نویسنده:دکتر علی معموری
چکیده
آیه ی مباهله از جنجالی ترین آیات قرآن کریم است . سنت مباهله از دیرباز در بین اقوام سامی رواج داشته و افزون بر قرآن در کتاب های مقدس دیگر نیز به مواردی از آن اشاره شده است . مباهله ی مذکور در قرآن به ماجرای گفتگو ، و مناظره ی مسیحیان «نجران» با پیامبر صلی الله علیه و آله اختصاص دارد که سرانجام ، به دلیل امتناع مسیحیان از پذیرش دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله طرفین توافق کردند دست به مباهله زنند و از خدا بخواهند راستگو را از دروغگو تمایز دهد . این مباهله در میانه ی راه به دلیل امتناع مسیحیان متوقف شد و به انجام نرسید ؛ اما همراهی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله با ایشان در این حادثه ، زمینه ی گسترده ای برای مجادلات کلامی بین فرق و مذاهب اسلامی پدید آورده است. بیشتر مفسران از این آیه برای اثبات فضیلت اهل بیت پیامبر علیهم السلام استفاده کرده اند و شیعه ، علاوه بر آن ، از این آیه برای اثبات معتقدات دیگری چون عصمت و امامت بلافصل امام علی علیه السلام استفاده کرده است . در این مقاله ، به بررسی دیدگاه های کلامی پیرامون آیه مباهله پرداخته شده است . ابتدا واژه مباهله از نظر لغوی و اصطلاحی تعریف شده است ، سپس ماجرای تاریخی مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران از منابع تاریخی و اسباب نزول گزارش شده است . در بخش اصلی مقاله ، به برداشت های کلامی از آیه مباهله در اثبات افضلیت اهل بیت علیهم السلام و اولویت امام علی علیه السلام به خلافت، از نظر شیعه پرداخته شده و دیدگاه های رقیب نیز گزارش و بررسی شده است .
کلید واژه ها : مباهله ، مسیحیان ، نجران ، اهل بیت .
مفهوم شناسی
واژه مباهله از ریشه ی «بهل» گرفته شده است . این ریشه و مشتقات آن ، در معانی « رها ساختن » و « ترک گفتن » به کار می رود ( زمخشری ، 1960 م ، ص 71 / راغب ، 1412 ق ، ص 149 ) و به همین مناسبت ، به معنای لعنت و نفرین نیز به کار رفته است ( مطرزی ، 1979 ، ج 1 ، ص 93 / ابن منظور ، 1408 ق ، ج 1 ، ص 522 / ابن حیان ، 1423ق ، ج 3 ، ص 188).
در بیان ارتباط معنای نخست و دوم گفته اند : لعنت الهی ، موجب جدا شدن و انفکاک انسان از رحمت خداوند می شود ( فخر رازی ، 1415 ق ، ج 3 ، ص 249 ) و یا آنکه لعن و نفرین، گاه همراه با دعا و تضرع بسیار و در نتیجه ، همراه با توجه کامل قلب و انقطاع از محیط می باشد ( راغب ، 1412 ق ، ص 149 / مصطفوی ، [بی تا] ، ج 1 ، ص 349 ) .
در بیان تفاوت بین مباهله و لعنت نیز گفته اند : مباهله همواره از شدت و تأکید بیشتری نسبت به لعنت برخوردار است ( ابوهلال ، 1412 ق ، ص 466 ) ، اشتقاق مباهله از ریشه ای عربی به معنای غیر اعجمی بودن آن نیست ، بلکه موارد کاربرد این واژه در زبان های عبری و سریانی نیز پیش از کاربرد عربی آن یافت شده که دلیل بر وام گیری آن در زبان عربی است ( ماسینیون ، 1378 ش ، ص 67 ) .
سنت مباهله از دیرباز در میان برخی جوامع بشری و به ویژه اقوام سامی متداول بوده است . مباهله بر پایه ی این باور استوار است که در موارد نومیدی از اثبات حقیقت به طریق طبیعی ، به عالم غیب روی آورده و درخواست کشف حقیقت از جانب خداوند می شود ؛ برای نمونه می توان از سوگند پاکدامنی در بین بابلیان یاد کرد که در موارد اتهام زنان به انجام عمل خلاف عفت برگزار می شد و یا آتش هوله که فرد متهم از آن گذر می کرد و در صورت بی گناهی گزندی به او وارد نمی شد و نیز برخی آزمایش های مشابه دیگر که برای اثبات بی گناهی گزندی در بین بومیان عرب مرسوم بوده است ( همان ، ص 65-67 ) . برخی اقوام اروپایی نیز پیروزی هر یک از طرفین در مبارزه ی تن را دلیل بر حقانیت وی می پنداشتند (شعرانی ، 1389 ق ، ج 1 ، ص 97 ) .
در کتاب مقدس نیز مواردی از مباهله گزارش شده است . برای نمونه از رقابت هابیل و قابیل یاد شده است که دو هدیه به پیشگاه خداوند تقدیم می دارند و خداوند یکی از آنها را به نشانه ی قبولی بر می گزیند و دیگری را رد می کند ( کتاب مقدس ، عهد قدیم ، 1988 م ، سفر پیدایش ، ص4 ، 3-5 ) . نشانه ی قبولی خدا ، نزول آتشی از آسمان بر هدیه فرد بر حق بوده است ( همان ، سفر اول پادشاهان ، 18 ، 20-40 ) . این ماجرا به شکل خلاصه تری در قرآن نیز گزارش شده است ( مائده : 27 ) در روایات نیز مواردی چون مباهله ی موسی علیه السلام با قارون – که به هلاکت قارون منتهی می شود – آمده است ( مجلسی ، 1983 م ، ج 21 ، ص 324 ) .
مباهله ، در معنای اصطلاحی آن به درخواست نزول لعن و عذاب بر مخالف پس از بی حاصل ماندن بحث و مناظره اطلاق می شود ( زمخشری ، [بی تا] ، ج 1 ، ص 140 ) و تنها به مواردی اختصاص دارد که دو طرف برای اثبات موضوعی غالبا دینی و مذهبی ، در مقابل یکدیگر قرار گرفته و از خداوند درخواست لعن و نفرین و نزول عذاب بر طرف دروغگو می کنند ( طریحی ، 1367 ش ، ج 1 ، ص 457 ) .
این اصطلاح دوبار در قرآن به کار رفته است . یک مورد آن به مناظره ی مسیحیان نجران با پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی حضرت عیسی علیه السلام مرتبط بوده است ( آل عمران : 61 ) و موضوعی کلامی به شمار می رود . مورد دیگر ، در ارتباط با کسانی است که همسران خود را به عمل منافی عفت ، متهم می سازند ( نور : 7 ) که بنابر آیه مذکور ، باید طرفین برای اثبات حقانیت خود چهار بار سوگند یاد کنند و در بار پنجم برای طرف دروغگو درخواست عذاب کنند . این مورد ، موضوعی فقهی است و از محدوده ی این بحث خارج است و معمولا در فقه نیز با اصطلاح « لعان» از آن یاد می شود و واژه ی مباهله برای آن به کار نمی رود . در آیه ای دیگر ( انفال : 32 ) نیز برخی از کفار به صورت یک جانبه از خداوند می خواهند که اگر ادعای محمد صلی الله علیه و آله حق است ، سنگی از آسمان بر سرشان فرو فرستند ( فخر رازی ، 1415 ق ، ج 3 ، ص 250 ) لیکن از آنجا که مباهله در اصطلاح ، عملی دو طرفه می باشد ، لذا به این مورد نیز در این مقاله پرداخته نمی شود .
مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران
در سال نهم هجرت و در پی اقتدار پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز ارسال نامه های متعددی به سران قبایل و کشورهای همسایه ، هیئت های مختلفی برای اسلام آوردن یا انعقاد پیمان صلح به مدینه روان شدند ؛ از این رو آن سال را « عام الوفود » به معنای سال ورود هیئت ها و تشرف آنها به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله نامیدند ( ابن اثیر ، 1966 م ، ج 2 ، ص 286 ).
پیامبر صلی الله علیه و آله در ادامه ی نامه نگاری های خود به قبایل و کشورهای همسایه ، نامه ای نیز به مسیحیان نجران فرستاد . نجران ، منطقه ای در حوالی یمن است که مسیحیان عرب در آن سکونت داشتند . برخی مفسران و مورخان ، ساکنان مسیحی این سرزمین را باقیمانده ی اصحاب « اخدود » دانسته اند ( حموی ، 1979 ، م ، ج 5 ، ص 267 / طبرسی ، 1415 ق ، ج 10 ، ص 707 ) . پیامبر صلی الله علیه و آله در این نامه ، از آنان خواسته بود اسلام بیاورند یا جزیه بدهند و یا آماده ی جنگ باشند ( یعقوبی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 81 / ابن کثیر ، 1418 ق ، ج 5 ، ص 42 ) .
بزرگان مسیحی نجران ، پس از دریافت نامه ی پیامبر صلی الله علیه و آله گرد آمدند و به گفتگو پرداختند و سرانجام پس از مذاکرات طولانی ، به نتیجه ی مشخصی نرسیدند ، لذا تصمیم گرفتند به دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله بروند و سپس راه حل مناسبی بیابند ( مجلسی ، 1983 م ، ج21 ، ص 288-318 ) . آنان ابتدا درباره ی عیسی علیه السلام – که اساسی ترین مسئله در نظرشان بود – با پیامبر صلی الله علیه و آله بحث نمودند . پیامبر صلی الله علیه و آله از عیسی علیه السلام به بنده و پیامبر خداوند یاد کرد و این سخن برای آنان بسیار شگفت انگیز بود ( طبرسی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 309 / سیوطی ، 1414 ق ، ج 2 ، ص 233 ) ؛ لذا برای ابطال آن از ایشان می پرسند : همه ی آدمیان ، پدری دارند ، پس چگونه است که عیسی علیه السلام بدون پدر به دنیا آمده است ؟ پاسخ پیامبر صلی الله علیه و آله به این پرسش آنان ، در آیه ی 59 سوره آل عمران منعکس شده است : « ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون » . در این آیه ، آفرینش عیسی علیه السلام بسان آفرینش آدم علیه السلام شمرده شده است ؛ پس همان گونه که آدم از خاک و بدون پدر و مادر آفریده شد ، عیسی علیه السلام نیز بدون پدر آفریده شده است ( نیشابوری ، [بی تا] ، ص 90 / حسکانی ، 1411 ق ، ج 1 ، ص 155 ) . نجرانیان از پاسخ گفتن به این استدلال ، عاجز ماندند و تنها به انکار شدید و مکرر آن بسنده کردند . پیامبر صلی الله علیه و آله از این رفتار ناخرسند شدند وبه ستوه آمدند ( طبری ، 1415ق ، ج 3 ، ص 405 ) تا آنکه از جانب خداوند فرمان رسید که آنان را به مباهله دعوت کند ( ابونعیم ، 1419 ق ، ج 3، ص 405 ) تا آنکه از جانب خداوند فرمان رسید که آنان را به مباهله دعوت کند ( ابونعیم، 1419ق، ج1، ص 353-355 ) . این فرمان در آیه 61 سوره ی آل عمران منعکس شده است: « فمن حآجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین » : به آنان که پس از علم و یقینی که بر تو نازل گشت ، باز با تو جدال می کنند ، بگو : فرزندان و زنان جان های خویش را حاضر ساخته و به مباهله نشسته و آن گروه را که دروغ می گوید ، مورد لعنت خداوند قرار دهیم .
فردای آن روز در 24 یا 25 ذی حجه ( ابن شهر آشوب ، 1412 ق ، ج 3 ص 421 ) همگان برای انجام مباهله در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند ( میبدی ، 1361 ش ، ج 2 ، صص 147 و 151 ) . پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه امام علی علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام در زمان و مکان موعود حاضر شدند ( ابن عساکر ، 1417 ق ، ج 42 ، ص 121 / ابن اثیر 1407 ق ، ج 4 ، ص 99 ) و در جایگاه خویش در زیر یک چادر قرار گرفتند ( مفید ، 1414 ق ، ص 115 / قمی ، 1416 ، ص 417 / نجی شافعی ، [بی تا] ، ص 144 ) و فرمودند : « بار الها اینان اهل بیت من هستند » ( مسلم ، 1415 ق ، ج 8 ، ص 239 / ابن حنبل ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 302 ) . در روایتی دیگر از عایشه نیز آمده است : پیامبر صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمود : « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت
و
یطهرکم تطهیرا » ( احزاب : 33 ) ( زمخشری ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 369 ) .
مسیحیان نیز که برخی دختران و پسران خویش را به همراه آورده بودند ، در جایگاه مقابل قرار گرفتند . در این میان ، بزرگان مسیحی از همراهی عزیزترین اشخاص پیامبر صلی الله علیه و آله با ایشان ، بسیار هراسیده بودند ( مفید ، 1414 ق ، ص 115 / زمخشری ، 1415 ، ج 1 ، ص 368-369 / طبرسی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 309 ) . آنان با خود گفتند : « به خدا قسم که نشستن او همچون نشستن دیگر پیامبران در مراسم مباهله است ( یعقوبی ، 1415 ق ، ج 2، ص 82-83 / ابن شهر آشوب ، 1412 ق ، ج 3 ، ص 420 ) بیایید جان خویش را حفظ نموده و به دادن جزیه راضی شویم» (طبری، 1415ق، ج 3 ، ص 408 / یعقوبی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 82-83 / زمشخری ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 368-369 ) . برخی از راویان نیز این تصمیم مسیحیان را ناشی از ظهور نشانه های عذاب دانسته اند (مجلسی ، 1983 م ، ج 21 ، ص 323). سرانجام برخی از مسیحیان به اسلام گرویدند ( طبرسی ، 1415 ق . ج 2 ، ص 310 / ابن سعد ، 1418 ق ، ج 1، ص 268 ) و باقی آنها ، صلحنامه ای با پیامبر صلی الله علیه و آله امضا نمودند و به دیار خویش بازگشتند ( یعقوبی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 83 / حموی ، 1979 م ، ج 5 ، ص 269 ) . روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از پشیمانی آنها از مباهله ، خطاب به آنها فرمود : « به خدا قسم اگر با شما مباهله می کردم ، تمام این بیابان پر از آتش گردیده ، در دم هلاک می شدید » ( طبری ، 1415 ق ، ج 3 ، ص 407-408 / زمخشری ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 369 / ابونعیم ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 253 ) و نیز فرمود : « به خدا قسم اگر با افرادی که زیر این چادر قرار دارند ، با هر کس دیگری در آسمان و زمین مباهله کنم، در همان لحظه ، نابود می شود » ( مفید ، 1414 ق ، ص 115-116 ) .
برداشت های کلامی از آیه ی مباهله
مباهله در اسلام یکی از روش های مسالمت آمیز در مبارزه های فرهنگی به شمار رفته است و موجب فروپاشی روحیه و اطمینان کاذب مخالفان به اعتقادشان قلمداد شده است ( فضل الله ، 1419 ق ، ج 6 ، صص 64-65 و 72 ) . گرچه روی سخن در آیه ی مباهله تنها با پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و متضمن دستوری عمومی در این زمینه برای مسلمانان نیست ، اما انجام مباهله تحت شرایط خاص ، پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مشروع شناخته شده است ( مکارم ، 1375 ش ، ج 2 ، ص 589 / حویزی ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 351-352 ) ؛ چه اینکه موارد متعددی از آن در تاریخ ثبت شده است ( قاسمی ، 1398 ق ، ج 3 ، ص 116 / سیوطی ، 1414 ق ، ج 2 ، ص 233 / قمی ، 1416 ق ، ص 419 ) ؛ البته مباهله تنها برای امور مهم دینی و پس از اقامه ی دلیل و برهان و نومیدی از اقناع طرف مخالف به شکل طبیعی مشروع شمرده شده است ( قاسمی ، 1398 ق ، ج 3 ، ص 116 / هاشمی ، 1376 ش ، ج 2 ، ص 470 )
مفسران از آیه ی مباهله، استفاده های مختلف کلامی ، فقهی ، اجتماعی و عرفانی نموده اند؛ در این بین ، برداشت های کلامی ، بیشترین حجم را به خود اختصاص داده و به دلیل ارتباط با مسئله ی امامت و خلافت ، از بیشترین اهمیت برخوردار است ؛ گرچه عموم شیعه و اهل سنت در این نقطه اتفاق نظر دارند که این آیه ، دلالت بر فضیبلت اهل بیت علیهم السلام دارد ؛ لیکن در این نقطه با یکدیگر اختلاف نظر دارند که : غالبا نگاه اهل سنت به این پدیده تنها به عنوان وسیله ای برای اثبات حق و باطل بوده ، ولی شیعیان همواره آن را در صبغه ای سیاسی و اجتماعی و در ارتباط با امر خلافت و امامت می بینند ( برای آگاهی بیشتر ر.ک به : ماسینیون ، 1378 ش ، ص 68 ) .
فضیلت اهل بیت در آیه ی مباهله
بیش از چهل منبع مختلف اهل سنت ، تصریح کرده اند که این آیه در شأن علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام نازل شده است ( برای نمونه ر.ک به : واحدی نیشابوری ، [بی تا] ، ص 91 / جبری ، 1408 ق ، ص 247-248 / حسکانی ، 1411 ق ، ج 1 ، ص 156 و نیز : شرف الدین ، 1404 ق ، ص 75-76 ) ؛ از این رو عموم مفسران ، محدثان و مورخان ، این آیه را فضیلتی بزرگ برای اهل بیت علیهم ا لسلام شمرده اند ( برای نمونه ر.ک به : آلوسی ، 1414 ق ، ج 3 ، ص 310 / گنجی شافعی ، [بی تا] ، ص 142-144 / مفید، 1414 ، «ب» ج1 ، ص 170 ) . زمخشری و بیضاوی در ذیل این آیه ، به همراه آمدن عزیزترین و نزدیک ترین اشخاص پیامبر صلی الله علیه و آله با ایشان اشاره کرده اند و این واقعه را محکم ترین دلیل بر فضل اصحاب کساء شمرده اند ( زمخشری ، 1415 ق ج 1 ، ص 370 / بیضاوی ، 1410 ، ج 1 ، ص 260-261 ) .
ابن حجر و دیگران از تمسک علی علیه السلام به این آیه برای اثبات فضل خویش در جلسه ی انتخاب عثمان به خلافت و اذعان همه ی حاضران به آن خبر داده اند ( ابن حجر ، [بی تا]، ص 93 / بحرانی ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 631 ) . قندوزی در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کنند : « خداوند مرا دستور داده به همراه این چند نفر که افضل مخلوقاتند به مباهله برخاسته و او به وسیله آنان مرا بر یهود و نصاری پیروز گردانید و اگر خداوند بندگانی برتر از آنها دات ، مرا دستور به همراه آوردن آنان می داد » ( قندوزی ، 1416 ق ، ج 2 ، ص 266 ) . آلوسی ، روایت ضعیفی که همراهان پیامبر صلی الله علیه و آله را ابوبکر و عمر عثمان و فرزندانشان می شمرد ، خلاف نظر جمهور مسلمانان دانسته است و پس از نقل سخن گروهی که این آیه را فضیلتی برای اهل بیت علیهم السلام نشمرده اند ، آن را نوعی هذیان گویی توصیف می کنند ( آلوسی ، 1414 ق ، ج 3 ، ص 303 ) . رشید رضا و ابن عاشور نیز به طرح این اشکال پرداخته اند که زنان و کودکان نجرانیان در مباهله با ایشان نبودند ولذا پیامبر صلی الله علیه و آله نیز دلیلی نداشته که زنان و فرزندانش را با خود ببرد و بنابراین تطبیق این آیه بر خصوص امام علی علیه السلام ، حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام قطعی نیست ؛ اما این دسته سرانجام بر اساس اجماع روایات ، معترفند هیچ کس جز علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام در مباهله شرکت نداشته است ( رشیدرضا ، ج 3 ، ص 322-323 / ابن عاشور ، ج 3 ، ص 265-266 ) ؛ هرچند اثبات همراه بودن زنان و فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله با ایشان ، منوط به همراهی زنان و فرزندان مسیحیان با ایشان نمی باشد ، با این حال گفتنی است برخی از گزارش ها از حضور دختران و پسران مسیحیان نجران در مباهله خبر داده اند ( یعقوبی ، 1415 ، ق ، ج 2 ، ص 2 / مجلسی ، 1983 م ، ج 21 ، ص 321 ) .
برخی در تطبیق تعابیر « ابنائنا » و « نسائنا » و « انفسنا » بر حسنین و فاطمه ی زهرا علیهم السلام و امام علی علیه السلام ، چنین اشکال کرده اند که این تعابیر به صورت جمع آمده اند و جمع در زبان عربی شامل بیش از دو نفر می شود ؛ در حالی که « ابنائنا » تنها شامل دو نفر و دو تعبیر دیگر تنها شامل یک نفر است و این ، از جهت قواعد زبان عربی درست نیست . در پاسخ به این اعتراض گفته اند : سبک بیان قرآن معمولا چنین است که مطالب خود را به صورت گزاره های کلی و عمومی بیان می کند و شأن نزول است که مصداق این گزاره را برای ما روشن می سازد و این سبک در آیات متعدد دیگری در قرآن نیز به کار رفته که در آنجا نیز به اتفاق همه ی مفسران ، در شأن یک نفر مشخص است ؛ اما تعبیر قرآن به صیغه ی جمع آمده است ( برای نمونه ر.ک به : مجادله 2-3 / آل عمران : 173 و 181 / بقره : 219 ) ؛ به عبارت دیگر ، خداوند در بیانی کلی به پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید : فرزندان و زنان و جان خود را در مباهله همراه خود کن و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در تطبیق فرمان خداوند ، تنها دختر و داماد و فرزندانشان را با خود همراه ساخت ؛ بنابراین فضیلت این اشخاص از گزینش آنها توسط پیامبر صلی الله علیه و آله از میان زنان و فرزندان و پیروانشان برای انجام این امر ثابت می شود و عموم مفسران و مورخان در این اتفاق نظر دارند که تنها این چهار نفر به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بوده اند ( طباطبایی ، 1417 ، ج 3 ، ص 258 / فضل الله ، 141 ق ، ج 6 ، ص 70 ) .
متکلمان شیعه افزون بر فضیلت اهل بیت علیهم السلام به افضلیت آنها بر همه ی آفریده ها به جز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باور داشته و نیاز پیامبر صلی الله علیه و آله به این چهار تن را در مباهله ، دلیل بر این باور شمرده اند ( سیوری ، 1370 ش ، ص 50 ) . شیخ طوسی در این باره می گوید : « از آن جا که مباهله برای تمییز حق از باطل صورت گرفته است ، پس الزاما شرکت کنندگان آن در جبهه ی حق ، باید معصوم و بهترین مردمان نزد خداوند باشند » ( طوسی ، [بی تا] ، ج 2 ، ص 485 ) . در فقره ی پایانی آیه مباهله ، لعنت خدا شامل دروغگویان شده است : « فنجعل لعنه الله علی الکاذبین » . علامه طباطبایی از تعبیر «کاذبین» به صورت صیغه ی جمع چنین برداشت می کند که : مجموعه افراد همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله در انجام مباهله ، شریک و همسان وی بوده اند ؛ بنابراین آنان نیز باید در موضوع مورد اختلاف – که دعوت به اسلام است- شریک یکدیگر باشند ؛ زیرا اسناد دروغ به خویشاوندانی که تنها رابطه ی خویشی با انسان دارند وخود در موضوع مورد مباهله دخالتی ندارند ، نادرست است و شمول لعنت و عذاب خدا بر آنها در صورت دروغگویی ، بی آنکه اساسا دخالتی در دعوت به اسلام داشته باشند ، بر خلاف عدالت خداوند است . نتیجه ی این استدلال آن است که : اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در اصل دعوت و تبلیغ آیین اسلام، نقش و جایگاهی ویژه دارند و آیین اسلام با تلاش های مشترک پیامبر صلی الله علیه و آله و ایشان استوار و قائم گشت ( طباطبایی ، 1417 ق ، ج 3 ، ص 259-262 ) ؛ البته مشارکت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در وظیفه ی تبلیغ رسالت به معنای مشارکت آنها در نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله نیست ( همان ، ص 262 ) .
افزون بر فضایل عمومی اهل بیت علیهم السلام در این آیه ، فقرات خاص آن نیز هر یک ، به فضیلتی برای یکی از ایشان اشاره دارد . ابن ابی علان معتزلی بنا به این پیش فرض که رسیدن به سن تکلیف از شرایط حضور در مباهله است ، با استناد به این آیه ، از بلوغ شرعی و کمال عقلی حسنین علیهماالسلام در سن کودکی خبر داده است ( طبرسی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 311 / طوسی ، [بی تا] ، ج 2 ، ص 485 ) . طبرسی و طوسی نیز کمال فوق العاده ی عقلی را برای حسنین علیهمالسلام در سن کودکی ثابت نموده و طبرسی قول به بلوغ شرعی آن دو را در انجام مباهله لازم نشمرده است (همان) . فخر رازی و دیگران نیز از تعبیر «ابنائنا» در این آیه استفاده کرده اند که : حسنین علیهماالسلام فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار می روند ( جصاص ، [بی تا] ، ج 2 ، ص 23 / فخر رازی ، 1415 ق ، ج 3 ، ص 248 ) ؛ همچنین از تعبیر « ابنائنا » در این آیه استفاده شده که : انتساب فرزندان دختری به پدر بزرگ آنها صحیح است ( فضل الله ، 1419 ق ، ج 6 ص 71 ) و در نتیجه کسانی که تنها از جانب مادر ، سید هستند ، جزو سادات به حساب آمده و می توانند از حقوق مالی سادات بهره مند باشند (صادقی ، 1365 ش ، ج 3 و 4 ، ص 174-181 ) (2)
با استناد به فقره ی «نسائنا» که روایات متواتر ، آن را بر فاطمه زهرا علیهاالسلام تطبیق می کند. حضرت زهرا علیهاالسلام برترین بانوی جهان شناسانده شده است ( طبرسی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 311 ) ؛ افزون بر آن ، برخی از مفسران علی رغم اذعان به اینکه جز حضرت زهرا علیهاالسلام زن دیگری در مباهله حضور نداشته است ؛ در اطلاق «نساء» بر فرزند دختر تردید نموده و این تعبیر را تنها شامل همسران پیامبر صلی الله علیه و آله شمرده اند ( رشیدرضا ، ج 3 ، ص 322 / ابن عاشور ، ج 3 ، ص 265-266 ) . این در حالی است که «نساء» به معنای «زنان» است و شامل هر زنی می شود که نسبت به انسان داشته باشد ( فضل الله ، 1419 ق ، ج 6 ، ص 64 ) ؛ به علاوه اطلاق کلمه ی «نساء» بر دختران در قرآن مرسوم است ( ر.ک به : قصص : 4 / جوادی ، 1378 ش ، ج 1 ، ص 111 ) ؛ همچنین از حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در این واقعه ، بر ضرورت حضور زنان در برخی عرصه های اجتماعی و سیاسی استدلال شده است ( رشیدرضا ، [بی تا] ، ج 3 ، ص 323 ) .
مفسران شیعه وسنی به استناد روایات فراوان ( برای نمونه ر.ک به : حویزی ، 1415 ق ، ج 1، ص 349 / مشهدی ، 1410 ق ، ج 3 ، ص 118-122 ) «أنفسنا» را در این آیه ، بر امام علی علیه السلام تطبیق داده اند ( برای نمونه ر.ک به : ابوحیان ، 1413 ق ، ج 3 ، ص 191 / طبرسی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 311 ) . برخی نیز منظور از « أنفسنا » را در این آیه ، شخص پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و علی علیه السلام را داخل در « ابنائنا » شمرده اند ( آلوسی ، 1414 ق ، ج 3 ، ص 301 ) ؛ اما واضح است که انسان هیچ گاه خود را برای حضور در جایی دعوت نمی کند ؛ به ویژه آنکه تعبیر « انفسنا » پس از ذکر فرزندان و زنان آمده است ؛ و اگر منظور از آن ، شخص پیامبر صلی الله علیه و آله بود ، باید به طور طبیعی ابتدا از ایشان نام برده می شد و سپس از فرزندان و زنان ( مفید ، 1414 ق ، «ج» ص 22 / طبرسی ، 1415 ق ، ج 2 ، ص 311 ) ؛ در واقع تعبیر « أنفسنا » حاکی از جایگاه ویژه ی امام علی علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله است و اینکه آن حضرت در نزاع میان حق و باطل ، تجسم کامل و عینی پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار می آید ( فضل الله ، 1419 ق ، ج 6 ، ص 64 ) .
برتری علی علیه السلام بر همگان جز پیامبر صلی الله علیه و آله
متکلمان شیعه از آیه ی مباهله بر افضلیت امام علی علیه السلام نسبت به همگان به جز پیامبر صلی الله علیه و آله استدلال کرده اند ( سیوری ، 1370 ش ، ص 50 ) ؛ یعنی از آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله برترین مخلوق خدا در جهان بوده و در این آیه از علی علیه السلام به عنوان نفس پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شده است ، پس ایشان از همه ی وجوه به جز نبوت با پیامبر صلی الله علیه و آله شباهت دارد ( مفید ، 1414 ق ، «ج» ص 20-22 / سیوری ، 137 ش ، ص 50 / حلی ، 1417 ق ، ص 525 ) . در نتیجه ، ایشان از همه ی اصحاب و همه ی پیامبران وحتی از همه ی مخلوقات به جز شخص پیامبر صلی الله علیه و آله برتر و بالاتر است (همان) . متکلمان شیعه همچین از این آیه بر محق تر بودن ایشان به خلافت استدلال کرده اند و انتخاب دیگران به خلافت ، هنگام حضور علی علیه السلام را نادرست و باطل شمرده اند ( سیوری ، 1370 ش ، ص 49 ) .
اهل سنت علی رغم اعتقاد به افضلیت علی علیه السلام بر همه یا دست کم برخی از دیگر صحابه ( ابن ابی الحدید ، 1415 ق ، ج 1 ، ص 15-17 ) استدلال شیعه بر محق تر بودن ایشان به خلافت را نمی پذیرند . فخر رازی در رد استدلال مذکور از اجماع مسلمانان در برتری پیامبران بر غیر پیامبران یاد کرده و بر اساس آن افضلیت علی علیه السلام بر پیامبران دیگر را نیز همانند پیامبر اسلام نادرست شمرده است ؛ اما وی به نقل این اجماع بسنده کرده و هیچ دلیل و مستندی بر این ادعا نمی آورد ( فخر رازی ، 1415 ق ج 3 ، ص 248 ) .
گروهی دیگر سعی کرده اند دلالت « انفسنا » بر امام علی علیه السلام را محل تردید قرار دهند و استعمال «انفس» را به معنای خویشاوند ، هم نژاد و هم کیش شمرده اند ؛ در نتیجه این آیه را الزاما دلیل بر افضلیت علی علیه السلام بر همگان ندانسته اند ( آلوسی ، 1414 ق ، ج 3 ، ص 302-303 ) . این در حالی است که همراه آوردن یک خویشاوند و یا هم نژاد و یا هم کیش اضافه بر حضرت زهرا علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام ضرورتی نداشته و به علاوه ، مشارکت با پیامبر صلی الله علیه و آله در چنین امر مهمی – که به منظور تمییزحق از باطل صورت گرفته است – خود بیانگر وجه اطلاق نفس پیامبر صلی الله علیه و آله بر علی علیه السلام است ( طوسی ، [بی تا] ، ج 2 ، ص 485 ) .
عرفا از تعبیر « انفسنا » در این آیه بر اتحاد نفس علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله استدلال کرده اند و از سوی دیگر نفس پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به هنگام مباهله با روح القدس متصل شده و همین امر موجب هراس نجرانیان شد ( قاسمی ، 1398 ق ، ج 3 ، ص 113 ) ؛ بنابراین حقیقت محمدی در جریان مباهله ، در صورت ولایت علوی تجلی یافت که ختم ولایت مطلقه ی کلیه به شمار می آ ید ( قمشه ای ، 1375 ، ص 446 – 452) .
نتیجه
در بررسی آیه مباهله در منابع تفسری و تاریخی و حدیثی به اهمیت این ماجرا و این آیه در اندیشه اسلامی دست می یابیم . این منافع ، همگی بر حضور اهل بیت علیهم السلام در این ماجرا تأکید کرده اند و نزول این آیه را از فضایل ایشان شمرده اند ؛ گرچه همگی بر ارتباط مباهله به ماجرای خلافت تأکید نکرده اند .در این بین متکلمان و مفسران شیعه بیشترین مباحث را در اثبات افضلیت اهل بیت علیهم السلام و نیز سزاواری امام علی علیه السلام در خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله در ذیل این آیه ونیز در منابع کلامی مستقل گرد آورده اند .
پی نوشت :
1. تاریخ وصول : 86/1/25 ؛ تاریخ تصویب نهایی : 86/8/14 .
2. البته این دیدگاه بر خلاف نظر مشهور فقهاست که سادات را تنها کسانی می دانند که از طریق پدر به پیامبر صلی الله علیه و آله نسب می برند .
منابع :
1. ابن ابی الحدید ؛ عبدالحمید ؛ شرح نهج البلاغه ؛ تهران : اعملی ، 1415 ق .
2. ابن اثیر ، عزالدین ابوالحسن ؛ اسدالغابه ؛ سوریه : دارالکتاب ، [بی تا] .
3. ———- ؛ الکامل فی التاریخ ؛ سوریه : دارالکتاب ، 1407 ق .
4. ابن حجر ، احمد بن علی ؛ الصواعق المحرقه ؛ [بی جا] ، [بی نا] ، [بی تا] .
5. ابن حنبل ، احمد ؛ المسند ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، [بی تا] .
6. ابن شهر آشسوب ، ابوعبدالله محمد ؛ مناقب آل ابی طالب ؛ بیروت : دارالاضواء ، 1412 ق.
7. ابن عاشور ، محمدطاره ؛ التحریر والتنویر ؛ تونس : انتشارات التونسیه ، [بی تا] .
8. ابن عساکر ، ابوالقاسم علی بن حسن ؛ تاریخ مدینه دمشق ؛ بیروت : دارالفکر ، 1417 ق .
9. ابن کثیر ، ابوالفداء اسماعیل ؛ البدایه والنهایه ؛ بیروت : دارالکتب ، 1418 ق .
10. ابوحیان اندلسی ، ابوعبدالله محمد ؛ البحر المحیط ؛ بیروت : دارالفکر ، 1423 ق .
11. ابوهلال عسکری ، حسن بن عبدالله ؛ معجم الفروق اللغویه ؛ قم : جامعه مدرسین ، 1412 ق .
12. بحرانی ، سید هاشم ؛ البرهان ؛ تهران : انتشارات البعثه ، 1415 ق .
13. بیضاوی ، عبدالله بن عمر ؛ انوار التنزیل ؛ تهران : اعلمی ، 1410 ق .
14. جصاص ، احمد بن علی ؛ احکام القرآن ؛ [بی جا] ، مکتبه الباز ، [بی تا] .
15. جوادی آملی ، عبدالله ؛ تفسیر تسنیم ؛ قم : اسراء ، 1378 ش .
16. حبری ، حسین بن حکم ؛ تفسیر حبری ؛ قم : آل البیت ، 1408 ق .
17. حسکانی ، ابوالقاسم ؛ شواهد التنزیل ؛ تهران : وزارت ارشاد ، 1411 ق .
18. حلی ، جمال الدین ؛ کشف المراد ؛ قم : مؤسسه نشر اسلامی ، 1417 ق .
19. حموی ، یاقوت ؛ معجم البلدان ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، 1979 م .
20. حویزی ، عبدعلی بن جمعه ؛ نورالثقلین ؛ قم : اسماعیلیان ، 1415 ق .
21. رشیدرضا ، محمد ؛ المنار ؛قاهره : دارالمعرفه ، [بی تا] .
22. زمخشری ، ابوالقاسم محمود بن عمر ؛ اساس البلاغه ؛ دمشق : دارالشعب ، 1960 ق .
23. ——————- ؛ الفائق ؛ به کوشش علی محمد البجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم ؛ بیروت : دارالمعرفه ، [بی تا] .
24. ——————– الکاشف ؛ قم : نشر البلاغه ، 1415 ق .
25. سیوری ، فاضل مقداد ؛ شرح باب حادی عشر ؛ [بی جا] ، انتشارات مصطفوی ، 1370 ش.
26. سیوطی ، جلال الدین ؛ الدر المنثور ؛ بیروت : دارالفکر ، 1414 ق .
27. شرف الدین ، عبدالحسین ؛ النص والاجتهاد ؛ قم : سیدالشهدا ، 1404 ق .
28. صادقی تهرانی ، محمد ؛ تفسیر الفرقان ؛ تهران : فرهنگ اسلامی ، 1365 ش .
29. طباطبایی ، محمدحسین ؛ المیزان ؛ تهران : اعلمی ، 1417 ق .
30. طبرسی ، ابوعلی فضل بن حسن ؛ مجمع البیان ؛ تهران : اعملی ، 1415 ق .
31. طبری ، ابن جریر ؛ جامع البیان ؛ بیروت : دارالفکر ، 1415 .
32. طریحی ، فخرالدین ؛ مجمع البحرین ؛ تهران: فرهنگ اسلامی ، 1367 ش .
33. طوسی ، محمد بن جعفر ؛ التبیان ؛ بیروت : احیاء التراث العربی ، [بی تا] .
34. فخر رازی ، محمد بن عمر ؛ التفسیر الکبیر ؛ بیروت : احیاء التراث العربی ، 1415 ق .
35. فضل الله ، محمدحسین ؛ من وحی القرآن ؛ بیروت : دارالملاک ، 1419 ق .
36. قاسمی ، جمال الدین ؛ محاسن التأویل ؛ بیروت : دارالفکر ، 1398 ق .
37. قمشه ای ، محی الدین ؛ تعلیقه بر شرح فصوص الحکم ، در ضمن شرح فصوص الحکم قیصری رومی ؛ به کوشش سید جلال الدین آشتیانی ؛ تهران : علمی و فرهنگی ، 1375 .
38. قندوزی ، سلیمان بن ابراهیم ؛ ینابیع الموده ؛ تهران : دارالاسوه ، 1418 ق .
39. کتاب مقدس ؛ بیروت : دارالمشرق ، 1977 م .
40. گنجی شافعی ، محمد بن یوسف ؛ کفایه الطالب ؛ [بی جا] ، [بی نا] ، [ بی تا ] .
41. ماسینیون ، لویی ؛ مباهله در مدینه ؛ تهران : رسالت ، 1378 ش .
42. مجلسی ، محمدباقر ، بحارالانوار ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، 1983 م .
43. مشهدی ، میرزا محمد ؛ کنزالدقائق ؛ تهران : وزارت ارشاد ، 1410 ق .
44. مصطفوی ، حسن ؛ التحقیق فی کلمات القرآن ؛ تهران : وزارت ارشاد ، [بی تا ] .
45. مطرزی ، ناصرالدین ؛ المغرب فی ترتیب المعرب ؛ سوریه : مکتبه اسامه بن زید ؛ [بی تا].
46. مفید، محمد بن محمد بن نعمان ؛ الاختصاص ؛ قم : دارالمفید ، 1414 ق .
48. ———————- ؛ الارشاد ؛ قم : دارالمفید ، 1414 ق .
48. ——————- ؛ مسار الشیعه ؛ قم : دارالمفید ، 1414 ق .
49. میبدی ، رشیدالدین ؛ کشف الاسرار ؛ تهران : امیرکبیر ، 1361 ش .
50. واحدی نیشابوری، ابوالحسن علی بن احمد؛ اسباب النزول؛ قاهره: دارالحدیث، [بی تا] .
51. یعقوبی ، احمد بن ابی یعقوب ؛ تاریخ یعقوبی ؛ بیروت : دار صادر ، 1415 ق .
منبع: کتاب شیعه شناسی