درباره ضرورت امامت بعد از پیامبر می گویند که چون حجت الهی باید تمام شود و مردم حجت داشته باشند پس امامت لازم است. در حالی که در دوران غیبت کبری وقتی می گوییم حجت کیست و ما باید دین خود را از که بگیریم با این که امام زمان غایب است می گویند از فقها. خوب کسی می گوید این حرف را پس از رحلت پیامبر بزنید و فقها را هم بعد از رحلت پیامبر حجت بدانید و دیگر نیازی به امام نیست؟

درباره ضرورت امامت بعد از پیامبر می گویند که چون حجت الهی باید تمام شود و مردم حجت داشته باشند پس امامت لازم است. در حالی که در دوران غیبت کبری وقتی می گوییم حجت کیست و ما باید دین خود را از که بگیریم با این که امام زمان غایب است می گویند از فقها. خوب کسی می گوید این حرف را پس از رحلت پیامبر بزنید و فقها را هم بعد از رحلت پیامبر حجت بدانید و دیگر نیازی به امام نیست؟

قبل از این که اصل جواب را بیان نماییم تذکر چند مطلب به عنوان مقدمه کوتاه و خلاصه ضروری به نظر می رسد:
الف: از نظر شیعه همانگونه که مقام نبوت یک مقام و منصب الهی می باشد که باید از طرف خداوند به انبیاء و رسولان داده شود, مقام و منصب امامت نیز چنین است یعنی امام که جانشین پیامبر است باید توسط شخص پیغمبر به اذن و دستور خداوند معین و نصب بشود و اهمیت این مساله به حدی است که خداوند متعال به پیامبرش می فرماید: « یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»[1] یعنی: ( ای پیامبر آنچه بر تو نازل شد (مساله جانشینی امیرالمومنین) تبلیغ کن و به مردم برسان و اگر تبلیغ نکنی رسالت الهی را تبلیغ نکرده ای) یعنی اگر پیامبر اکرم موضوع امامت و امام بعد از خودش را به مردم بیان نکند گویا اصلا به وظیفه و رسالت خودش عمل نکرده است. و در آیه دیگر مساله امامت و ولایت را اکمال دین و اتمام نعمت می داند و می فرماید: « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»[2] یعنی (امروز با بیان مساله خلافت و امامت و تعیین امام بعد از پیامبر دین خاتم کامل گردید و نعمت بر شما تمام گردید) و نیز در احادیث آمده است که: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»[3] یعنی ( هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرگ‌اش از نوع مردن جاهلیت است).
ب: ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ « علوم و معارف را از یک طریق رمزی و غیبی که بر ما مجهول است از پیغمبر گرفته اند»[4] یعنی امیرالمومنین از پیامبر و امامان بعدی از امیرالمومنین ـ علیهم السلام ـ و این خیلی بالاتر و اصلا قابل مقایسه نیست با مجتهدان و فقهاء و دانشمندانی که اسلام را از روی فکر و استدلال های عقلی و نقلی و بر اساس اجتهاد و استنباط از منابع دینی از قبیل کتاب و سنت شناخته است و جایزالخطاء می باشند.
د: دلیل لزوم و ضرورت وجود امام و حجت الهی در هر عصری تنها و صرفا اتمام حجت بر خلق نیست که با شوون امام معصوم و ابلاغ احکام به واسطه علماء حجت بر مردم تمام شود بلکه گذشته از مسایل و آثار تشریعی آثار تکوینی و خیلی از مسایلی که بر ما پوشیده است دارد چنانچه در روایات وارد شده که: « لولا الحجه لساخت الارض باهلها»[5] یعنی( اگر وجود حجه خدا در زمین نباشد زمین اهل‌اش در خود فرو خواهد برد) و چنانچه در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی ـ علیه السلام ـ روایت شده می خوانیم که به واسطه شما اهل بیت باران نازل می گردد و به واسطه شما آسمان برپا است و امثال این تعبیرات. و لذا در زمان غیبت هم انسان ها نیاز به وجود امام و حجت الهی دارند همان گونه که در زمان حضور نیاز دارند و لو در زمان غیبت از دسترسی ظاهری به آن حضرت محروم باشند و بر اساس بیان پیامبر اکرم که فرمود: « انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکم بهما لن تضلوا ابدا, لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»[6]ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ عدل قرآن هستند و هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض بر پیامبر وارد شوند و مادامی که انسان ها به آن دو تمسک نمایند گمراه نخواهند شد. یعنی همانگونه که بشریت و انسانیت همیشه و الی الابد نیاز به قرآن دارند از ائمه طاهرین نیز بی نیاز نخواهند بود و لو احیانا امکان دسترسی مستقیم به حجت الله وجود نداشته باشد مثل دوران غیبت.
از توجه و دقت در نکات چهارگانه که ذکر گردید جواب سوال مورد نظر خود به خود روشن خواهد شد, زیرا آن گونه که توضیح دادیم که امام و مقام امامت تنصیصی است و امام را پیامبر اکرم باید به دستور خدا معین نماید و امام معصوم در تمام شئون پیامبر غیر از نبوت جانشین آن حضرت اند و علوم ائمه علومی مخصوص و ویژه بوده و از راه خاص ائمه به آن نائل می گردند و اینکه بالاخره ائمه معصومین عدل قرآن است و دلیل لزوم وجود امام در هر عصری تنها قیام حجت و بیان احکام نیست, هیچ شخص و شخیصتی در شرایط عادی که دسترسی به معصوم امکان دارد نمی تواند جایگزین امام معصوم بشود و اصلا چنین اشخاصی با چنان مقامات علمی و عملی که ذکر کردیم وجود ندارد که جای امام معصوم را بگیرد و این که گفته می شود در زمان غیبت به علماء مراجعه شود و در مسایل شرعی و مبتلا به گفته های فقهاء عظام حجت است در شرایط عادی نبوده و در صورتی است که دسترسی به امام معصوم به دلایلی وجود نداشته باشد. و آن هم در بعضی از شئون امام مثل بیان احکام که مستفاد از آیات و روایات است و مثل قضاوت و بعضی از امور دیگر که علما و فقها با مهارت و آگاهی و تخصصی که دارند احکام و وظایف مکلفین را با اجتهاد و استنباط از آیات و روایات به دست می آورند و این هرگز به این معنی نیست که علما و فقها جای ائمه ـ علیهم السلام ـ را می گیرند و با وجود فقها از ائمه دیگر بی نیاز می شویم در حالی که علوم تمام علما در تمام اعصار و در تمام ابواب احکام و مسائل علمی قطره از اقیانوس بی کران علوم خدادادی اهل بیت بوده و می باشد.

پی نوشت ها:
[1]. سوره مائده, آیه67.
[2]. سوره مائده, آیه3.
[3]. دلایل الصدوق, ص13-6.
[4]. امامت و رهبری علامه شهید مطهری, ص52.
[5]. مستدرک سفینه البحار, ج5, ص278.
[6]. بحار الانوار, ج2, ص285, کتاب سلیم بن قیس, ص201, کمال الدین, ص64.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید