خانه داری و تربیت فاطمه(س)

خانه داری و تربیت فاطمه(س)

مقدمه
مکتب حضرت فاطمه – سلام الله علیها – مکتبی اعجازآمیز است. از آن آثار درخشانی پدید آمدند که مطالعه هر کدام از آنها حیرت آدمی را بر می انگیزاند. از جنبه های اعجازآمیز زندگی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – ازدواج اوست که مصداق آیه مرج البحرین یلتقیان[1] است. و از آن مهمتر از مصداق آیه یخرج منها اللؤلؤ و المرجان است.[2] ابن عباس در تفسیر این آیه گوید:
– مقصود از «مرج البحرین یلتقیان» علی و فاطمه اند.
– و مقصود از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان« حسن و حسین اند.[3] – آری، حضرت فاطمه – سلام الله علیها – مادر است، مادری که رهبران آینده اسلام را می پروراند و تحولات جهان تشیع و حتی در جامعه اسلامی از او منشأ می گیرد و بسیاری از وقایع اسلامی از آنجا آغاز می شوند. تربیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – درباره فرزندان نمایانگر روح با عظمت این بانوی بزرگ است.
فاطمه شناسی
کار فاطمه شناسی اگر ممکن باشد یکی از راههای مهم آن مطالعه در آثار تربیتی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بویژه تربیت نسل است حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را می توان از طریق فرزندانی که او تربیت کرده شناخت، مخصوصاً در تربیت حسنین، زیرا فرزند آئینه تمام نمای والدین است بویژه مادر.
او در عین داشتن وظایف گوناگون فردی و اجتماعی به ایفای نقش مادری پرادخت و مادری شهید پرور بود فرزندانی تربیت کرد که همه رهبر، تاریخ ساز، رزمنده، روشنگر،افشاگر، او زنی است بظاهر چون زنان دیگر جامعه، ولی به تربیت نسلی پرداخت که برای بشریت آبرو آفریدند.
فرزندانی که حضرت فاطمه – سلام الله علیها – تربیت کرد کسانی بودند که امر رهبری جامعه فردای او را بر عهده گرفتند، آنچه را که فاطمه – سلام الله علیها – خود داشت و آنچه را که از انبیاء گذشته از کانال پدر به میراث برده بود، و آنچه که از قرآن بر پدرش و در خانه او نازل شده بود همه را به فرزندان خود به میراث داد و همه تعالیم را درباره شان عمل کرد و این مسأله ای است که در تاریخ بشر همانند ندارد. و اینک که قرنها از تاریخ فرزندداری حضرت فاطمه – سلام الله علیها – می گذرد، به زحمت قابل بررسی است که او چگونه از عهده این وظیفه های سنگین، آن هم در آن شرایط بر آمد.
در مسیر مادری
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – دختر بزرگ ترین رجال مذهبی و سیاسی زمان بود، برای او حضورها و موضعگیری هائی در رابطه با حیات خانوادگی ممکن و میسر بود و می توانست چون دیگر زنان نامدار از خانواده اشراف و سلاطین راهی توأم با ناز و تنعم را در پیش گیرد ولی او این چنین نکرد.
اوخود را در نظام تکوینی حیات قرار داد که خداوند او را موجودی با احساس لطیف و با عاطفه و شور آفریده بود و متحمل و او این سرمایه را در راه ساختن، بعمل آوردن ورشد دادن فرزندان بکار برد. و سند ادعای من در این راه حسن و حسین و زینب و کلثوم اند، با آن برنامه درخشان شان.
او مادری موفق بود زیرا که توانسته است به تربیت فرزندانی بپردازد که همه رزمنده، دلیر و مجاهد فی سبیل الله باشند. کدام مادر است که در طول حیات خود توانسته است فرزندانی چون حسن و حسین بپروراند؟ و کدام زن شجاعی را سراغ داریم که دختر شجاع و قهرمانی چون زینب بپروراند؟
فرزندانش هر کدام الگوی کامل مادر و پدر در همه صفات اخلاقی و انسانی و هر کدام مجسمه فضیلت و پاکی و تقوا بودند و اگر از ما نمونه های مکتب معجزه آسای اسلام را بخواهند ناگزیر باید فرزندان حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را معرفی کنیم و این ادعائی است که در آن گزافه و انحرافی نیست، دوست و دشمن بدان اعتراف دارند – و مادری چون حضرت فاطمه – سلام الله علیها – موجد این اسوه هاست.
دیدگاههای حضرت فاطمه – سلام الله علیها –
موفقیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را در مسیر مادی که باید سرمشقی برای زنان جهان باشد مرهون دیدگاهی است که این بانوی بزرگ اسلامی با استفاده از اندیشه اسلامی برای خود پدیدآورده و اتخاذ کرده است و ما را توان بررسی همه جانبه این دیدگاه نیست فقط با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می کنیم:
1 – در مورد خانواده:
خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه – سلام الله علیها – کانونی مقدس است و میزان قداست آن بحدی است که او دوست دارد تمام مدت عمر و اوقات خود رادر آن بگذارند و آن را سنگری محکم در جبهه کارزار جهانی بسازد.
همه چیز از خانواده آغاز می گردد، حتی سعادت یا بدبختی یک ملت در خانواده رقم می خورد و عزت و سعادت جامعه از آنجا منشأ می گیرد. هم چنین اگر با دیدی وسیع تر نگریسته شود جنگها و صلحها در محیط و جو خانواده تکون می یابد. و در آنجاست که کودکان، یعنی پدران فردای بشر درس ها می آموزند بدین سان اگر بنای رشدی در جامعه ای است آغاز آن باید از خانواده باشد.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – به کانون خانوادگی دل بسته است، آنچنان که وقتی مسأله تقسیم کار را پدرش با او مطرح می کند و معلوم می شود که حضرت فاطمه – سلام الله علیها – باید در کانون خانواده به امور داخلی آن بپردازد، خدای را سپاس می گذارد. و به گرمی و سر و سامان دادن خانواده می پردازد و آن را چون کارگاهی برای تربیت رهبری قرار می دهد.
2 – در مورد فرزند:
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – درباره فرزند این تصور و اندیشه را دارد که امانتهای خداوند در دست پدر و مادرند و والدین در برابر حفظ و رشد این امانت مسؤولند. او فرزند را بعنوان کالائی بی ارزش نمی شناسد که او را به دست لله ها و دایه ها بسپارد بلکه آنها را وجودهائی ارزنده و در خور احترام و کرامت ذاتی می شناسد که باید شخص مادر امر رسیدگی آنها را بعهده گیرد.
او فرزند داری را شأن کوچکی نمی دانست که امر اداره آن ها را به دیگران واگذارد. و یا با احساس حقارت از بچه داری بدنبال مشاغل پر سر و صدای بیرون رود. او خانه را مرکز انسان سازی می شناسد و فرزندان را ثمره باغ وجود که در خور هرگونه اعتنا هستند.
او این احساس را درباره فرزندان خود بیشتر دارد از آن بابت که از زبان پیامبر شنیده است خداوند ذریه پیامبران را در صلب من پیامبر قرار داده ولی نسل مرا در صلب علی – علیه السلام – پس من پدر اولاد فاطمه ام[4]، پس فاطمه – سلام الله علیها – طبعاً سرمایه گذاری را درباره اینان لازم تر می شناسد.
3 – در مورد تربیت:
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – امر تربیت را امری تحول انگیز، سازنده، نجات ده بشر از خطرات و عوارض می شناسد. او می داند که رمز پیشرفت و انحطاط فرد و جامعه در سایه تربیت قابل خلاصه شدن است. جامعه ای پیشرفته است که تربیت آن پیشرفته باشد و قومی منحط بحساب می آیند که تربیت آنها منحط باشد هم او معتقد است که این مادران اند که زمینه را برای بهشتی شدن فرزندان فراهم می سازند (الجنه تحت اقدام الامهات[5] و طبعاً رمز جهنمی شدن، انحراف و انحطاط فرد و جامعه هم در سایه تربیت و مخصوصاً تربیت مادران است این حقیقتی است که ما پایه های رشد و انحراف را در سایه تربیت های صواب و یا انحراف آمیز بدانیم و تاریخ نمونه های مستندی را از آن به ما عرضه داشته است.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – این دیدگاه را درباره تربیت دارد که غفلت از آن موجب صدمه ای عظیم برای فرد و جامعه است و صدماتی غیر قابل جبران را در پی دارد. بویژه در دوران خردسالی که کودک همانند شاخه تری قابل انعطاف است بدین نظر او خود را وقف زندگی فرزندان و سازندگی و تربیت آنها می کند. هم چنین او سخن پدر را بیاد دارد که فرموده بود. فرزندان خود را بزرگ بشمارید و آنها را نیکو تربیت کنید (اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم)[6] و می داند نوع ادب و تربیت آنها مسؤولیت آور است. ادبوا اولادکم فانکم مسؤولون[7].
در طریق تربیت
اما در طریق تربیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – توجه به شرایط و عوامل، اصول و ضوابطی دارد که بعنوان نفوذها نقش اساسی را ایفا می کنند و ما در این زمینه هم بعنوان عوامل درس آموز نکاتی را ذکر می کنیم.
1 – محیط و شرایط:
از عوامل مهم تربیت محیط و شرایطی است که بعنوان عامل مهم در سر راه رشد است. نقش محیط در تربیت به میزانی است که بسیاری از صاحبنظران آن را مهمترین عامل از بین همه عوامل تربیت می دانند محیط رنگ ده شخصیت و سازنده خلق و خوی آدمی است و اثر آن را تا بدان حد مهم دانسته اند که گفته اند انسان است و محیط او. دامنه محیط وسیع و شامل محیط خانه که مهم است، محیط دامن مادر و پدر که از آن مهمتر است، محیط اجتماعی، شرایط و جو بیرون و… و زنی است که محیط خانه را مدرسه می سازد و در آن برنامه های تربیت اسلامی را پیاده می کند در کلاس خانه اش موضوع تربیت فرزندانند و و هدف او انسان پروری و شهید پروری، برنامه اش قرآن است و سنت، معلمانش رسول الله است و امام علی – علیه السلام – و فاطمه – سلام الله علیها – ، شیوه آن مهر و محبت است و ارج گذاری به وجود فرزندان.
آری خانه فاطمه – سلام الله علیها – کلاس عالی تربیت است، کلاسی است پر از شور و اخلاص جو آن سراسر ایمان، پایه های آن، حرکت، فضیلت، مقصد آن شهامت آفرینی، تحت نظارت و رهبری مستقیم پیامبر – صلی الله علیه و آله – و دامن عفیف و پر عزت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – طریقه آن و آموزش های صحیح، و تلاش در آن برای انتقال میراث پیامبران، و طبیعی است که در آن افرادی پدید آیند مهذب، بی آلایش و معصوم، وارثان آدم تا خاتم، ثارالله، متعهد و مسؤول، انسان دوست و متعهد، و در راه خدا و در کار جلب رضای خدا.
2 – اصول و ضوابط:
در این کلاس و مدرسه اصول و ضوابطی حاکمند که همه آنها از جانب خدایند و پیامبر – صلی الله علیه و آله – صادق و مصدق آن ها را ذکر کرده و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – و امام علی – علیه السلام – دو شاگرد مهم و دور کن این امت آن ها را مورد عنایت و استفاده قرار داده و به مرحله اجرا و عمل می گذارند.
تربیت براساس اصل توحید است و ضابطه ایمان و باوری راستین، اصل جرأت دهی و با شهامت سازی در این خانه حاکم است، اصل اخلاق و انضباط، اصل تقوا و پاکدامنی، اصل غلبه حق بر هوای نفس، ترجیح همسایه بر خانه، ترجیح معنی بر ماده…
خانه او خانه زهد است بگونه ای که دنیا آنها را نفریبد و مالک وجودشان نگردد، بلکه خود مالک دنیا باشند، زرق و برق های ظاهری در آن ارزش نداشته باشد. آنچه مهم است و می ارزد، رضای خداوند است و همه افرادی که در این خانه اند بر این اساس و در مسیر این هدف زندگی می کنند.
هم چنین در این خانه اصل هماهنگی بین زن و شوهر در تربیت فرزندان وجود دارد، اصل اعتدال در امور، اصل سلطه ایمان، اصل غلبه اخلاق انسانی بر خواسته های حیوانی حکومت می کند و مبانی اسلام راستین مورد توجه است و سعی در اعمال اراده خداوندی و همسانی مشیت خود با مشیت خداوند.
3 – شیوه های و روش:
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – یک مادر است و مادری از سوئی مرکب از دو عنصر است عنصر نوازش، و عنصر مهربانی و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – این هر دو را به حد کمال واجد است و این خود زمینه را برای تربیت خوب فرزندان فراهم می سازد. روح مادرانه حضرت فاطمه – سلام الله علیها – و عطوفت و غم خوارانه او خود سبب پیروی فرزندان است و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – از این بابت مصداق این سخن پیامبر است که:
– خیر نسائکم الطفهن بازواجهن و ارحمهن باولادهن[8] – بهترین زنان شما کسانی هستند که به همسرشان لطیف تر و مهربانتر و به فزرندان خود رحیم تر باشند. یا مصداق حدیث دیگر که بهترین زنان شما کسانی هستند که زاینده و زایا، سرپرست و والی، شیرده به فرزندان، دلسوز به آنان، و علاقمند به همسر خود باشند:
خیر نسائکم حاملات، والدات، مرضعات، رحمات باولادهن، مایلات الی ازواجهن[9] حضرت فاطمه – سلام الله علیها – با فرزندان خود همدم و هم انس است. کارهای شان را زیر نظر دارد و در موارد لازم به آنان تذکر می دهد و یا در مورد کارشان داوری می کند. حسنین – علیه السلام – خط می نویسند نزد مادر می آورند که بگوید خط کدامشان بهتر است. مادر برای اینکه دلها را نشکند آنها را بنزد پیامبر می فرستد و رسول خدا مجدداً آنها را نزد حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بر می گرداند. حضرت فاطمه – سلام الله علیها – رشته گردن بند را به زمین می ریزید که هر کدام بیشتر جمع کردند خط او بهتر است.[10] تربیت در عین کار
این همه کوشش دقت گذاری حضرت فاطمه – سلام الله علیها – درباره فرزندان بخاطر آن نبود که او را فراغی و آسایشی فوق العاده بود. او این خدمات را در کنار دیگر مشاغل شخصی و اجتماعی، آنهم در آن برهه از زمان انجام داد. داشتن تصویری از وضع حیات در آن روزگار، مخصوصاً در دورانی که فقر و ناداری هم حکومت کند خود عظمت کار او را بیشتر نشان می دهد.
او زنی است جوان، مادر چند کودک خردسال، در خانه ای زندگی می کند که محقر است، آب را از بیرون باید به خانه بیاورد و از مسافتی نسبتاً دور، گندم یا جو را باید شخصاً با دستاس آرد کند، خود باید آنرا خمیر کند، و نان بپزد، خود باید لباس خود و فرزندان را بشوید، با هیزم آتش درست کند، و با دهان در آن بدمد تا آتش شعله ور گردد، خود خانه را جارو کند، شمشیر خونین امام علی – علیه السلام – را بشوید، محیط را برای آرامش امام علی – علیه السلام – ساکت سازد. به زنان مدینه درس و مسأله دینی بیاموزد، گاهی هم به زخم بندی مجروحان جنگی بپردازد، کارهای دستی چون پشم ریسی را انجام دهد تا کمکی برای زندگی مشترک باشد، به حق طلبی برود، به مبارزه بپردازد و…
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – نشان داد که انجام وظایف مادری با آن امور متناقض نیست، در عین کثرت مشغله می توان فرزندانی شایسته تربیت کرد و بگفته دکتر بنت الشاطی ء می توان چون چشمه ای شد که از سینه کوهی بجوشد و با خود هزاران گوی و گوهر زرین و سیمین بیرون بریزد، پذیرش خدمات خانوادگی مانع از خدمات اجتماعی و سیاسی نیست و بالعکس.
حاصل تربیت
حاصل تربیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در محیط خانه، فرزندان است صاحب فضیلت های بسیار و متعدد و در محیط بیرون،زنانی است عفیفه و کم نظیر که هر کدام چراغ و مشعل هدایتی برای دیگر زنان در دنیای اسلام بودند. اما در آنچه که به فرزندان مربوط می شود اصل تربیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را لااقل از سه دید بررسی می کنیم.
1 – در جنبه شخصیت:
او فرزندانی تربیت کرد که هر کدام از آنها در جنبه شخصیتی انسانهائی آزاد، مستقل، با روحیه، و دارای سلوک و رفتاری هستند که توجه به هر کدام از آنها آدمی رابه یاد آیه آیه های قرآن می اندازد. به دست نورانی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – شیر مردان و شیر زنان شجاع، با عرضه و قهرمان پدید آمدند، که دارای عزت نفس، اعتماد بنفس و به دور از فرومایگی و تن دادن به ذلت ها بودند.
فرزندان حضرت فاطمه – سلام الله علیها – همگی شجاع، با اراده، از نظر روحی قوی، فدائی اسلام و قرآن بودند. این درک و اراده را داشتند که در مواقع حساس به یاری انسانهای مظلوم و اسلام مظلومتر بشتابند. کسانی بودند که آخرین قطره خون را دادند ولی در برابر ناحقی و ستم سرفرود نیاوردند.
2 – در جنبه حرکت آفرینی:
حاصل تربیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – پرورش نسلی بود حرکت آفرین و زندگی ساز، نسلی که هر کدام مشعل هدایتند وچراغ فرا راه حیات همه انسانها و سیاستمداران راستین هستند. فرزندان حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در تاریخ حیات اسلامی مردم موجها آفریدند و کشتی اسلام را که گاهی شدیداً، در تلاطم و در حال غرق شدن بود از خطر نجات دادند.
– حسن بن علی – علیه السلام – را ببینید که در چه شرایطی و چگونه با نرمش قهرمانانه و تاریخی خود زحمت صلح را بخود خرید ولی نابودی اسلام و فنای توان مسلمین را پذیرا نشد. صلحی تاریخی کرد که زمینه ساز قیامهای بعدی بود و خود شهید صلح به نفع اسلام شد.
– حسین بن علی – علیه السلام – را بنگرید که قیام جانانه خویش از خون دل خود گذشت تا در رگهای مسلمانان خمود و جامد خونی جدید وارد سازد و آنها علیه ستمگران و عیاشان به مبارزه وادارد و خانه ستم را ویران کند والحق که با این قیام چه نصیبی وافر برای اسلام فراهم آورد.
– زینب – سلام الله علیها – را ببینید که زبانش چون جلادی برای ابن زیاد و یزید بود و هم چون شمشیر امام علی – علیه السلام – برّائی داشت – با سخنان خود در کوفه و شام زلزله در ارکان خصم انداخت و دنیای دشمن را بحرکت و عصیان علیه نظام خودشان وا داشت. و به همین گونه بود کلثوم و در کل حاصل تربیت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – .
3 – درخدمت به اسلام :
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – خادمانی ارزنده و راستین برای اسلام تربیت کرد. که بقای اسلام را تضمین کردند و جمله معروف الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء خود نمونه ای از آن است. اینان به گونه ای پرورش یافته بودند که دشمنی اسلام را نمی پذیرفتند و اعمال خلاف اسلام را طرد و نهی می کردند از سر و جان مایه می گذارند تا اسلام زنده بماند.
در تاریخ اسلام دیدید که چگونه با معاویه ستیز می کرد، آن دیگری با پسرش یزید، آن سومی حامل پیام شهادت شد، آن چهارمی افشاگر مفاسد بنی امیه و همه آنها پشتوانه انقلاب اسلامی پیامبر – صلی الله علیه و آله – که کوشیدند ارکان فسادو آلودگی را متزلزل سازند و مردم را به حقایق پشت پرده حکومت آشنا نمایند و نشان دهند آنچه خلفا عرضه می دارند اسلام نیست.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بانوی بزرگی بود که توانست نسل امام تربیت کند و فرزندانی شهادت طلب و فدائی این که در مواقع حساس و لازم از جان خود برای اسلام مایه بگذارند و جلو مقاصد شوم خصم را بگیرند. نسل حضرت فاطمه – سلام الله علیها – نسل شهید است. زیرا همه آنان درراه اسلام خود را فدا کردند وفراموش نکنیم حضرت فاطمه – سلام الله علیها – خود شهیده اسلام است و شوهرش نیز شهید مسجد و محراب.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – و کانون خانه
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – دختر پیامبر است، راه و رسمی را در زندگی پدید آورد که الحق حجت را بر همه زنهای عالم تمام کرد. با شیوه ای که او در پیش گرفت راه عذر را در انجام وظیفه ای که خداوند برای زنان مقرر داشته است بر روی آنان بست. اگر حضرت فاطمه – سلام الله علیها – نبود ما چگونه می توانستیم دریابیم وظایف متعدد برای یک زن چگونه قابل جمع است؟ چگونه می توانستیم دریابیم که زن هم در سیر به سوی کمال می توانند چنان گامی به پیش نهد که حتی از مردان هم جلو افتد؟.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – با عمل خود به جهانیان درس داده، درس مادری، درس همسری، درس کانون داری، درس خدمت اجتماعی و هدایت و روشنگری، بدون حضرت فاطمه – سلام الله علیها – درک این مسأله ممکن نبود که زن در عین فرزند داری می تواند عابده ای بی مانند باشد و بدون انتخاب نسبت و مقام می تواند در نقش یک انسان کامل ایفاء وظیفه کند و شهره گردد.
از درس های مهم و حیرت انگیز حضرت فاطمه – سلام الله علیها – درس خانه داری و مدیریت کانون است. او با اینکه دختر پیامبری عظیم و حاکمی قدرتمند است و می تواند چون دیگر زنان که در چنین وضع و موقعیتند برای خود جاه و جلالی فراهم سازد، کوکبه و دبدبه ای به راه اندازد ولی چنین نمی کند. همانند هر زن عادی دیگری سر گرم کار و تلاش د رخانه و گرم داشتن کانون می شود و در عین حال مسؤولیت اجتماعی خود را نیز فراموش نمی نماید.
برای اینکه اهمیت قضیه روشن شود به گوشه هائی از این حیات درخشان حضرت فاطمه – سلام الله علیها – اشاره می کنیم و از تلاش و کوشش او در این جنبه حرف می زنیم، باشد که راهنمای عملی برای ما، آن هم باالگوگیری اززنی معصومه باشد.
خانه حضرت فاطمه – سلام الله علیها –
نخست از خانه حضرت فاطمه – سلام الله علیها – حرف بزنیم، جائی که او و امام علی – علیه السلام – در آن زندگی سر کرده اند و گلهای بوستان خود را در آن پرورش داده اند. تا مدتهای زیاد آنها در اطاق اجاره ای زندگی را سر کردند که دور از خانه پیامبر – صلی الله علیه و آله – بود. بعدها رسول خدا – صلی الله علیه و آله – با یکی از صحابه سخن گفت و خانه اجاره ای آنها را به محلی نزدیکتر به خود آورد، و سالها گذشت تا آنها خود صاحب خانه ای و حجره ای کوچک شدند.
این خانه که در کنار خانه پیامبر – صلی الله علیه و آله – بود، و بیش از یکی دو متر با آن فاصله نداشت، خانه ای بود کوچک و محقر، گلین، فرش آن شامل حصیری بود که تنها نیمی از اطاق را می پوشاند و نیم دیگر با شن نرم مفروش بود. درب آن یک لنگه ای و معرّف فقر اهل خانه.
در این خانه فاطمه – سلام الله علیها – با امام علی – علیه السلام – همراز و بهتر بگوئیم هم بند و هم سلول بود. از دیدی محلی برای زندگی و مسکن است، از سوئی دیگر کارگاهی است برای کارهای دستی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – که برای کمک معاش و یا در بسیاری از موارد برای خدمت به فقرا و مساکین انجام می گرفت و ازجهتی مرکز آمد و شد یاران علی – علیه السلام – ، دوستان فاطمه – سلام الله علیها – ،زنان مسأله دار و هدایت خواه بود.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – این خانه را مدرسه و دانشگاهی ساخته بود، نه تنهابرای فرزندان خود، بلکه برای زنان مسلمان که سؤالات مذهبی خود را از او می پرسیدند. آن را کانون مقدسی ساخته بود که اعضای خانه، آن را سنگری دانسته و پناه و سکون خود را در آنجا می جستند. و خواهیم دید که این کانون مطمئن ترین محل آرامش و پناه امام علی – علیه السلام – بود.
اهمیت خانه داری
فاطمه – سلام الله علیها – از کسانی نبود که خانه داری را کاری کوچک شمرد و یا خانه را به شوق اداره و منصبی ترک گوید و یا آن را محل و مرکزی برای بلند پروازی خود قرار دهد. او به این نکته آگاه بود که کانون خانوادگی و اداره آن کمتر از اداره یک کشور نیست و حتی پایه کشور داری بحساب می آید. و هم می دانست و اززبان پیامبر شنیده بود که خدمت در خانه و خانه داری دارای اجر و حسنه است، حسنه ای که هیچ کاری از زن با آن برابری نمی کند.
روزی رسول خدا – صلی الله علیه و آله – از اصحاب خود پرسید زن در چه حالی به خدا نزدیکتر است؟ و اصحاب پاسخ درست آن را ندانستند: حضرت فاطمه – سلام الله علیها – این سخن را شنید و پیام فرستاد زن در حالی به خدا نزدیکتر است که ملازم خانه باشد و از آن بیرون نشود.[11] او می دانست که خانه سنگر است، پایگاه اجتماعی اعضاء است، همانند یک نهاد اجتماعی گرانقدر است و کاری برای زن از نظر ارزشمندی معادل خانه داری نیست. بدین سان همّ خود را به خانه داری نهاد و اداره و مدیریت آن و نیز تربیت فرزند را در آن به وجهی نیکو پذیرا شد. او در این راه احساس خجلت و ننگی نداشت و از زیر بار وظایف آن شانه خالی نمی کرد.
مرکزیت خانه اش در مسیر تربیت فرزند، مشاوره و همدمی با امام علی – علیه السلام – مهرورزی به اهل خانه بود، و حاصل چنین اقدامی، حضرت فاطمه – سلام الله علیها – راستین را بیش از پیش محبوب کرد و او راضی به این تقسیم کار پیامبر – صلی الله علیه و آله – بود که کار درون خانه از آن او و کار بیرون خانه از آن امام علی – علیه السلام – باشد و خدای را بر این امر سپاسگزار و شاکر بود.
مسؤولیت او در خانه
او بفرموده رسول گرامی اسلام، رئیس خانه است و المراه سیده اهلها[12] کدبانوئی است مجرب که گوئی تمام دوره های مدیریت خانواده را گذارنده و به وظایف خود نیکو آشناست. مسئولیتش سنگین است
– در آن روزگار دشوار، آن هم در دوره فقر خاندان پیامبر او باید به امور زیر برسد:
– امر سر و سامان دادن امور خانه، آن هم خانه ای که مرکز آمد و رفت است و چند کودک خردسال در آنند.
– امر تربیت و اداره و نظافت و سرپرستی فرزندان که آن هم کاری اندک و آسان نیست.
– امر پیشه وری و صنعتگری چون بافتن پیراهن برای فرزندان و یا پشم ریسی برای کمک معاش.
– امر آسیاب کردن گندم یا جو با دستاس که رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرموده دست حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در این راه زخمی شده بود.
– امر آوردن آب از بیرون که در آن روزگار این هم مشکلی برای حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بود و خانه ها آب نداشتند.
– امر هدایت و سرپرستی زنان جدید الاسلام که از برکت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – مهتدی می شوند ویا دیگران.
– و بالاخره کارهای دیگری که هر زنی بدان واقف است و به اصطلاح خودشان از بام تا شام در خانه می دوند ولی باز هم کارشان نیمه کاره می ماند. برای تهیه مختصر غذائی آن همه وقت می گذارند ولی باز هم مطبوع طبع آنها قرار نمی گیرد. درک سنگینی مسؤولیت او میسر نیست، مگر آنگاه که آدمی خود در شرایط آن قرار گیرد.
سکون خانه
خانه حضرت فاطمه – سلام الله علیها – از آن خانه هائی که خدای خواسته است نام او در آنجا بلند گردد و مورد تسبیح و تقدیس باشد. فی بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیه اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال[13] و طبیعی است که چنین خانه ای نمی تواند مرکز آشفتگی و هرج و مرج باشد نخستین چیزی که در آن باید حضور داشته باشد سکون و آرامش است و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – سعی دارد چنین کند.
او می داند که ترقی و عظمت شوهر، کوشش و تلاش ارزنده او تا حدود زیادی مرهون زندگی آرام و ساکن او در محیط خانه است و خانه باید سنگر آرامش و محل تجدید قوا باشد تا شوهر بتواند بنشیند، درست نقشه بکشد و درست طراحی کند، و درست تصمیم به اجرا و عمل بگیرد. خانه باید در سکون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس راحتی کرده و مشقات بیرون را از تن به در نماید.
خانه حضرت فاطمه – سلام الله علیها – برای امام علی – علیه السلام – چنین وضعی را داشت. امام علی – علیه السلام – در کنار زهرا – سلام الله علیها – احساس آرامش می کرد و حتی هر آنگاه که از حوادث و مشکلات زندگی به ستوه می آمد به سنگر خانه پناه می برد و در آنجا کمی با حضرت فاطمه – سلام الله علیها – سخن می گفت و تجدید قوا می کرد و از نو سرگرم کار و تلاش و مبارزه می شد و این امر در سراسر زندگی امام علی – علیه السلام – وجود داشت، حتی پس از وفات حضرت فاطمه – سلام الله علیها – و در سر مزارش.
گرمی و روشنائی کانون
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در محیط خانه چون ماهی درخشان بود که نور وجودش کانون خانه و دل امام علی – علیه السلام – را روشن می کرد. او مصداق این آیه قرآن بود که: و اذا رایتهم حسبتهم لؤلؤاً منثوراً.[14] او روشنی بخش خانه بود، دیدارش رنجها و غصه ها را از دلها می زدود. امام علی – علیه السلام – خود فرمود وقتی به خانه می آمد و به زهرا نگاه می کردم تمام غم و غصه ام زدوده می شد. [15] حضرت فاطمه – سلام الله علیها – کانون خانواده را گرم می داشت، امام علی – علیه السلام – و فرزندان را دل به این خوش بود که د رکنار حضرت فاطمه اند و در آن کانون اند. از دیدی، او چون شمعی بود که پروانه ها را بدور خود جمع کرده، به آنها گرمی و نور می داد خانه اش کانون انس و صفا بود. اعضای خانه با هم انس و آشتی و معاونتی داشتند، و در کمال همرنگی و صداقت، در سایه ایمان به خدا و رسول و کتاب او زندگی می کردند. اگر امام علی – علیه السلام – تصمیمی می گرفت، همگان همراه او بودند و اگر حضرت فاطمه – سلام الله علیها – تصمیمی اتخاذ می کرد دیگر افراد خانه با او همگام می شدند و نمونه روشن آن موردی است که در آن سه روز تمام اعضای خانواده افطاری خود را به فقیران و یتیم و مسکین دادند و خود با آب افطار کردند.[16] و بالاخره حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در گرم داشتن کانون، لطف و عنایت به همسر، رحمت و دلسوزی به فرزند مصداق حدیث پیامبر – صلی الله علیه و آله – بود که خیر نسائکم الطفهن بازواجهن، و ارحمهن باولادهن و…[17] و مصداق احادیث دیگر رسول خدا چون عفیفه بودن، شوهر دوست وفرزند دوست بودن و ضمن اینکه او خود ملهم به الهامات الهی است.
مشقت زندگی
با چنین وصفی که گذشت و با آن همه کار و تلاش طبیعی است که زندگی بر او آسان نبود. پیامبر – صلی الله علیه و آله – روزی بر حضرت فاطمه – سلام الله علیها – وارد شد و دید که با دستهای خود آسیاب را می گرداند و در عین حال به کودک خردسالش سرگرم شیر دادن است. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – از دیدن چنین وضع آب در دیده گردانید و فرمود دخترم: تلخی های زندگی دنیا را بچش برای وصول به حلاوتهای آخرت فاطمه – سلام الله علیها – گفت خدای را بر این نعمت ها سپاسگزارم و بر کرامت های او عرض تشکر دارم.[18] شدت، کارش در خانه به حدی بود که گاهی توان را از او می گرفت، بدنش رنجور می شد و به فرموده امام علی – علیه السلام – دستانش از شدت آسیاب کردن تاول زده و پینه بست.[19] در عین حال این کار یک روز و دو روز نبود و هم این برای حضرت فاطمه – سلام الله علیها – تنها کار نبود که از کارهای دیگر فراغتی داشته باشد. مسأله نظافت خانه هم مسأله بود که گاهی سر و روی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – راگرد آلود می کرد و غبار بر او می نشست.
روزی رسول خدا – صلی الله علیه و آله – از حضرت فاطمه – سلام الله علیها – احوال بپرسید که چگونه ای؟ حضرت فاطمه – سلام الله علیها – ظاهراً از حالات زندگی و مشقت های آن، و سختی معیشت و شاید هم از گرسنگی خود و فرزندان و از خالی بودن خانه اش ازآذوقه سخن گفت. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود دخترم آیا به این راضی نیستی که سیده زنان جهان باشی؟ حضرت فاطمه – سلام الله علیها – پرسید مگر مریم دختر عمران سیده زنان نیست؟ پیامبر فرمود: او سیده زنان عصر خود بود و تو سیده همه زنانی[20]. و بر این اساس ملاک خانمی و بانوئی وارونه گشت و در نظر پیامبر – صلی الله علیه و آله – زنان پر خور و پر آذوقه و متجمل و آنهائی که در جلال و جبروت مادی زندگی می کنند بانو وخانم بحساب نمی آیند. اگر ملاکی برای بانوئی و سیده بودن مطرح باشد در تلاش و جهد هدفدار، در عین تحمل فقر و ناداری است. در عابده بودن و زاهده بودن و در راه خدا رنجها را بخود خریدن است و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – این چنین بود.
کمک کاری ها
حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در تنگا و خستگی و دشواری زندیگ بود ولی چنان نبود که شوهری خود خواه و تن پور داشته باشد که این همه کارها تلاش ها را وظیفه خاص زن بداند و کمک کارش نباشد. نه – علی چنین مردی نبود. او در کار و تلاش مردانه اش کمتر از حضرت فاطمه – سلام الله علیها – نبود. چه بسیار ازکارهای خانه را او انجام می داد حتی باحضرت فاطمه – سلام الله علیها – می نشست و گندم آسیاب می کرد و حتی در مواردی نان می پخت رسیدگی به امور بیرون، تهیه نان برای چنان خانواده ای با فرزندان متعدد، آن هم کار و اشتغالی مشروع، آب کشی برای مزرعه و درختان، کارمزدی برای آبیاری درختان، حضور در جبهه و صحنه رزم، دستگیری از بینوایان، بردن نان و آذوقه برای دردمندان، عبادت رسمی و حضور در عرصه های سیاسی خود کاری بس وسیع و پر دامنه بود.
او حتی برای سیر کردن فرزندان تن به کار مزدی می داد. در مزرعه ای کار می کرد و قرار بسته بود برای هر سطل آبی که از چاه بیرون می کشد یک دانه خرما بستاند و بر این اساس برای اهل خانه غذا تهیه می کرد، با این اتکا که در مواردی بسیار دیگران را بر خود مقدم می داشت و از همین غذائی که با مرارت به دست می آمد به فقیران می داد.
در عین حال هر آنگاه که از کار روز مره فارغ می شد و بخانه می آمد با همان بدن خسته به کمک حضرت فاطمه – سلام الله علیها – می شتافت. گاهی خانه را تمیز می کرد، زمانی با حضرت فاطمه – سلام الله علیها – آسیاب را می گرداند، گاهی در نظافت خانه به او کمک می کرد. او در محیط خانه تلاش بسیار داشت، بدان خاطر که به حال حضرت فاطمه – سلام الله علیها – از شدت کار او رقت می کرد و دلش به درد می آمد.
روزی پیامبر – صلی الله علیه و آله – بر آنها وارد شددید امام علی – علیه السلام – و فاطمه – سلام الله علیها – سرگرم آسیاب کردن جویا گندمند. خطاب به آنان که کدام خسته ترید. برخیزید من بجای شما آسیاب کنم – امام علی – علیه السلام – عرض کرد فاطمه خسته تر است. پیامبر فرمود دخترم برخیز آنگاه خود بجایش نشست و با علی – علیه السلام – سرگرم آسیاب کردن شد. [21] حاصل کانون داری
حاصل کار و تلاش حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در محیط خانه و ثمره کارش عبادت و دارای ارزش بسیار است زیرا:
– خدمت به مردی که عزیز خداست و مرد رزم و جهاد است و خدای را بر او نظر عنایت بسیاری است.
– علی شدن امام علی – علیه السلام – در سایه همدلی با حضرت فاطمه – سلام الله علیها – و فاطمه شدن حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در سایه انس با امام علی – علیه السلام – و هم مسکنی اوست و چه زیباست کار برای چنین افراد.
– خدمت به فرزندان و تربیت نسلی است که انسان دوست، متعهد، مکتبی، و نمونه عالی تربیت اسلامند.
– خدمت به اسلام بود زیرا که در سایه آن موجبات خدمت به اسلام و مسلمین فراهم آمد و ضدیت ها با این سرکوب شد و مردم توانستند راه خود را بیابند.
– و سرانجام حضرت فاطمه – سلام الله علیها – با مدیریت خود درس زندگی توأم با سعادت به زنان داد، تجاربی فراهم آورد که بهره گیری از آن عامل رشد انسانیت انسان و مخصوصاً زنان جهان است و کدام عبادت است که بدین میزان دارای ارزش و ثمره اجتماعی باشد.

[1] . سوره الرحمن، آیه 19.
[2] . سوره الرحمن، آیه 22.
[3] . تفسیر الدرالمنثور، ج 7 ، ص 697.
[4] . مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ، ص 387.
[5] . حدیث نبوی.
[6] . حدیث نبوی.
[7] . حدیث نبوی.
[8] . حدیث نبوی.
[9] . حدیث نبوی.
[10] . بحار، ج 104، ص 309.
[11] . منتهی الامال ج 1، ص 134.
[12] . روضه الواعظین.
[13] . سوره نور، آیه 36.
[14] . سوره انسان، آیه 19.
[15] . مناقب خوارزمی ص 256.
[16] . سوره انسان، آیه 8.
[17] . نهج الفصاحه.
[18] . منتهی الامال، ج1، ص 133.
[19] . همان منبع، ص 134.
[20] . حلیه الاولیاء ج 2، ص 42.
[21] . بحار ج 43، ص 5.
دکتر علی قائمی- در مکتب فاطمه (س)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید