در ضمن توضیح دو نکته،به پاسخ این سئوال اشاره می شود:
الف) عصمت امامان ـ علیهم السلام ـ از طریق ادله عقلی و آیات قرآنی و روایات معتبر در نزد شیعه و سنی قابل اثبات است که ما در این جا صرفاً به بیان یکی از ادله عقلی عصمت امامان اکتفا می گردد و در مورد سایر ادله منابع موجود را معرفی می شود.
امامت به معنای استمرار وظایف و شئون نبوت به جز تلقی وحی است. یعنی امام جانشین و خلیفه پیامبر در همه شئون و وظایف پیامبر به جز شأن تلقی وحی و ابلاغ آن به مردم است. یکی از مهم ترین شؤون پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مرجعیت دینی مردم است. امام با چنین شأنی باید در مقام تبیین و توضیح احکام الهی و سنت نبوی از هر گونه خطا و انحراف عمدی و سهوی مصون و محفوظ باشد، وگرنه نقض غرض پیش آمده، و هدف تشریع احکام و بعثت انبیاء تحقق نخواهد یافت. بنابراین همان ادله که عصمت انبیاء را اثبات می کند، بر عصمت امام نیز دلالت دارد.
و به بیان دیگر: امامت به معنای جانشینی در جمیع شئون انبیاء به جز دریافت و تلقی وحی است. یکی از شئون انبیاء مساله رهبری اجتماع و حکومت است و شأن دیگر مرجعیت دینی است، این شأن به تعبیر شهید مطهری به معنای کارشناسی اسلام است، اما نه در حد یک مجتهد، بلکه کارشناسی که از طرف خدا علوم الهی را از پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گرفته و از او به معصوم بعدی منتقل کرده است.
با توجه به خاتمیت دین اسلام و این که تمام آن چه را موردنیاز انسان درجهت سعادت دنیوی و اخروی اوتا روز قیامت است، اسلام تأمین می نماید و با توجه به این که پیامبر اکرم در طول رسالت خویش، شخصاً چنین فرصتی را نداشتند که اسلام رابا عمق معارف اعتقادی و جزئیات دستور العمل ها و احکام فقهی آن که شامل جمیع شئون مختلف زندگی بشر می شود، بیان کنند و از طرفی دیگر امکان ندارد که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دین خدا را به صورت ناقص بیان کرده باشد، در حالی که قرآن، اسلام را به عنوان دین جامع و کامل معرفی می کند. «الیوم اکملت لکم دینکم[1]».
بنابراین باید در میان اصحاب پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ انسان یا انسان هایی باشند که اسلام را به صورت کامل از آن حضرت فرا گرفته و بعد از او به توضیح و تبیین آن بپردازند و چنین اشخاصی باید معصوم باشند.[2]
بدون چنین اشخاصی که با برخورداری از عصمت به تبیین و توضیح احکام دین بپردازند، سخن از دسترسی مردم، به دین خالص و کامل الهی نمی توان به میان آورد وغرض از بعثت تحقق نخواهد یافت، به همین جهت اهل سنت در مسایل جدیدی که برای آن ها پیش می آید، از آن جا که به اسلام شناس معصوم اعتقاد ندارند به استفاده از قیاس و استحسانات ظنی و گمانی روی آوردند.
ب) از آن چه در نکته اول توضیح داده شد معلوم می شود که عصمت در شخص امام و کسی که منصب خلافت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را دارد لازم است همان گونه که در انبیاء این چنین است و هیچ گونه دلیلی عقلی و یا نقلی که بتواند ضرورت عصمت همه اطرافیان امام و به ویژه فرزندان او را به اثبات برساند وجود ندارد و اصولاً هیچ گونه ملازمه بین عصمت امام و عصمت فرزندان غیر امام او وجود ندارد بلکه فرزندان و سایر بستگان امام مثل سایر مردم هستند.در عین این که در انتخاب راه و مسیر زندگی آزادند، تبعیت و پیروی از امام معصوم بر آن ها واجب می باشد که اگر چنان چه راه صواب و صلح در پیش گرفتند به سعادت می رسند و چنان چه راه معصیت و نافرمانی در پیش گیرند مثل بقیه گمراهان و انسان های عاصی با آنان معامله خواهد شد و هیچ تفاوتی با بقیه مردم ندارند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ پژوهشی در عصمت معصومان، حسن یوسفیان و احمد شریفی.
2ـ امامت و رهبری، شهید مطهری.
پی نوشت ها:
[1] مائده/3
[2]. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص47 تا 72.