مناقب سرورمان حضرت امام حسین (علیه السلام)

مناقب سرورمان حضرت امام حسین (علیه السلام)

نویسنده: شیخ الاسلام دکتر محمدطاهر القادری
مترجم: سید عبدالحسین رئیس السادات

نوشته ی یک عالم سنّی

حسنین رضی الله عنهما سرور جوانان بهشت
1- از جناب ابوسعید خدری (رضی الله عنه) روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه ( جامع ترمذی، ج2، ص 218 ) .
حسن و حسین (رضی الله عنهما) سرور جوانان بهشت هستند.
فرزندان بزرگوار بانوی بهشت و پاره ی تن علی کرم الله وجهه الکریم حسن و حسین رضی الله عنهما را سرور جوانان بهشت فرموده است و این فرموده ی تاجدار کائنات نبی آخرالزمان، رحمه للعالمین (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

محبت به حسنین، محبّت به رسول است
2- در حدیث شریف آمده است:
عن ابی هریره (رضی الله عنه) قال قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من احبهما فقد احبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی یعنی حسناً و حسیناً ( مسند احمد بن حنبل، ج2 ص 288 ) .
از ابوهریره (رضی الله عنه) روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند هر کس به حسن و حسین هر دو محبّت کند به من محبّت کرده است و کسی که آن دو را ناخشنود سازد مرا ناخشنود ساخته است.
تاجدار عرب و عجم رحمت عالم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: محبّت کردن به حسن و حسین رضی الله عنهما گویی محبّت کردن به من است. هر کس آن دو را ناخشنود و خشمگین سازد مرا ناراحت و ناخشنود کرده است. کمی با دقت بیندیشید که جایگاه کسانی که حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) را ناخشنود کرده اند، کجاست؟ دین و ایمانشان چه اندازه است؟

باری تعالی هم حسنین کریمین را دوست دارد
3- عن عطاء ان رجلاً اخبره انه رأی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) یضمّ الیه حسناً و حسیناً یقول اللهم انی احبهما فاحبهما ( مسند احمدبن، ج5، ص 369 ) .
از جناب عطاء روایت است شخصی به او گفت که وی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیده است که آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرات حسنین کریمین را به سینه ی خویش چسباندند و فرمودند: خدایا! من حسن و حسین را دوست دارم. تو هم آنها را دوست بدار.
آقای کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) دستهای شریف خویش را به سوی بارگاه الهی بلند می کند و بر لبان معطر و معتبر خویش کلمات دعا را جاری که: « خداوندا! تو هم حسن و حسین رضی الله عنهما را سزاوار محبّت خویش قرار ده. » این کلمات دعا هم از لبهای شریف رحمت عالم بیرون می آید که: « اللهم انی احبهما فقد احبنی » . ( مولای من حسن و حسین برای من عزیز هستند، تو هم آنها را عزیز بدار. هر آن کس که حسن و حسین را عزیز بدارد گویی مرا عزیز داشته است. )

سواری بر دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نواده های دلبند خویش را آن قدر دوست می داشت، آن قدر می خواست که شاید امروز هم نتوانیم اندازه ی آن را تعیین کنیم؛ زیرا به نزاع و جدال با یکدیگر افتاده ایم. حقایق از چشم های ما پوشیده مانده اند. چهره ی حقایق گردآلود است. آیینه دچار زنگار شده است، در حالی که بین خلفای راشدین و اهل بیت نبوی رضی الله عنهم پیوند رشته های برادری و محبّت بسیار مستحکم بود. فضای نور احترام به خاندان مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر دلها و دیدگان احاطه داشت. نور دیده ی علی (علیه السلام) مردمک دیدگان اصحاب رسول بود.
4- عن عمر یعنی ابن الخطاب قال رأیت الحسن و الحسین علی عاتقی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقلت نعم الفرس تحتکما. فقال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و نعم الفارسان ( مجمع الزوائد، ج9، ص 182 ) . ابویعلی هم این حدیث را روایت کرده و رجالش صحیح هستند.
از عمر یعنی ابن خطاب (رضی الله عنه) روایت شده است که من حسن و حسین هر دو را دیدم که بر دوشهای نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار هستند. به آنها گفتم چه مرکب خوبی که بر آن سوار شده اید. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: سوارها چه سوارهای خوبی هستند.
آن منظره چه قدر دلکش بوده است. سروران جوانان بهشت، آقازاده ها حسن و حسین بر شانه های مقدّس و شریف پدربزرگشان سوار هستند. عمر این منظره ی روح پرور را می بیند و ناخواسته از سر شوق به آقازاده ها مبارکباد می گوید: آقازاده ها! عجب سواری خوبی زیر پایتان دارید! تاجدار کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: عمر! نمی بینی چه سوارکارهای خوبی هستند؟ این حسن و حسین رضی الله عنهما هستند که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زبان مبارک خود را در دهان آنها گذاشتند تا بمکند. آنها را با آب دهان خویش تبرک کردند. آنها را به آغوش رحمت خویش خواندند.

سواری بر پشت شریف در حالت نماز
5- عن ابی هریره (رضی الله عنه) قال: کنا نصلّی مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) العشاء فاذا سجد و ثب الحسن و الحسین علی ظهره فاذا رفع راسه اخذها بیده من خلفه اخذا رقیقا و یضعهما علی الارض فاذا عاد، عادا حتی قضی صلوته. فاقعدهما علی فخذیه. ( مسند احمدبن حنبل، ج2، ص 513 ) .
ابوهریره (رضی الله عنه) روایت کرده است که داشتیم نماز عشا را با آقا علیه الصلوه و السلام می خواندیم. چون ایشان (صلی الله علیه و آله و سلم) به سجده می رفتند هر دو برادر حسن و حسین برپشت مبارک حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار می شدند، هنگامی که حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) سر مبارک خویش را از سجده برمی داشتند، هر دو را با دستان خویش آرام می گرفتند و بر زمین می گذاشتند. همین که آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) دوباره به سجده می رفتند این دو بار دیگر کار خویش را تکرار می کردند تا این که با همین وضع حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خویش را تمام کردند. سپس دو آقازاده را بر دامان خویش نشاندند.
این سجده در حضور خدا انجام می شده است. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالت نماز سر از سجده بر می داشتند، با دستان خویش دو آقازاده را می گرفتند که مبادا این بزرگ زاده های معصوم به زمین بیفتند و با احتیاط آنها را می گرفتند تا این که نمازشان تمام می شد و سپس دو آقازاده را در آغوش محبّت خویش جای می دادند.

طولانی کردن سجده برای آنها
6- عن انس قال: کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یسجد فیجئ الحسن و الحسین فیرکب ظهره فیطیل السجود فیقال یا نبی الله اطلت السجود؟ فیقول ارتحلنی ابنی فکرهت ان اعجله ( مسند از حدیث عبدالله بن شداد، ج3، ص 495 و مجمع الزوائد، ج9، ص 181 )
جناب انس بن مالک (رضی الله عنه) گفته است: نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام نماز در سجده بودند که حسن و حسین آمدند و بر پشت مبارک ایشان سوار شدند. آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) به همین خاطر سجده شان را طولانی کردند. [ پس از تمام شدن نماز ] عرض شد: ای پیامبر خدا! آیا فرمانی برای طولانی کردن سجده آمد؟ فرمودند: خیر دو پسرم حسن و حسین رضی الله عنهما بر پشتم سوار شده بودند. برایم ناپسند بود که زود سر از سجده بردارم.
یعنی چون حسن و حسین رضی الله عنهما بر پشت مبارک حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار بودند، حضرت نبی کریم عمداً سجده ی خویش را طولانی کردند تا حسن و حسین رضی الله عنهما نیفتند و گزندی به ایشان نرسد.
این دو بزرگ زاده فرزندان ارجمند حضرت علی شیر خدا و بانوی بهشت حضرت فاطمه الزهرا بودند. اما مردمک چشمان تاجدار کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) هم بودند. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) همه ی جهان را آگاه کردند که فرزندان علی و فاطمه سلام الله علیهما، حسن و حسین رضی الله عنهما پاره ی تن ایشان هم هستند، که از نسل ایشان هستند، ذریه شان هستند. فرمودند: « نسب اولاد هر پیامبری از پدرش شروع و به اجداد پدری اش پایان می پذیرد مگر نسب اولاد فاطمه که من هستم و آنها پاره ی تن من هستند. » (1)
7- فاطمه بضعه منی یقبضنی ما قبضها و بیسطنی ما بسطها و ان الانساب یوم القیامه بنقطع غیر نسبی و سببی و صهری ( مسند احمدبن حنبل، ج4، ص 323 و المستدرک، ج3، ص 158 ) .
فاطمه پاره ی تن من است. مرا دلتنگ می کند هر چه او را دلتنگ سازد و مرا خشنود می سازد آنچه وی را خشنود کند. روز قیامت تمام رشته های نسبی گسسته خواهد شد الا رشته ی نسبی و سببی و دامادی من.

مشابهت جسمانی با جسم اطهر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
پاره ی تن و خانواده ی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت امام حسین (علیه السلام) چون قرار بود مظهر قربانی مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بشود و به وی خلعت فاخر ذبح عظیم بخشیده شده بود، به همین خاطر جسم وی بسیار شبیه به جسم جناب رسالت مآب (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و با این مشابهت مورد اعزاز و احترام قرار گرفته بود. پس از رحلت ملکوتی آقای دو جهان (صلی الله علیه و آله و سلم) مردمی که آن پیامبر بزرگ را به خاطر می آوردند، چون با یاد چهره ی شریف نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دچار دلتنگی می شدند، بر دولت سرای فاطمه رضی الله عنها حضور می یافتند و با زیارت حسین (علیه السلام) کام تشنه ی دیدگان خویش را سیراب می کردند. نگاه به ایشان چهره ی شریف نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به خاطر می آورد. صحابه این را هم می دانستند که نواده ی رسول با خلعت شهادت سرفراز می گردد؛ زیرا ایشان خود از زبان مبارک نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد شهادت حسین (رضی الله عنه) شنیده بودند. در این مورد هم امام حسین (رضی الله عنه) مرکز جلب توجه و نگاه اصحاب رسول شده بودند.
8- عن علی قال الحسن اشبه برسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ما بین الصدر الی الرأس و الحسین اشبه برسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ما کان النفل من ذلک. ( جامع ترمذی، ج2، ص 219 ) .
از حضرت علی کرم الله وجهه الکریم روایت شده است که حضرت حسن از سینه تا سر شبیه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و حضرت حسین از این به پایین با ایشان (صلی الله علیه و آله و سلم) شباهت داشت. (2)

دوستی حسین، دوستی خدای تعالی
9- عن یعلی بن مره قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حسین منی و انا من حسین. احب الله من احب حسینا ( جامع ترمذی، ج2، ص 219 ) .
از جناب یعلی بن مره روایت شده است که گفت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: حسین ازمن است و من از حسینم. خدا دوست بدارد هر آن کس که حسین را دوست می دارد.
این حسین بن علی رضی الله عنهما است که تاجدار کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره اش فرموده است: « حسین از من است و من از حسین هستم » و یا این که « خدا به کسی محبّت می کند که به حسین (رضی الله عنه) محبّت کرده است. » با وی دشمنی کردن و خون او را ناحق ریختن چه جرم بزرگی است؟ این انتظار و توقع را داشتن که وی با یک فاسق و فاجر دست بیعت دهد سخنی کاملاً غیر قابل پذیرش و ناعاقلانه است و کوه نیز توان و استقامت این اندیشه را ندارد.
اهل حق در راه حیات جان خویش را با شوق پیشکش می کنند ولی بر سر اصول هیچ گونه مصالحه و معامله ای را نمی پذیرند. اگر در صحرا و صحنه ی کربلا حق و باطل با یکدیگر مصالحه می کردند و با هم کنار می آمدند تا قیامت کسی را جرئت و شهامت بلند کردن پرچم حق نبود و هیچ سخن حقی بر زبان نمی آمد. خون آشامی، درندگی، وحشت و وحشیگری بر جامعه ی انسانی حاکم می شد و تا قیامت پرچم شجاعت، بی باکی و جرئت سرنگون می گردید و دینی را که پدربزرگ آورده بود در چنگ و تصرّف زاغ و زغن می افتاد و هم از اقتدار و هم از روح و روان، هر دو، محروم می گردید.
از این گونه روایت دیگری نیز وجود دارد:
10- عن ابی هریره (رضی الله عنه) قال رأیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و هو حامل الحسین بن علی و هو یقول: اللهم انی احبه فاحبه ( المستدرک للحاکم، ج3، ص 177 ) .
از ابی هریره (رضی الله عنه) روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که حضرت حسین (علیه السلام) را بغل کرده بودند و می فرمودند: خداوندا! من این حسین را دوست دارم، تو هم او را دوست داشته باش.
اگر ما بر نوکری حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) دم بر می آوریم، اگر محبّت و دوستی نسبت به رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را سرلوحه ی زندگی خویش قرار داده ایم، اگر عشق به رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را مایه ی تشخّص خویش قرار داده ایم، پس آن کس را که حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) دوست داشته و به بارگاه الهی نیز عرض کرده که بارالها! من حسین را دوست دارم، تو هم او را دوست داشته باش، اندیشه ی دشمنی و کینه داشتن به این محبوب رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هم نباید در ذهن ما بیاید؛ بلکه باید عاشقانه نسبت به محبوب این محبوب (صلی الله علیه و آله و سلم) اظهار محبّت کنیم و به این ترتیب بیش از پیش وابستگی عمیق خویش را نسبت به رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) استحکام بخشیم، زیرا وسیله ای مؤثر است که با آن می توانیم پایه های قصر ایمان خویش را محکم نماییم.
محبت به اهل بیت و دوستی با اصحاب رسول در اصل یک چیز است. این محبّتها را از یکدیگر جدا کردن، تکه تکه کردن و از هم گسستن امت مسلمان است. هر گونه اندیشه ی دوگانگی نابود کننده ی برادری، دوستی و یگانگی این امّت مسلمان می گردد و بازگشت به آن سرچشمه ای که در قرنهای نخستین نشانه ی برتری شوکت و عظمت اسلام بود، باید سرلوحه ی کار همه قرار گیرد. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) محبّت نسبت به حسین (رضی الله عنه) را محبّت به خویش دانست. گویی به این معناست که دشمنی و نفرت نسبت به حسین عملاً نفی محبّت به حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) و دوستی با ایشان است و هیچ مسلمانی تصور آن را هم نمی تواند بکند.
11- عن علی رضی الله تعالی عنه قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) للحسین بن علی: « من احب هذا فقد احبنی » ( المعجم الکبیر، ج3، ح 2643 ) .
از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی حسین بن علی رضی الله عنهما فرمودند کسی که حسین را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است.

خبر شهادت حسین (علیه السلام) در عالم بیداری
فیض حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) از دو طریق به توده ی مردم می رسد: فیض مشابهت مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و فیض روحانیت مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم).
یک فیض را حضرت علی کرم الله وجهه داشت که عموم از آن بهره مند می شدند و دیگری سهم حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها بود. فیض جاری در این دو بزرگوار به حسین ابن علی مرتضی رضی الله عنهما منتقل گردید، زیرا هدف از پیدایش وجود حسین (رضی الله عنه) ذبح عظیم بود. درباره ی ذبح اسماعیل هنگام خواب به حضرت ابراهیم (رضی الله عنه) فرمان داده شد، اما برای ذبح حسین (رضی الله عنه) حضرت آیه ی رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) در عالم خواب دستور نگرفتند، بلکه در عالم بیداری از طریق وحی الهی آگاه شدند. در عالم بیداری جبرئیل امین به آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) اطلاع داد که: « یا رسول الله! در سرزمین عراق آقازاده ی شما حسین (رضی الله عنه) کشته خواهد شد » و چون حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند جبرئیل امین برای ایشان از محل شهادت حسین (رضی الله عنه) خاک هم آورد و گفت این خاک سرزمین کربلاست که در آن خون ناحق نور دیده ی علی مرتضی کرم الله وجهه و پاره ی تن فاطمه رضی الله عنها بر زمین خواهد ریخت. خون همان حسینی که بر دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار می شد. آن حسینی که حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در آغوش رحمت خویش می نشاندند. آن حسین (رضی الله عنه) که در حالت نماز بر پشت شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می نشست و تاجدار کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) سجده ی خویش را طولانی می کردند که نکند آقازاده آسیب ببیند. آن حسین (رضی الله عنه) که آقای یتیمان و مولای بیچارگان و درماندگان، محور محبتّها و شفقتها نسبت به آنها بود. و آن حسین (رضی الله عنه) که آخرین فرستاده (صلی الله علیه و آله و سلم) زبان شریفشان را در دهانش گذاشتند و با نم دهانشان لبهای حسین را تر کردند. همان حسین سلام الله علیه یک روز در صحرای کربلا لبهای نازکش بر اثر تشنگی شدید له له می زد.
در این باره چند روایت نقل می شود:

1- روایت ام سلمه رضی الله عنها
عن ام سلمه قالت، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اخبرنی جبرئیل ان ابنی الحسین یقتل بارض العراق. فقلت لجبرئیل ارنی تربه الارض الّتی یقتل فیها. فجاء فهذه تربتها.
ام المؤمنین حضرت ام سلمه رضی الله عنها روایت کرده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند جبرئیل امین ( در عالم بیداری ) به من خبر داد که این پسرم حسین در سرزمین عراق کشته خواهد شد. به جبرئیل گفتم خاک این سرزمین را که حسین در آن کشته خواهد شد به من نشان بده. پس جبرئیل رفت و خاکی را آورد که می بینی. این خاک مقتل است.

منابع:
1- البدایه و النهایه، صص 196 تا 200
2- کنزالعمال، ج12، ص 126، ح 34313

2- روایت عایشه رضی الله عنها
روایت دیگری است که:
عن عایشه عنه انه قال اخبرنی جبرئیل ان ابنی الحسین یقتل بعدی بارض الطف ( المعجم الکبیر، ج3، ص 107، ح 2814 ) .
از عایشه رضی الله عنها روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند جبرئیل امین به من خبر داد این پسرم حسین در سرزمین طف کشته خواهد شد.
روایت حضرت عایشه رضی الله عنها هم کمابیش همان است که در بالا بیان گردید. این هم از کشته شدن حسین (رضی الله عنه) اطلاع می دهد. تصور این که این اطلاع جانفرسا تا چه اندازه آن قلب اطهر و شریف را فشرد و بر آن قلب نازنین چه گذشت هم روح را به تلاطم می اندازد، از دو سوی صورت اشک جاری می شود و با اندیشه ی پرپر شدن و زیر و رو گشتن گلشن فاطمه رضی الله عنها و تصور آن منظره ی دلخراش، از چشم خیال هم اشک سرازیر می گردد.

3- اشک های چشمان مقدس حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم)
به همین ترتیب از ام المؤمنین ام سلمه رضی الله عنها روایت شده است که: « اشک از چشمان شریف آقا (صلی الله علیه و آله و سلم) روان بود. پرسیدم یا رسول الله! امروز چه شده است که از چشمان مبارک اشک روان است؟ فرمودند: همین الآن جبرئیل خبر داد که:
ان امتک ستقتل هذا بارض یقال لها کربلاء ( المعجم الکبیر، ج3، ص 109، ح 2819 ) .
[ به زودی ] امّت تو این پسرت حسین را در سرزمینی که به آن کربلا می گویند به قتل می رساند.

4- نشان دادن پایان سال 60 هجری
عن ام سلمه قالت: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): یقتل حسین بن علی علی رأس ستین من المهاجری ( مجمع الزوائد، ج 9، ص 190 از قول طبرانی در الاواسط ) .
از ام المؤمنین حضرت ام سلمه رضی الله عنها روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: حسین بن علی رضی الله عنهما در پایان سال 60 هجری شهید خواهد شد.
آقا (صلی الله علیه و آله و سلم) با دادن خبر از غیب، نه تنها محل شهادت امام حسین (رضی الله عنه) را مشخص کردند که در عراق و در صحرای کربلا خواهد بود، بلکه این را هم روشن کردند که این سانحه ی بزرگ در پایان سال 60 هجری اتفاق خواهد افتاد.

5- دعای ابوهریره (رضی الله عنه)
ابوهریره اکثراً دعا می کرد که:
اللهم انی اعوذ بک من راس الستین و اماره الصبیان ( الصواعق المحرقه، ص 221 ) .
خداوندا! من از ابتدای سال 60 هجری و حکومت پسران کم سن و سال ( بی تربیت، بی سواد و غافل ) به تو پناه می برم.
در ابتدای سال 60 هجری بساط شاهنشاهی رو به گسترش نهاد و از همین شاهنشاهی نزاع برخاست و نواده ی رسول، حضرت امام حسین (رضی الله عنه) برای پاسداری از اصول و امارت اسلامی و حقوق اوّلیه ی مسلمانان در صحرای کربلا پرچم حق را برافراشت و جان خویش و دیگر جان نثارانش را قربانی این راه نمود. ایشان به اثبات رساندند که اهل حق قطعه قطعه می شوند، سر می دهند ولی به دست پلید کسی هم چون یزید دست بیعت نمی دهند و حتی تصوّر این سقوط را هم نمی کنند. آن سر ( امام حسین رضی ) بر نیزه هم که شد، قرآن می خواند.
بر آن اجساد بی گور و کفن اسب تازاندند، ولی ایشان حاضر نشدند با باطل کنار بیایند. این افراد بودند که بر چهره ی تاریخ تابندگی گشودند و کوشش و تلاش اقوام تحت ستم برای به دست آوردن آزادی، روشنی راه خویش را از نوابغ دوران و کارنامه ی بزرگ آنان گرفتند. جناب ابوهریره از ابتدای سال 60 هجری به خدا پناه می برد که در آن انحراف از راهی ایجاد شد که خلفای راشدین آن را طراحی کرده بودند و عنان قدرت به دست کودکانی دادند که حکومت اسلامی را به بازی گرفتند و به جای حرکت سنجیده و حساب شده، لاابالی گری را پیشه ی خود ساختند.
فرموده ی جناب یحیی حضرمی است که در سفر صفین ( سفر برای مقابله با لشکرکشی معاویه ) سعادت پیدا کردم با شیر خدا حضرت علی کرم الله وجهه هم رکاب گردم. همین که به نزدیکی نینوا رسیدیم داماد رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ای ابا عبدالله! کناره ی فرات بایستید. عرض کردم برای چه؟ حضرت علی (رضی الله عنه) فرمود که تاجدار کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند جبرئیل به من خبر داد که:
ان الحسین یقتل بشط الفرات و ارانی قبضه من تربه ( الخصائص الکبری، ج2، ص 12 ) .
حسین (رضی الله عنه) بر کناره ی فرات کشته خواهد شد و مشتی از خاک آن جا را هم به من نشان داد.
حضرمی روایت کرده است که چون حضرت علی شیر خدا ایستاد، زمین را وارسی کرد و ناگهان با صدای بلند چنین گفت: ابا عبدالله! حسین! صبر کن. غم وجودمان را گرفت. اشک از چشمانمان سرازیر گشت. در دریای حیرت غوطه می خوردیم که خدایا این ماجرا چیست؟ حضرت علی کرم الله وجهه الکریم فرمود از تاجدار کائنات (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که حسین من (رضی الله عنه) در این صحرای کربلا شهید خواهد شد.

6- مقتل حسین (رضی الله عنه)
از جناب اصبغ بن نباته (رضی الله عنه) روایت شده است که:
اتینا مع علی موضع قبر الحسین فقال ههنا مناخ رکابهم و موضع رحالهم و مهراق دمائهم. فئه من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) یقتلون بهذه العرصه تبکی علیهم السماء و الارض ( الخصائص الکبری، ج2، ص 126 ) ( و سرالشهادتین، ص 13 ) .
همراه با حضرت علی (رضی الله عنه) به جایی که قبر حسین (رضی الله عنه) است رسیدیم. آن حضرت (رضی الله عنه) فرمود این جا شترهایشان بر زمین می نشینند. این جا جای کجاوه هایشان است. این جا همان جایی است که خونهایشان به زمین می ریزد. گروهی از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در این صحرا شهید خواهند شد که بر آنها آسمانها و زمین خواهند گریست.
گویی حضرت علی کرم الله وجهه نقشه ی کامل مقتل پسرشان حسین (رضی الله عنه) را ترسیم می کردند که در این جا وی به درجه ی شهادت فائز می گردد و در این جا خاندان رسول هاشمی خونشان بر زمین می ریزد.

7- آن روزی که این خاک سرخ خواهد شد
حضرت ام سلمه رضی الله عنها در روایتی که در ابتدا آمد، گفته است نبی کریم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند حسین در عراق کشته خواهد شد و این که جبرئیل خاک کربلا را خدمت نبی کریم (صلی الله علیه و آله و سلم) داد. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « یا ام سلمه! اذا تحولت هذه التربه دما فاعلمی ان ابنی قد قتل. فجعلتها ام سلمه فی قاروره ثم جعلت تنظر الیها کل یوم و تقول ان یوما تحولین دما لیوم عظیم. »
ای ام سلمه! همین که این خاک به خون تبدیل گردید بدان که پسرم کشته شده است. ام سلمه رضی الله عنها این خاک را در شیشه ای کرد و هر روز به آن می نگریست و می فرمود: ای خاک! آن روزی که تو به خون تبدیل شدی، روزی عظیم خواهد بود.

منابع:
1- الخصائص الکبری، ج2، ص 125
2- سرالشهادتین، ص 28
3- المعجم الکبیر طبرانی، ج3، ص 108
شهادت امام حسین (رضی الله عنه) از این نظر هم به طور ویژه از اهمیت و عظمت برخوردار است، تا جایی که در مورد آن از دوره ی رسالت سخن گفته شده بود. هر واقعه ای که پیش از وقوع مشهور گردد، بزرگ ترین دلیل بر غیر معمولی بودن آن است.

پی‌نوشت‌ها:

1- در حدیث از قول نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که: « نسبت پسران هر زنی به پدرشان داده می شود جز اولاد فاطمه ( سلام الله علیها ) که من نسبت آنها و پدرشان هستم. » طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص 44، ح شماره 2631؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج4، ص 224 و … م.
2- بنابراین منطقی تر به نظر می رسد که مردم برای تازه کردن دیدگان خویش و رفع دلتنگی شان برای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به چهره شریف حسن (علیه السلام) می نگریستند. از حضرت علی کرم الله وجهه روایت شده است که: هر کس می خواهد شبیه ترین مردم به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از لحاظ چهره و رخسار ببیند به حسن بن علی بنگرد و هر کس از مردم این خواسته و تمایل را دارد وجودی را مشاهده کند که از گردن تا انگشتان پا، رنگ و ساختار نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دارد به حسین بن علی رضی الله عنهما نگاه کند. ( طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص 95، ح 2795 و 2768؛ عسقرانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص 77، ح 1726، ابن عساکر، تاریخ دمشق الکبیر، ج14، ص 127 ) . م.
منبع مقاله :
القادری، شیخ الاسلام دکتر محمد طاهر؛ (1389)، ذبح عظیم از ذبح اسماعیل تا ذبح حسین (علیه السلام)، سیدعبدالحسین رئیس السادات، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی – معاونت فرهنگی، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید