اثبات ولادت و وجود امام زمان(عج)

اثبات ولادت و وجود امام زمان(عج)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

از زوایا و ابعاد گوناگونی می‌توان به مقوله‌ی مهدویّت نگریست. مسأله‌ ولادت حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ یکی از آن جهات است که در این نوشتار، در صدد اثبات آن و پاسخ به شبهات مطرح شده در این باره هستیم. درباره‌ ولادت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از دو جهت شبهه وارد شده است:
1ـ عدّه‌ای این گونه شبهه کرده‌اند که منجی موعود، پا به عرصه گیتی نگذاشته و به دنیا هم نخواهد آمد و پدیدار شدن یک منجی در آینده و اصلاح عالم به دست او، قابل پذیرش نیست و چنین ایده‌ای محقّق نمی‌شود.
2ـ عدّه‌ای، اساس ایده‌ مهدویّت را فی الجمله پذیرفته‌اند، ‌ولی بر این عقیده‌اند که امام مهدی ـ علیه السّلام ـ هنوز متولد نشده و آن هنگام که مصلحی پدیدار شود تا اساس ظلم و دستان‌اش برچیده شود، ایده‌ی موعود، محقّق می‌شود.

انواع شبهه درباره‌ ولادت حضرت ـ علیه السّلام ـ

درباره‌ ولادت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از دو جهت شبهه وارد شده است:
1ـ عدّه‌ای این گونه شبهه کرده‌اند که منجی موعود، پا به عرصه گیتی نگذاشته و به دنیا هم نخواهد آمد و پدیدار شدن یک منجی در آینده و اصلاح عالم به دست او، قابل پذیرش نیست و چنین ایده‌ای محقّق نمی‌شود.
2ـ عدّه‌ای، اساس ایده‌ مهدویّت را فی الجمله پذیرفته‌اند، ‌ولی بر این عقیده‌اند که امام مهدی ـ علیه السّلام ـ هنوز متولد نشده و آن هنگام که مصلحی پدیدار شود تا اساس ظلم و دستان‌اش برچیده شود، ایده‌ی موعود، محقّق می‌شود.

شبهه یکم ـ شبهه در اصل مهدی باوری
همه‌ مسلمانان، بر بطلان چنین شبهه‌ای، وحدت نظر دارند و امامیّه و غیر امامیه، ‌بر ظهور مردی در آخر الزمان که اصلاح عالم را به ارمغان آورد، متّفق هستند.
آیات و مجموعه‌ زیادی از روایات نیز بر این مسأله، تصریح دارند.

آیات

پنج یا شش آیه، در اصل اعتقاد به مهدویّت ظهور دارد و نیازی به تفسیر از جانب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیست.[1] در اینجا، به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

«یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره»
می‌خواهند نور خدا را با دهان‌شان خاموش کنند و حال آن که و خداوند، نور خود (اسلام) را تمام می‌کند.
این بخش از آیه، پیامی از جانب خداوند هستی بخش است که نور خود را بر سر تاسر این کره‌ی خاکی می‌گستراند. مصداق این بشارت، تا حال، واقعیّت نیافته و از آن جا که امکان ندارد، ‌خداوند خبر خلاف واقع دهد، باید روزی این نوید و بشارت صورت پذیرد. و تحقق آن، تنها، به دست امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ است: بنابراین، این آیه، بدون نیاز به تفسیر روایی، به مطلب تصریح دارد.

«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون»
یقیناً، بعد از ذکر،‌در زبور نوشتیم که بندگان صالح، زمین را به ارث می‌برند.
مراد از ارض، تمام زمین بوده و بندگان صالح، تا حال، وارث همه‌ی زمین نشده‌اند. پس بایسته است که این واقعیت، در آینده، تحقق یابد و وقوع این‌ (مشیّت) جز به دست مهدی منتظر ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ ، محتمل نیست.

این آیات و سایر آیات، بر اصل مهدی باوری دلالت دارند.
گفتنی است که این آیات، بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و پنهان بودن ایشان از دیدگان، دلالتی ندارند، بلکه تنها تصریح دارند که این نوید و بشارت، روزی واقعیت یافته و بندگان صالح، وارث تمام زمین می‌شوند؛ زیرا، این نوید با تولد منجی مصلح در آینده نیز می‌سازد.

روایات

احادیث پرشماری درباره‌ی اصل ایده‌ی مهدویت و وقوع این ارمغان و امید، موجود است، هر چند بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ دلالتی ندارند.
این روایات، مورد پذیرش اهل سنّت نیز واقع شده‌اند. آنان، با توجّه به این روایات درباره‌ی حضرت مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و ظهور شخصی در آینده به این نام، کتاب‌ها نوشته‌اند. ما،بیش از سی کتاب از آنان را گرد آورده‌ایم.

اینک، به دو روایت از آن روایات، اشاره می‌کنیم.

1ـ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند:
«لا تذهب الدنیا حتّی یملک العربَ رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی»[2]

2ـ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«لا تقوم الساعهُ حتّی تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتی مَن یملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»[3] و [4] از جمله مهدی باوران غیر شیعی، می‌توان از ابن تیمیّه و ابن حجر[5] و عبدالعزیز بن باز نام برد. بن باز (مفتی اعظم عربستان)، در مجله‌ی الجامعه یادآورمی‌شود که اعتقاد به امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و روایات آن، صحیح بوده و شایسته نیست چنین اندیشه‌ای انکار شود.

شبهه‌ دوم ـ تردید در ولادت

ممکن است کسی بگوید: «ما اصل اعتقاد به امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و پدیدار شدن موعودی در آینده را می‌پذیریم ولی لازم نیست این موعود، همان امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ باشد که تولد یافته و از دیدگاه پنهان است.
چه بسا، آن مهدی منتظر، در آینده، پا به گیتی گذاشته و غیبتی در کار نباشد. پس وقوع ولادت حضرت، چگونه ثابت می‌شود؟».
هدف از این نوشتار، اثبات ولادت حضرت است. برای اثبات آن، تلاش می‌شود که ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ از طریق تواتر و حساب احتمالات ثابت شود.
چهار قضیه‌ مهم
به عنوان مقدمه، ابتدا، چهار قضیّه‌ی مهم را تبیین می‌کنیم.

قضیه‌ی یکم
برای اثبات هر مسأله‌ای، دو راه وجود دارد: 1ـ تواتر؛ 2ـ حساب احتمالات.

تواتر
تواتر، بدین معنا است که انبوه زیادی از راویان، از یک مسأله خبر دهند، به گونه‌ای که احتمال اجتماع و تبانی آنها بر کذب، محال باشد. اگر دویست یا سیصد تَن که در مواقف و مواطن مختلفی به سر می‌برند، روایتی نقل کنند، وقوع توافق آنان بر کذب، ممکن نیست. چنین خبری را خبر متواتر می‌گویند.
حساب احتمالات
اگر یک یا چند نفر، خبری را حکایت کنند، این خبر متواتر نیست، ولی اگر به انحای مختلف، شواهدی به آن ضمیمه شود، بر طبق حساب احتمالات، به سبب آن قرائن، قطع حاصل می‌شود.
به عنوان مثال، شخصی، به بیماری صعب العلاجی دچار شده است و فردی به ما پیام می‌رساند که «ایشان، شفا یافته است.». با این خبر، تا سی درصد، احتمال بهبود مریض حاصل می‌شود، ولی اگر شواهد و قرائنی به آن ضمیمه شود، ارزش احتمال، از سی در صد به چهل یا پنجاه درصد یا… می‌رسد. این قرینه، می‌تواند این باشد که مثلاً او، دیگر از دوا استفاده نمی‌کند و یا این که شاد و خندان است و…
این خبر، ‌در حقیقت، ‌خبر متواتر نیست، ولی به سبب حساب احتمال و ضمیمه کردن قرائن، ارزش احتمال، قوّت گرفته و یقین حاصل می‌شود.

قضیه دوم ـ وثاقت و عدالت راوی
در خبر متواتر، عادل بودن و وثاقت راوی، ضروری نیست. حال اگر یک یا چند نفر حکایتی نقل کنند، حجیّت این خبر، مشروط به عدالت راوی است، ولی اگر صد یا دویست یا سیصد تن، قضیه‌ای را حکایت کنند، لازم نیست که راویان عادل باشند، زیرا، خبر متواتر، به دلیل کثرت راویان، افاده‌ی یقین کرده است و بعد از حصول قطع، هدف و مقصودی دیگر باقی نمی‌ماند. ما، عدالت را برای به دست آوردن یقین می‌خواهیم، وقتی یقین حاصل شد، شرط عدالت لزومی ندارد.
با عنایت به این مطالب، تردید و ابهام آفرینی در روایات دلالت کننده بر ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و مسائل مرتبط با حضرت، شایسته نیست و نمی‌توان گفت: «سند این روایت، ضعیف است» و یا «راویان، مجهول هستند» و یا…
آری، اگر تعداد روایات، محدود بود، این خدشه‌ها وارد است، اما از آنجا که احادیث درباره‌ی حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ متواتر و مستفیض است، نباید در آنها مناقشه کرد.

قضیه‌ سوم ـ قدر مشترک این احادیث
ممکن است مجموعه‌ای از روایات، در خصوصیّات و تفاصیل، با هم متفاوت باشند، ولی از یک زاویه، مدلول همه‌ی آنها یکی باشد. مثلاً افراد بی‌شماری، از بهبود مریضی خبر می‌دهند، ولی یکی از آنان از شفای مریض در ساعت یک، و دیگری از بهبود او در ساعت دو، و سومی از بهبود مریض در ساعت سه خبر می‌دهد.
اگر چه خبر این راویان، در جزئیات یکی نیستند، ولی همه، از جهت بهبود مریض، متحد هستند که در این صورت، ‌شفای مریض، برای ما ثابت می‌شود؛ زیرا، ‌هر یک از این خبرها، در حقیقت، دو خبر هستند: خبر نخست، شفای مریض است و خبر دوم، زمان شفای او است. خوب می‌نگریم، می‌فهمیم که همه‌ی آنان در شفا یافتن فلان فرد، متفق هستند، هر چند در زمان آن اختلاف دارند.
اگر روایات پرشماری، از یک زاویه، بر جریان معیّنی، اتّفاق داشته باشند، نسبت به آن مسأله، یقین حاصل می‌شود، هر چند این اخبار، ‌در سایر تفاصیل و خصوصیات، با هم تمایز داشته باشند. پس شایسته نیست در احادیث میلاد امام مهدی ـ علیه السّلام ـ مناقشه کرد و گفت: «این روایات، در تفاصیل، با هم اختلاف دارند. در این احادیث، گاه، مادر امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ «نرجس» و گاه «سوسن» نامیده شده، و یک بار خبر از تولّد یافتن حضرت ـ علیه السّلام ـ در این شب و بار دیگر از به دنیا آمدن امام ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ در شب دیگر حکایت کرده‌اند و یک روایت نقل می‌کند که امام ـ علیه السّلام ـ ، در فلان سال به دنیا آمده و روایت دوم، خبر از متولّد شدن حضرت ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ در سالی دیگر می‌دهد. پس با توجّه به اختلاف‌ها، شایسته نیست به آنها تمسک شود؛ زیرا، متواتر و مورد پذیرش نبوده و در اثبات تواتر و تحصیل علم به ولادت حضرت، سودی نمی‌رسانند.»؛ زیرا، این روایات از جهت تصریح به ولادت امام ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ با هم مشترک‌اند و تفاوت آنها در سایر شاخصه‌ها و ویژگی‌ها است.

قضیه‌ی چهارم ـ اجتهاد در مقابل نص
شایسته نیست کسی در مقابل نص، اجتهاد شخصی کند. پس اگر متن روایتی، ‌دلالت صریح بر چیزی داشته باشد و از حیث سند هم تام باشد، نباید کسی در آن مسأله، اجتهاد شخصی کند.
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:
«و أقیموا الصلاه و آتوا الزکاه»
کاملاً روشن است که این آیه، طلب اقامه‌ی نماز و پرداخت زکات را می‌کند، حال اگر کسی بگوید: «این آیه اقامه‌ی نماز را طلب نمی‌کند و…» سخنی بر خلاف نصّ صریح رانده است و او، چنین حقّی را ندارد.
بله، در این که آیا این درخواست، درخواستی وجوبی است یا امری استحبابی می‌تواند اجتهاد کند؛ زیرا، وجوب و استحباب، در این آیه، ظاهر و نصّ نیست.
احادیث امام مهدی ـ علیه السّلام ـ ، نیز این چنین است و اجتهاد شخصی بر نمی‌دارد؛ زیرا، دلالت این روایات، واضح و صریح‌اند و از حیث سند هم متواتر. زمانی می‌توان اجتهاد کرد که دلالت روایت، صریح نباشد و سند آن، اشکال داشته باشد.
اینک، پس از بیان این چهار قضیّه، ‌به مسأله‌ی ولادت حضرت ـ علیه السّلام ـ می‌پردازیم و عواملی را که برای ما در این باره یقین می‌آورد، بیان می‌کنیم.

عامل نخست (احادیث عمومی)
عامل نخست، احادیث پرشماری است که از مسلّمات بین امامیه و غیر امامیه شمرده می‌شود. در این احادیث، هر چند نام حضرت نیامده است، امّا دلالت بر ولادت حضرت دارند.
الف) حدیث ثقلین
این روایت، میان امامیه و برادران اهل سنّت، متواتر است و سند آن، قابل خدشه نیست. پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ این حدیث شریف را در مواقف و مواطن متعدّدی، از جمله حجه الوداع، بازگو کرده است. اختلافاتی که در بعضی الفاظ حدیث دیده می‌شود،‌برگرفته از گوناگونی مواقف صدور حدیث است.
حدیث ثقلین، چنین است:
«إنّی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی أهلَ بیتی. أحدهما أکبر من الآخر. و لن یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ».[6] من، در میان شما، دو چیز گران‌بها به جای می‌گذارم کتاب خدا و عترتم، اهل بیت‌ام. یکی از آن دو، از دیگری بزرگ‌تر است. این دو از هم جدا نمی‌شوند تا زمانی که در حوض، بر من وارد شوند.
جمله‌ی «لن یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ» بر استمرار همراهی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ با قرآن کریم دلالت دارد و این پیوستگی در همراهی، ‌جز با فرض تولد یافتن حضرت ـ علیه السّلام ـ و پنهان بودن ایشان از دیدگان، امکان ندارد؛ زیرا، اگر حضرت ـ علیه السّلام ـ در آینده تولد یابد، می‌باید در این زمان، قرآن، از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ جدا باشد. و حال آن که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرموده است، این دو از هم جدا ناشدنی هستند.
دلالت این حدیث بر ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ روشن است. این حدیث، از آغاز، در شأن امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ وارد نشده و برای موضوع دیگری آمده است، ‌ولی التزاماً، ولادت امام مهدی ـ علیه السّلام ـ از آن استفاده می‌شود.
اشکال: امام مهدی ـ علیه السّلام ـ هنوز متولد نشده و آن هنگام که رجعت فرا رسد و امام عسکری ـ علیه السّلام ـ بار دیگر پا به این جهان گذارد موعود تولد می‌یابد.
بنابراین بین صدق حدیث و عدم ولادت امام ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ سازگاری ایجاد می‌شود،
جواب: لازمه ی این سخن، جدایی بین اهل بیت و قرآن در زمان قبل از رجعت است زیرا در این هنگام امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و اهل بیت واقعیت خارجی نداشته و قرآن از آنها جدا می‌باشد.
عامل دوم: اخبار خاص
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ از تولد فرزندی برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ خبر می‌دهند که بعد از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان می‌شود و زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد و ایمان به ایشان، برای هر مؤمنی ضروری است.
شیخ صدوق، در کمال الدین، این احادیث را در ابواب زیر، تنظیم کرده است:
1ـ اخبار پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ از حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (45 حدیث).
2ـ اخبار امام علی ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ .
3ـ اخبار حضرت زهرا ـ علیها السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (4 حدیث).
4ـ اخبار امام حسن ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (2 حدیث).
5ـ اخبار امام حسین ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (5 حدیث).
6ـ اخبار امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (9 حدیث).
7ـ اخبار امام باقر ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (17 حدیث).
8ـ اخبار امام صادق ـ علیه السّلام ـ از امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ (57 حدیث).
مجموع روایات موجود در کافی و الغیبه و کمال الدین و دیگر کتب، بیش از هزار حدیث است.
به عنوان نمونه، یک حدیث از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل می‌کنیم.

1ـ ابن عباس، روایت می‌کند که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند: «آگاه باش که خداوند تبارک و تعالی، من و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ را حجّت بر بندگان‌اش قرار داده است. از صلب حسین، امامانی قرار داده است که امر مرا به پا می‌دارند و وصیّت و سفارش مرا محافظت می‌کنند. امام نهم از آنان، قائم اهل بیت من و مهدی امت من است. او، در شمائل و افعال و اقوال، شبیه‌ترین مردم به من است. وی، بعد از یک غیبت طولانی ظهور می‌کند…».[7]

عامل سوم ـ دیدن آن حضرت
مجموعه‌ای از روایات، ‌از دیدن امام زمان ـ علیه السّلام ـ از سوی جمعی از شیعیان خبر می‌دهند.
علی‌رغم این که امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ تأکید و توصیّه‌ی زیادی داشتند تا نام و خبر ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ پنهان باشد و منتشر نشود، ولی دستگاه حاکم، از خلال سنّت نبوی و اخبار اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دریافته بودند که برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی خواهد بود که زمین را پر از قسط و عدل می‌کند و حکومت‌های ظالم، به دستان مبارک‌اش نابود می‌شوند.
بنابراین، همان گونه که فرعون بر تولّد حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ آگاه بوده و مراقب زنان و قابله‌ها بود، بنی‌عباس هم در زمان معتمد عباسی کاملاً بر اوضاع محافظت و نظارت داشت، ولی همان گونه که حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ متولد شد، ‌حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نیز دور از چشمان جاسوسان بنی‌عباس، به دنیا آمد و گروهی از شیعیان خالص، توفیق پیدا کردند، ‌در کودکی آن حضرت را ببینند.
ابوالقاسم جعفری داود بن قاسم از امام هادی ـ علیه السّلام ـ نقل می‌کند:
یقول: «الخلف من بعدی الحسن ابنی، فکیف کم بالخلف من بعد الخلف فقلت و لِمَ جعلنی الله فداک؟ قال انّکم لا ترون شخصه ولا یحل لکم ذکره باسمه» فقلت: فکیف نذکره؟ قال: «قولوا الحجه من آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ »[8] جانشین من پس از من فرزندم حسن است شما چگونه باشید در جانشین بعد از آن جانشین؟ عرض کردم. قربانت گردم چرا؟ فرمود: شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد، ‌عرض کردم؛ پس چگونه او را ذکر کنیم؟ فرمود: ‌بگویید حجت از آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ .
به هر حال علی رغم اینکه ائمه ـ علیهم السّلام ـ تلاش نمودند که خبر ولادت حضرت منتشر نشده و مخفی بماند ولی جماعتی از شیعه موفق به زیارت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ شدند.

عامل چهارم ـ روشن بودن ولادت حضرت نزد شیعه
اعتقاد به ولادت حضرت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ نزد آحاد شیعیان، روشن و بدیهی است. بنا به گفته‌ی تاریخ و روایات، تفکر و اندیشه‌ی مهدویّت و غایب بودن ایشان از دیدگان، از همان اوائل اسلام، متداول و یک امر بدیهی به شمار آمده است.
از همین رو است که فرقه‌ی ناووسیه، مدعی بودند که امام صادق ـ علیه السّلام ـ همان امام پنهان است، ولی پس از وفات امام صادق ـ علیه السّلام ـ بطلان این عقیده روشن شد.
نیز فرقه‌ی واقفیّه، ادعا کردند که امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ ، همان امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ است. البته سزاوار نیست این دعاوی و یاوه‌سرایی‌ها موجب تضعیف مهدی باوری شود بلکه عامل تقویت این ایده می‌باشد، زیرا این موارد، بر بدیهی بودن اندیشه‌ی مهدویت نیز تمام آحاد شیعیان، دلالت دارند، و برای همین بود که نسبت‌های غیر صحیح مهدویّت به سایر ائمه ـ علیهم السّلام ـ می‌دادند.
شیخ طوسی، ‌در کتاب الغیبه تعدادی از وکیلان مذموم را نام می‌برد. از جمله محمد بن نصیر نمیری و احمد بن هلال کرخی و محمد بن علی بن ابی العزاقر شلمغانی و… . او، بیش از ده تن از مدّعیان دروغین وکالت و سفارت از جانب امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ را نام می‌برد که مورد لعن و برائت شیعه واقع شده‌اند.
این موارد هم موجب تضعیف قضیه‌ی مهدویت و ولادت یافتن و پنهان شدن امام ـ علیه السّلام ـ از دیدگان نمی‌شود بلکه در حقیقت سبب قوّت بخشیدن به مهدی باوری و تولد و غیبت او باشند زیرا دلالت دارند بر این که این ایده (بین شیعه) ثابت و واضح بوده است و یاوه سرایی‌ها و ادعاهای دروغین این افراد به دلیل بداهت و ثبوت این عقیده بوده است.

عامل پنجم ـ سفراء و توقیعات
در تاریخ شیعه، قضیّه‌ی چهار سفیر امام ـ علیه السّلام ـ و صدور توقیعات از جانب آنان، بسیار روشن و بدیهی است. از زمان علی بن الحسین (پدر شیخ صدوق) ‌و مرحوم کلینی (هم عصر سفراء) تا حال،‌کسی در این قضیّه تردیدی به خود راه نداده است و در این زمان هم هیچ شیعه‌ای، در مقام و منزلت این سفراء، تردیدی نداشته و احتمال کذب آنان را نمی‌دهد.
سفرای چهارگانه، ‌عبارتند از:

1ـ ابو عمرو عثمان بن سعید؛
ایشان، فروشنده‌ی روغن بودند. شیعیان، نامه‌ها و اموال را به سوی او ارسال می‌کردند و ایشان هم جهت پنهان کاری، آنها را در ظرف قرار می‌داد. و برای امام می‌فرستاد.

2ـ محمد بن عثمان بن سعید؛

ایشان، وکیل امام هادی ـ علیه السّلام ـ و امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ و بعد از آن دو بزرگوار، سفیر امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ بود.

3ـ حسین بن روح نوبختی؛

4ـ علی بن محمد سمری.
توقیعات فراوانی از ناحیه‌ی این سفیران، صادر شد. تعدادی از آنها در کمال الدین و الغیبه موجود است.
مساله‌ی سفیر بودن و توقیعات آنها، دلیل و شاهدی محکم برای تصدیق مقوله‌ی مهدویت و ولادت امام ـ علیه السّلام ـ و غایب بودن ایشان از دیدگان است.

عامل ششم ـ نظارت و مراقبت دستگاه خلافت

در کتاب‌های تاریخی امامیّه و غیر امامیّه، آمده است که آن هنگام که معتمد عباسی شنید که برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی متولد شده، مأمورانش را به خانه‌ی امام فرستاد و تمامی زنان امام را دستگیر و بازداشت کردند تا بدانند فرزند از آنِ کدام یک است.
البته، بعضی از تواریخ نقل می‌کنند که این جریان، به راهنمایی و ارشاد جعفر، عموی امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ بوده است.
بنابراین، نظارت و مراقبت دستگاه حاکم، قرینه‌ی روشن و آشکار بر وقوع ولادت حضرت ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا، در غیر این صورت، انگیزه‌ای برای این همه مراقبت و نظارت نبوده است.
عامل هفتم ـ اعتراف تاریخ نگاران و تبار شناسان غیر شیعی
کلمات تاریخ نگاران و تبار شناسان غیر شیعی در ولادت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ ، در نهایت وضوح است.
1ـ ابن خلکان می‌گوید:
«به اعتقاد امامیّه، ابوالقاسم محمّد بن حسن العسکری، امام دوازدهم است که به «حجّت» شهرت دارد و در روز جمعه، نیمه‌ی شعبان سال دویست و پنجاه و پنج، متولّد شده است.»
2ـ ذهبی می‌گوید:
«شیعیان، معتقدند که پسر امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ یعنی محمّد بن الحسن قائم و جانشین و حجّت است. ایشان، در سال دویست و پنجاه و هشتم و بنا به قولی، در سال دویست و پنجاه و شش، متولّد شده است.».
3ـ ابن حجر هیتمی می‌گوید:
«امام حسن عسکری، غیر از ابی القاسم محمد الحجه،‌ فرزندی به جا نگذاشت و آن هنگام که پدر بزرگوارش وفات یافت، او، پنج سال داشت.».
4ـ خیر الدین زرکلی می‌گوید:
«در سامراء‌ متولّد شد و در سن پنج سالگی، پدرش وفات کرد.»

عامل هشتم ـ اتفاق شیعه

از زمان کلینی و پدر شیخ صدوق تا الآن، تمام آحاد شیعیان، بر ولادت و پنهان بودن حضرت ـ علیه السّلام ـ وحدت نظر و اتّفاق دارند. این ایده، از اصول مذهب شیعه است و در تمام اعصار شیعه، هیچ کس را نیافته‌ایم که در ولادت یافتن و غیبت حضرت، شک و تردید داشته باشد.

حساب احتمالات
خلاصه‌ سخن این که یا تواتر این اخبار را می‌پذیریم که در این صورت حقّ اجتهاد شخصی را نداریم و باید «نصّ» را بپذیریم و یا این که تواتر این اخبار را قبول نداریم، ولی با ضمیمه کردن آن هشت قرینه و عاملی که بیان شد برای ما روشن می‌شود که آن روایات، طبق حساب احتمالات، درست و صحیح است.

منبع: محمد باقر ایروانی ـ فصلنامه انتظار، ص90

[1] . عون المعبود فی شرح سنن ابی داوود، علامه ابی الطیب محمد ثمن الحق العظیم آبادی، جزء 11، ص361، ح4259 الی 4265.

[2] . الفتاوی الحدیثه، شهاب الدین ابن حجر الهیتمی، ص37، مطلب فی ذکر الهدی و بعض علامات الساعه.

[3] . کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، علاء الدین علی المتق،‌ج14، ص389، ح38651 الی 38709.

[4] . المهدی المنتظر، ابوالفضل عبدالله بن محمد بن الصدیق الحسنی، متوفی 1380.

[5] . المصنف فی الأحادیث و الآثار، ابن ابی شیبه، ج15، ص196، ح19484 به بعد.

[6] . سنن ابن ماجه، ج2، ص29، باب خروج المهدی، ح4082 الی 4088.

[7] . المعجم الکبیر، ابوالقاسم، سلیمان بن احمد بن ایوب بن نصیر اللخمی الطبرانی، ج10، ص55، ح10213 ـ 10230.

[8] . کمال الدین، ص381، ح5.Islamic Pictures Emam Zaman - 21

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید