نویسنده: آیت الله سید محمد حسن میرجهانی(ره)
گریه کفّار و ملل مختلفه
بدانکه مصیبت حضرت امام حسین به قدری عظیم و بزرگ است که در جمیع عوالم امکانیه تأثیر بسزائی داشته و دارد، به نحوی که دوست و دشمن تکویناً و تشریعاً از دیدن و شنیدن آن متألم و متحسّر در بکاء و ابکاء و حزن و اندوه و عزاداری ظاهراً و باطناً، از خود آثارها نشان داده و خواهند داد، لقد جلّت و عظمت مصیبته علی جمیع أهل السموات و الأرض.
گر چشم روزگار بر او فاش می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا
امام شافعی که یکی از رؤسای جماعت عامّه و اهل سنت است چنین گفته:
تاوّب غمّی و الفؤاد کئیب
و ارّق عینی فارّقاد غریب
(اندوه من بازگردید و دل من محزون است و چشم من ضعیف شد و خواب از آن دور شد).
و ممّا نفی جسمی و شیّب لمّتی
تصاریف أیام لهنّ خطوب
(و از چیزهائی که تن مرا کاهید و موهایم را سفید کرد، گردش روزهائی است که برای آنها امر بزرگی پیش آورده شده).
فمن مبلغ عنّی حسین رساله
و إن کرهتها أنفس و قلوب
(پس کیست که از من پیغامی به حسین برساند، اگر نفس ها و دل ها مکروه خاطرشان باشد).
قتیلاً بلا جرم کأن قمیصه
صبیغ بماء الارجوان خضیب
(در حالتی که بدون گناهی کشته شده، به نحوی که گویا پیراهن او به آب ارغوان رنگ شده).
فالسیّف اعوال و للرّمح رنّه
و للخیل من بعد الصهیل نحیب
(پس برای شمشیر، فریادها و برای نیزه، ناله ها و برای اسب، پس از شیحه زدن ضجه ها است).
تزلزلت الدّنیا لآل محمد
و کاد لهم صمّ الجبال تذوب
(دنیا برای آل محمد متزلزل شد و نزدیک شد که برای ایشان کوه های سخت آب شود).
و غارت نجوم و اقشعرت کواکب
و هتّک استار و شقّ جیوب
(و ستاره ها فرو رفت و به لرزه درآمد و پرده ها پاره شد و گریبان ها چاک زده شد).
یصلّی علی المبعوث من آل هاشم
و یغزی بنوه إن ذا لعجیب
(بر مبعوث از آل هاشم -یعنی: محمد(ص)- فرستاده می شود و با فرزندان او جنگ کرده می شود. این بسیار عجب آور است).
لئن کان ذنبی حبّ آل محمد
فذلک ذنب لست منه اتوب
(اگر گناه من دوست داشتن من است آل محمد را، پس آن گناهی است که من از آن توبه نمی کنم).
هم شفعائی یوم حشری و موقفی
اذا ما بدت للناظرین خطوب
(ایشانند شفیع های من در روزی که حشر من و محلّ توقف من است زمانی است که ظاهر می شود بر بینندگان بازگشت به محشر).(1)
عظمت مصیبت امام حسین(ع)
مؤلف قاصر گوید: بدان که عظمت مصیبت حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) چنان مصیبت بزرگی است که تمام ما سوی الله را از علویات و سفلیات و آنچه در آنها و آنچه در میان آن ها است به تزلزل و تألّم و تحسّر و ماتم و اندوه وادار کرده. اکثر آنها را تکویناً و بعضی از آن ها را تکویناً و تشریعاً، اعم از اینکه مؤمن باشند یا کافر، موحّد باشند یا مشرک، سعید باشد یا شقی، چنانچه از متقدمین باشند یا متأخرین، از بدو خلقت آدم ابوالبشر تا قیام قائم منتظر -عجل الله تعالی فرجه- طبق آیات و اخبار و احادیث و آثار متواتره و مستفیضه و صحیحه و معتبره و حسنه و موثقه و حکایات کثیره وارده از انبیاء و رسل و کتب سماویه و مراثی متنوعه از عربی و فارسی و غیر آن ها از خاصه و عامّه که اندازه اندوه و حزن و تأثر و گریه و ناله آن ها را می توان فهمید که بسیاری از ایشان با اینکه از دین اسلام خارج بوده و می باشند و از آئین مسلمانی بی بهره بودند و هستند، نسبت به آن حضرت و مصائب آن بزرگوار تاب تحمّل و طاقت خودداری نداشته و ندارند و با وصف دوری و بیگانگی، چنان نزدیکی و آشنائی از خود نشان می دهند و پیشروی می کنند و بسا با کاملین از اهل ایمان همقدم و همراه می شوند و مانند شهدای کربلا، که به فرموده های معصومین(ع): خلاصه و زبده های خلق و افضل سایر شهدای اولین و آخرینند، با کمال خلوص و اخلاص و زیادتی شوق و اشتیاق به عزاداری و تشکیل مجالس عزا و انفاق مال و گریستن و گریانیدن، حتی جان دادن، هیچ مضایقه ای ندارند.
پی نوشت ها :
1-بحارالانوار، ج 45، ص 274؛ شرح احقاق الحق، ج 33، ص 759؛ ینابیع الموده لذوی القربی، ج 3، ص 48 و 99؛ العوالم العلوم (الامام الحسین(ع))، ص 569، «باب ما قیل من المراثی فیه علیه السلام). این بیت های مذکور با اختلاف در این مصادر آمده است.
منبع: میرجهانی، محمد حسن، (1371)، البکاء للحسین(ع)، در ثواب گریستن و عزاداری یر حضرت سید الشهداء(ع) و وظایف عزاداری، تحقیق روح الله عباسی، قم، نشر رسالت، 1385، چاپ دوم.