عصمت، نیرویی است که انسان را، از انجام خطاها باز می دارد. و این نیرو در خدمت پیامبران و امامانـ علیهم السلامـ قرار داده شده است و آنها از تمام گناهان کبیره و صغیره و دیگر خطاها مصون میباشند،کسی که از این خطا گناه مصون است، معصوم نامیده میشود.
حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در مورد عصمت میفرماید:«از آنجا که در آفرینش، مردمان و نیروهای آنان آن چه که به طور کامل به مصالح شان، رساند وجود نداشت، و آفریدگار برتر از آن بود، که به چشم ظاهر دیده شود که ارتباط مستقیم با وی برقرار گردد، چاره ای جز این نبود که فرستاده ای معصوم؛ بین او و آدمیان، واسطه گردد. و امر و نهی الهی را به ایشان رساند.»[1] ما شیعیان اعتقاد داریم، کسی که در مصدر کار نگهداری مردم می باشد و راهنمای آنان به سوی خداوند می باشد، باید چهره ای خدایی داشته باشد و باید از هر گناهی بری و مصون باشد، چرا که:
الف ـ ارجحیت داشتن بر مردم: اگر کسی، خود خطاکار باشد آیا می تواند، دیگران را از خطا و لغزش حفظ کند و آنها را از خطر گمراهی نجات دهد؟
ب ـ معصوم باید حافظ شریعت باشد: زیرا ظاهر قرآن متضمن کننده ی شریعت نیست. و همچنین از سنت و احادیث نبوی، معلوم نمی شود جمیع احکام شرع و از اجماع است نیز معلوم نمی شود زیرا اجماعی که معصوم در میان نباشد، چنان چه بر هر یک خطا جایز است، بر مجموع نیز، جایز است. پس باید امام معصوم داشته باشیم.
ج ـ منافات با گفته خداوند: اگر از امام خطایی سرزد، واجب خواهد بود که مردم، بر او انکار کنند و این منافی وجوب اطاعت امام است. که خداوند فرموده است: ]اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الأمر منکم[[2] اگر اولی الأمر معصوم نباشد، این را چون اطاعت از امر خدا می داند، امر ایشان بر مردم واجب می شود، که او را اطاعت کنند. و این امر خلاف، نمی تواند هم طاعت باشد و هم معصیت. در کتاب عقائد الامامیه آمده است: «عصمت امام مانند پیامبران است; از جمیع رذایل و فواحش، چه در باطن و چه در ظاهر، از سن طفولیت تا موت، عمدی و یا سهوی.»[3] همچنین در کتاب نهج الحق آمده است: «امامیه، نظرشان این است، امامان که آنها هم مانند پیامبران معصومند، از جمیع قبایح و فواحش، از کوچکی تا مرگ، عمدی و یا سهوی، و حال امامان مانند حال نبی اکرم(ص) می باشد.»[4] و همچنین در کتاب تاریخ الامامیه آمده است: «عصمت امامان، چه در گناه کوچک است و چه در گناهان بزرگ.»[5] و علامه مجلسی می فرمایند. امام معصوم است، از جمیع گناهان صغیره و کبیره، از اول عمر تا آخر عمر، خواه عمدی و یا سهوی.»[6] و شیخ صدوق در کتاب اعتقادات می فرمایند: «اعتقاد ما در انبیاء و رسل و ائمه، آن است که ایشان معصوم و مطهراند. از هر زشتی و گناه و عیبی و هیچ گناه صغیره و کبیره از ایشان صادر نمی شود. و معصیت خداوند، نخواهند کرد. و آنچه خدا امر کرده است، ایشان را به آن، انجام می دهند، چه به آن مأمور شده اند.»[7] شیخ طوسی در کتاب الشافی می فرمایند: «امامان از بدو تولد مانند انبیاء، مصون از هر خطا و اشتباهی هستند چه بزرگ و چه کوچک.»[8] سید مرتضی علم الهدی در تنزیه الأنبیاء در مورد عصمت امامان می فرمایند: «ارتکاب صغیره و کبیره، پیش و پس از پیامبری، برای پیامبران، جایز نیست. زیرا متضمن وضع مردم از قبول دعوت و گفته های ایشان بوده، و موجب عدم حصول اطمینان روحی، نسبت به ایشان می گردد. لازم است امامان نیز، از هر صغیره و کبیره ای، پیش و پس از امامت، منزه و پیراسته باشند. زیرا شرایط در هر دو حال (امامت و نبوت) یکی است.»[9] و در جای دیگر فرموده اند: «از پیامبران هیچ گناهی سر نخواهد زد، همچنین از امامان، زیرا در آن صورت، آنها مستوجب نکوهش و عقاب هستند.»[10]
حال در خاتمه، با احادیثی چند سخنانمان را می آراییم. امام رضا(ع) فرمودند: «امام از گناهان پاک و از عیب ها برکنار است.»[11] پیامبر اکرم(ص) فرمود: که جبرئیل مرا خبر داد از کاتبان اعمال امیرالمؤمنین علی (ع) که گفته اند: «از روزی که با آن حضرت مصاحب شده ایم، تا حال گناهی بر آن حضرت ننوشته ایم.»[12]
حضرت امام صادق(ع) در وصف امامان می فرمایند: «از لغزش ها محفوظ اند و از هرگونه زشتی و زشت کاری، مصون.»[13]
همچنین در حدیثی دیگر می فرمایند: «ما ترجمان فرمان خداییم، ما جماعتی معصوم هستیم.»[14]
از طرفی ما باید امامان را بیش از این بشناسیم و مطالعاتمان را عمق بخشیم و در پرتو همین دانش است که به مقام و شأن امامان پی می بریم و چون تحقیق کنیم در می یابیم امام که معصوم است عصمت او ناشی از آن است که تقوای او در حد اعلاست و چون باطن گناه را می بیند، به فکر انجام گناه نمی افتد او می داند گناه همانند سم است که آدمی را از پای در می آورد و کدامین عاقل با اختیار سم محلک می خورد؟!
امام صادق ــ علیه السلام ـ فرمودند: خداوند متعال انسان هایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد و تولد آن ها را پاک و بدن های آنان را پاکیزه گردانید و آنان را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خویش قرارداد، نه به جهت طلبی که از خداوند داشته باشند بلکه چون خداوند در هنگام خلقت می دانست که از او فرمانبرداری می کنند و او را عبادت می نمایند و هیچ گونه شرکی نسبت به او به روا نمی دارند پس اینان به واسطه فرمانبرداری از خداوند به این کرامت و منزلت والا در نزد خداوند، نائل شده اند.[15]
پی نوشت ها:
[1]. یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت و معصومان، ص 19.
[2]. نساء/ 59.
[3]. مظفر، محمد رضا، عقاید الامامیه، ص 54.
[4]. حلی، چاپ دارالحجره، ص 164.
[5]. عبداله فیاض، چاپ مطبوعات، ص 157.
[6]. مجلسی، محمد باقر، امام شناسی، حیاه القلوب، انتشارات سرور، ص 49.
[7]. ص/ 70.
[8]. طوسی، تلخیص الشافی، ص 191.
[9]. علم الهدی، سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ترجمهی امیر سلیمانی رحیمی، ص 32، چ آستان قدس رضوی.
[10]. همان.
[11]. محمدی ری شهری. میزان الحکمه، ج 8، ص 3811.
[12]. کراجکی، کنز الفواید، ص 162.
[13]. محمدی ری شهری. میزان الحکمه، ج 8، ص 3811.
[14]. همان.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج10، ص 170.