منظور از نفخ صور چیست؟

منظور از نفخ صور چیست؟

مسأله نفخ صور یکی از سؤالات همیشگی در میان مسلمین بوده، به گونه‏ای که نظیر چنین سؤالاتی را از ائمه معصومین‏علیهم السلام هم پرسیده‏اند و ایشان نیز مطابق عقل و فهم مخاطبین به این سؤالات پاسخ داده‏اند.
قرآن کریم می‏فرماید: اسرافیل در صور می‏دمد و بر اثر آن همه موجودات در زمین و آسمان می‏میرند. پس از مدتی )که مقدارش معلوم نیست( دوباره در صور می‏دمد و آن‏گاه همه مرده‏ها زنده شده و در صف محشر حاضر می‏گردند: «و نُفِخَ فی الصور فصعق من فی السموات و مَن فی الارض الاَّ من شاءاللَّه ثم نفخ فیه اخری فإذا هُم قیام ینظرون».[1] سزا وار است به منظور بهتر روشن شدن معنای  نفخ صور، از نظر لغت و اصطلاح اشاره شود.
1-  صور در لغت  :
صور در اصل دو معنا دارد: یکی جمع «صورت» و دیگری «شیپور» و گفته‏اند صور شاخی است که در آن می‏دمند.[2] علامه طباطبایی می‏فرمایند: «در آیات قرآن چیزی که با آن بتوان «صور» را از لحاظ لفظی تفسیر نمود نیامده است، امّا معنای لغوی آن یعنی شاخی که گاهی نیز آن‏را سوراخ می‏کرده‏اند و در آن می‏دمیده‏اند، همانند شیپور».[3] در زبان فارسی هم به چنین چیزی بوق می‏گویند.
نفخه نیز در لغت به معنای دمیدن است.[4] 2- صور در  اصطلاح:
هر چند ظاهر آیات و بسیاری از روایات این است که «اسرافیل» – که یکی از فرشتگان مقرب الهی و مسؤول دمیدن در صور است – در چیزی (صور – بوق) می‏دمد و زندگان می‏میرند و با دمیدن دیگر همه مردگان زنده می‏شوند، ولی می‏توان گفت «دمیدن در صور» معنایی کنایی دارد.
معمولاً در جنگ‏های بزرگ، برای اعلان دستورات مهم از شیپور یا طبل استفاده می‏شد؛ شیپور اول به معنای سکوت و توقف کارهای عادی و شیپور دوم به منزله حرکت و انجام دستور جدید بود.
در این‏جا نیز چنین تعبیری به کار رفته است. بنابراین می‏توان گفت که «صور»­ و دو نفخه آن، کنایه از اعلام دستور توقف زندگی دنیا و حرکت برای زندگی اخروی است. حضرت اسرافیل به اذن خدا خطاب به مخلوقات می‏گوید: «بمیرید» و بار دیگر می‏گوید: «زنده شوید»، کما این‏که در اصطلاح فلسفی به زنده شدن (مرحله دوم دمیدن) «کن رحمانی» می‏گویند.[5] لازم به یاد آوری است که معمولاً کلمات و لغاتی که بشر با آن سروکار دارد، ابتدا از مفاهیمی حسّی و مادّی گرفته شده و کم کم با تغییراتی در وسعت معنای آن، در سایر موارد نیز به کار رفته است. قرآن نیز که به زبان بشر نازل شده از همین مفاهیم و لغات استفاده نموده؛ مثل این‏که از لفظ «عین» (چشم) که کنایه از علم، درک و نظارت خداست، یا«ید» (دست) که کنایه از قدرت و سلطه خداست و نیز «عرش» و «کرسی» و… استفاده نموده است که جملگی آن‏ها به عنوان تشبیه معقول به محسوس به کار می‏روند؛ ولی عموماً در ضمن استفاده از این مفاهیم، با بیان‏های گوناگون، گوشه‏ها و زوایای مختلف یک مطلب نشان داده می‏شود تا هم لغات و مفاهیم از معنای اصلی خود منحرف نگردند و هم معانی اصلی در تنگنای معانی معمولی کلمات گرفتار نشوند؛ لذا (در همین مورد) علاوه بر تکرار 12 بار کلمه نفخ در آیات دیگر، از کلمه «صیحه» به معنای فریاد و صدای بلند (13 بار) و «ندا» به معنای صدای بلند و «نقر» به معنای کوبیدن به چیزی مثل طبل 1 بار، «زجره» به معنای راندن با صدا (2 بار) و «صافه» به معنای فریاد گوشخراش (1 بار) نیز استفاده شده است که حکایت از کنایی بودن نفخ صور و اشاره به دستور و اراده حق تعالی دارد.
علامه طباطبایی می‏فرماید: بنابراین «صور» حقیقتی است موجود که دارای دو گونه صیحه است، صیحه میراننده و صیحه زنده کننده… بنابراین «صیحه» یا «نفخه» چیزی جز کلمه‏ای الهی نیست که آنان را می‏میراند و زنده می‏کند. خداوند خود فرموده: «هوالذی یحیی و یمیت فاذا قضی امراً فانما یقول له کن فیکون»[6]. اوست خدایی که زنده می‏کند و می‏میراند و هرگاه اراده کند به چیزی می‏گوید: باش. پس آن شی‏ء موجود می‏شود.
نتیجه: دو نفخه مزبور دو کلمه هستند: کلمه‏ای میراننده و کلمه‏ای زنده کننده.[7]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آموزش عقاید، آیت الله مصابح یزدی.
2. معاد در قرآن، ج4، آیت الله جوادی آملی.
3. معاد شناسی، ج4، سید محمد حسین، تهرانی.

پی نوشت ها:
[1]. زمر/ 68.
[2]. قاموس قرآن، ج4، ذیل کلمه صور.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، ص 43.
[4]. قاموس قرآن، ج7، ذیل کلمه نفخ.
[5]. مظاهری، معاد در قرآن، ص 144.
[6]. مومن/ 68.
[7]. طباطبایی، سید محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، انتشارات الزهرا، چاپ دوم، 1371، ص90 ـ 91.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید