نویسنده : مصطفى جعفرپیشه فرد
آسیبشناسى فرهنگ سیاسى عاشورا
پس از آفرینش عاشورا توسط شهیدان کربلا و تبدیل آن بهیک فرهنگ توسط اهلبیت(ع) این فرهنگ عظیم انسانى و ایندرخت برومند که سایههاى آن نه تنها بر زندگى شیعیان ومسلمانان، بلکه بر آفاق حیات بشریّت سایه خود را گسترانیدهاست و چهرههاى بزرگ ظلمستیزى چون گاندى را به تواضع دربرابر آن واداشته است، نیازمند صیانت و حفاظت بوده و هست؛صیانت در برابر امواج بنیان کن جهالتها و عداوتها، حفاظت ازآسیبهاى دوستان نادان و دشمنان دانا، تلاش و مجاهدت دربرابر فراموشى عاشورا یا اهداف آن، مقاومت در برابر تحریفاتگوناگون لفظى و معنوى. اکنون سؤالات مهمّى در ارتباط باپاسدارى از فرهنگ عاشورا مطرح است.
اوّلاً، این مسئولیت سنگین بر دوش چه کسى نهاده شده است؟چه فرد یا گروهى وظیفه حراست از عاشورا و آرمانهاى بلند آنرادارد؟
ثانیاً، حراست و پاسدارى چگونه انجام مىشود و شیوه آن چیست؟
در باره سؤال اول آنچه پیش از هر چیز به ذهن خطور مىکند، آنکه، تنها عاشوراشناسانند که توانایى حراست از آن را دارند، آن کس که با عاشورا بیگانه است، اهداف وآرمانهاى آن را نمىشناسد و یا به آن ایمان ندارد، چگونه مىتواند پاسدار عاشورا باشد؟
کسانى که با شناختى عمیق و ایمانى محکم، دل در گرو عاشورا و عاشورائیان دارند و ازصمیم جان با آهنگ «یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزاً عظیما»
[24] مترنمند، وظیفه حفاظت وپاسدارى را بردوش دارند. پس این مسئولیت بزرگ بر دوش عموم شیعیان، به ویژه عالماندینى سنگینى مىکند که نخست عاشورا را هر چه بیشتر و عمیقتر بشناسند، آنگاه به پاسدارىاز آن همّت گمارند. امّا در باره پرسش دوم و چگونگى پاسدارى از عاشورا، درجات ومراتب مختلفى را مىتوان در نظر گرفت؛ در درجه اوّل نکوداشت نام عاشورا و بزرگداشتشهیدان نینوا، وظیفهاى مهم و سنگین است. این مسئولیتى است که در توان توده مردممىباشد. اقامه مراسم عزا و برپایى خیمههاى عزادارى سالار شهیدان به راه انداختندستهجات و هیئات و غیره، مىتواند شکلهاى مختلفى از این مهم باشد و هر کدام به نوبهخود لازم و ضرورى است و نشانهاى از تقوا و تعظیم شعائر الهى و عبادتى بزرگ است که ازافضل قربات الىالله شمرده مىشود:
«و من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب»(حج/32).
در طول تاریخ این مجالس و محافل حسینى دشمنان فراوانى داشته است، یکى از آخرینآنها، تلاشهاى شیطانى رضاخان پهلوى در برچیدن مراسم عاشورا و محرّم و جلوگیرى ازمجالس روضهخوانى و تشکیل هیئات بود که در این تلاش ناکام ماند و طولى نکشید که درسراسر ایران اسلامى، حتى در مناطق سنّىنشین، مراسم سوگوارى خامس آل عبا(ع) بهشکلى با شکوهتر و گستردهتر، اقامه شد، بنابراین تضعیف مراسم سوگوارى و عزادارىحسینى(ع) به هیچ وجه جایز نیست.
البته اکنون دشمن به خوبى واقف است که فرهنگ عاشورا سدّى محکم و بنیادین درمسیر مطامع نامشروع وى است. و مانع از پایمال کردن منافع مادى و سرزمین و اقلیمى وفرهنگ و تفکر مسلمانان مىشود، بسیارى از حرکتهاى ضد استکبارى و استبدادى که درمیان ملتهاى مختلف به ویژه، ایران و لبنان و فلسطین رخ نموده، دقیقاً متأثّر از عاشورا وآرمانهاى کربلاست و چنانکه در پارهاى از کنفرانسها نیز رسماً اعلام شده، دشمن در فکر شکستن این بنیان مستحکم است امّا از آنجا که فرهنگ عزادارى و بزرگداشت عاشورا، دراعماق جان آحاد مردم رسوخ کرده است و دشمن امید چندانى در خاموش کردن این چراغندارد، راهکار اصلى و راهبرد اساسى او ضربه به اهداف اصلى فرهنگ عاشورا است،اینجاست که بحث حراست و آسیبشناسى دقیق فرهنگ عاشورا و شناخت عمیق بایدها ونبایدهاى مراسم نکوداشت کربلائیان ضرورتى مضاعف مىیابد و البته مرحله دوممسئولیت حفاظت و حراست از فرهنگ عاشورا، که پاسدارى از اهداف و آرمانهاى آن استو تودههاى مردم، به ویژه جوانان را با محتواى واقعى مصیبت نینوا آشنا مىکند، بر دوشعالمان و فرهیختگان و پرچمداران فرهنگ اصیل جامعه است. آناناند که باید آسیبها رابشناسند و جامعه را در جریان آنها قرار دهند و به شناخت و ایمان آنها از اهداف عاشورا وعوامل پیدایش مصیبت عظماى کربلا عمق بخشند. این وظیفه مهم عالمان دین است که بابدعتها و انحرافات جاهلان و کوتهفکران و تحریفات مغرضان و دشمنان به مبارزهبرخیزند و درخت تناور فرهنگ عاشورا را از بیم آسیبها و آفتها مصونیت بخشند:
«اذا اظهرت البدع فى امّتى فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله؛
[25]
آنگاه که بدعتها در امّت من بروز کرد، بر عالم است که علم خویش را آشکار کند. و گرنه لعنتخدا بر اوست.»
به فرموده امام صادق(ع) «عالمان وارثان انبیاء هستند» پس وظیفه پاسدارى از آموزههاىاهل بیت(ع) به ویژه کربلا و عاشورا بر دوش آنان است:
«فانّ فینا اهل البیت فى کلّ خلف عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویلالجاهلین؛
[26]
براى ما اهل بیت در میان هر نسلى، عادلانى است که تحریف افراطیان و دروغ مبطلان و تأویلجاهلان را از او دور مىسازند.»
در میان عالمان بزرگ، همواره چهرههایى عالىقدر بودهاند که به این مهم همتگماشتهاند و نگذاشتهاند، پیرایهها آسیبى جدّى بر فرهنگ عاشورا وارد کند. در همیندهههاى اخیر شخصیّتهاى فرزانهاى همچون حاجى نورى، حاج شیخ عباس قمى، آیهاللهبروجردى، امام خمینى، شهید مطهرى و رهبر معظم انقلاب را مىبینیم که پرچم پاسدارى ازفرهنگ عاشورا، را برافراشتهاند و مسیر حرکت تکاملى عاشورائیان را هموار ساخته وعالمانه و دلسوزانه، با هشدارهاى بهموقع خود، به آسیبشناسى فرهنگ عاشورا پرداختهاندو از سر سوز با گوشزد کردن پارهاى از کاستىها و انحرافات در مسیر عزادارى خامس آل عبا(ع) به آفتزدایى و اصلاح این شجره طیّبه همّت گماشتهاند.
با الهام از آنچه آن عزیزان فرهیخته، در گفتار و نوشتار خود، یادآور شدهاند، مىتوانبحث حفاظت و حراست و آسیبشناسى فرهنگ عاشورا را در دو بخش «بایدها» و«نبایدها»ى مراسم سوگوارى سالار شهیدان تنظیم کرد.
بخش اول: «نبایستههاى» فرهنگ عاشورا
عنوان «نبایستهها» طیفى از مسائل و موضوعاتى را تشکیل مىدهد که مراسم و محافلسوگوارى باید از آنها منزّه و مبرّا باشند. مرزها و حدودى که باید توسط همگان ازشرکتکنندگان و آحاد معمولى مردم تا بانیان و دستاندرکاران و مدیران و سخنرانان ومرثیهسرایان و مرثیهخوانان و غیره مراعات گردد و کسى اجازه تخطّى از آن را به خود ندهد.این مرزها و خطهاى قرمز شرعى – عقلى، پارهاى جنبه عملى و رفتارى دارد و پارهاى از آنهابیشتر به جنبههاى نظرى و فکرى ارتباط پیدا مىکند.
آنچه در پى مىآید، گزارشى مختصر از اهمّ این مرزها است.
1. ارتکاب گناه و تخلّف از شرع
عزادارى و سوگوارى در رثاى سیدالشهدا(ع) علىرغم پندارى که آن را به عصر صفویهنسبت مىدهد، از ضروریات مذهب اهل بیت(ع) است. طبق روایات متواترى که درصفحات گذشته، به گوشههایى از عناوین آنها اشاره شد، نکوداشت حادثه عاشورا و مصیبتکربلا، عبادتى بزرگ
[27] و به گفته امام خمینى(ره) از افضل قربات الى الله شمرده مىشود.
[28]ولى شرط اولیّه این عبادت عظیم، پرهیز از محرّمات الهى در انجام دادن آن است. مراسمعزادارى چنانچه با کار خلاف شرع و آمیخته با گناه و ارتکاب حرام باشد، نمىتوان براى آنچندان ارزشى قائل شد. به قول حاج میرزا حسین نورى(ره):
«مستحب هر چند بسیار بزرگ باشد با حرام هر چند در نظر بسیار محقّر باشد، نتواند معارضهکند و طاعت الهى را نتوان به وسیله امرى که سبب غضب و سخط اوست به جاى آورد و به آننزد خداوند تبارک و تعالى، متقرب شد بلکه مورد و محلّ تمام مستحبات آن فعلى است که بهحب ذات جایز و مباح باشد.»
[29]
بر اساس مبانى دینى، هدف توجیهگر وسیله نیست و تنها با استفاده از روشها وابزارهاى مجاز و مشروع است که اقامه مجالس و مراسم عزادارى عبادت شمرده مىشود و
این محافل را به اهداف والاى نهضت کربلا نزدیک مىکند. «انّما یتقبل الله منالمتقین.»(مائده/27) آن هنگام که فرزندان آدم قربانى کردند و قربانى یکى پذیرفته و از آنِدیگرى مردود شد هابیل، در پاسخ قابیل که او را به کشتن تهدید کرده بود، اعلام کرد: همانا«الله» از تقواپیشگان و پرهیزکاران مىپذیرد. این سخنى است که در همهجا، سارى و جارىاست، از جمله در مراسم حسینى و همچنانکه به بازرگان گفته مىشود: «الفقه ثم المتجر» بایدتمامى دستاندرکاران مجالس عزادارى خامس آل عبا و حسینیهها و هیآت، وظیفه خودبدانند که احکام فقهى و شرعى مربوط به این مجالس را فرا گیرند و دنبال کنند، تا مراسم آنها،داراى آثار ارزشمند معنوى باشد و بوى و عطر سیاست حسینى بگیرد. چگونه مىتوان دررثاى سیدالشهداء و مصائب جانسوز او، در ماتم نشست ولى مراسم او را با ارتکاب گناه سرپا نگه داشت. در حالى که خود آن حضرت، هدف از قیام خود را با فرزدق اینگونه درمیانمىگذارد:
«یا فرزدق، انَّ هؤلاء قوم لزموا طاعه الشیطان و ترکوا طاعه الرحمان، و اظهروا الفساد فىالارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا فى اموال الفقراء و المساکین و أنا اولى مَنْ قامبنصره دین الله و اعزاز شرعه و الجهاد فى سبیل الله تکون کلمه الله هى العلیا؛
[30]
امویان پیروى شیطان را برگزیده و طاعت رحمان را رها کردند. در زمین به رواج فسادپرداخته، حدود را باطل و شراب مىنوشند و اموال فقرا و مساکین را به یغما مىبرند و من از هرکس دیگر سزاوار ترم که به یارى دین و عزّتبخشى شرع و جهاد در راه خدا قیام کنم تا «کلمهالله» سرفراز و برافراشته شود.»
وقتى روح قیام حسینى، مبارزه با طاعت شیطان و فساد و گناه و چپاول دارائى مستمنداناست، چگونه مىتواند مجالس نکوداشت آن قیام، همراه با پیروى شیطان و تخلّف ازمقرّرات شرع و دین باشد؛ حال اگر مجالس سالار شهیدان با اموال نامشروع بر پا شود،وهزینههاى آن از طریق ربا، اجحاف به مردم، غصب اموال دیگران، رشوه، کمکارى، تضییعحقوق، نپرداختن خمس و زکات و حقوق شرعیه، تأمین گردد، اگر از طریق یغما بردناموالعمومى و چپاول بیتالمال، خیمه حسینى برافراشته گردد، آیا مىتواند وسیله تقرّبالى اللّه باشد؟
اگر مرثیهخوانان، از غنا و شیوههاى لهوى در مراسم عزادارى بهره جویند و به اسم سبکجدید و نوآورى، به سراغ سبکهاى نا مشروع بروند، چگونه مىتواند طاعت محسوب شود؟در حالى که به گفته شیخ انصارى(ره) ادلّه مشروعیت استحباب مرثیهسرایى و گریاندن،
نمىتواند مجوز ارتکاب غنا و لهو باشد و در برابر محرّمات قرار گیرد. ادله مستحبات چیزىرا مستحب مىشمرد که از راه مباح و مشروع تحقق یابد و فى نفسه، محرم نباشد اما هرگاهپاى گناه و خلاف شرع به میان آمد، استحباب آن کار نیز نفى خواهد شد.
[31]
طبق این معیار است که بر اساس مبانى فقهى، اگر صداى بلندگوى مجالس، مزاحمتبراى دیگران فراهم آورد، اگر عزادارى به گونهاى باشد که ضرر جسمى قابل ملاحظهاىبراى فرد داشته باشد و اگر گویندگان و سخنرانان و مرثیهسرایان و خوانندگان، به جعلاکاذیب بپردازند و بدون نقل از منابع معتبر تاریخى و مقتل قابل قبول، به قصّهپردازىمشغول شوند و به هدف جلب مستمع و راضى نگه داشتن مخاطب و پُر کردن مجلس، وکسب درآمد و شهرت به هر شیوه و روش و سخنى متشبّث شوند، در این قبیل مواردچگونهمىتوان مشروعیت این اعمال را امضا کرد، تا چه رسد به پذیرش استحباب ومقرّببودن آنها؟
آیا وظیفه و تکلیف شرعى گروههاى گرداننده و برپاکننده محافل حسینى آن نیست که بهمتون معتبر و مستندهاى صحیح مراجعه کنند، سطح معلومات و اطلاعات خود از مقاتل رابالا ببرند و با تحقیق و تتبّع، به این حرفه مقدّس و ارزشمند که پاداشى جز بهشت ندارد،مشغول شوند و آن را وسیله کسب مال و آبرو قرار ندهند؟ آیا این وظیفه مدیران فرهنگىجامعه و سیاست گذاران کلان در این بخش نیست که با توجه به بُعد تأثیرگذارى و اهمیتى کهمجالس سوگوارى دارد، در جهت ساماندهى ناهنجارىهایى که ذکر شد یا وجود دارد،اقداماتى انجام دهند؟ به نظر مىرسد: همچنانکه در سایر رشتههاى هنرى و فرهنگى،دستاندرکاران و تولید کنندگان این آثار آموزش کافى مىبینند، مىتوان مراکزى آموزشىفراهم آورد تا افراد دستاندرکار همچون شاعران و مدّاحان و نویسندگان و روضهخوانانو…به طور تخصّصى اطلاعات لازم در این بخش را فرا گیرند و با استفاده از آموزش زبانعربى و تاریخ صدر اسلام و حادثه کربلا و مقتلهاى مختلف و همچنین احکام فقهى مرتبطبا عزادارى و احادیث و روایات این باب و مطالب هنرى و اخلاقى لازم براى این رشتهها، بههر چه بهتر و با شکوهتر برگزار شدن مجالس عزادارى خامس آل عبا(ع) طبق شرع کمککنند. خود، عاشورا را بشناسند تا بتوانند به دیگران آن را بهتر معرّفى کنند.
حاج میرزا حسین نورى(ره) (م1320ه’ق) بیش از یک قرن پیش با دلى سوخته واردعرصه این جهاد بزرگ علمى شد و به مبارزه با نقل اکاذیب و مطالب بىپایه و اساس و غلوّآلود پرداخت و بىاعتبارى کتبى همچون اسرار الشهاده ومفتاح الجنان را به اثبات رسانید و وظیفه روضهخوانان را ایندانست که نه تنها مستند نقل خود را بگویند بلکه نباید به مجرّددیدن خبرى و حکایتى در یک کتاب به آن قناعت کنند.
[32] او با بیانپارهاى از نمونههاى دروغ از مصیبتها و قصّهها نوشت:
«الحق جاى گریستن است امّا نه بر این مصیبت بىاصل، بلکهدر گفتن چنین دروغ واضح و افترا بر امام(ع) در بالاى منبر ونهى نکردن آنان که متمکّنند از نهى کردن.»
[33]
حاج نورى از کذب خبرهاى مبالغهآمیزى همچونششصدهزار سوار و پانصد هزار پیاده اعلام کردن لشگر دشمن وتعداد مقتولین به دست سیدالشهدا(ع) را سیصد هزار و به دستابىالفضل(ع) را بیست و پنج هزار شمردن و روز عاشورا را هفتادساعت دانستن، پرده برداشت و به روضهخوانانى که بناىدرستکارى دارند، توصیه کرد: از اساتید اهل فنّ جویا شوند و بهاغواى شیطان، رسم تازه گویى نگذارند و از هر کتابى هر چندجُنگُ المزخرفات، نقل نکنند.
[34]
2. سست کردن پایههاى اجتماعى مذهب و دین
یکى دیگر از «نبایستههاى رفتارى» در مراسم عزادارى،پرداختن به کارهایى است که پایههاى اجتماعى مذهب را سستو تضعیف مىکند و آموزههاى دینى را در چشمان دوست ودشمن موهون و لرزان جلوه مىدهد. یکى از مرزهاى فقهىسوگوارى براى سالار شهیدان(ع) همین است که موجب وهنمذهب نشود.
[35] رفتارهاى موهون ممکن است، با صرف نظر ازوهنانگیز بودن، خود، فى نفسه، نیز حرام باشند و ممکن استخودشان، بدون توجّه به وهنانگیزى آنها، مباح و روا باشند. درهر حال وقتى شیوه سوگوارى و مطالب ارائه شده توسطگویندگان و مضامین القاء شده توسط مرثیهخوانان، به گونهاى بود
که موجب تحقیر دین و مذهب شد و آموزههاى دینى را غیرعقلانى و بىپایه و اساس معرّفىکرد، باید با حساسیّت کامل از این امور اجتناب کرد. به قول حاجى نورى وقتى سخنران هرقصّه و مطلب دروغ و راستى را با هم آمیخت و هر خبر بىپایه و اساس را بدون مراجعه بهاسناد معتبر نقل کرد یا از خود بافت، علاوه بر گناه و حرامى که مرتکب شده سبب وهنمذهب و افتضاح ملت گردیده است، گسترش این منکر بزرگ بدانجا مىانجامد که در کتبخود بنویسند: شیعه بیت کذب است.
[36] به گفته شهید قاضى طباطبایى؛ یکى از مضرّات اینکار، هر چند از روى محبّت نسبت به سیدالشهدا باشد، آن است که دشمنان تشیّع به خصوصوهّابىمسلکها، اصل تاریخ کربلا را به آن دروغها ضمیمه کرده و اساس صحیح را قیاس بهآن ناصحیحها کرده و انکار مىکنند، چنانچه ابنتیمیه حرانى حنبلى، با کمال بىحیایى اصلتاریخ و حادثه کربلا را انکار کرده و ادعا کرده سر مبارک سیدالشهدا(ع) را به شام نبردهاند و ازخاندان آن حضرت کسى را اسیر نکردهاند.
[37]
اگر مصلحانى چون حاجى نورى، یکصد سال پیش به موضوع وهن مذهب توجهکردند و همگان به ویژه عالمان را به مبارزه با برخى پدیدههاى عزادارى که موجب وهنمذهب مىشود، دعوت نمودند، در زمان حاضر که سطح علمى و آگاهى افکار عمومىِ مردم،به ویژه جوانان و دانشجویان، ارتقاء یافته است و درا ین عصر، که عصر ارتباطات نام گرفته وفنآورى اطلاعات بشر را قادر کرده، در زمانى بسیار اندک با استفاده از شیوههاى نوینرسانهاى و نرمافزارى هر پیامى را به دورترین نقاط زمین بفرستد، در چنین زمانى، هرگاهمطلبى بىپایه گفته یا نوشته شود، یا رفتارى ناصحیح و نامعقول از گروهى سر زند یا شعار ورثایى غلوآلود و شرکآمیز سرداده و خوانده شود، فوراً این قبیل شعار، گفتار، نوشتار و رفتاربه سراسر عالم مخابره مىشود و زمینه را براى دشمنانى که مترصد ضربه زدن و ایراد اتهام برمذهب اهل بیت(ع) و مسلمانان مىباشند، فراهم مىآورد و در نتیجه خسارات جبرانناپذیرى را بر جاى خواهد گذاشت که با اساس پیام عاشورا ناسازگار است.
به ویژه در حال حاضر که در پى وقوع انقلاب اسلامى، فرهنگ عاشورا، توان نیرومندخویش را در صحنه بینالمللى در مبارزه با قدرتهاى شیطانى و افشاى چهره واقعى استکبارجهانى به اثبات رسانیده است و آنان که منافع خود را با پیام حسین(ع) در خطر مىبینند،آمادهاند با هر بهانهاى سیل خروشان امواج تبلیغى خود را گسیل دارند و افکار عمومى جهانیان، به ویژه جوانان آرمانگراى مسلمان و حقّطلب را که اکنون در بسیارى از مناطقحسّاس همچون لبنان و فلسطین به سوى اهداف حسین(ع) جلب شده است، منحرف کنند وآنان را از دنبال کردن سیره و روش حسین(ع) مأیوس گردانند. بر اساس همین هوشمندى وزمانشناسى است که فقیهان بزرگى همچون امام خمینى(ره) عزادارىِ موهن مذهب را ناروادانسته و تحریم کردند. معمار جمهورى اسلامى با آنکه معتقد بودند عاشورا با همانسنتهاى سابق باقى باشد و دستهجات سینه زنى و نوحه خوانى به همان قوت خودش باشدو سینه زنى و نوحه خوانىها را رمز پیروزى ملّت مىشمرد و هشدار مىداد که قلمفرساها، بااسامى مختلف، شما را از این مسیر منحرف نکنند. با این همه نسبت به جهات غیر شرعىعزادارى حساس بود و مىفرمود:
«ما و هیچیک از دینداران نمىگوئیم که با این اسم هر کس، هر کارى مىکند خوبست.»
[38]
در همین ارتباط، از کارهاى ناروایى که بسیارى از اوقات وهن مذهب را نیز در پى دارد وپرهیز از آن ضرورى است. رقابتهاى ناسالمى است که گاهى میان دستهجات عزادارى وهیئتهاى مذهبى بروز مىکند و موجب دودستگى و پراکندگى مىگردد، چشم و هم چشمىدر محافل سوگوارى و عاشورائیان سمّ مهلک و کشندهاى است که اهداف عزادارى را زیرسؤال مىبرد و جوانان عاشق ابىعبدالله(ع) را دلسرد مىکند. میرزاى نائینى(ره) فقیه بزرگعصر مشروطیّت، در پاسخ استفتائى که از اهالى بصره و اطراف آن در باره به راه انداختندستهجات و مواکب عزادارى به ایشان رسیده بود، مىنویسد:
«بیرون آمدن دستهها در کوچه و خیابانها، از آشکارترین مصادیق عزادارى و رسانیدن پیامحسینى به دور و نزدیک است و اشکالى ندارد.»
ولى در ادامه تأکید مىکند:
«لکنّ اللازم تنزیه هذا الشعار العظیم عما لایلیق بعباده مثله من غناء او استعمال الات اللهو والتدافع فى التقدم و التأخّر بین اهل محلّتین و نحو ذلک و لو اتّفق شىء من ذلک فذلک الحرامالواقع فى البین هو المحرم و لا تسرى حرمته الى مواکب العزاء؛
[39]
لیکن لازم است، این شعار بزرگ از هر کار ناپسند که شایسته براى چنین عبادتى نیست، پاکباشد. از خوانندگى حرام و به کارگیرى ابزار لهو و رقابت دستهجات در جلو و عقب افتادن ازیکدیگر و نزاع بین دو محلّه و مانند آن باید پرهیز شود، اگر این قبیل اتفاقات و کارهاىناپسندى رخ دهد، حرام است، هر چند حرام بودن آن به حرکت دسته براى عزادارىسرایتنمىکند.»
این پاسخ که در 5 ربیع الاول 1345ه’ق تحریر شده، توسط ده نفر از فقهاء بزرگ همچونحضرات آیات حکیم، خویى و کاشف الغطاء نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
3. تحریف لفظى و معنوى عاشورا
از سر فصلهاى مهم نبایدهاى عاشورا که در بحث آسیبشناسى، مهمترین بخش راتشکیل مىدهد و به ابعاد مختلف فکرى و نظرى و اعتقادى عاشورا مربوط مىشود شناختتحریفات عاشورا و اطلاعرسانى نسبت به آن است. اهمیّت این بخش از آن رو است که بهاندیشه عاشورا و ابعاد سازنده آن پیوند مىخورد و تأثیرى ژرف در سرنوشت حال و آیندهجامعه دارد.
شخصیت فرهیخته و زمانشناسى که با دقت بر روى واژه «تحریف» بر این آسیبانگشت نهاد و ابعاد آن را تشخیص داد و معرّفى کرد، شهید آیتالله مطهرى(ره) است. از نگاهوى که به پیشتازى حاجى نورى در این موضوع تأکید دارد، اگر کارى کنند که یک جمله یانامه یا شعر مثلاً، آن مقصودى را که باید بفهماند، نفهماند و مقصود دیگرى را بفهماند، اینتحریف است.
البته تحریف همچنانکه در یک سخن عادى ممکن است رخ دهد، مىتواند در یکموضوع بزرگ اجتماعى رخنه کند، تحریف هر چند، نباید بشود و محکوم است ولى اگر درسخن عادى باشد، خطرناک نیست، چون به حیات و سعادت اجتماع ضربه نمىزند و درمسیر اجتماعى انحراف ایجاد نمىکند. ولى اگر یک موضوع اجتماعى بزرگ تحریف شود،مثلاً تحریف کردن شخصیتها، آنان که قولشان، عمل و خُلقشان براى مردم نمونهوحجّتاست، خیلى خطرناک است. حادثه کربلا، حادثهاى بزرگ است که در تربیت و خُلقو خوى مااثر جدّى دارد. حادثهاى که میلیونها نفر و قهراً میلیونها ساعت براى آن صرفمىشود ومبالغ هنگفتى هزینه مادّى آن مىگردد، تحریف در چنین حادثهاى ضررهاىجبرانناپذیر دارد.
در باره عوامل تحریف، استاد مطهرى(ره) از دو عامل: اغراض دشمنان و تمایل بشر بهاسطوره سازى به عنوان عوامل عمومى تحریف تاریخ که اختصاص به حادثه عاشورا ندارد،یاد مىکند، پس از آن عامل سومى به عنوان عامل خاصّ که تنها مربوط به حادثه کربلاست یادمىکند، عاملى که موجب گشت استفاده از هر وسیله و ابزار هر چند نامقدس تجویز شود..
براى رسیدن به هدفى مقدس عدّهاى گفتند: گریستن بر امامحسین(ع) هدفى مقدّس و منزهاست و براى رسیدن و انجام دادن آن، هر کارى مجاز و رواست، در نتیجه افرادى در اینقضیه دست به جعل و تحریف زدند.
[40]
سرفصل مهم دیگر در سخن شهید مطهرى(ره) در ارتباط با تحریف عاشورا، بحث انواعتحریف است. او تحریف را به دو گونه لفظى و معنوى تقسیم مىکند. تحریف لفظى، عوضکردن ظاهر یک چیز است، تصرّف در ظاهر گفتار و سخن دیگران و کم و زیاد کردن آن،تحریف لفظى است. تمامى قصّهها و حکایات بىپایه و اساس که در باره حادثه کربلا گفتهشده و در نقلهاى تاریخى غیر معتبر انعکاس یافته و در کتاب لؤلؤ و مرجان حاج میرزاحسین نورى(ره) به آن اشاره شده، از مصادیق تحریف لفظى عاشورا شمرده مىشود. امّاتحریف معنوى که صد بار خطرناکتر از تحریف لفظى است آن است که مثلاً یک جمله،بدون کم و زیاد کردن الفاظ آن، به گونهاى تفسیر و توجیه شود که درست بر خلاف و ضدّمعناى واقعى آن باشد. نمونه این تحریف را نسبت به روایت پیامبر اسلام(ص) «یاعمّارتقتلک الفئه الباغیه؛ اى عمار گروهى باغى و سرکش تو را مىکشند»، شاهدیم. درجنگصفّین وقتى عمار به دست لشگر معاویه به قتل رسید، یکمرتبه فریاد از همه جا بلندشد که معاویه و یارانش باطل و سرکشاند، چون قاتل عمّار مىباشند. اینجا بود که معاویهدست به تحریف معنوى روایت زد و اعلام کرد: ما کشنده عمار نیستیم، عمار را على(ع)کشت که او را به صفین آورد و موجب کشتنش را فراهم کرد. تحریف معنوى یک حادثهتاریخى به این است که علل و انگیزهها یا اهداف آن به گونهاى بیان و تفسیر شود که بر خلافاصل آن باشد.
پینوشتها:
[25]. اصول کافى، ج1، ص 54، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1362 ه’ ش.[26]. همان، ص 32.
[27]. شیخ عباسى قمى، منتهىالامال، ج1، ص 543، انتشارات ایران، امام خمینى.
[28]. استفتائات، ج2، ص28، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1372ه’ش.
[29]. لؤلؤ و مرجان، ص176.
[30]. موسوعه کلمات الامام حسین، ص336؛ تذکره الخواص، ص217.
[31]. ر.ک: المکاسب، ج 1، ص 309-308، کنگره برگذاشت شیخ انصارى، 1415 ه’ ق .
[32]. ر.ک: لولو و مرجان، ص 98 – 136 – 156 – 160 – 162.
[33]. همان، ص 170.
[34]. ر.ک: همان، ص 185-184-162.
[35]. ر.ک: امام خمینى، استفتائات، جلد، ص27 – 28.
[36]. نک به حاجى نورى لؤلؤ و مرجان، ص185 و 190.
[37]. ر.ک: سى نکته هزار ساله، ص117، شوراى سیاستگذارى ائمه جمعه، 1375ه’ش.
[38]. ر.ک: امام خمینى، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، تبیان، دفتر سوم، ص88 – 89 و 92 – 93.
[39]. نک به: سید حسین میرجهانى، البکاء للحسین(ع)، ص488 – 494.
[40]. ر.ک: حماسه حسینى، ص66 – 92، مجموعه آثار، ج7، صدرا، 1377ه’ش.
[41]. نک به: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج44، ص288 – 296. باب ثواب البکاء على مصیبته.
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27