عاشورا آیینه تمام نمای حقیقت دین (2)

عاشورا آیینه تمام نمای حقیقت دین (2)

نویسنده: حسین طاهری وحدتی

بعد از عاشورا، حقیقت ها و تحریف ها

از پس آن روزی که این حادثه بزرگ رقم خورد، بسیاری از احساسات تحریک شد، حس کنجکاوی روایتگران تاریخ برانگیخته شد؛ رسوایی حاکمان اموی بر عرش اعلی رسید و در ازای زمان هر کسی به گونه ای با این پدیده سترگ ارتباط برقرار کرد؛ عالمان، مورخان، شاعران، هنرمندان، پادشاهان، حاکمان و… اندیشه و احساس خودشان را در لابلای اوراق دفتر، به ثبت رساندند و تاریخ نظاره گر برخورد مردمان این عصر با بزرگ ترین و عبرت انگیزترین واقعه اسلام است.
گرچه پاره ای از گزارشگران تاریخ وابسته به طبقه ای از تفکر معارض با منطق درست تشیع بلکه اسلام راستین، در مقطعی از تاریخ مغرضانه و یا حداقل ناآگاهانه در مقام توجیه عاشورا و جنایتگران آن برآمده اند. (1) اما این اندک ها هرگز نتوانستند از تأثیرگذاری آن بکاهند. عاشورا همچنان عاشورا و کربلا همچنان کربلا باقی مانده است.
خطر را باید در جای دیگر احساس کرد. از درون تهدید بیشتری متوجه عاشورا و به طور کلی هر مقوله دینی، می شود؛ آن گاه که در عرصه ابلاغ رسانی دین، فرصت بازگو کردن گزاره های تاریخی دینی برای غیرکارشناسان، فراهم می شود و چه بسا از فرآیند آن موقعیت اجتماعی و اقتصادی هم پیدا می کنند، دیگر نیازی به دشمن بیرونی نیست. یکی از مناقشاتی که علماء در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی درباره دسته جات عزاداری مطرح می کردند، همین بود که این تحریکات فاقد روح معرفت شناسانه است. به تعبیر یکی از نویسندگان، افسوس که شیعه بیشتر بر مصائب عاشورا گریست و کمتر در مسائل عاشورا اندیشید. (2)
چگونه است که این هه پژوهش و مقالات تحقیقی درباره عاشورا نگاشته می شود، همایش های متعددی هر ساله برگزار می گردد، فریاد درون محققان و کارشناسان بر صفحه کاغذ و رایانه بازتاب می یابد، اما کمتر شاهد تأثیرگذاری آن ها هستیم. چگونه می توان به تولید یک فرهنگ عاشورایی برسیم ؟ و اصولاً برای تعمیم و مناسبت های دینی چه کرده ایم؟ این همه مناسبت دینی در فرهنگ ما وجود دارد؛ اما کمتر تعامل و ارتباط میان آن ها برقرار کرده ایم و هر یک را به صورت مجرد و جداگانه شناختیم و شناسانده ایم، طبیعی است این گسستگی میان آن ها برای مجموعه دین آفت زا خواهد بود.
فرضاً ما هیچ ارتباطی میان حادثه عاشورا و حرکت امام رضا (ع) و جریان ولایتعهدی آن حضرت برقرار نکرده ایم، میان حرکت فرهنگی امام باقر (ع) و امام صادق (ع) با صلح امام حسن (ع) همین طور، در حالی که بر اساس عقیده ها همه این بزرگواران مأمور به ابلاغ یک پیام بودند؛ یعنی توحید و نفی هر چه غیر است از مقام اولوهیت، همان پیامی که رسول الله (ص) آورنده آن بود. این گونه نگاه به کلیت دین، زمینه ساز بستر مناسبی برای آموزه های آن است. همه حرکات و رفتارهای مسلمانان را هدفمند و روشمند می سازد و در نتیجه شکل درست مفاهیم و مقوله های دینی نمود پیدا می کند و فراتر از آن می توان ابعاد سازنده این نهضت و دیگر وقایع مهم اسلامی را در چرخه فرهنگ جهانی وارد کرد. یکی از پژوهشگران در تبیین انسانی و جهانی از نهضت عاشورا ضمن اشاره به این که عاشورا در زمانه خود یک رویداد داخلی بود، می گوید: ولی با گذشت زمان به ویژه پیدایش تمدن غرب حاشیه ای شدن کل سرزمین های اسلامی، نهضت عاشورا، عملاً تبدیل به نهضتی مربوط به یک مردم بومی که در رابطه با اعتقاد خاصی هستند، شد. امروزه اگر دوباره بخواهیم به نهضت عاشورا بپردازیم، نیاز به این است تا جدای از آن استعمال و کاربرد داخلیش، عناصری را از نهضت استنباط و استخراج کنیم که بتواند وارد تبادل و تعاطی با جریان ها و محورهای اندیشه تفکر غرب و اصولاً کل اندیشه بشری شود. (3)

چه باید کرد؟

این پرسش در مواجهه با هر چالش و مشکلی مطرح می شود؛ مهم آن است بتوان بهترین راه حل را برای آن مشکل پیدا کرد. هرگز نمی توان احساس را از حادثه عاشورا حذف کرد. مصیبت آن قدر بزرگ بود که تا روز ابدیت ریزش اشک بر آن ماتم عظمی سزاست؛ اما مگر ماهیت و هویت عاشورا همین است ؟ مگر می توان در احساسات متوقف شد و به عمق نرسید؟ امام حسین (ع) اگر می خواست خود متأثر از احساسات باشد، باید با ناله و فغان زنان و کودکان، در آن هولناک واقعه ورود پیدا نمی کرد، پس چه شد که امام در مواجهه با آن همه احساس و عاطفه و حالتهای غمگنانه ای اهل بیت خود، استوار پا به میدان جنگ نهاد و اندک تردیدی در راهی که برگزیده بود، وجود آن حضرت را فرا نگرفت. امام همه آنچه را که از مصیبت ها و بلاها اتفاق افتاد، تحمل کرد تا انسانیت انسان از زندان شهوت و ذلت رهایی یابد. امام آگاهانه به استقبال همه سنت های الهی می رفت و هیچ گاه در انتظار معجزه ای برای نابودی جهل و ظلمت، نابرابری و ستم و برپایی عدل و آزادی نبود. این روش و منش که از آن همه امامان (ع) بود، تصویری از یک زندگی درست فرا روی ما قرار می دهد و این همان حقیقت عاشورا است. پس هر آنچه ما را از این حقیقت دور کند، یک تحریف و انحراف تلقی می شود و نهضت عاشورا بیش از هر واقعه و اتفاقی در معرض برداشت های غیردرست از آن بوده است. بخشی از این مسئله طبیعی می نماید، اما حسب آنچه اسلام شناسان بزرگ بر روی آن تأمل کرده اند، مقوله های زیادی به متن نهضت عاشورا اضافه شده که با ماهیت و پیام آن سازگاری و تعامل ندارد.
به تعبیر استاد مسلم اسلام شناسی، شهید مرتضی مطهری، تاریخچه با عظمت کربلا به دست ما افتاده است، هم دچار تحریف لفظی و هم دچار تحریف معنوی شده است، یعنی ما از خودمان ساز و برگ هایی بر پیکره این تاریخ ساخته ایم که چهره با عظمت و نورانی آن را تاریک و ظلمانی و قیافه زیبای آن را زشت کرده ایم. (4)
بر اساس آنچه استاد شهید ما در این جملات بیان کرده، ما باید با حقیقت عاشورا خیلی فاصله داشته باشیم، به خاطر همین است که این حادثه بزرگ کمتر در زندگانی عمومی و خصوصی جامعه تأثیرگذار بوده است. می توان گفت آنچه استاد در باب تحریف عاشورا در سالهای 1348 در حسینیه ارشاد، مطرح کرده، سند روشن بینی و واقع نگری آن فرزانه است؛ کسی که خود در عزای اباعبدالله چنان می گریست که گویا یک فرد عادی است نه یک فیلسوف بزرگ. این جامعیت استاد، امروز باید برای همه الگو قرار گیرد. شهامت استاد در طرح تحریفات عاشورا ستودنی است؛ گرچه متأسفانه دیدگاه های ایشان بعد از سه دهه عمر انقلاب اسلامی، چندان کاربردی نشده و شاید هم بتوان ادعا کرد، اضافه بر تحریفاتی که ایشان در اثر گرانسنگ خود (حماسه حسینی) در آن روزگار بازگو کرده، موارد فراوانی به آن افزوده شده است.
نگارنده تأکید می کند بازخوانی نکته ها و اندیشه های استاد مطهری در باب فهم کردن حقیقت عاشورا، یک امر ضروری و حتمی است و جا دارد حتی مطالب ایشان به صورت واحدهای درسی و در آموزشگاه ها و دانشگاه ها تدوین شود. اگر ما مؤمن به خط امام و وفادار به رهبری مقام معظم ولایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای هستیم، باید در این مسئله کمی جدی تر برخورد کنیم. عاشورا برای جامعه اسلامی یک مقوله تمام نشدنی است. در رگ و پوست و گوشت این مردم ریشه دوانده پس سزاوار می نماید با خرافه ها و رنگ و لعاب های پوچ، آن را ناکارآمد نکنیم.

سخنان استاد شهید مطهری در باب تحریفات عاشورا در واقع رنجنامه ایشان در دور افتادن مردم از حقیقت عاشورا است، جا دارد در سطور پایانی این مقال، نکاتی چند از آن را با هم مرور نماییم:
1… اگر کوچکترین دخل و تصرفی از طرف ما در این حادثه صورت بگیرد، حادثه را منحرف می کند و به جای اینکه ما ازاین حادثه استفاده بکنیم، قطعاً ضرر خواهیم کرد. (5)
2… اگر بخواهیم روضه های دروغی را که می خوانند جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه ای بشود. (6)
3:. چیزی که بیش تر دل انسان را به درد می آورد، این است که اتفاقاً در میان وقایع تاریخی کمتر واقعه ای است که از نظر نقل های معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد. (7)
در خاتمه یاد آور می شود برای آسیب زدایی از حقیقت عاشورای حسینی و طرح درست آن، باید خاستگاه خرافه ها و تحریفات را شناخت و اصلاح کرد و بدیهی است اگر در این حرکت تعقل ورزیده شود و آنها که می توانند مؤثر واقع شوند به وظیفه خود عمل نکنند، حتماً در نزد خداوند مسؤول هستند. عوامل گوناگونی در اشاعه خرافات نقش دارند، همچنان که در زدودن آن نیز می توانند تأثیرگذار باشند.از جمله : منابع مکتوب، رسانه های عمومی که مهمترین آن رسانه صدا و تصویر است. پژوهشگران که می توانند پشتوانه پژوهشی در ارائه درست چهره عاشورا داشته باشند، شاعران با سرودن اشعار، مداحان با خواندن و توصیف واقعیت اتفاقات عاشورا، سخنرانان با تبیین منطقی حرکت امام حسین (ع) درباره منابع مکتوب، یکی از پژوهشگران کتاب شناس این گونه اظهار می دارد : خرافه آمیزترین کتابی که درباره ی امام حسین (ع) نوشته شده، اکسیر العباده فی اسرار الشهاده معروف به اسرار الشهاده فاضل دربندی است. (8)
استاد شهید هم درباره ی این کتاب می گوید : واقعا مطالب این کتاب انسان را وادار می کند که به اسلام بگرید. (9)
آخرین کلام اینکه چون بیشتر اتفاقات خرافی و تحریفی در هیأت های مذهبی رخ می دهد، پیشنهاد می گردد با توجه به ضرورتها و اولویت های برآمده از مسئله، جا دارد اولیاء امور و دست اندرکاران، اقدام به تأسیس یک هیأت مذهبی نمونه بنمایند که در آن همه مؤلفه ها و ضوابط یک عزاداری درست، رعایت شود؛ یعنی الگوسازی که در جامعه شناسی، امری پذیرفته شده محسوب می شود.

پی نوشت ها :

1.جهت اطلاع بیشتر بنگرید به مقاله تحقیقی آقای اصغر قائدان، نشریه مشکوه، شماره 76 و 77، 1381.
2.حکیمی، محمدرضا، نشریه حضور، پاییز 74، ش 13.
3.اندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها )، دفتر دهم، ص 188.
4.شهید مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص 56.
5.همان.
6.همان.
7.همان.
8.محمد اسفندیاری، کتاب شناسی تاریخی امام حسین (ع)، ص 32.
9. مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص 46.

منبع: نشریه پاسدار اسلام، شماره 337.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید