قرآن کریم و روایات ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ اشاره به جایی دارند که میان بهشت و جهنم واقع شده است، نه جزء جهنم است و نه بهشت و اعراف نامیده میشود، اعراف گذرگاه سخت و صعبالعبوری است که بر سر راه بهشت قرار دارد و دو قطب سعادت و شقاوت را از هم جدا میکند و همچون زمین مرتفعی میان آن دو، فاصله گردیده، به طوریکه مشرف بر بهشت و دوزخ است و آنها که روی آن قرار دارند، بهشتیان و دوزخیان را مشاهده مینمایند و با آنها سخن میگویند.[1]
چه کسانی در آنجا خواهند بود؟
به نظر مرحوم علامه طباطبائی (ره) کسانی در اعراف هستند که از جمله عباد مخلص خداوند می باشند و نشانههایی که آیات قرآن برای اعرافیان ذکر نموده فقط بر مردان الهی صدق میکند، این ها از مقامات عالیه برخوردار هستند هر دو گروه سعادتمند و شقاوت مند را می شناسند و اجازه سخن گفتن با اینها را دارند و توانایی شهادت و شفاعت را نیز دارا هستند. آنها میتوانند در اعراف به شفاعت بپردازند و با هر یک از بهشتیان و جهنمیان سخنی بگویند[2] و به نظر دیگران، دو گروه دیگر هم در آنجا هستند: 1. مسلمانان گنهکاری که وارد بهشت نشدهاند و امید ورود آن را دارند. 2. آنها که طاعتها و گناهانشان برابر است[3] اگرچه اعتقاد به وجود اعراف، متوقف بر نقل قرآن کریم و روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ است ولی با توجه به اینکه شفاعت نیز از حکمت خداوند سرچشمه میگیرد و شفیعان باید افراد والامقامی باشند که از ضعیفان دستگیری نمایند، لذا اشاره کمرنگی در اعماق حکم عقل به مسئله اعراف میتوان یافت،[4] گویی در قیامت هم که حکومت مطلقه خداوند به طور کامل نمایان است، مانند این جهان، گروهی وجود دارند که به تنظیم امور مردم میپردازند، بهشتیان را به بهشت و جهنمیان را به دوزخ روانه سازند، و در راه ماندگان شایسته را (به اذن خدا) کمک میکنند تا این گذرگاه، سخت را به پیمایند و به سعادت برسند.[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مشور جاوید ج9، بحث اعراف، از آیت الله سبحان.
2. پیام قرآن، ج6، بحث اعراف، از آیت الله مکارم چاپ اول، 1370، مدرسه امام امیرالمؤمنین ـ علیهالسّلام ـ .
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه. چاپ بیست و یکم، 1378، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج6، ص9ـ187، سبحانی، جعفر، منشور جاوید، انتشارات مؤسسه سیدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص255.
[2] . تفسیر المیزان، اسماعیلیان، ج 8، ص 121 – 125.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، 1378، ج6، ص 188؛ و منشور جاوید، ج1، ص 254؛ و برهان، ج 2، ص 18.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، مدرسه الامام امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ ، چاپ اول، 1370، ج 6، ص 554.
[5] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، انتشارات مؤسسه سیدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص 358.