نویسنده: علی رضا شامخی
امام حسین جان آرامش نشان قران است
از امام صادق علیه السلام پرسیدند چرا سوره فجر به نام امام حسین علیه السلام مشهور است؟ در پاسخ فرمودند به دلیل آیات انتهایی سوره فجر(1) : یا ایتها النفس المطمئنه- ارجعی الی ربک راضیه مرضیه- فادخلی فی عبادی – وادخلی جنتی الا، ای جان آرامش نشان! خشنود و سربلند به نزد پروردگار خود باز آی و در صف بندگان خاص من درآی و به بهشت من داخل شو(2) ! اگر چه سوره فجر با سوگند به روشنی سحر شروع می شود(3) و با وصال رب به انتها می رسد ولی آنچه در میانه سوره دیده می شود، روایت روشنی از سیاهی باطن جوامعی است که به انسان و انسانیت بی توجه بودند. دوری از خداوند، از بی توجهی به مفاهیم انسانی در ساخت و ساختار جامعه آغاز می شود. قوم عاد و ثمود نمونه های اعلای این فساد هستند. در ساخت «شهر ارم و ستون های با عظمتش، شهری که مثل آن در نقاط دیگر ساخته نشده بود(4) » و شهر «قوم ثمود که از سنگ ها کاخ ها ساختند(5) » فقط و فقط به معماری و روبنای شهر بها داده شده و به پیوندهای انسانی و زیر بنای آن بی توجهی شد. در مصر که از عجایب دنیاست، «فرعون دارای عوامل قدرت بود؛ همان هایی که در شهر ها طغیان کرده بودند و در شهر ها فساد زیادی ایجاد کردند.(6) » منشأ این بی توجهی، شناخت غلط انسان از خودش و جامعه است. «انسان وقتی پروردگارش او را می آزماید و مورد اکرام و نعمتش قرار می دهد، (با غرور) می گوید(شایستگی داشتم که) پروردگارم مرا عزیز و گرامی داشته است. و اما چون باز او را می آزماید و روزی را بر او سخت می گیرد،(به جای صبرو تلاش) می گوید: پروردگارم مرا خوار گردانیده.(7) » غافل ازاینکه این مظاهر مادی برای سعادت جامعه انسانی کفایت نمی کند. چرا ثمود نابود شد؟ چرا عاد از بین رفت؟ چرا فرعون ادعای خدایی کرد، امروز فقط درآزمایشگاه باستان شناسی ارزش دارد و نه بیشتر؟ قران پاسخ می دهد:« {مشکل این است که} یتیم را گرامی نمی داریم و {یکدیگر را} به غذا دادن بینوا ترغیب نمی کنید ومیراث {ضعیفان} را با بی رحمی می خورید و مال {وثروت} را بسیار دوست می داریم.(8) » در چنین جامعه ای، دلمردگی در یک حلقه تقویت شونده سر تا سر جامعه را پر می کند و آرام آرام کور سوهای امید خاموش می شوند. در شب های دیجوری که به انسان و انسانیت ظلم می شود، نقش انسان های آرامش نشان اهمیت بسزایی پیدا می کند که تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» بر مظالم خروج می کنند و این شب ها را به فجر بیداری نزدیک می کنند(9) . دقت در مصادیق اعلای این انسان ها، راه را برای شناخنشان فراهم می کند. برخی گفته اند که نمونه اعلای انسان آرامش نشان، پیامبر است(10) و برخی نیزازحمزه سیدالشهدا نام می برند، (11) برخی نیز از علی علیه السلام (12) و برخی نیز از حسین بن علی علیه السلام(13) و شیعیان(14) راز این اسامی چیست؟ «انعکاس این ندا{یا ایتها النفس المطمئنه} در محیطی است که آن را نفوس مضطرب و وحشت زده نوع انسان فراهم آورده است؛ همان انسانی که تاریکی شب دیجور خسته و فرسوده اش کرده و چشم از طلوع فجر صادق بربسته تصادم و به هم آمیختگی خیر و شر و گاه تسلط شهرشر را می نگرد ولی از میان این برخوردها در ظهور خیر، نمی نگرند. سنگینی تاریکی را احساس می کند و در ناپایداری آن نمی اندیشد. طغیان طاغیان و تازیانه ستمکاران را بالای سر خود و دیگران از نزدیک می بیند ولی از پایان ناهنجار و سپری شدن روزگار و تازیانه عذاب آنان، چشم می پوشد.» در این میان کسانی بال می گشایند و به سویپروردگار پرواز می کنند که دارای قدرت بصیرت و اندیشه استوارند،« ذی حجر». و هدف ها و قوانین جهان را شناخته اند و در میان تاریکی های درهم زندگی و طبیعت متغیر و اجتماع آشفته، سر چشمه خیر و حیات را دریافته و از تحیر و درماندگی در کفر و شبهات رسته اند و طریق ربوبی را که همان گذشت از علایق و شهوات و تکریم دیگران و خدمت به آنان است پیش گرفته اند و با ایمان به حق و عمل خیر چنان نفس خود را مطمئن داشته اند که امواج مصائب و ترس ها، متزلزل و منحرفشان نمی کند: «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. » اگر صدمه ها و ضربه های شدید، متزلزلشان گرداند، با یاد لطف و رحمت خداوند دوباره به اطمینان برمی گردند: «الا بذکرالله تطمئن القلوب.» این نفوس مطمئن به ذکر خدا و شنوای فرمان او، ندای انگیزنده و لطف آمیز یا ایتها… و فرمان پر از مهر ارجهی الی ربک را با شعور درونی خود می شنوند و اجابت می نمایند. این ندا امری است که در وجود و مسیر حیات و حرکت آنها و همه موجودات منعکس است. بسته شدگان به زمین، این ندا را در نمی یابند و اگر دریابند با روی خوش اجابت نمی کنند. خود خشنود و دیگران از آنها خشنودند: راضیه مرضیه»(15) جان های آرامش نشان نه تنها بیدارند بلکه بیدارگر نیز هستند. ظلم و ظلمت دنیا را به فجر بیداری بدل می کنند. همین عنصر نشان اصلی «انسان آرامش نشان» است و همین گونه نیز، آخرین انسان آرامش نشان درادامه اقدامات انسان های کامل ظهور می کند و شب دیجور به فجر روشن انسانیت تبدیل خواهد شد. (16) و اما لطیفه بسیار زیبا اینکه حضرت مهدی «عج الله تعالی فرجه الشریف» در بیابانی به علی بن مهزیار، دقیقا محتوای سوره فجر را یادآوری می کنند و «تکاثر طلبی و بی خبری از محرومان را موجب دور ماندن از حضرت او دانسته است. در جواب کلام این مهزیارکه گفته بود: ای آقای من، تاکنون کسی را نیافته ام که مرا به نزد شما راهنمایی کند و فرمود: لم تجد احدا یدلک؟ الو لکنکم کثرتم الاموال، و تحیرتم علی الضعفاءو قطهتم الرحم الذی بینکم(17) ، فای عذرلکم؟ کسی را نیافتی که تو را( به نزد من) راهنمایی کند؟!… نه( این چنین نیست) لیکن شما اموالی فراوان انباشتید وضعفای مومنین را در حیرت افکندید( که راه چاره ندانند و از دین و پشتیبانی دین از آنان ناامید گردند) و پیوند رحمی که در میان خود داشتند قطع کردند، دیگر(و دراین صورت)، چه عذری برای شما خواهد ماند؟» (18) به عبارتی دیگر، راز غیبت امام در بی توجهی شیعیان به روابط انسانی عنوان شده است و به همین طریق راز ظهور ایشان نجات انسان و انسانیت خواهد بود. اما سوره فجر به نام امام حسین علیه السلام بیش از دیگران مشهوراست، زیرا از جهتی، حرکت امام حسین علیه السلام بزرگ تر از سایر اقدامات انسان های آرامش نشان است؛ شاید به این دلیل که امام حسین یکی از آخرین مشعل های هدایت بود که شأن و منزلت او از طرف پیامبر مورد تاکید قرار گرفته بود و مردم نیز این مطلب را به تمامی می دانستند. حال اگر به چنین مشعل هدایتی پشت کنند، آیا راه امیدی برآنها خواهد بود؟ (19) از طرفی دیگر امام با ظالمینی مبارزه می کرد که ادعای «آرامش انسانی» داشتند، برجای پیامبر تکیه داده بودند و دم از نجات امت اسلام می زدند. اگر پیامبر با کفار و دشمنان دین خدا جنگید، امام علی – به خصوص درصفین- و امام حسین درکربلا با کسانی جنگیدند که خود ادعای هدایت یافتگی و انتظام امت را داشتند. در عین حال به پیوند های انسانی بی توجه بودند. اولین نامه کوفیان که حبیب نیز از امضا کنندگان این نامه است، این فضای غیرانسانی را توصیف می کند: «یزید اموال عمومی مردم را در دسترس عده ای خاص، از طاغوتیان اقتصادی و سرمایه داران وابسته جانی قرار داده (و جامعه را به تبعیض های جهنمی و فقرو محرومیت و تورم و کمبود دچار کرده) است.»(20) . در گزارش حبیب، ظلم یزید به انسان و انسانیت پررنگ شده است. در گزارشی دیگر آمده است: «وقتی امام حسین علیه السلام شهید شد عبدالله بن عمر برای یزید بن معاویه نوشت: «حقا که مصیبتی بزرگ و حادثه ای عظیم در اسلام رخ داد و روزی مثل روز عاشورای حسین نخواهد بود» یزید در جواب ابن عمر نوشت: «ای احمق! ما وارد خانه های آراسته و فرش های آماده و بالش های فراوان شده ایم. ما برای این گونه اموال قتال کردیم.»(21) آری، اینکه در روایتی فرمودند: «هر کس که زیاد این سوره را قرائت کند- و به تعبیر دقیق تر، مانند عاشقان این سوره را بخواند!- در بهشت در کنار امام حسین و با درجه او خواهد بود.» (22) به این دلیل است که با مفاهیم انسانی آشنا می شود، راز فنای مکاتب مادی را می شناسد و در نننهایت مانند جان های آرامش نشان، به هدایت جامعه می پردازد.
پی نوشت ها :
1- البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 5، صفحه 657، حدیث 11615/ 5
2- سوره فجر، آیات 27 تا 30، ترجمه استاد احمد آرام: الحساه، جلد 1، صفحه 754.
3- سوره فجر، آیات 1تا 5.
4- سوره فجر، آیات 7تا 8، ترجمه ارفع
5- سوره فجر، آیه 9، ترجمه ارفع
6- سوره فجر، آیات 10و 12، ترجمه طاهری
7- سوره فجر، آیات 15و 16، ترجمه طاهری
8- سوره فجر، آیات 17تا 20، ترجمه طاهری
9- ان الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، دعاء الی الاسلام، مع رد المظالم، و مخالفه الظالم، و قسمه الفی، و الغنائم، و اخذ الصدقات من مواضعها، و و ضعها فی حقها
10- الدر المنثور فی تفسیر المأثور، جلد 6، صفحه 350.
11- همان.
12- البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 5، صفحه 657، حدیث 11614 / 4
13- البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 5، صفحه 657، حدیث 11612/ 2
14- البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 5، صفحه 657، حدیث 11615/ 5
15- پرتوی از قرآن، جلد 4، صفحات 77و 78
16. جابر از حضرت صادق (ع) درباره آیه: والفجر نقل کرد که فرمود منظور قائم است..البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 5، صفحه 650، حدیث 11587/ 1
17- شاید در این تعبیر: «بینکم در میان خود»، اشاره به معنایی باشد عامتر از قرابت نسبی و خویشاوندی، بنابراین شامل عموم محتاجان و محرومان می گردد و «رحم خویشاوندی » بدل می شود به «رحم اجتماعی اسلامی » برای سخن امام عدالت جهانی همین معنی مناسب است (پاورقی از کتاب الحیاه)
18- الحیاه با ترجمه احمد آرام، جلد 6، صفحات 693 و 694.
19- به یک معنی امام صادق (ع) این مطلب را تایید کرده اند: عبدالله بن فضل روایت می کند که گفت به امام جعفر صادق (ع) گفتم: یا بن رسول! چرا روز عاشورا روز معصیبت و غم و اندوه و گریه است ولی در روز رحلت پیامبر (ص) و روز شهادت حضرت زهرای اطهر، روز شهادت امیر المومنین (ع) و روز شهادت امام حسن (ع) این طور نیست؟
فرمود: روز شهادت امام حسین (ع) از سایر روزها بزرگتر است زیرا اصحاب کساء که گرامی ترین خلق خدا به شمار می رفتند پنج نفر بودند، اما هنگامی که امام حسین (ع) را شهید کردند کسی از اصحاب کساء باقی نمانده بود که مردم به وی دل خوش کنند بدین لحاظ است که مصیبت روز عاشورا از مصیبت تمام روزها بزرگتر است. (بحار، جلد 44، صفحه 269: باب 32: ان مصیبته صلوات الله علیه کان اعظم المصائب و ذل الناس بقتله )
20- الحیاه، جلد 6، صفحه 30.
21- بحار، جلد 45، صفحه 328.
22- البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 5، صفحه 657، حدیث 11615/ 5
منبع: آیه شماره دی ماه 89