عوامل پایدارى و جاودانگى نهضت عاشورا (5)

عوامل پایدارى و جاودانگى نهضت عاشورا (5)

نویسنده : على باقى ‏نصرآبادى

ه. عوامل سیاسى

1. بصیرت

شناخت روشن و یقینى از دین، تکلیف، پیشوا، حجّت خدا، راه دوست و دشمن، حق و
باطل «بصیرت» نام دارد. بصیرت و روشن‏بینى از صفات شایسته‏اى است که یک مسلمان درزندگى فردى و اجتماعى خود باید از آن برخوردار باشد. در مبارزات و فعالیتهاى سیاسى واجتماعى و موضع‏گیرى‏ها، جایگاه بصیرت روشنتر مى‏شود. حماسه‏آفرینان عاشورا،بى‏هدف و کورکورانه به کربلا نیامده بودند، آنان اهل بصیرت بودند، هم نسبت به درستى وحقانیت راه و رهبرشان و هم به اینکه وظیفه‏شان جهاد و یارى امام است و هم شناخت دشمنو حق و باطل. امام حسین(ع) از فرجام شهادت و آگاهانیدن یاران و همراهان خود کاملاً آگاهبود و از روى بصیرت و آگاهى در شب عاشورا در جمع یارانش فرمود:
«اینان مرا خواهند کشت و همه کسانى را که پیش روى من جهاد مى‏کنند. پس از غارت،خانواده مرا به اسارت خواهند برد …»
[60] استاد مطهرى معتقد است از جمله ارزشهاى مهمى که به قیام حسین(ع) قوام، پایدارى وجاودانگى همیشگى بخشیده است، روشن‏بینى است. ایشان مى‏گوید:
«یکى از چیزهایى که به نهضت حسین بن‏على(ع) ارزش زیاد مى‏دهد، روشن‏بینى است.روشن‏بینى یعنى چه؟ یعنى حسین(ع) در آن روز چیزهایى در خشت خام مى‏دید که دیگراندر آیینه هم نمى‏دیدند. ما امروز نشسته‏ایم و اوضاع آن زمان را تشریح مى‏کنیم، ولى مردمىکه در آن زمان بودند آن چنانکه حسین بن‏على(ع) مى‏فهمید مى‏فرماید، نمى‏فهمیدند.»
[61] به اعتقاد شهید مطهرى وجود یک درک قوى در نهضت حسینى باعث تقدس این نهضتشده است و این درک قوى، آن جریان پشت پرده ضد اسلامى امویان را که مردم ظاهربیننمى‏دیدند، مى‏دید ولى مردم ظاهربین و گول ظاهرخور و حمل به ظاهرکن، هیچ گونهتوجهى به این امور نداشته‏اند … حقیقتى بود که حسین(ع) درک مى‏کرد و دیگران درکنمى‏کردند. استاد مطهرى عدم روشن‏بینى و درک ضعیف عامه و فراموشکارى آنان را یکى ازعلتهاى مهم شهادت امام حسین(ع) مى‏داند.
[62]

2. امر به معروف و نهى از منکر

حیات و پایدارى و قوام جامعه اسلامى منوط به حساسیت مردم نسبت به احکام خدا ونظارت عمومى در امور والیان و مسؤولان و مردم عادى است. به این مسأله مهم اجتماعى ازبعد مکتب، «امر به معروف و نهى از منکر» گفته مى‏شود که از واجبات دینى بر عهده هرمسلمان است. امام حسین(ع) ضمن بیان انگیزه‏هاى قیام خودش، به این عنصر مهم اشارهدارد و مى‏فرماید: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بالْمَعْرُوفِ وَ انْهى‏ عَنِ الْمُنْکَرِ.»
[63] یکى از درسهاى نهفته در این سخن، آن است که فریضه امر به معروف و نهى از منکر، تنهادر تذکراتى نسبت به بعضى از گناهان جزیى از سوى افراد عادى خلاصه نمى‏شود، بلکه قیامبر ضد حکومت ستم و تلاش براى اصلاح ساختار سیاسى جامعه و تشکیل حکومتى براساس حق و قرآن نیز از مصادیق امر به معروف و نهى از منکر است، آن گونه که امامحسین(ع) حماسه عاشوراى خود را عبارت از همان دانست. استاد مطهرى در باره ارزش واهمیت والاى اصل امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى مى‏گوید:
«امر به معروف و نهى از منکر ارزش زیادى به نهضت حسینى مى‏دهد. به موجب همین عاملاست که این نهضت شایستگى پیدا کرده که براى همیشه زنده بماند. براى همیشه یادآورىشود و آموزنده باشد. البته همه عوامل، آموزنده هستند، ولى این عامل، آموزندگىبیشترى‏دارد.»
[64] استاد مطهرى در ادامه مى‏افزاید:
«امر به معروف و نهى از منکر، یگانه اصلى است که ضامن بقاى اسلام است. به اصطلاح علتمبقیه است. اصلاً اگر این اصل نباشد، اسلامى نیست … حسین بن‏على(ع) در راه امر به معروفو نهى از منکر یعنى در راه اساسى‏ترین اصلى که ضامن بقاى اجتماع اسلامى است کشته شد،در راه آن اصلى که اگر نباشد، دنبالش متلاشى شدن، تفرّق، تفکک و از میان رفتن و گندیدنپیکر اجتماع است».
[65] عنصر امر به معروف و نهى از منکر به نهضت حسینى ارزش داد، امام حسین هم به امر بهمعروف و نهى از منکر ارزش داد. امر به معروف و نهى از منکر، نهضت حسینى را بالا برد، ولىحسین(ع) این اصل را به نحوى اجرا کرد که شأن این اصل بالا رفت.»
[66]

3. اصلاح طلبى

جامعه‏اى که از معیارهاى اصیل دین و ملاکهاى ارزشى اسلام فاصله بگیرد، فساد درپیکره آن ریشه مى‏دواند و روابط انسانى و ارتباطات اجتماعى و آنچه میان حاکم و ملت پیشمى‏آید، دچار انحراف از صراط مستقیم مى‏شود. گسترش بى‏بند و بارى و رواج ظلم وحاکمیت پول و حیف و میل بیت‏المال مسلمین و تعرض بى‏مورد نسبت به زندگى و مال وجان مسلمانان و نبودن امنیت و عدالت، گوشه‏اى از این فساد اجتماعى است. راه فسادزدایىنیز اقدامهاى اصلاحى براى متقاعد کردن مسؤولان به رفتار عادلانه و اجراى دقیق قانون وعمل به کتاب و سنّت است. این نوعى حرکت اصلاح‏گرانه است که امام حسین(ع) نیز درنهضت خویش آن را دنبال مى‏کرد و بر اوضاع نابسامان اجتماع، صحه نمى‏گذاشت و مُهر
سکوت بر لب نمى‏زد. امام حسین(ع) در سخن معروف خویش با اشاره به این هدفاصلاحى، خروج خویش را با انگیزه اصلاح‏طلبى در امت پیامبر معرفى کرده است. امامحسین(ع) هدف از اصلاح‏طلبى خود را در طى نامه‏اى به عنوان وصیت‏نامه به برادرشمحمد حنفیه، به بیان شهید مطهرى این گونه بازگو مى‏کند:
«من مثل خیلى افراد نیستم که قیام و انقلابم به خاطر این باشد که خودم به نوایى رسیدهباشم، براى اینکه مال و ثروتى تصاحب کنم، براى اینکه به ملکى رسیده باشم. این را مردمدنیا از امروز بدانند (این نامه را در مدینه نوشت) قیام من قیام مصلحانه است. من مصلح درامت جدم هستم. قصدم امر به معروف و نهى از منکر است، قصدم این است که سیره رسولخدا را زنده کنم، روش على مرتضى را زنده کنم. سیره پیغمبر مُرد، روش على مرتضى مُرد،مى‏خواهم این سیره را و این روش را زنده کنم.»
[67] ایشان همچنین مى‏افزاید:
«هر مصلحى که موفق شود این چهار اصل را عملى سازد، افکار و اندیشه‏ها را متوجه اسلامراستین سازد و بدعتها و خرافه‏ها را از مغزها بیرون براند، به زندگى عمومى از نظر تغذیه ومسکن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان ببخشد، روابط انسانى انسانها را بر اساس برابرىو برادرى و احساس اخوت و همسانى برقرار سازد و ساخت جامعه را از نظر نظامات و مقرراتحاکم طبق الگوى خدایى اسلام قرار دهد به حداکثر موفقیت نایل آمده است.»
[68]

پی‌نوشت‌ها:

[60].موسوعه کلمات الامام الحسین، ص‏399.
[61].مطهرى، مرتضى، حماسه حسینى 2، ص‏84.
[62].مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج‏17، ص‏450 – 449.
[63].موسوعه کلمات الامام الحسین، ص‏291.
[64].مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج‏17، ص‏214.
[65].همان، ص‏235.
[66].همان، ص‏155.
[67].همان، ص‏188.
[68].مطهرى، مرتضى، نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص‏70

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید