سوال به شکل کلی و مبهم مطرح شده است به گونه ای که دو احتمال در آن داده می شود، برای این که جواب وافی و کامل به آن بدهیم هر دو احتمال آن را مطرح نموده و به هر کدام به طور جداگانه پاسخ می دهیم:
الف. ممکن است مقصود از سئوال مورد نظر این باشد که چرا امامت و رشته آن به امام دوازدهم ـ علیه السلام ـ ختم شد، به این معنا که چرا امام مهدی ـ علیه السلام ـ مثل بقیه امامان امامت اش سیر طبیعی پیدا نکرد و بعد از او امام دیگر نیامد تا بحث غیبت و محرومیت مردم در طول تاریخ پیش نیاید؟ زیرا وقتی سلسله امامت به یک نفر خاتمه پیدا نکند و طبق معمول بعد از این که امامی شهید می شود و یا رحلت می کند امام دیگری جایش را می گیرد، مردم برای همیشه از حضور امام و حجت خدا بهره مند می گردند؟!
ب. ممکن است مقصود از سئوال مورد نظر این باشد که چرا بعد از دوران امامت امام زمان ـ علیه السلام ـ بعد از ظهور امام دیگری نیست و امامت با حکومت آن بزرگوار بعد از ظهور پایان می یابد؟!
در پاسخ به احتمال اول که ظاهراً مقصود هم همین باشد، باید گفت: مناصب و مقاماتی که انسان ها به طور کلی ممکن است به آن ها دست یابند، بر اساس یک محاسبه دقیق می باشد که ممکن است خیلی از اسرار و حکمت های آن از ما پنهان باشد و یا لا اقل نسبت به آن بی توجه هستیم. در این که افراد در هر قسمتی از زندگی و در مسائل مختلف آن به اندازه استعداد، لیاقت و ظرفیت وجودی خودش بروز و ظهور می کنند جای هیچ گونه تردیدی وجود ندارد و واقعیت های خارجی در اجتماعات شاهد این مدعا است، همه به وضوح می بینیم که منصب ها و مقامات موقت در اداره امور مردم در یک کشور و حتی یک استان و شهرستان به افرادی واگذار می گردد که توان اداره یک مملکت و یا شهر و محله را دارند و اساس اداره و مدیریت زندگی بشر و حتی در بعضی حیوانات بر همین بنا استوار است که در واگذاری هر پست و مدیریتی توانایی و استعداد اشخاص در نظر گرفته می شود.
در خصوص امامت که از مهم ترین شئوون زندگی بشر در بخش های مختلف مربوط به دین و دنیای انسان ها است، لحاظ و رعایت این اصل یعنی شایستگی و دارا بودن اوصاف رهبری و پیشوائی انسان ها بیش از هر چیزی دیگر ضروری و لازم است. مسلما کسانی می توانند به مقام امامت و رهبری جوامع بشری آن هم در بالاترین حد آن که مقام خلیفه اللهی است برسند که دارای اوصاف و خصوصیات و ویژگی های فوق العاده باشند که دیگران فاقد آن هستند و این اوصاف و شایستگی را خداوند متعال بر اساس علم ازلی خود به همه امور می داند و لذا بر اساس حکمت و مصلحت ربوبی که برخاسته از علم ازلی او به امور است به بعضی از افراد واگذار فرموده است و این که به کسانی دیگر واگذار نکرده، قطعا شایستگی و ظرفیت آن مقام را نداشته اند و اینکه عده انبیاء و اوصیاء خصوصاً امامان ـ علیهم السلام ـ مشخص و محدود اند، قطعا به خاطر محدودیت افراد شایسته و صالح که بتوانند به این مقامات برسند می باشد و در واقع این که رسول مکرم اسلام در جاهای متعدد و در زمان های مختلف می فرمود: «… امامان بعد از من دوازده نفراند که نه نفر آن ها از فرزندان حسین اند که خداوند علم مرا به آن ها عطا فرموده و فهم مرا، پس وای بر کسانی که با آن ها بغض و عداوت بورزند.»[1] به این معنا است که افراد شایسته برای امامت که خداوند آن ها را بر اساس لیاقت و شایستگی به رهبری مردم بعد از من انتخاب کرده است دوازده نفر هستند، زیرا ممکن است خیلی کسانی پیدا بشوند که ادعای امامت بکنند و یا عده ای آن ها را امام بپندارند و یا شبهه بکنند که چرا امام نشدند و یا امامت چرا محدود به عده خاصی شده اند، که در حقیقت شایستگی برای این مقام را نداشته و ندارند و لذا نمی توانند امام باشند.
اما اگر مقصود از سوال مورد نظر احتمال دوم باشد که بعید به نظر می رسد، در پاسخ آن باید گفت که: بر اساس روایات، بعد از ظهور امام زمان ـ علیه السلام ـ بحث رجعت ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ مطرح است و همه امامان و یا بعضی از آن بزرگواران رجعت خواهند فرمود و امامت و حکومت می کنند. و لذا با این وضعیت دیگر سئوال مورد نظر جایی ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امامت و رهبری، شهید مطهری.
2. امامت، آیه الله مکارم شیرازی.
پی نوشت:
[1]. منتخب الاثر، آیت الله صافی گلپایگانی، ص 72، حدیث 18.