نویسنده: فرزانه وطن نواز
امام سوم شیعیان، با بصیرت و نیک اندیشی و آینده نگری در تاریخ بشریت، توانست دشمن و فتنه هایش را بشناسد و انسان ها را در طول تاریخ جهان از خواب غفلت بیدار سازد. این ویژگی، همه را متحیر کرده است و حتی دشمن که گمان داشت همه نقشه هایش عملی و حساب و کتاب هایش درست است و حتی باهوش ترین انسان ها نمی تواند آنها را نقش بر آب کند، از این همه هوش و ذکاوت حسین (علیه السلام) انگشت تعجب به دهان گرفت.
خطر از آنجا آغاز شد که معاویه در سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری، تلاش کرد و در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. خود او اولین کسی بود که با پسرش بیعت کرد. حسین بن علی بن ابی اطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد. با مرگ معاویه در سال 60 هجری، پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید در نامه ای به حاکم مدینه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت بگیر… از بزرگان قریش آغاز کن و اولین آنان حسین بن علی باشد. چون حاکم مدینه از امام حسین (علیه السلام)بیعت خواست، حضرتش در پاسخ گفت: «ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم، و یزید فاسد می گسار و آدم کش است؛ مثل من با مثل او بیعت نکنند.»(1) در سخنی دیگر فرمود: و اسلام به پایان می رسد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود…»(2)
مسعودی می نویسد: یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون نگه می داشت و می گساری می کرد… در دوران حکومت او غنا در مکه و مدینه رواج پیدا کرد و لوازم لهو و لعب استفاده می شد و مردم آشکارا می گساری می کردند. وی درباره رفتار او با رعیت می گوید: فرعون در کار رعیت، از او ع ادل تر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصف تر بود.(3)
امام حسین(علیه السلام) چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت، درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه، دو روز مانده به آخر رجب سال 60 هجری، همراه اهل بیت (علیه السلام) و یاران خود راهی مکه شد.
آن حضرت در وصیتی به برادرش محمدبن حنیفه، هدف از خروج خویش را چنین بیان فرمود: «حقیقت آن است که من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم (ص) اراده دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابی طالب (علیه السلام) رفتار کنم.»(4) ایشان پنج روز بعد، در شب جمعه، سوم شعبان به مکه وارد شد.
آری و این همه حکایت از بصیرت و ذکاوت امام حسین (علیه السلام) در شناخت دشمن و فتنه هایش است. درسی بزرگ تر از آنچه در روز عاشورا به ما داد و نشانی است از حقانیت امامت و ولایت آن امام بزرگوار.
در بحث فتنه شناسی امام حسین (علیه السلام) شنیدن سخنی از ایشان، این موضوع مهم را برای ما روشن تر می سازد.
حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) روز عاشورا در ضمن سخنانی، دشمنان اهل بیت (علیه السلام) را این گونه توصیف کرد و فرمود:
شما سرکشان امت، پشت کنندگان به قرآن، همدم های شیطان، گروهی معصیت کار، تحریف کنندگان قرآن، نابود کننده سنت ها، قاتلان فرزندان انبیا و… هستید. شما فرزندان و پیروان معاویه هستید و هدف شما فقط از بین بردن ماست.(5)
پی نوشت ها :
27.ابن طاووس علی بن موسی، اللهوف، ص11.
28. بحارالانوار، ج44، ص385.
29.مسعودی ف مروج الذهب، صص 77-78.
30. بحارالانوار، ج44، ص 329.
31. بحارالانوار، ج45، ص8.
منبع:گلبرگ 120