عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (1)

عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (1)

نویسنده: محمدجواد رودگر

مقدمه

قیام قیامت آسا و حادثه ی حماسه آفرین کربلا از جامعیت و کمالی برخوردار است که آن را جهانی و جاودانه ساخته است و فراتر از زمان، زبان و زمین « بر عقل و دل» آدمیان القا و ابلاغ نموده است؛ چه اینکه از سرچشمه ی زلال الهی- انسانی، توحیدی و عدالت محورانه نشأت گرفته است و با فطرت انسان و سرشت او گره خورده است؛ چنان که در جریان « خلافت الهی» از آدم ابوالبشر علیه السلام براساس : « فتلقی آدم من ربه کلمات»(1)؛ ظهور یافت و در این سیر خلقت و خلافت « نوع انسان» با امام حسین علیه السلام عجین شد؛ زیرا چه مقصود از کلمات « اسمای الهی» باشد « و علّم آدم الاسماء کلها»(2)؛ و چه اسمای قدسی و نوری پنج تن آل عبا(3) همه ناظر بر موقعیت حسین بن علی علیه السلام در هندسه ی هستی و حدوث و بقای عالم وجود و « علت غایی» آفرینش است؛ آنچنان که علامه جوادی آملی فرمودند:« مراد از کلمات چیزی جز اسمایی که به آدم علیه السلام تعلیم شد، نبود؛ یعنی کلمات تلقی شده، ظاهراً جزء همان اسماء بود…»(4).
امام حسین علیه السلام از رهگذر اینکه مظهر اسماء جمال و جلال است، آینه دار طلعت دلبر و دلدار و از کلمات وجودی و تامه ی الهیه است؛(5) چه اینکه در جریان آفرینش، نقش آفرین و دارای موقعیت راهبردی است و از منظر تاریخ و جغرافیای فرهنگ و تمدن اصیل اسلامی یا تاریخ به عنوان ظرف زمان و به عنوان ظرف « معرفتی» و جغرافیای اسلامی- انسانی و اطلس معارف و آموزه های ناب اسلامی و بر مبنای حدیث نبوی« حسین منی و انا من حسین»(6)، امام حسین علیه السلام در بقاء و استمرار اسلام اصیل و ابدیت و جاودانگی تفکر ناب دینی و اندیشه ی زلال اسلامی نقش محوری و برجسته داشته اند؛ به گونه ای که برخی از متفکران، اسلام را «محمدی (ص)الحدوث و حسین البقاء» دانسته و « انا من حسین» در آموزه ی نبوی را به همین نکته ی بسیار لطیف و عمیق تفسیر کرده اند؛ زیرا در قیام کربلا و « نهضت عاشورا» که حلقه ی وصل بعثت، غدیر و ظهور امام مهدی(عج) است(7)، دو جنبه ی « اثبات و سلب» در احیای اسلام ناب و اصلاح اندیشه ی مسلمین نسبت به اسلام، نبوت و امامت و بعثت و ولایت ظهور یافت:

الف) نفی و نقد آنچه به نام اسلام مطرح بود؛

ب) اثبات و احیای آنچه از اسلام به نسیان و فراموشی سپرده شده بود؛ چه اینکه در خطبه ها و نامه های امام حسین علیه السلام چنین جنبش و جهشی، نیز احیای سنّت اصیل اسلامی( ایجابی- آرایشی) و اماته و میراندن بدعت ها ( سلبی- پیرایشی) کاملاً مشهود است و از رازهای قیام کربلا و فلسفه های نهضت حسینی به شمار می رود که فرمود:«… انا خرجت طلب الاصلاح فی امه جدی…»(8) یا « فان السنّه قد امیت و انّ البدعه قد احییت»(9)؛ پس تاریخ و جغرافیای طبیعی و معرفتی « اسلام ناب» وابسته و همبسته به نهضت حسینی است و نگاه ژرف و آگاهانه به چنین قیام جاودانه ای یک ضرورت علمی، عقلی و تاریخی است و بایسته و شایسته است که اصحاب فکر و ارباب اندیشه از منظرهای گوناگون و با رهیافت های معرفت شناختی، ارزشی شناسی، جامعه شناختی و فلسفه ی تاریخی و … به این قیام توجه نمایند و نقش « انسان کامل» را در احیا و ابقای « اسلام کامل» یا تأثیر بنیادین عنصر امامت و ولایت را در خلوص، توانمندی و کارآمدی توحید و عدالت به عنوان دو مؤلفه ی محوری اسلام ناب محمدی (ص) درک و دریافت نمایند و از دل حادثه ی عظیم عاشورا، دانش و ارزش، جهان بینی و ایدئولوژی، حکمت علمی و عملی، سلوک و سیاست، جهاد و اجتهاد، عقلانیت و معنویت، معرفت و شریعت و تربیت و عدالت ناب اسلامی را استنباط نمایند تا کمال و جامعیت اسلام ناب در جوهره ی قیام حسینی تجلّی گردد که چنین قیامی تنها یک حادثه و پدیده ی تاریخی در یک ظرف زمان و مکانی و نقطه جغرافیایی خاص نبود، بلکه « کربلا» همه ی هستی و هسته ی فرهنگ و تمدن پویا و پایای اسلامی است و اگر « قیام عاشورا» بدون تحریف، انحراف، ارتجاع فکری، التقاط اندیشی، تحجر و جمودگرایی، عوام اندیشی و سطحی نگری، واپس گرایی و … و با تعمّق و ژرف نگری، درست اندیشی و توجه همه جانبه و به انگیزه ها، اهداف، ریشه های پیدایش و گسترش و مسائل و مصائب، چهره های حماسی و تراژیک و صفحه های سفید و سیاه و ضیاء و ظلمت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، به یقین هماره الگوی فراگیر و اسوه ی حسنه ای برای همه ی آزادگان و آزادی خواهان و طالبان معرفت و معنویت و تربیت و عدالت خواهد شد و « گفتمان عاشورایی» فرا زمانی، فرا زمینی و فرا زبانی می تواند نقش احیاگرانه و اصلاح طلبانه در حیات انسانی داشته باشد و فرمول « کل ارض کربلا، کل شهر محرم و کل یوم عاشورا» را فرمول« انسانیت و تکامل» علم و عقلانیت، ایدئولوژی و تکنولوژی و تعالی و توسعه و الگوی عدالت فکری، اخلاقی و عملی و قسط فردی و اجتماعی قرار دهد و شاید یکی از رازهای ذکر امام حسین علیه السلام از سوی همه ی پیامبران الهی و یادسپاری امامان معصوم علیه السلام در همین نکته نهفته باشد که قیام کربلا، سنت و مکانیسم تحول و تکامل و گفتمان تفکر اصیل دینی و اخلاق ناب اسلامی و دکترین مدیریت و حکومت مبتنی بر « عدالت اجتماعی» است و انسان منهای عاشورا انسان منهای انسانیت و حریت و عدالت است؛ لذا در نوشتار حاضر به یکی از وجوه قیام کربلا که « راز ماندگاری» و « اسرار جاودانگی» و « فلسفه ابدیت» پایانی و مانایی آن است، با رویکردهای تاریخی، کلامی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی می پردازیم و البته به صورت مجمل و فهرست وار به رازها و اسرار ماندگاری و گسترش امواج نهضت کربلا در دو بخش نظری- علمی و عملی- عینی اشاراتی خواهد شد و به همین دلیل با مقدمه حاضر در دو جنبه یاد شده، بحث را به پیش می بریم و نتیجه گیری می کنیم:
1. راز مانایی و گسترش امواج قیام کربلا از جنبه ی نظری- معرفتی؛
2. اسرار جاودانگی نهضت عاشورا از حیث عملی- عینی؛
3. نتیجه گیری.

1. عوامل مانایی و پایانی نظری- علمی

ناگفته نماند که تحلیل ماهوی قیام کربلا و بررسی عقلانی- واقعی چرایی و چگونگی نهضت عاشورا ما را به سوی عوامل علمی و نظری ماندگاری قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام رهنمون می کند که به برخی از آنها در ادامه اشاره می کنیم.

1-1. توحید بودن قیام کربلا

امام حسین علیه السلام انسان کامل و مظهر ولایت مطلقه و تجلّی توحید علمی و عینی است که دعای عرفه آن امام همام آکنده از « معرفه الله» و توحید الهی داشتن و « عبدالله» بودن اوست و حادثه ی کربلا ظهور عینی انگیزه، اندیشه، بینش و گرایش توحیدی آن امام علیه السلام می باشد؛ یعنی امام علیه السلام برای خدا، در راه خدا و به یاد خدا قیام کرد و از آغاز تا انجام و بدأ تا ختم نهضت، شعار و عمل او حکایت از توحید داشت که جمله ی « لا معبود سواک»(10) پس از شیر خوردن و از روی اسب به زمین افتادنش در میدان جهاد و شهادت و یا قبل از آن، در دل کارزار، نماز عاشقانه و موحّدانه را برپا داشتن و از « الله اکبر» و « بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله»(11) سخن گفتن، اوج توحید معرفتی و معرفت توحیدی امام علیه السلام و خلوص تمام در برابر معبود است و از « رضی الله رضانا اهل البیت»(12) حرف زدن نیز از توحید و عبودیت حکایت می نماید؛ بنابراین نهضتی که دارای « روح توحیدی» است، ماندگار و پایاست و هرگز، مردن، زوال و فروپاشی در آن راه ندارد؛ لذا توحیدی بودن نهضت از رازهای ماندگاری است.

2-1. قیام کربلا قرآنی بود( قرآنی بودن قیام کربلا)

اباعبدالله الحسین علیه السلام در نامه ای به بزرگان کوفه نوشتند:« انا ادعوکم الی کتاب الله و سنّه نبیه»(13)؛ یعنی ایشان فلسفه و راز قیام خویش را دعوت به قرآن و سنت نبوی (ص)اعلام می نمایند و چون قرآن کتاب جاودانه و ابدی خدای سبحان است و قیام کربلا نیز دارای روح و صبغه ی قرآنی است، از ابدیت برخوردار است؛ چنان که خدای سبحان در باب قرآن فرمود:« انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون».
خداوند متعال نهضت کربلا را همچون تعبیر این آیه، ابدی و جاودانه ساخت؛ علاوه بر اینکه امام علیه السلام، عدل و عینیت قرآن کریم است و « قرآن ناطق» که در صراط احیای « قرآن صامت»، جهاد و ایثار می نماید و از جان پاک و نورانی اش برای صیانت از قرآن و ارزش های قرآنی می گذرد، می فرماید:« فلعمر ما الامام الا العامل بالکتاب…»(14)؛ لذا امام علیه السلام برای تحقق اندیشه و بینش قرآن و دانش و گرایش قرآن در همه ساحت های فردی- اجتماعی، تربیتی- اخلاقی و سیاسی- اقتصادی مجاهده می کند و « خون دلش» را هدیه ی دوست می نماید و به لقاء ربّ چشم می دوزد تا قرآن زنده بماند؛ چنان که فرمود:« فمن کان باذلاً مهجته موطناً علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصبحاً ان شاء الله»(15) و چنین نهضت با چنان رویکردی که « قرآن محض» باشد، به یقین دارای ویژگی ابدیت و بقامندی است… .

پی نوشت ها :

1. بقره: 37.
2. بقره: 31.
3. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 1، صص 133-134 و 147-148.
4. تفسیر تسنیم؛ ج 3، ص 430.
5. ر.ک: تفسیر صافی؛ ج 1، ص 106. تفسیر تسنیم؛ ج 3، صص 430-437 و تفسیر نمونه؛ ج 1، صص 197-199.
6. اسدالغایه؛ ج 2، ص 20 و بان سعد؛ ترجمه الامام الحسین علیه السلام؛ ص 137.
7. ر.ک: محمدرضا حکیمی؛ قیام جاودانه؛ ص 81-82.
8. بحارالانوار؛ ج 44، ص 329 و مناقب ابن شهر آشوب مازندرانی؛ ج 2، ص 89.
9. بحارالانوار؛ ج 44، ص 340.
10. مقتل مقرم؛ ص 357.
11. بحارالانوار؛ ج 45، ص 53.
12. همان؛ ص 367.
13. بحارالانوار؛ ج 44، ص 340.
14. ارشاد مفید؛ ص 204.
15. اللهوف؛ ص 26.

منبع: نشریه کنگره امام حسین علیه السلام و مقاومت ج3

عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (2)

عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (3)

عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (4)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید