارم.» (26)
قال رسولالله (صلیالله علیه و آله): «ما أخلص عبدُالله عز و جل أربعین صباحاً إلاّ جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه». پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میفرماید: «هیچ بندهای نیست که چهل روز عملی را به اخلاص از برای خدا به جای آورد مگر اینکه چشمههای حکمت از دل او بر زبانش جاری شود.» (27)
قال رسولالله (صلی الله علیه و آله): «أخلص العمل یجزک منه القلیل.» در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده که فرمود: «عمل را از برای خدا خالص کن تا اندک آن ترا کفایت کند.» (28)
قال الصادق (علیهالسلام): «… و أدنی مقام المخلص فی الدنیا السّلامه من جمیع الآثام و فی الآخره النّجاه من النّجاه من النّار و الفوز بالجنّه.» از حضرت صادق (علیهالسلام) مروی است که: «پستترین مقام بنده مخلص در دنیا آن است که از جمیع گناهان سالم بماند و در آخرت، از آتش خلاص شود و به بهشت نائل گردد.» (29)
در آیات متعددی از قرآن نیز، سخن از مخلصین به میان آمده و آنها را با تعبیرات گوناگون و پر معنی توصیف و تمجید کرده است، از جمله:
در آیه 5 سوره بینه میخوانیم: «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ….» (30) به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند، در حالی که دین خود را خالص کنند. با توجه به اینکه دین مفهوم گستردهای دارد و ضمیر در «ما أمروا» به همه پیروان مذاهب آسمانی بر میگردد، اهمیت این موضوع کاملاً روشن میشود و نشان میدهد که همه دستورات الهی از حقیقت توحید و اخلاص سرچشمه میگیرد.
در آیهای دیگر همه مسلمانها را خطاب قرار داده، میفرماید: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (31)
در آیه 24 سوره یوسف هنگامی که سخن از حمایت الهی در برابر وسوسههای خطرناک همسر عزیز مصر به میان میآورد میفرماید: «…کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» (32) یعنی توفیقات الهی از آنرو همراه یوسف بود که او از بندگان خالص خداوند بود.
در آیه 159 و 160 سوره صافات تنها بیان و توصیف مخلصین را شایسته ذات پروردگار شمرده است، که نشان از عمق واقعی معرفت آنان است آنجا که میفرماید: «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ *إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» (33)
در آیه 39 و 40 سوره صافات وعده پاداش فوقالعادهای که جز خدا از آن آگاه نیست به بندگان خالص داده شده «وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ*إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ » (34) یعنی شما به آنچه انجام میدادید جزا داده میشوید اما برای بندگان مخلص خدا حساب جداگانهای وجود دارد و رابطهای میان اعمال آنها و جزایشان نیست و بر سر خوان نعمت الهی بیحساب پاداش میگیرند.
در آیه 82 و 83 سوره ص میخوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا از سر لجاجت و خیره سری عرض میکند: «…فبعزتک لأغوینهم أجمعین* إلا عبادک منهم المخلصین» (35) این تعبیر نشان میدهد که موقعیت بندگان مخلص آنچنان تثبیت شده است که حتی شیطان طمع خود را از آنان بریده است.
یکی از برکات اخلاص مطابق آیات الهی آن است که فرد مخلص اگرچه کار را تکمیل نکرده و یا توانایی تکمیل آن را نداشته باشد پاداش آن را به دست میآورد. «… وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً» (36)
توجه به حدیثی به نقل از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کتاب غوالی الئالی در همین خصوص جالب توجه است: «من کانت هجرته الی الله و رسوله فهجرته الیالله و رسوله و من کان هجرته الی الدنیا یصیبها أو امرأه یتزوجها فهجرته إلی ما هاجر إلیه» (37) «کسی که به خاطر خدا و پیامبر (صلیالله علیه و آله) هجرت کند، هجرت به سوی خدا و پیامبر نموده است و کسی که به خاطر رسیدن به مال دنیا و به دست آوردن همسری هجرت نماید، بهرهاش همان چیزی است که به سوی آن هجرت کرده است.»
سوم. شناخت علل و عوامل ریاکاری.
یکی دیگر از راههای درمان ریا بررسی علل و عوامل ریاکاری است.
ریا نوعی شرک افعالی و عدم توجه به حقیقت توحید است. اگر پایههای توحید افعالی در درون انسان محکم شود و بداند که عزت و ذلت و روزی و نعمت به دست خداست و دلهای مردم نیز در اراده و اختیار اوست، هرگز به خاطر جلب رضای مردم اعمال خود را به ریا آلوده نمیسازد.
اصولاً روش قرآن در برخورد با رذایل اخلاقی به گونهای است که میخواهد جایی برای آنها باقی نگذارد و انسانها را از نظر اوصاف و طرز تفکر طوری تربیت کند که دیگر محل و موضوعی برای رذایل اخلاقی باقی نماند. در برخورد با ریا نیز اگر از همین روش تربیت قرآنی بهره بگیریم، بیتردید تأثیر فراوانی خواهد داشت. توضیح آنکه هر عملی که انسان برای غیر خدا انجام دهد، به علل و اسبابی بر میگردد، یا این که کار را انجام میدهد تا عزتی پیدا کند و یا به خاطر ترس از نیرویی آن را انجام میدهد تا از شر آن محفوظ بماند و یا جهت محبوب شدن در انظار مردم انجام میدهد تا از شر آن محفوظ بماند و یا جهت محبوبشدن در انظار مردم انجام میدهد و …خداوند در قرآن هم عزت را منحصر به خدای سبحان کرده و فرمود: «….أنّ العزه الله جمیعاً…» (38) و هم محبوبشدن را به خودش نسبت داده و فرموده «…أن القوه الله جمیعاً..» (39) و هم محبوب شدن را به خودش نسبت داده و فرموده «…سیجعل لهم الرحمن ودّاً».(40) معلوم است کسی که به دین اسلام و معارف قرآن ایمان داشته باشد، دیگر در دلش جایی برای ریا و سمعه و تمایل و اعتماد به غیر خدا باقی نمیماند.
علاوه بر آن اگر منفعتهای مادی نیز انگیزه ریاکاری باشد باز در قرآن ملک تمام عالم از آن خدا دانسته شده و آسمان و زمین و آنچه در آن دو است برای او معرفی شده است. خداوند در قرآن بارها دنیاطلبی را نکوهش کرده و سعی کرده تا مردم را متوجه آخرت نماند. از آن جمله: « بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا *وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقَى» (41) یا آیه «مَنْ کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه…»ِ (42) یا «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ….» (43)
مطابق آیات قرآن تنها عمل برای انسان مفید است و آنچه از دنیا کسب کرده برای او نفعی نمیرساند «یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (44) و در مفید بودن عمل صالح میفرماید: «… وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ »(45) و یا «مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ *أُولئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (46)
بی تردید یکی دیگر از انگیزههای ریاکاری جلب توجه مردم و مدح و ثنای آنهاست در این مورد نیز قرآن انسان ریاکار را به این نکته رهنمون میسازد که به جای آنکه به دنبال مدح و ثنای مردم باشد، در مدح خدا و ملائکه او طمع کند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً *وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصِیلاً *هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلاَئِکَتُهُ ….».(47)
توجه به این نکته که ریاکاران به جای ذکر کثیر به ذکر قلیل توصیف شدهاند «لا یذکرون الله إلاّ قلیلاً» تقابل میان این دسته از مؤمنان و ریاکاران به روشنی واضح میگردد.
2. درمان عملی
همانگونه که بسیاری از علمای علم اخلاق تأکید کردهاند راه اصلاح مفاسد اخلاقی تمرین و تکرار اعمال صالحه متناسب با آن صفت زشت اخلاقی است. لذا در این بحث نیز ریاکار باید برای مقابله با ریا به اعمال خالصانه روی آورده و اعمالش را به صورت پنهانی انجام دهد و با ذکر و یاد خداوند و الگو و اسوه قرار دادن مخلصان حقیقی، راه درمان ریا را برای خود سهلتر و هموارتر سازد.
اول. بهرهگیری از اضداد
تنها مبارزه علمی در درمان ریا کافی نیست، ریاکار باید عملاً نیز وارد شود و اصولاً علمای اخلاق در درمان و ریشهکنکردن رذایل اخلاقی تأکید بیشتر و مهمتری به عمل داشتهاند و آن را در ابتدا ذکر کرده و سپس به درمان علمی روی آوردهاند. به عنوان نمونه احمد نراقی در خصوص راه معالجه امراض نفسانی میگوید: «بعد از آنکه آدمی انحراف اخلاق خود را از حد اعتدال یافت و صفت بدی در خود دید، باید ابتدا افعالی که ضد آن است و از آثار و صفت حمیده است، که در مقابل آن است مرتکب شود و مواظبت آن افعال کند و این به منزله غذای ضدمرض جسمانی است؛ همچنان که حرارت مزاج با غذاهای سرد دفع میشود، همچنین هر صفت فضیلتی که در نفس حاصل شود، ملکه رذیلهای که ضد آن است را ازاله میکند. پس اگر این عمل فایده نبخشید در مقام سرزنش و ملامت نفس بر آید و در دل و زبان، خود را نکوهش کند و بدیها و ناخوشیهای آن صفت را در دل بگذارند…» (48)
همانگونه که مشخص است نراقی ابتدا راه عملی را پیشنهاد میکند و آن این است که از اضداد بهره گرفته شود.
در روانشناسی نیز این شیوه مورد تأکید قرار گرفته و بهرهگیری از اضداد در نظریههای رفتارگرایی تحت عنوان «شرطیسازی تقابلی» برای تغییر رفتار مورد استفاده قرار میگیرد. شرطیسازی تقابلی، فرآیندی است که در آن یک پاسخ شرطی با پاسخ دیگری که با آن ناهمساز و مغایر است، جانشین میشود و این سبب میشود که پاسخ شرطی که نامطلوب است – و میخواهیم تغییر کند – در حضور محرک شرطی جدید داده نشود. (49)
ابوحامد غزالی نیز به این شیوه در کتاب خود اشاره کرده است . او درباره از بین بردن «کبر» مینویسد:
«اگر کسی کلمه حقی از دوستش در مناظره علمی شنید و احساس میکند اعتراف به حقانیت رقیب برایش دشوار است، باید به معالجه این کبر در درون خود بپردازد…شیوه عملی به این صورت است که آن اعتراف به حقانیت رفیق که برای او دشوار است، بر خود تحمیل و الزام کند و زبان به حمد و ثنای وی بگشاید و به ناتوانی خود در فهم مطلب اقرار کند و از او برای نکتهای که آموخته است، تشکر نماید…. پس هرگاه به دفعات متعدد بر این امر مواظبت کند، سنگینی پذیرش حق آسان میگردد.» (50)
در هر صورت مؤلفان کتب اخلاقی به روش عملی اهتمام زیادی نشان دادهاند و در درمان بیماریهای اخلاقی در کنار شیوه نظری به بعد عملی که منظور اهتمام و ممارست بر انجام افعال متناسب با فضائل اخلاقی و یا اشتغال به اعمال متضاد با یک رذیلت اخلاقی است توصیه کردهاند.
در خصوص ریا نیز اگر در قرآن دقت کنیم، میبینیم که خداوند در اولین مرحله ریاکار را به انجام اعمال مخلصانه دعوت میکند: «وَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لاَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِیناً فَسَاءَ قَرِیناً *وَ مَا ذَا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ….» (51)
و در آیات دیگر از همین روش بهرهگیری از اضداد که به آن اشاره شد استفاده کرده و میفرماید: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ …» (52) یعنی یکی از روشهای عملی برای درمان ریا آن است که ریاکار نفس خود را به پنهان داشتن عبادت عادت دهد و تا زمانی که از شر شیطان خلاص نشده عباداتش را پنهانی انجام دهد و بر آن مداومت ورزد و در این راه مجاهده و کوشش نماید و بداند که خداوند وعده هدایت به مجاهدان داده است، «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا …» (53) علمای اخلاق در خصوص پنهان کردن و یا اظهار نمودن عبادات مفصلاً بحث کردهاند و مرجحات هر کدام را بر شمردهاند. اما آنچه واضح است این مطلب است که کسی که در دام ریا گرفتار است باید اعمال خود را پنهانی انجام دهد تا زمانی که این رذیله اخلاقی را در درون خود ریشهکن کند و نباید با این استدلال که قرآن هم انجام مخفی عمل و هم اظهار آن را ستوده، (54) اعمالش را آشکار انجام دهد زیرا ممکن است این استدلال از وسوسههای شیطان و انگیزههای نفسانی او سرچشمه گرفته باشد تا باز به ریاکاری بپردازد.
اصولاً اگر خداوند صدقه پنهانی را بهتر معرفی کرده از آن روست که از ریا و منت و اذیت دورتر است، چون صدقهدهنده فقیر را نمیشناسد تا به او منت گذارد و یا او را اذیت کند و فایده دیگر آن این است که در صدقه پنهانی آبروی فقیر حفظ میشود و احساس ذلت و خفت نمیکند. در نتیجه صدقه پنهانی با ارزشتر است زیرا خالصتر و پاکتر است و چون بنای دین بر اخلاص است، پس هر قدر عمل به اخلاص نزدیکتر باشد به فضیلت نیز نزدیکتر است. «… و إن تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیرُ لکم…»
اما برای کسانی که از ریا دور هستند میتوانند آشکارا نیز صدقه بدهند زیرا آشکارا صدقه داده نیز آثار صالحی به دنبال دارد مانند آنکه مایه دلگرمی فقراست و آنها میبینند در جامعه مردمی هستند که به آنها توجه میکنند و برای رفع حوائج آنها گام بر میدارند، این باعث میشود که روحیه یأس و نومیدی بر آنان مستولی نشود. علاوه بر آن این نوع عبادات در واقع یک نحوه تبلیغ عملی است که مردم را به کارهای خیر و حمایت از محرومان تشویق میکند. شاید به خاطر همین آثار مفید است که قرآن صدقه دادن آشکار را نیز ستوده است، «إن تبدوا الصّدقات فنعمّاهی»
بعضی از مفسران گفتهاند دستور مخفی انجام دادن صدقه درباره انفاقهای مستحبی است و انفاقهای واجب از قبیل زکات و مانند آن بهتر است همیشه آشکار و علنی باشد. (55) ولی مسلم است که هیچ یک از این دو دستور جنبه عمومی و همگانی ندارد، بلکه موارد، مختلف است. در پارهای از موارد که اثر تشویقی آن بیشتر است و لطمهای به اخلاص نمیزند، بهتر است اظهار گردد و در مواردی که بیم ریاکاری و عدم اخلاص میرود مخفی ساختن بهتر خواهد بود.
در بعضی احادیث تصریح شده حکه انفاقهای واجب بهتر است اظهار گردد و اما انفاقهای مستحب بهتر است مخفیانه انجام گیرد. از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که فرمود: « زکات واجب را به طور آشکار از مال جدا کنید و به طور آشکار انفاق نمایید، اما انفاقهای مستحب اگر مخفی باشد بهتر است.» (56) احتمالاً علت این امر آن است که انجام وظائف واجب کمتر آمیخته به ریا میشود، چون وظیفهای است که در محیط اسلامی هرکس ناچار است آن را انجام دهد، بنابراین اظهار آن بهتر است اما انفاقهای مستحبی چون جنبه الزامی ندارد ممکن است اظهار آن به خلوص نیت ضربه بزند لذا اختفای آن شایستهتر میباشد.
در مجموع باید گفت از روشهای مهم درمان ریا آن است که ریاکار اعمالش را مخفیانه انجام دهد تا به تدریج صفت رذیله ریا در وجودش محو گردد.
دوم. الگوپذیری از سیره مخلصان.
یکی دیگر از راههای عملی درمان ریا الگوسازی و الگوپذیری است. به این روی هم در قرآن اشاره شده «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ …»(57) و هم در کتب اخلاقی. یکی از شیوههای ایجاد محیط تربیتی مساعد در کتب اخلاقی، پدیدآوردن و یا معرفی الگوهای شایسته در آن محیط است. وجود الگوهای محبوب در جامعه، به خودی خود افراد آن محیط را به سوی آنان سوق میدهد و دیگران مکارم اخلاقی ایشان را الگوبرداری میکنند.
آلبرت بندورا (1987) که از واضعان نظریه یادگیری اجتماعی است مهمترین نوع یادگیری انسان را یادگیری مشاهدهای میداند که همان تقلید یا سرمشقگیری است که فرد با انتخاب یک الگو یا سرمشق به تقلید رفتار آن میپردازد. (58)
در خصوص ریاکاری نیز میتوان از این شیوه بهره جست. مطابق آیات قرآن پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) الگوست و اگر کسی بخواهد رفتار پیامبر را مورد توجه قرار دهد بیشک اخلاص در عمل را از عناصر اصلی در رفتار آن حضرت خواهد یافت: «قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ» (59) در سوره مبارکه انسان خداوند انسانهای برگزیدهای را معرفی میکند. (60) که شاید مهمترین ویژگی آنها آن باشد که تنها برای خدا عمل میکنند و هیچ انگیزه دیگری ندارند. «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً » (61) قرآن با معرفی این الگوها و بیان لزوم پیروی از آنان سعی میکند جامعه را به سوی اخلاص سوق دهد. علاوه بر اینها انبیای الهی در قرآن با صفت مخلص معرفی شدهاند: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصاً وَ کَانَ رَسُولاً نَبِیّاً » (62) و در خصوص حضرت یوسف میفرماید: «…إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» (63) و درباره ابراهیم و اسحاق و یعقوب نیز میفرماید: «وَ اذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارِ* إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدّار» (64) الگوپذیری از این انسانهای برتر و برگزیده الهی که خداوند همه آنها را به داشتن اخلاص ستوده است میتواند از راههای درمان ریا باشد.
سوم. ذکر و یاد خدا
یکی دیگر از راههای عملی درمان ریا، ذکر و یاد مداوم خداوند است. در بخشهای قبلی بیان شد که مطابق آیات قرآن از نشانههای (65) بارز و ریاکاران عدم ذکر و توجه به خداست « لا یذکرون الله إلا قلیلاً» و اصولاً به همین دلیل است که ریاکاران دست به ریاکاری میزنند زیرا دل خود را از حضور خداوند خالی ساخته و آن را جایگاه شیطان نمودهاند. حال اگر انسان مدام به یاد خداوند باشد زمینههای بروز ریاکاری بسیار کم خواهد شد. توجه به آثار فراموشی یاد خدا نیز در این خصوص مؤثر است: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً….» (66)
ذکرهای زبانی که در تعالیم اسلام وارد شده برای آن است که همان حالت قلبی حضور را در انسان ایجاد کند. البته نباید از تأثیر تربیتی ذکرهای زبانی نیز غافل شد، زیرا به زبان آوردن سخنانی معین با استفاده از تلقین به نفس، تغییری به مقتضای آن در ضمیر انسان پدید میآورد. این شیوه بسیار مورد عنایت تعالیم اسلام واقع شده و سراسر زندگی ما به هنگام خواب و بیداری، فعالیت و استراحت و خوشی و ناخوشی پر است از اذکار و تلقینات خداباورانه که در ما اثر میگذارد.
نمازهای یومیه، مقدمات و تعقیبات آنها با اذکار مخصوص، شروع کارها با بسمالله و… همه اینها موجب تقویت حضور خداوند در قلب انسان میشود. یاد خداوند سبحان انسان را از غفلت و فراموش بیرون میکند و راه اصلاح رذایل را هموار میسازد.
در نهجالبلاغه از امام علی (علیهالسلام) نقل شده که فرمود: «إنّ الله سبحانه و تعالی جعل الذّکر جلاءً للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده…» «خداوند سبحان یاد خود را روشنی بخش دلها قرار داده است، دلها به این وسیله پس از کری شنوا، پس از نابینایی بینا و پس از سرکشی رام میگردند…» (67)
علاوه بر آن اگر انسان تحلیل روشنی از هدف آفرینش داشته باشد و بداند که ارزش وجود انسانها جز به فضائل اخلاقی نیست و هدف آفرینش چیزی جز تکامل اخلاقی و قرب الی الله نمیباشد و هر لحظه از این هدف مهم غافل شود، عقبگرد و سقوط او آغاز خواهد شد، هر اندازه این حقیقت را بهتر بشکافد و باور کند گامهای او در راه رسیدن به این مقصود استوارتر خواهد بود. (68)
چهارم. دعا و استعانت از خداوند
یکی دیگر از راههای عملی درمان ریا دعا و استعانت از خداوند متعال میباشد. این روش به صورت عملی در رفتارهای معصومین وجود دارد. به عنوان مثال از امام صادق (علیه السلام) مروی است: «اللّهم ما کان فی قلبی من شکٍّ …أو ریاءٍ أو سمعه…فأسئلک یا ربّ أن تبدلنی مکانه ایماناً..»(69) در دعای ابوحمزه ثمالی نیز میخوانیم: «..أبرء قلبی من الریاء و الشکّ و السّمعه فی دینک حتی یکون عملی خالصاً لک…»(70) از ریا و شک و سمعه در دین تو بیزاری میجویم تا عملم برای تو خالص باشد.
این رفتارهای معصومین (علیهمالسلام) به ما یاد میدهد که در درمان امراض نفسانی علاوه بر روشهای دیگر از خدا نیز کمک بخواهیم و با دعا کردن از او استعانت بجوییم.
اصولاً از نظر علمای اخلاق دعا عامل تربیتی و سازندهای است که نه تنها هشیارکننده انسان نسبت به کمبودهایش است، بلکه تمام مساعی و نیروهای او را جهت تحقق مطلوبش به کار میاندازد. در نتیجه نه تنها انسان در دعا متوجه نقص میشود، بلکه درصدد رفع آن نیز بر میآید، مخصوصاً که انسان در قرائت دعا مداومت و استمرار داشته باشد.
بارالها! رسیدن به اوج فضائل اخلاقی و راه یافتن بر بساط قرب ذات پاک تو، جز به یاری تو ممکن نیست؛ ما را در این راه یاری فرما! و به مقام قرب بندگان خالص خود برسان! و صاحب نفس مطمئنّهای بگردان که شایستگی خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی» را پیدا کنیم!
خداوندا! دام شیطان بسیار سخت و سهمگین است و هوای نفس دشمن خطرناکی است؛ رذائل اخلاقی همچون خارهای جانگداز مغیلان روح ما را آزار میدهد، تنها عنایات خاص تو است که میتواند ما را از چنگال آن دام و آن هوی و هوسها و آن خارهای جانگداز رهایی بخشد.
پروردگارا! خود را به تو میسپاریم و دعای معروف و بسیار پر محتوای پیامبر گرامیت را زمزمه میکنیم و میگوییم: «اللّهم لا تکلنی إلی نفسی طرفه عین أبداً»
پینوشتها:
1. (الماعون / 4-6).
2. «قل أتعبدون من دونالله ما لا یملک لکم ضراً ولا نفعاً…» (بگو: آیا غیر از خدا چیزی را که اختیار زیان و سود شما را ندارد، میپرستید؟) (المائده / 76).
3. (خدا) نگاههای دزدانه و آنچه را که دلها نهان میدارند، میداند. (غافر/ 19).
4. بگو: اگر آنچه در سینههای شماست نهان دارید یا آشکارش کنید، خدا آن را میداند، …( آل عمران/ 29).
5. ابن بابویه 1413ق، ج4: 404.
6. مجلسی 1378 ش، ج77 : 109.
7. کلینی 1365ش، ج2: 293.
8. نوری 1408ق، ج1: 104.
9. جهت اطلاع از احادیث گوناگونی که در این زمینه وارد شده، رک. المحجه البیضاء/ ج6/ صفحه 140 به بعد.
10. کلینی 1365 ش، ج2: 295.
11. کلینی 1365 ش، ج2: 296.
12. ابن بابویه 1362ش: 582.
13. نراقی 1376 ش: 628.
14. رضی بیتا: 510.
15. (الکهف /110).
16. کلینی 1365 ش، ج1: 70.
17. هیچ عملی بدون قصد و نیت قوام ندارد.
18. طوسی 1365 ش، ج1: 83.
19. نیت از نظر اسلام دارای دو رکن است: یکی اینکه عمل باید از روی توجه باشد، نه از روی عادت، آنچنان عادتی که انسان بدون عملی را انجام دهد. پس اولین رکن نیت آن است که انسان باید ذهنش را طوری متمرکز کند که عمل از روی توجه باشد نه بیتوجهی. رکن دوم نیت، اخلاص است و اینکه انگیزه انسان از عمل، رضای محض الهی باشد.
20. کلینی 1365 ش، ج2: 84.
21. آمدی 1366 ش: 92.
22. آمدی 1366 ش: 197.
23. و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد. (الحجر / 99).
24. آمدی 1366 ش: 197.
25. رضی بیتا: 39: خطبه اول.
26. مجلسی 1378 ش، ج70: 249.
27. ابن بابویه 1378 ق، ج2: 69.
28. فیض کاشانی 1341 ش، ج8: 126.
29. مجلسی 1378ش 70: 245.
30. (البینه/ 5).
31. پس خدا را پاکدلانه فرا خوانید، هر چند ناباوران را ناخوش افتد! (غافر/ 14).
32. … چنین (کردیم) تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود. (یوسف/ 24).
33. خدا منزه است از آنچه در وصف میآورند. به استثنای بندگان پاکدل خدا. (الصافات / 159 و 160).
34. و جز آنچه میکردید جزا نمییابید! مگر بندگان پاکدل خدا (الصافات / 39 و 40).
35. (شیطان) گفت: پس به عزّت تو سوگند که همگی را جداً از راه به در میبرم مگر آن بندگان پاک دل تو را. (ص/ 82 و 83).
36. و هر کس (به قصد) مهاجرت در راه خدا و پیامبر او، از خانهاش به در آید، سپس مرگش در رسد، پاداش او قطعاً بر خداست و خدا آمرزنده مهربان است. (النساء / 100).
37. مجلسی 1378ش، ج67، 211.
38. …زیرا عزت، همه از آن خداست…(یونس/ 65).
39. …تمام نیرو (ها) از آن خداست…(البقره / 165).
40. (مریم / 96).
41. لیکن (شما) زندگی دنیا را بر میگزینید؛ با آنکه (جهان) آخرت نیکوتر و پایدارتر است. (الاعلی / 16 و 17).
42. هر کس پاداش دنیا بخواهد، پاداش دنیا و آخرت نزد خداست…(النساء/134).
43. آنچه بیش شماست تمام میشود و آنچه پیش خداست پایدار است…(النحل / 96).
44. روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد، مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد. (الشعراء/ 88 و 89).
45. …. و کسانی که کار شایسته کنند، (فرجام نیک را) به سود خودشان آماده میکنند. (الروم / 44).
46. کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند (جزای) کارهایشان را در آنجا به طور کامل به آنان میدهیم و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد. اینان کسانی هستند که در آخرت جز آتش برایشان نخواهد بود و آنچه در آنجا کردهاند به هدر رفته و آنچه انجام میدادهاند باطل گردیده است. (هود/ 15 و 16).
47. ای کسانی که ایمان آوردهاید،، خدا را یاد کنید، یادی بسیار و صبح و شام او را به پاکی بستایید. اوست کسی که با فرشتگان خود بر شما درود میفرستد….(الأحزاب/ 43-41).
48. نراقی 1376 ش: 72.
49. سیف 1373 ش: 252.
50. غزالی بی تا، ج3: 344.
51. (النساء / 38 و 39).
52. (البقره/ 271).
53. و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم (العنکبوت / 69).
54. در آیات قرآن و روایات اسلامی بارها تشویق به صدقات پنهانی و آشکار شده است و این نشان میدهد که انسان میتواند با انجام اعمال صالح به طور آشکار نیز انگیزههای الهی خود را حفظ کند و از ریا بر کنار بماند. در پنج آیه از قرآن مجید به انفاق در پنهان و آشکار «سراً و علانیهً» تشویق شده است (البقره/ 274، الرعد/ 22، ابراهیم/ 31، النحل/75، فاطر/ 29). اما همانگونه که ذکر شد این موارد برای انسانهایی است که گرفتار ریاکاری نباشند.
55. در تفسیر کنزالدقائق آمده است: «لایکون الرجل مرائیا باظهار العمل الصالح إن کان فریضه فمن حق الفرائض الإعلام بها و تشهیرها لقوله (علیهالسلام): و لاغمه فی فرائض الله لانها شعائ الدین» «یعنی انسان با اظهار کردن واجبات ریاکار نمیشود و واجبات باید آشکار انجام شود، زیرا پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میفرماید: «فرائض و واجبات نباید مخفی باشد زیرا آنها از نشانهها و شعائ دین هستند.» (مشهدی 1366ش، ج14: 456).
مقدس اردبیلی نیز در این خصوص مینویسد: «المشهور بین الأصحاب أن الإظهار فی الفریضه أولی سیما لمن هو فی محل التهمه لرفع التهمه و لأن یتبعه النّاس فی ذلک والإخفاء فی غیرها لیسلم من الریاء و قد ورد عن ابن عباس: «إن صدقه التطوع إخفاؤها أفضل و أما المفروضه فلا یدخلها الریاء» یعنی مشهور بین فقهای امامیه آن است که اظهار کردن عمل در واجبات پسندیدهتر است مخصوصاً زمانی که فاعل در معرض تهمت باشد و یا بخواهد دیگران از او تبعیت کنند اما در مستحبات مخفی داشتن بهتر است تا از ریا دور باشد و از ابن عباس مروی است: مخفی انجام دادن صدقه مستحبی بهتر است اما در واجبات نه، زیرا ریا در واجبات وارد نمیشود. (رستگار جویباری 1371ش، ج59: 520 ) همین معنا را فخر رازی نیز بیان کرده است: «یجب إظهار الفرائض لانها شعائر الإسلام و إنما الإخفاء فی النوافل» (عیاشی بیتا، ج32: 115).
56. مکارم شیرازی و دیگران بیتا، ج2: 346.
57. قطعاً برای شما در (اقتدا به) رسول خدا سر مشقی نیکوست…(الاحزاب / 21).
58. سیف 1368 ش: 314.
59. بگو: من مأمورم که خدا را – در حالی که آیینم را برای او خالص گردانیدهام – بپرستم (الزمر/ 11).
60. در تفسیر کنزالدقائق آمده است: « لایکون الرجل مرائیا باطهار العمل الصالح إن کان فریضه فمن حق الفرائض الإعلام بها و تشهیرها لقوله (علیهالسلام): و لا غمه فی فرائض الله لانها شعائر الدین» «یعنی انسان با اظهار کردن واجبات ریاکار نمیشود و واجبات باید آشکار انجام شود، زیرا پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میفرماید: فرائض و واجبات نباید مخفی باشد زیرا آنها از نشانهها و شعائر دین هستند.» (مشهدی 1366ش، ج14: 456).
مقدس اردبیلی نیز در این خصوص مینویسد: «المشهور بین الأصحاب أن الإظهار فی الفریضه أولی سیما لمن هو فی محل التهمه لرفع التهمه و لأن یتبعه النّاس فی ذلک و الإخفاء فی غیرها لیسلم من الریاء و قد ورد عن ابن عباس: «إن صدقه التطوع إخفاؤها أفضل و أما المفروضه فلا یدخلها الریاء» یعنی مشهور بین فقهای امامیه آن است که اظهار کردن عمل در واجبات پسندیدهتر است مخصوصاً زمانی که فاعل در معرض تهمت باشد و یا بخواهد دیگران از او بیعت کنند اما در مستحبات مخفی داشتن بهتر است تا از ریا دور باشد و از ابن عباس مروی است: مخفی انجام دادن صدقه مستحبی، بهتر است اما در واجبات نه، زیرا ریا در واجبات وارد نمیشود. (رستگار جویباری 1371ش، ج59: 520) همین معنا را فخر رازی بیان کرده است: «یحب اظهار الفرائض لانها شعائرالاسلام و إنما الإخفاء فی ا لنوافل» (عیاشی بیتا، ج32: 115).
61. ما برای خشنودی خداست که به شما میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم. (الإنسان/ 9).
62. و در این کتاب از موسی یاد کن، زیرا که او پاکدل و فرستادهای پیامبر بود. (مریم/ 51).
63. (یوسف /9).
64. و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیدهور بودند، به یادآور. ما آنان را با موهبت ویژهای – که یادآوری آن سرای بود – خالص گردانیدیم. (ص/ 45 و 46).
65. در احادیث نیز به نشانههای ریاکاران اشاره شده از جمله در حدیثی از امام علی (علیهالسلام) آمده است که: «ثلاث علامات للمرائی: ینشط إذا رأی النّاس و یکسل إذا کان وحده و یحب أن یحمد فی جمیع اموره» ریاکار سه نشانه دارد: اول آنکه با دیدن مردم به نشاط میآید، در تنهایی کسل و خموده است و دوست دارد در تمام زمینهها ستایش شده و مورد تشویق مردم قرار گیرد. (مجلسی 1378 ش، ج72: 303).
66. و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت…(طه / 124).
67. رضی بیتا: 342.
68. خداوند در قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً …» « و اوست کسی که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید!» (هود/ 7) و در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) در مورد جمله «لیبلوکم أیکم أحسن عملا» آمده است: «قال لیس یعنی أکثرهم عملا و إنّما الإصابه خشیه الله و النیه الصّادقه.. و نیه أفضل من العمل ألا و إن النیه هی العملم…» یعنی مراد از این جمله کثرت عمل نیست بلکه منظور خشیت الهی و نیت پاک و صادقانه است… و نیت همان عمل و حتی برتر از عمل است. (کلینی 1365ش، ج2: 16).
69. طوسی 1365ش: ج3: 126.
70. قمی 1381ش: 401.
منبع مقاله :
نحوی، سید محمد؛ (1390)، ریا در قرآن؛ ریشهها، پیامدها و راههای درمان، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول