نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
صبر قتل صبر
ایستادگى،مقاومت و پایدارى.مقابله با عواملى که انسان را از تلاش در راه هدف بازمىدارد، تحمل سختیها و ناگواریها به خاطر پیروز شدن و انجام وظیفه.
در حادثه کربلا،زیباترین جلوههاى صبر و پایدارى در راه عقیده و تحملمشکلات مبارزه ترسیم شده و سبب ماندگارى و جاودانگى آن حماسه و پیروزىابدى آن گروه اندک بر دشمنان انبوه شده است،همانگونه که قرآن کریم مىفرماید:«کممن فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله و الله مع الصابرین»[1] و امیر مؤمنان«ع»فرمود:«الصبریهون الفجیعه»[2] مقاومت،فاجعه و حادثه سخت را آسان مىکند.از سوى دیگر،براىمؤمنان،بر عامل غلبه بر سختیهاست و هر چه میزان تحمل بیشتر باشد،سختى مصیبتکاسته مىشود و پروردگار نیز موهبت صبر را به مؤمنان عطا مىکند و به فرموده امامصادق«ع»،خداوند صبر را به اندازه مصیبت بر دلها وارد مىکند:«ان الله ینزل الصبر علىقدر المصیبه».[3]در حماسه عاشورا، «صبر»هم در گفتارها و شعارها و هم در عملها و رفتارها مشهوداست،هم در شخص سید الشهداء«ع»،هم در عترت و یاران صبور و وفادارش.امامحسین«ع»آنگاه که مىخواست از مکه به قصد عراق خارج شود،خطبهاى خواند که درضمن آن آمده است:«رضى الله رضانا اهل البیت،نصبر على بلائه و یوفینا اجرالصابرین».[4] رضایت و پسند ما خانواده،همان رضاى الهى است،بر بلا و آزمون او صبرمىکنیم،او نیز پاداش صابران را به ما عطا مىکند.در یکى از منازل میان راه نیز،با توجهدادن همراهان به سختى مسیر و استقبال از نیزهها و شمشیرها و نیاز میدان عاشورا به دلیرمردانى مقاوم و شکیبا بر زخم و مرگ و شهادت،فرمود:«ایها الناس! فمن کان منکم یصبرعلى حد السیف و طعن الاسنه فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا».[5] اى مردم!هر کدام از شما کهتحمل تیزى شمشیر و ضربت نیزهها را دارد با ما بماند،وگرنه برگردد! یاران آن حضرتنیز همانگونه بودند که او مىخواست.در میدان«صبر»،پایدار ماندند و بر تشنگى،محاصره،هجوم دشمن،کمى یاران و شهادت همرزمان مقاومت مىکردند و از خوشحالىدر پوستخود نمىگنجیدند.حتى بعضىشان روز عاشورا خوشحالى و شوخىمىکردند و مىگفتند:میان ما و بهشت،جز ساعتى جنگ و تحمل ضربت تیغها و نیزهها وتیرها نیست و پس از آن،بهشت جاودان الهى است.ابا عبد الله«ع»نیز آنان را چنانبار آورده و تعلیم داده بود که پایدارى را پل عبور به بهشت بدانند.روز عاشورا به آنانچنین خطاب کرد:«صبرا بنى الکرام!فما الموت الا قنطره تعبر بکم عن البؤس و الضراءالى الجنان الواسعه و النعیم الدائمه…»،[6] مقاومت!اى بزرگ زادگان،که مرگ،پلى است کهشما را از رنج و سختى به سوى بهشتهاى گسترده و نعمتهاى ابدى عبور مىدهد.درسصبر را،حتى به اهل بیتخویش مىداد و آنان را در مقابل شهادت خویش،دعوت بهشکیبایى و تحمل مىکرد و این که گریبان چاک نزنند و صورت نخراشند:«انظروا اذا اناقتلت فلا تشققن علی جیبا و لا تخمشن وجها».[7]خود امام بر کشته شدن و داغ فرزندان ویاران صبر کرد،خواهر صبورش زینب،صبورانه بار این حماسه خونین را به دوش کشیدو لحظه لحظه حوادث کربلا،جلوههاى مقاومت و پایدارى بود.حتى آخرین کلماتسید الشهدا«ع»نیز در قتلگاه که بر زمین افتاده و با پروردگارش مناجات مىکرد،حاکى ازهمین روحیه بود:«صبرا على قضائک».[8]
*********
ضریح
محفظهاى که روى قبر مطهر سید الشهدا«ع»و امامان و امامزادگان دیگر قرار دارد.
ضریح،هم به معناى گور،قبر بىلحد و مغاکى است که در میان گور سازند،براى مرده،شکاف میان گور یا در یک جانب آن یا شکاف،هم به معناى خانه چوبین و مشبک و یا ازمس و نقره و جز آن که بر سر قبر امامى یا امامزاده سازند.[9] در روایات است که«ضراح»،جایى در آسمان چهارم،در برابر کعبه است،خانهاى براى پروردگار.[10]در فرهنگ دینى،ضریح قبور اولیاء خدا مقدس و متبرک است و آن را مىبوسند وکنارش به زیارت مىپردازند و هنرمندان و صنعتگران مسلمان در ساختن و پرداختنضریح،ظریفکاریهاى جالبى دارند.در عرف رایج میان علاقهمندان سید الشهدا«ع»،تعبیر«ضریح شش گوشه»بار عاطفى خاصى دارد و دلها را به سوى خود جذب مىکند و شوقشیعه را به زیارت آن ضریح مطهر بر مىانگیزد.
*********
طبل
از ابزار تحریک روحیه رزمى در میدانهاى جنگ در سابق.در کربلا هم طبل جنگنواخته مىشد.در تعزیههاى عاشورا،با نواختن طبل،همه از برگزارى تعزیه خبر مىشدندو گرد مىآمدند.شیپور و طبل،براى گردآورى تماشاگر بوده است.دهل نیز مىگویند.
*********
طشتگذارى
مراسم سنتى در عزادارى ایام عاشورا که عمدتا در شهرستان اردبیل برگزار مىشود وطشتهاى آب را در مساجد و حسینیهها مىآورند و رمزى از«فرات»است.«…نشانهها ومظاهرى که نماینده محیط خاص است،مثل وجود طشت آب و چند ساقه گیاه،به نشانهرودخانه و نخلستان…»[11] این نشان مىدهد که در تعزیه عاشورا،استفاده از سمبلها رواجداشته و دارد.در توضیح بیشتر این سنت مرسوم در اردبیل،در مطبوعات نوشتند: «اینمراسم از سه روز مانده به محرم در مسجد جامع،مسجد اعظم و سپس در مساجد دیگراجرا مىشود.طشتها را بالاى سرها مىگیرند و مسجد را دور مىزنند،سپس در داخل آنهاآب مىریزند.مردم دست به طشت و آب آن مىزنند و نوعى بیعت با امام حسین«ع»استو حمایت از عباس«ع».آب طشتها را مردم در شیشههایى براى شفا و تبرک برمىدارند.
این سنت از حادثه جوانمردانه آب دادن امام حسین«ع»به سپاه حر در روز 27 ذیحجهگرفته شده که آب مشکها را در طشتها ریختند و تمام لشکر حر و اسبان آنها را سیرابکردند.این سنتسمبولیک،تاسى از اقدام سالار شهیدان است.»[12] به این مراسم،«طشتگردانى»هم مىگویند.[13]
*********
طف
«طف»،سرزمینى است از نواحى کوفه در طریق دشت،که قتلگاه حسین بن على«ع»
در آن بوده است.سرزمین مزبور،دشتى است نزدیک آبادانى و در آن چندین چشمهجارى است،از قبیل:صید،قطقطانه،رهیمه،عین جمل و غیره.موضعى است نزدیککوفه.و هر زمین عربى که مشرف بر زمین آبادان عراق است.»[14]«منطقهاى نزدیک کربلا که از قدیم به نام طف معروف بوده است.معناى لغوى آن«سرزمین مرتفع»است.طف،مشرف بر عراق بوده است.این منطقه در اطراف کوفه ونزدیک فرات است و در آنجا چشمههایى بوده که محل آب برداشتن نگهبانان پاسگاههاىمرزى در زمان شاپور بوده که پشتخندقهاى حفر شده بودند.»[15]در مجموع،به سرزمین کوفه و کربلا و آن مناطق گفته مىشود و در ادبیات و آثارشعرى عرب و مراثى سید الشهدا«ع»از«سرزمین طف»«روز طف»،«کشتگان طف»و«طفوف»بسیار یاد شده است و کنایه از همان کربلاست.در حدیث،از قول پیامبرخدا«ص»آمده است که فرزندم حسین،غریب و تشنه و تنها در سرزمین طف کشتهخواهد شد:«ولدى الحسین یقتل بطف کربلا غریبا وحیدا عطشانا….»[16]
*********
طفلان مسلم
محمد و ابراهیم،دو فرزند مسلم بن عقیل بودند که در حادثه کربلا اسیر شدند.ابن زیاددستور داد آن دو را زندانى کردند.این دو نوجوان نابالغ مدت یک سال در زندان بودند.
سپس با کمک«مشکور»،پیرمرد زندانبان که هوادار اهل بیت بود،شبانه از زندان گریختند.
شب به خانه زنى پناه بردند که شوهرش در سپاه ابن زیاد بود.وقتى شوهرش«حارث»
فهمید،آن دو را کنار رود فرات برد و بىرحمانه سر از تنشان جدا کرد و پیکرشان را درفرات افکند و سرهاى آن دو را براى دریافت جایزه،نزد ابن زیاد برد.[17] در کنار فرات درچهار فرسنگى کربلا شهرى است به نام مسیب که نزدیک آن آرامگاه آبادى است که گویندقبر محمد و ابراهیم،پسران مسلم بن عقیل داخل آن است.[18]
*********
الظلیمه الظلیمه
ظلیمه،آنچه از انسان به ناحق و ظالمانه بگیرند،آنچه را که نزد ظالم درخواستمىکنى.[19] کلماتى حاکى از ظلم و ستمى که بر امام حسین«ع»از سوى امت روا شد.اینتعبیر،در زیارت ناحیه مقدسه آمده و اینکه ذو الجناح،اسب سید الشهدا«ع»پس ازکشته شدن امام، همهمهکنان و اشکریزان و بىصاحب به سوى خیمهها مىآمد،در حالىکه مىگفت:«الظلیمه الظلیمه لامه قتلت ابن بنت نبیها»،[20] داد از دست امتى که پسر دخترپیامبر خود را کشتهاند.
*********
عاشورا
روز دهم محرم،روز شهادت سالار شهیدان و فرزندان و اصحاب او در کربلا.عاشورادر تاریخ جاهلیت عرب،از روزهاى عید رسمى و ملى بوده و در آن روزگار،در چنینروزى روزه مىگرفتند،روز جشن ملى و مفاخره و شادمانى بوده است و در چنین روزىلباسهاى فاخر مىپوشیدند و چراغانى و خضاب مىکردند.در جاهلیت،این روز را روزهمىگرفتند.در اسلام،با تشریع روزه رمضان،آن روزه نسخ شد.گفتهاند:علت نامگذارى.
روز دهم محرم به عاشورا آنست که ده نفر از پیامبران با ده کرامت در این روز،موردتکریم الهى قرار گرفتند.[21]
در فرهنگ شیعى،به خاطر واقعه شهادت امام حسین«ع»در این روز،عظیمترین روزسوگوارى و ماتم به حساب مىآید که بزرگترین فاجعه و ستم در مورد خاندان پیامبر انجامگرفته و دشمنان اسلام و اهل بیت این روز را خجسته شمرده به شادى مىپرداختند، اماپیروان خاندان رسالت،به سوگ و عزا مىنشینند و بر کشتگان این روز مىگریند. امامصادق«ع»فرمود:«و اما یوم عاشورا فیوم اصیب فیه الحسین«ع»صریعا بین اصحابه واصحابه حوله صرعى عراه».[22]عاشورا روزى است که حسین«ع»میان یارانش کشته برزمین افتاد،یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند.امام رضا«ع»فرمود:«منکان عاشورا یوم مصیبته و بکائه جعل الله عز و جل یوم القیامه یوم فرحه و سروره».[23]،هرکس را که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه باشد،خداوند قیامت را روز شادى او قرارمىدهد.در«زیارت عاشورا»در باره این روز غمانگیز که امویان آنرا مبارک مىدانستند،آمده است:«اللهم هذا یوم تبرکت به بنو امیه و ابن آکله الاکباد…».
امامان شیعه،یاد این روز را زنده مىداشتند،مجلس برپا مىکردند،بر حسین بنعلى«ع»مىگریستند،آن حضرت را زیارت مىکردند و به زیارت او تشویق و امرمىکردند و روز اندوهشان بود.از جمله آداب این روز،ترک لذتها،دنبال کار نرفتن،پرداختن به سوگوارى و گریه،تا ظهر چیزى نخوردن و نیاشامیدن،چیزى براى خانهذخیره نکردن،حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و…است.[24]
در دوران سلطه امویان و عباسیان،شرایط اجتماعى اجازه مراسم رسمى و گسترده درسوگ ابا عبد الله الحسین را نمىداد،اما هر جا که شیعیان،قدرت و فرصتى یافتهاند،سوگوارى پرشور و دامنهدارى در ایام عاشورا به راه انداختهاند.در تاریخ است کهمعز الدوله دیلمى اهل بغداد را به برگزارى مراسم سوگ و نوحه براى سید الشهدا«ع»وادارساخت و دستور داد که بازارها را ببندند و کارها را تعطیل کنند و هیچ طباخى غذایى نپزد وزنان سیاهپوش بیرون آیند و به عزادارى و نوحه بپردازند.این کار را چندین سال ادامه دادو اهل سنت نتوانستند جلوى آن را بگیرند،چون که حکومت،شیعى بود.[25]
از قرنها پیش،«عاشورا»بعنوان تجلى روز درگیرى حق و باطل و روز فداکارى وجانبازى در راه دین و عقیده،شناخته شده است.حسین بن على«ع»در این روز،با یارانىاندک ولى با ایمان و صلابت و عزتى بزرگ و شکوهمند،با سپاه سنگدل و بىدینحکومتستم یزیدى به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایى وآزادگى و حریت مبدل ساخت. عاشورا گر چه یک روز بود،اما دامنه تاثیر آن تا ابدیتکشیده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته که همه ساله دهه محرم و بویژهعاشورا،اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت،حسین بنعلى«ع»مىگردد و همه،حتى غیر شیعه،در مقابل عظمت روح آن آزاد مردان تعظیممىکنند.عاشورا،نشان دهنده معناى«حسین منى و انا من حسین»بود که دین رسول خدابا خون سید الشهدا آبیارى و احیا شد.به تعبیر امام خمینى«ره»:«عاشورا،قیام عدالتخواهانبا عددى قلیل و ایمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگربود…»،.[26]«اگر عاشورا نبود،منطق جاهلیت ابو سفیانیان که مىخواستند قلم سرخ بر وحى وکتاب بکشند و یزید،یادگار عصر تاریک بت پرستى که به گمان خود با کشتن و به شهادتکشیدن فرزندان وحى امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام«لا خبرجاء و لا وحى نزل»بنیاد حکومت الهى را برکند، نمىدانستیم بر سر قرآن کریم و اسلامعزیز چه مىآمد.»[27]
امام حسین«ع»که به دعوت اهل کوفه از مکه عازم این شهر بود تا به شیعیان انقلابىبپیوندد و رهبرى آنان را به عهده گیرد،پیش از رسیدن به کوفه،در کربلا به محاصرهنیروهاى ابن زیاد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسلیم و بیعت با حکومت غاصب وظالم یزیدى را بپذیرد،سپاه کوفه با او جنگیدند.حسین و یارانش روز عاشورا،لب تشنه،با رشادتى شگفت تا آخرین نفر جنگیدند و به شهادت رسیدند و بازماندگان این قافلهنور،به اسارت نیروهاى ظلمت درآمده به کوفه برده شدند.هفتاد و دو تن یاران شهید او،بزرگترین حماسه بشرى را آفریدند و یاد خویش را در دل تاریخ و وجدان بشرهاىفضیلتخواه،ابدى ساختند.[28]به تعبیر یکى از نویسندگان معاصر:«عاشورا،مائده بزرگ روحانسان است در تداوم اعصار،تجسم اعلاى وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار،صلابتشجاعت انسان است در تجلیگاه ایمان،طواف خون است در احرام فریاد،تجلى کعبهاست در میقات خون،نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست در کاروان دراز آهنگ زندگیها وعبورها،عاشورا،باز خوان تورات و انجیل و زبور است در معبد اقدام، ترتیل آیات قرآناست در الواح ابدیت،خون خداست جارى در رگهاى تنزیل،حنجره خونین کوه«حرا»ست در ستیغ ابلاغ،درگیرى دوباره محمد«ص»است با جاهلیت بنى امیه و شرکقریش،تجدید مطلع رجزهاى«بدر»است و«حنین»،انفجار نماز است در شهادت وانفجار شهادت است در نماز،تبلور شکوهزاد جاودانگى حق است در تباهستان نابودباطل،هشدار خونین حسینیههاست در معبر اقوام،فریاد گستر انسانهاى مظلوم است درهمه تاریخ،دست نوازش انسانیت است بر سر بى پناهان،رواق سرخ حماسه است درتاریکستان سیاهى و بیداد، قلب تپنده دادخواهان است در محکمه بشریت،طنین بلندپیروزى است در گوش آبادیها، عطشى است دریا آفرین در اقیانوس حیات،«رسالتى»
است بزرگ بر دوش«اسارتى»رهایى بخش،عاشورا آبروى نمازگزاران است و عزتمسلمانان،و سرانجام،عاشورا رکن کعبه است و پایه قبله و عماد امت و حیات قرآن وروح نماز و بقاى حج و صفاى صفا و مروه و جان مشعر و منا.و عاشورا،هدیه اسلاماست به بشریت و تاریخ…».[29]
*********
عاشورا در نظر دیگران
تاثیرى که حادثه کربلا و قیام حسین بن على«ع»بر اندیشه مردم جهان،حتى غیرمسلمانان داشته،بسیار است.عظمت قیام و اوج فداکارى و ویژگیهاى دیگر امام و یارانشسبب شده که اظهار نظرهاى بسیارى درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشتهباشند.نقل سخنان همه آن کسان کتاب قطورى مىشود.بویژه که برخى از نویسندگانغیر مسلمان مستقلا کتاب درباره این حادثه نوشتهاند.در اینجا تنها تعدادى اندک از ایننظرها(از مسلمانان و غیر مسلمانان)آورده مىشود:.[30]
مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) :من زندگى امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام ابدقتخواندهام و توجه کافى به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده استکه اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسینپیروى کند.
محمد على جناح(قاعد اعظم پاکستان) :هیچ نمونهاى از شجاعت،بهتر از آنکه امامحسین از لحاظ فداکارى و تهور نشان داد در عالم پیدا نمىشود.به عقیده من تماممسلمین باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کردپیروى نمایند.
چارلز دیکنز(نویسنده معروف انگلیسى) :اگر منظور امام حسین جنگ در راهخواستههاى دنیایى بود،من نمىفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه اوبودند؟پس عقل چنین حکم مىنماید که او فقط بخاطر اسلام،فداکارى خویش راانجام داد.
توماس کارلایل(فیلسوف و مورخ انگلیسى) :بهترین درسى که از تراژدى کربلامىگیریم، اینست که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند.آنها با عملخود روشن کردند که تفوق عددى در جایى که حق با باطل روبرو مىشود اهمیتندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى که داشت،باعثشگفتى من است.
ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى) :آیا قلبى پیدا مىشود که وقتى درباره کربلاسخن مىشنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غیر مسلمانان نیز نمىتوانندپاکى روحى را که در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انکار کنند.
فردریک جمس :درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگرى این است که در دنیااصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنینمىرساند که هر گاه کسى براى این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشارىنماید،آن اصول همیشه در دنیا باقى و پایدار خواهد ماند.
ل.م.بوید :در طى قرون،افراد بشر همیشه جرات و پردلى و عظمت روح،بزرگىقلب و شهامت روانى را دوست داشتهاند و در همینهاست که آزادى و عدالتهرگز به نیروى ظلم و فساد تسلیم نمىشود.این بود شهامت و این بود عظمت امامحسین.و من مسرورم که با کسانى که این فداکارى عظیم را از جان و دل ثنامىگویند شرکت کردهام،هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.
واشنگتن ایروینگ(مورخ مشهور آمریکایى) :براى امام حسین«ع»ممکن بود کهزندگى خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد،لیکن مسؤولیت پیشوا ونهضت بخش اسلام اجازه نمىداد که او یزید را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودىخود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگالبنى امیه آماده ساخت.در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روى ریگهاىتفتیده عربستان،.[31]روح حسین فنا ناپذیر است.اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اىشهسوار من،اى حسین!
توماس ماساریک :گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم رامتاثر مىسازند،ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین«ع»یافت مىشود درپیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابرمصائب حسین«ع»مانند پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.
موریس دوکبرى :در مجالس عزادارى حسین گفته مىشود که حسین،براى حفظشرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت وزیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت.پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشققرار داده،از زیردستى استعمارگران خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى باذلت ترجیح دهیم.
ماربین آلمانى(خاور شناس) :حسین«ع»با قربانى کردن عزیزترین افراد خود و بااثبات مظلومیت و حقانیتخود،به دنیا درس فداکارى و جانبازى آموخت و ناماسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.این سرباز رشیدعالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگرى پایدار نیست و بناىستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد،در برابر حق و حقیقت چون پر کاهى بر بادخواهد رفت.
بنت الشاطى :زینب،خواهر حسین بن على«ع»لذت پیروزى را در کام ابن زیاد وبنى امیه خراب کرد و در جام پیروزى آنان قطرات زهر ریخت،در همه حوادثسیاسى پس از عاشورا، همچون قیام مختار و عبد الله بن زبیر و سقوط دولتامویان و برپایى حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیع،زینب قهرمانکربلا نقش برانگیزنده داشت.
لیاقت على خان(نخستین نخست وزیر پاکستان) :این روز محرم،براى مسلمانان سراسرجهان معنى بزرگى دارد.در این روز،یکى از حزن آورترین و تراژدیکترین وقایعاسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسین«ع»در عین حزن،نشانه فتح نهایىروح واقعى اسلامى بود،زیرا تسلیم کامل به اراده الهى به شمار مىرفت.این درسبه ما مىآموزد که مشکلات و خطرها هر چه باشد،نبایستى ما پروا کنیم و از راهحق و عدالت منحرف شویم.
جرج جرداق(دانشمند و ادیب مسیحى) :وقتى یزید،مردم را تشویق به قتل حسین ومامور به خونریزى مىکرد،آنها مىگفتند:«چه مبلغ مىدهى؟»اما انصار حسین بهاو گفتند:ما با تو هستیم.اگر هفتاد بار کشته شویم،باز مىخواهیم در رکابت جنگکنیم و کشته شویم.
عباس محمود عقاد(نویسنده و ادیب مصرى) :جنبش حسین،یکى از بى نظیرترینجنبشهاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوتهاى دینى یا نهضتهاى سیاسى پدیدار گشته است…دولت اموى پس از این جنبش،به قدر عمر یک انسان طبیعىدوام نکرد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندى سال نگذشت.
احمد محمود صبحى :اگر چه حسین بن على«ع»در میدان نظامى یا سیاسىشکستخورد، اما تاریخ،هرگز شکستى را سراغ ندارد که مثل خون حسین«ع»بهنفع شکستخوردگان تمام شده باشد.خون حسین،انقلاب پسر زبیر و خروجمختار و نهضتهاى دیگر را در پى داشت،تا آنجا که حکومت اموى ساقط شد ونداى خونخواهى حسین،فریادى شد که آن تختها و حکومتها را به لرزه درآورد.
آنطون بارا(مسیحى) :اگر حسین از آن ما بود،در هر سرزمینى براى او بیرقى برمىافراشتیم و در هر روستایى براى او منبرى بر پا مىنمودیم و مردم را با نامحسین به مسیحیت فرا مىخواندیم.
گیبون(مورخ انگلیسى) :با آنکه مدتى از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعههم وطن نیستیم،مع ذلک مشقات و مشکلاتى که حضرت حسین«ع»تحملنموده،احساسات سنگین دلترین خواننده را بر مىانگیزد،چندانکه یک نوععطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود مىیابد.
نیکلسون(خاورشناس معروف) :بنى امیه،سرکش و مستبد بودند،قوانین اسلامى رانادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند…و چون تاریخ را بررسى کنیم،گوید:
دین بر ضد فرمانفرمایى تشریفاتى قیام کرد و حکومت دینى در مقابل امپراتورىایستادگى نمود.بنابر این،تاریخ از روى انصاف حکم مىکند که خون حسین«ع»بهگردن بنى امیه است.
سر پرسى سایکس(خاور شناس انگلیسى) :حقیقتا آن شجاعت و دلاورى که این عدهقلیل از خود بروز دادند،به درجهاى بوده است که در تمام این قرون متمادى هرکسى که آن را شنید، بى اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود.این یک مشت مردمدلیر غیرتمند،مانند مدافعان ترموپیل،نامى بلند غیر قابل زوال براى خود تا ابدباقى گذاشتند.
تاملاس توندون(هندو،رئیس سابق کنگره ملى هندوستان) :این فداکاریهاى عالى از قبیلشهادت امام حسین«ع»،سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آنشایسته است همیشه باقى بماند و یادآورى شود. محمد زغلول پاشا(در مصر،در تکیه ایرانیان) : حسین«ع»در این کار،به واجب دینى وسیاسى خود قیام کرده و اینگونه مجالس عزادارى،روح شهامت را در مردمپرورش مىدهد و مایه قوت اراده آنها در راه حق و حقیقت مىگردد.
عبد الرحمان شرقاوى(نویسنده مصرى) :حسین«ع»،شهید راه دین و آزادگى است.نهتنها شیعه باید به نام حسین ببالد،بلکه تمام آزاد مردان دنیا باید به این نام شریفافتخار کنند.
طه حسین(دانشمند و ادیب مصرى) :حسین«ع»براى به دست آوردن فرصت و ازسرگرفتن جهاد و دنبال کردن از جایى که پدرش رها کرده بود،در آتش شوقمىسوخت.او زبان را درباره معاویه و عمالش آزاد کرد،تا به حدى که معاویهتهدیدش نمود.اما حسین،حزب خود را وادار کرد که در طرفدارى حق سختگیر باشند.
عبد الحمید جوده السحار(نویسنده مصرى) :حسین«ع»نمىتوانست با یزید بیعت کندو به حکومت او تن بدهد،زیرا در آن صورت،بر فسق و فجور،صحه مىگذاشتو ارکان ظلم و طغیان را محکم مىکرد و بر فرمانروایى باطل تمکین مىنمود.امامحسین به این کارها راضى نمىشد،گر چه اهل و عیالش به اسارت افتند و خود ویارانش کشته شوند.
علامه طنطاوى(دانشمند و فیلسوف مصرى) :(داستان حسینى)عشق آزادگان را بهفداکارى در راه خدا بر مىانگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمارمىآورد،چندانکه براى شتاب به قربانگاه،بر یکدیگر پیشى جویند.
العبیدى(مفتى موصل) :فاجعه کربلا در تاریخ بشر نادرهاى است،همچنان که مسببینآن نیز نادرهاند…حسین بن على«ع»سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنابر فرمان خداوند در قرآن به زبان پیمبر اکرم وظیفه خویش دید و از اقدام به آنتسامحى نورزید.هستى خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا کرد و بدین سبب نزدپروردگار،«سرور شهیدان»محسوب شد و در تاریخ ایام،«پیشواى اصلاح طلبان»
به شمار رفت.آرى،به آنچه خواسته بود و بلکه برتر از آن،کامیاب گردید.
جمع بندى :
«از مجموعه گفتههاى نقل شده،این جمع بندى به دست مىآید:
1-امام حسین«ع»بدین جهات قیام کرد:به خاطر بقا و عظمت اسلام و حکومت قرآن،به خاطر مسؤولیت امامت،براى حفظ ناموس و شرف مردم،براى اصلاححال امت،به خاطر امر به معروف و نهى از منکر،به خاطر دفاع از مظلوم و مصالحعموم.
2-وصف قیام او:نهضت امام بر اساس اخلاق و شهامت و مصلحت عامه بود وجهادى به قصد دفع رذیلت و نشر فضیلت به شمار مىرفت.
3-تاثیر قیام امام:مردم بیدار شدند،تظاهر به دیانت را به تعمق و ایمان بدل کردند.
4-این مکتب به خلق عالم چه آموخت؟درس این آموزشگاه،ابدى و اصولى است،از آزادى و عدالت و محبتحکایت مىکند،پاکى نظر را در مبارزه مىآموزد،نحوهامتناع از قبول ستم و رد استعمار را نشان مىدهد،غیرت،شجاعت،فداکارى،پایدارى در برابر مصیبات و ثبات بر طریق حق را تعلیم مىدهد،حرمتسکوت رادر برابر باطل و فساد،مدلل مىسازد و ثابت مىکند که حق و فضیلت،عدل وایمان،در هر شرایطى مىتوانند بر خودسرى و مکر و ستم و کفر،غلبه یابند.یارانصادق امام نیز،بهترین درس ایمان به خدا را به جهانیان آموختند و راه پیروزىملتها را گشودند و نشان دادند که مؤمنان با کمى تعداد و نیرو،همچنانپیروزند…».[32]
*********
عاشورا و امر به معروف
در فرهنگ عاشورا،حاکمیت ظلم یزیدى بزرگترین منکر اجتماعى است و مبارزهبراى حاکم ساختن حق و قطع سلطه ستم،معروفى عظیم است.امر به معروف و نهى ازمنکر،از مهمترین فلسفههاى حماسه خونین کربلاست.سید الشهدا در وصیتى که نوشته وبه برادرش محمد حنفیه مىسپارد،مىفرماید:«انى ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا ولا ظالما،انما خرجت لطلب الاصلاح فى امه جدى،ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکرو اسیر بسیره جدى و ابى على بن ابى طالب».[33] این به وضوح،نقش امر به معروف و نهى ازمنکر را در حرکت عاشورایى امام نشان مىدهد.در زیارتنامه آن حضرت هم این موضوعمطرح است:«اشهد انک قد اقمت الصلاه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عنالمنکر و جاهدت فى سبیل الله حتى اتاک الیقین».[34]این تعبیرات،نشان دهنده عمق این فریضه دینى است که در متن جهاد خونین همجلوهگر مىشود و دامنه امر به معروف و نهى از منکر،از واجبات و محرمات جزئى وفرعى و فردى،حتى به قیام براى اقامه قسط و سرنگونى حکومت باطل و تغییر نظام فاسداجتماعى هم گسترش مىیابد.[35]سید الشهدا،پس از امتناع از بیعت با یزید و برخوردهایىکه با ولید و مروان داشت،کنار قبر پیامبر«ص»آمد و شب را آنجا به مناجات گذراند،درضمن مناجاتش با خدا،عشق خود را به معروف بیان کرد و خواستار آنچه«خیر»است دراین مسیر شد:«اللهم انى احب المعروف و انکر المنکر و انا اسالک یا ذا الجلال و الاکرامبحق القبر و من فیه الا اخترت لى ما هو لک رضى و لرسولک رضى».[36]خدایا من معروفرا دوست مىدارم و منکر را زشت مىشمارم.اى خداى بزرگوار و صاحب کرم!به حقاین قبر و مدفون در آن از تو مىخواهم راهى و سرنوشتى برایم برگزینى که رضاى تو وپیامبرت در آن باشد.
*********
عاشورا و انقلاب اسلامى
نهضت عاشورا به لحاظ ماهیت اسلام خواهى،اصلاح طلبى و ظلم ستیزىاش،همواره الهام بخش انقلابیون و حرکتهاى اصلاحى بوده است.انقلاب اسلامى ایران نیز ازآن سرچشمه سیراب شد و از محتواى عاشورا الهام گرفت.این الهام گیرى هم از سوىرهبر انقلاب بود،هم از ناحیه مردم.شرایط سیاسى و اجتماعى ایران قبل از انقلاب،شبیهدوران بنى امیه بود.فساد و ظلم حاکمیت داشت،اسلام در حال نابودى بود،تبلیغات ضداسلامى در اختیار طاغوت بود، ابتذال فرهنگى و غربزدگى،معروف شدن منکر،منکرشدن معروف،به زندان افتادن آزاد مردان،حیف و میل بیت المال در راه عیاشیهاىطاغوت،همه شرایطى را به وجود آورده بود که اصلاحى عمیق را مىطلبید.تا زور بعنوانعامل استقرار حکومت نفى شود و معیارها حاکم گردد.
امام امت«ره»،با الهام از عاشورا،روح حماسه و غیرت دینى را در مردم دمید،بهحکومت اسلامى و حاکمیت ارزشهاى قرآنى فرا خواند،مفاسد رژیم طاغوت را برشمردو در دوران تبعید هم از این راه دست بر نداشت.مردم،مبارزات خود را بر ضد یزید زمانهمىدانستند و از تبیین مفاسد معاویه،یزید،ابن زیاد و…ذهنها به مفاسد و مظالم طاغوتیانمنتقل مىشد. مجالس محرم،منبرها،وعظها،نوحهها رنگ و حال و هواى سیاسى وانقلابى گرفت.حتى شعارهاى مردم در راهپیماییهاى ضد طاغوتى،پیوند انقلاب وعاشورا را مىرساند(رهبر ما خمینیه،نهضت ما حسینیه).عاشورا محور بسیج مردم وشور گسترى بر ضد طاغوت شد. عنصر شهادت به مبارزه مردم جان و روح بخشید.
خانوادهها شهداى خود را به فرمان حسین زمان و محشور با شهداى کربلا مىدانستند.
امام امت،در سخنرانیهایش و نیز در مصاحبهها،مشروعیتحکومتشاه را زیر سؤال بردو خواستار تشکیل حکومت اسلامى بود.آنگونه که سید الشهدا«ع»نیز با امتناع از بیعت، لافتیزید را نامشروع و غاصبانه دانست.نگرش سیاسى به حادثه کربلا و درسآموزى از قیام عاشورا،سر لوحه دعوت امام خمینى و همفکران او بود و اعلام اینکه همهجا کربلا و هر روز عاشوراست،تاکیدى بر این برداشت بود.قتل عام 15 خرداد،گرچهبظاهر سرکوب نهضت امام بود،اما خونهاى شهدا و افشاگریها و مبارزات بعدى،اذهان رابراى یک انقلاب آماده ساخت. عاشوراى حسینى هم در ظاهر،با شهادت امام و یارانشبه پایان رسید،ولى همان حادثه،بذر تحرکها و بیدارگریهاى عظیمى را افشاند و به بارنشست.امام امت،با توجه به قدرت جذب، الهام،سازماندهى و شور آفرینى کربلا وعزاداریهاى ایام محرم و دستههاى عزادارى،این سنت دیرین را بشدت،حمایت کرد.
همچنانکه خطابه امام خمینى در 15 خرداد(12 محرم)آغاز این نهضت بود، راهپیماییهاىتاسوعا و عاشورا نیز در آخرین سال حکومت رژیم پهلوى،ضربه نهایى را بر آن زد. امامتاکید داشت که روحانیون و خطبا،حد اعلاى استفاده را از منابر حسینى در ماه محرم وصفر داشته باشند.بهرههایى که عاشوراى حسینى به پیروزى انقلاب رساند،فراوان بود.
به تعبیر امام امت:«اگر قیام حضرت سید الشهدا«ع»نبود،امروز ما هم نمىتوانستیم پیروزشویم.».[37]«واقعه عظیم عاشورا از 61 هجرى تا خرداد 61 و از آن تا قیام عالمى بقیه اللهارواحنا لمقدمه الفداء،در هر مقطع انقلاب ساز است.».[38] عاشورا و جبههها :پس از پیروزى انقلاب نیز،آنچه ملت را در مقابل استکبار جهانى،مقاوم و بى باک ساخت و امت انقلابى و رهبرى انقلاب،تن به سازش ندادند،همان درسعزتى بود که از«هیهات منا الذله»ابا عبد الله آموخته بودند و آنچه که در سالهاى دفاعمقدس،جبههها را گرم نگه مىداشت و سیل نیروى عظیم انسانى به جبههها سرازیرمىشد و فتح الفتوحها مىآفرید،درسهاى آموخته از کربلا و مکتب شهادت بود.امام امتفرمود:«انقلاب اسلامى ایران،پرتوى از عاشورا و انقلاب عظیم الهى آن است.»[39] و فرمود:
«این خون سید الشهدا است که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد.»[40]آنچه عاشورا داشت،یک بار ایدئولوژیکى و انگیزه مکتبى براى مبارزه بود.این محتوادر ذهن رهبر انقلاب و در دل پیروان او شکل گرفت و نهضت را پدید آورد و پس ازپیروزى هم هشتسال دفاع خونین از انقلاب را اداره و تغذیه کرد.فرهنگ عاشورا والهام از اسوههاى کربلایى،حتى در وصیت نامهها،پیشانىبندها،شعارها،سرودها،نوحهها،تابلوهاى جبهه،رمز عملیات،مجالس ختم شهدا متجلى بود.وقتى فرماندهىمىگفت:«ما یک بار حسین را در کربلا تنها گذاشتیم و چهارده قرن،تحقیر و تازیانه وتوهین و شکنجه چشیدیم،هرگز مبادا این بار حسین«ع»را تنها بگذاریم»[41] این عمق تاثیرعاشورا را در دفاع مقدس ما نشان مىدهد.
رزمندگان اسلام،به عشق حسین«ع»در جبههها تشنه جان مىدادند،انتظار و امیدحضور ابا عبد الله«ع»را بر بالین خود داشتند.آنچه به پیشانى بندها یا پشت لباسهاى رزمخود مىنوشتند،پیوند جبهه و کربلا را مىرساند،از قبیل:مسافر کربلا،زائر کربلا،یازیارت یا شهادت،هیهات منا الذله،یا قمر بنى هاشم،یا ثار الله،یا حسین شهید،یا سیدالشهدا،عاشقان کربلا،کل یوم عاشورا،یا ابا عبد الله،لبیک یا حسین و…تابلو نوشتههاىجادههاى جبهه نیز الهام از فرهنگ عاشورا داشت.غیر از تعبیرات یاد شده که گاهى درتابلو نوشتهها هم دیده مىشد،عباراتى این چنین نیز،گویاى این حقیقت است:هر کهدارد هوس کرب و بلا بسم الله، اگر خسته جانى بگو یا حسین،وعدهگاه حزب الله صحنابا عبد الله،رزمندگان تا کربلا راهى نمانده،راه قدس از کربلا مىگذرد،پیش به سوى حرمحسینى،بسیجى مسافر جادههاى پر پیچ و خم کربلا و…دهها جمله دیگر.[42]نامگذارى برخى از عملیات نیز با الهام از نهضت عاشورا بود.عملیات محرم،مسلم بنعقیل،عاشورا،ثار الله،کربلاى 1 تا 10 و…از این نمونههاست. رمز عملیات نیز گاهى ازاسامى مبارک حماسهسازان کربلا بود که رزمندگان،شورى عاشورایى پدید مىآورد،همچون:یا حسین فرماندهى،یا ابا الفضل العباس،یا زینب،یا ابا عبد الله الحسین،همین کهرزمندگان خود را در مسیر اهداف عاشورا مىدیدند،شور مىگرفتند و همین کهخانوادههاى آنان به جبهه حسینى سرباز مىفرستادند،صبور و مقاوم مىشدند، شهیدانجبههها را مسافران بازگشته از کربلا مىدانستند(این گل پرپر از کجا آمده؟از سفر کرب وبلا آمده)و عزیمت به جبهه را حرکت به سوى حرم حسینى مىدیدند(گرفتهایم جان بهکف و به کربلا مىرویم،پیش به سوى حرم حسینى)جانبازان بى دست را،اقتدا کنندگانبه قمر بنى هاشم مىدانستند و مادران و خواهران و دختران شهدا را درس آموخته اززینب و سکینه«ع»مىیافتند و مادر چند شهید را به«ام البنین»تشبیه مىکردند و درحمایت از رهبرى انقلاب و اطاعت فرمان جهاد او،شعار«ما اهل کوفه نیستیم حسین تنهابماند»سر مىدادند.شبهاى حمله،با نوحه خوانى و سینه زنى و عزادارى براى امامحسین«ع»روحیه مىگرفتند.
در آن سالها،عزیمت به جبهه،پاسخ به نداى«هل من ناصر»حسین زمان بود وجبهههاى غرب و جنوب کشور،«کربلاى ایران»محسوب مىشد و شهدایى که بهعاشوراییان تاریخ مىپیوستند، سیراب شدگان از فرات عشق و علقمه یقین بودند و حتى«مفقود الاثر»ها،گمشدگانى در«حریم کربلا»تلقى مىشدند.این باورها و برداشتها بود کهبه امت ما آرامش و اطمینان مىبخشید و رزمندگان را براى رفتن به جبهه،بىتابمىساخت.انقلاب اسلامى ایران و دفاع مقدس،در اهداف،انگیزهها،شیوه مبارزه،روشهاى دفاع،روحیه مردم،شهادت طلبى و صبر، الهام گرفته از عاشوراست،تا پایان نیزبه این فرهنگ وفادار مىماند.
*********
عاشورا و سقیفه
دید جریان شناسانه در حوادث،ریشه حادثه عاشورا را در انحراف نخستین دررهبرى حکومت مىبیند که در«سقیفه بنى ساعده»اتفاق افتاد.اگر جمعى از امت پیامبر،نیم قرن پس از رحلت رسول الله«ص»در کربلا فرزند رسول الله را شهید کردند،زمینه آندر حوادث گذشته و غصب خلافت و تصدى آل ابو سفیان نسبت به حکومت اسلامى وکنار زدن ائمه از ولایت و رهبرى بود.از این رو در زیارت عاشورا کسانى لعن مىشوند کهآغازگر ظلم بر اهل بیت پیامبر و بنیانگذار ستم به ذریه رسول خدا«ص»بودند،و نیز کسانىکه به آن ستم نخست راضى شدند،همکارى یا سکوت کردند و زمینهساز آن بودند،تاآنجا که براى جنگ با عترت پیامبر، تمکین کردند:«لعن الله امه اسست اساس الظلم و الجورعلیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التى رتبکم الله فیهاو لعن الله امه قتلتکم و لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم…».
در ماجراى کربلا،همه آنان که از آغاز،اهل بیت را از صحنه اجتماعى و سیاسى امتکنار زدند و بر غصب حکومت اسلامى توطئه کردند،تا آنان که بر کشتن او گرد آمدند وهمراهى و متابعت کردند،شریکند.این نکته در جاى دیگر زیارت عاشورا مطرح است:
«اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک،اللهم العن العصابهالتى جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت على قتله،اللهم العنهم جمیعا».[43] توطئه سقیفه،تلاشى از سوى شرک شکستخورده در جبهههاى بدر و احد و حنینبود،تا دوباره به سیادت جاهلى خود برسند و سفیانیان کوشیدند انتقام کشتههاى خود رااز آل پیامبر،از طریق سلطه یافتن بر خلافت و تار و مار کردن بنى هاشم و عترت رسولبگیرند. طرح شورا و بیعتساختگى سقیفه،ظاهرى فریبنده براى اعمال آن سیاست بود.
به قول نیر تبریزى:
کانکه طرح بیعتشور افکند
خود همانجا طرح عاشورا افکند
چرخ در یثرب رها کرد از کمان
تیر کاندر نینوا شد بر نشان[44]
هواداران سقیفه،در سپاه کوفه بودند.امام حسین«ع»روز عاشورا با بدن مجروح، آنانرا«شیعیان آل ابى سفیان»خطاب کرد که نه دین داشتند،نه حریت.ابن زیاد وقتى با سربریده حسین«ع»در طشت طلایى رو به رو شد،با چوبى که در دست داشت بر لبهاى آنسر مطهر مىزد و مىگفت:«یوم بیوم بدر»[45]یزید بن معاویه نیز پس از کشتن امام وسرمستى از پیروزى بر آن حضرت،در پیش چشم فرزندان او که به اسارت در کاخ او بردهشده بودند،آرزو کرد که کاش نیاکان کشته شدهاش در بدر،زنده بودند و به یزید مىگفتنددستت درد نکند. کشتن حسین«ع»و یارانش را در مقابل کشتههاى بدر دانست،منکروحى و نزول جبرئیل شد و گفت اگر از آل احمد انتقام نگیرم،از نسل خندف نیستم…[46]حضرت زینب«ع»با خطاب«یابن الطلقاء»به یزید،اشاره به نیکان مشرک او کرد،که درفتح مکه،پیامبر آزادشان کرد، امام سجاد«ع»نیز به یزید گفت:جد من على بن ابى طالب،در جنگ بدر و احد و احزاب، پرچمدار رسول الله بود،اما پدر و جد تو،پرچمدار کفاربودند.[47] کربلا،صحنه تجدید کینههاى مشرکان و منافقان بر ضد آل الله بود و همان قدرتسیاسى را که میراث رسول خدا بود و غاصبانه به دست دشمن افتاد،بر ضد عترت رسولبه کار گرفتند و این از شگفتیهاى تاریخ است!سید الشهدا«ع»در خطابه خویش در عاشورابه سپاه کوفه چنین فرمود:شمشیرى را که ما به دستتان دادیم،علیه ما تیز کردید و به روىما شمشیر کشیدید و آتشى را که بر دشمنان شما و ما افروخته بودیم،بر خود ما افروختیدو با دشمنان خدا بر ضد اولیاء الله همدستشدید: «فشحذتم علینا سیفا کان فى ایدینا وحششتم علینا نارا اضرمناها على عدوکم و عدونا…»[48] و در نقل دیگر:«سللتم علینا سیفا فىرقابنا و حششتم علینا نار الفتن…فاصبحتم البا على اولیائکم و یدا علیهم لاعدائکم»[49] آیا اینهمان سخن ابو بکر بن عربى نیست که حسین«ع»به شمشیر جدش کشته شد«ان حسیناقتل بسیف جده»؟[50]تیرى را که عمر سعد،صبح عاشورا به سوى اردوى حسینى رها مىکند و تیرى را کهحرمله بر گلوى على اصغر«ع»مىزند،تیرى نیست که در سقیفه رها شد و بر قلب پیامبرنشست؟و آیا آن تیر،بر حنجره اصغر نشستیا بر جگر دین فرود آمد؟چه خوب وعمیق دریافته و سروده است،مرحوم آیه الله کمپانى:
فما رماه اذ رماه حرمله
و انما رماه من مهد له
سهم اتى من جانب السقیفه
و قوسه على ید الخلیفه
و ما اصاب سهمه نحر الصبى
بل کبد الدین و مهجه النبى[51]
اگر واقعه شوم سقیفه نبود،هرگز جنایتهاى بعدى که اوج آن در عاشورا بود،پیشنمىآمد و مسیر تاریخ اسلام و شیعه به گونه دیگرى بود.
اگر پیمان مردم با«ولى»بود
اگر پیوند با آل على بود
نه فرمان نبى از یاد مىرفت
نه رنج و زحمتش بر باد مىرفت
نه زهرا کشته مىشد در جوانى
نه مىشد خسته از این زندگانى
نه خون دل نصیب مجتبى بود
نه پرپر لالهها در کربلا بود
نه زینب بذر غم مىکاشت در دل
نه مىزد سر ز غم بر چوب محمل
بقیع ما نه غم افزاى جان بود
نه ویران و چنین بىسایه بان بود[52]
*********
عاشورا و شعر فارسى
نام کتابى است که مجموعه«ترکیب بند»هاى معروف شعراى بزرگ را درباره امامحسین«ع»و حادثه عاشورا در بر دارد.این کتاب که به اهتمام«حسن گل محمدى»فراهمشده است،14 ترکیب بند معروف را از محتشم کاشانى و دیگران دارد و 263 صفحه است.
درباره سید الشهدا و حادثه عاشورا،مجموعههاى شعرى متعددى به زبان عربى،فارسى،ترکى و…تدوین شده است و شاعران در طول تاریخ،با زبان ماندگار شعر،به ترسیم اینحماسه جدید و مظلومیتهاى اهل بیت پرداختهاند.شاعرانى چون محتشم کاشانى،صباحىبیدگلى،وصال شیرازى،قاآنى شیرازى،سروش اصفهانى،نیر تبریزى،عمان سامانى و…
از جمله اینانند که در قالب ترکیب بند یا مثنوى و قطعه به مرثیه سرایى دربارهسید الشهدا«ع»پرداختهاند.[53] با توجه به تشویقى که امامان نسبت به سرودن شعر دربارهحادثه کربلا و مظلومیت دودمان پیامبر و نشر فضایل اهل بیت داشتهاند،راز اینهمه سروده،دیوان، مجموعههاى شعر و مدایح و مراثى پیرامون مصائب و فضایل عترت،آشکارمىشود.
ورود حماسه کربلا به حیطه شعر و ادب،یکى از عوامل ماندگارى آن نهضت بودهاست،چرا که قالب تاثیر گذار و نافذ شعر و مرثیه،میان دلها و حادثه عاشورا پیونده زده واحساسها و عواطف علاقهمندان را به آن ماجرا وصل کرده است.این ویژگى در شعرهاىغیر فارسى نیز وجود دارد و ادبیات عاشورایى،از غنىترین ذخیرههاى فکرى واحساسى شیعه است.از سوى دیگر حماسه کربلا در زبان شعرى شاعران تاثیر نهاده وادبیات را پر بار ساخته است.رابطهاى متقابل میان شعر فارسى و عاشورا وجود دارد و هردو به ماندگارى و جلوه یکدیگر کمک کردهاند.برخى شاعران نیز ماندگارى نام خود رامدیون شعر سرودن درباره اهل بیت و عاشورا و مظلومیت ابا عبد الله«ع»اند و گاهى با یکشعر،شهره و جاوید شدهاند،همچون محتشم.
پی نوشتها:
1- بقره،آیه 249.
2- غرر الحکم.
3- من لا یحضره الفقیه،ج 4،ص 416.
4- اعیان الشیعه،ج 1،ص 593.
5- ینابیع الموده،ص 406.
6- نفس المهموم،ص 135.
7- لهوف،ص 81.
8- مقتل الحسین،مقرم،ص 357.
9- لغتنامه،دهخدا.
10- مجمع البحرین،طریحى.
11- فصلنامه هنر،شماره 2،ص 163،مقاله«پژوهشى در تعزیه».
12- روزنامه«رسالت»(3/4/72)،ص 5 گزارش«شوق کربلا».
13- گزارشى از این مراسم در اردبیل،در کیهان(2/4/73)،ص 17 چاپ شده است.
14- لغتنامه،دهخدا.
15- موسوعه العتبات المقدسه،ج 8،ص 19.
16- ناسخ التواریخ،ج 2،ص 185.
17- تفصیل ماجرا در«بحار الانوار»ج 45،ص 100 به بعد و در امالى صدوق،ص 76 به بعد.
18- آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر،سید عبد الرزاق کمونه،ص 302.
19- مجمع البحرین.
20- بحار الانوار،ج 44،ص 266،زیارت ناحیه مقدسه(من امه).
22 بحار الانوار،ج 45،ص 95.
23- همان،ج 44،ص 284،وسائل الشیعه،ج 10،ص 394.
24- وسائل الشیعه،ج 10،ص 394،سفینه البحار،ج 2،ص 196.
25- سفینه البحار،ج 2،ص 196.
26- صحیفه نور،ج 9،ص 57.
27- همان،ج 14،ص 265.
28- درباره عاشورا،از جمله ر.ک:«عاشورا فى الاسلام»از عبد الرزاق الموسوى المقرم.
29- تلخیص شده از«قیام جاودانه»،محمدرضا حکیمى،ص 94 به بعد.
30- نقل از کتاب«درسى که حسین به انسانها آموخت»،شهید هاشمىنژاد،ص 447،رهبر آزادگان و منابع دیگر.
31- البته امام حسین«ع»در صحراى کربلا شهید شد،نه ریگزارهاى عربستان!
32- رهبر آزادگان،ص 67.
33- حیاه الامام الحسین،ج 2،ص 246 و 288.
34- مفاتیح الجنان،زیارتهاى مختلف امام حسین«ع»
35- در این زمینه ر.ک:«عنصر امر به معروف در نهضت امام حسین»از شهید مطهرى.
36- بحار الانوار،ج 44،ص 328،مقتل خوارزمى،ج 1،ص 186.
37- صحیفه نور،ج 17،ص 60.
38- همان،ج 16،ص 219.
39- همان،ج 18،ص 12.
40- همان،ج 15،ص 204.
41- چکیده مقالات کنگره امام خمینى و فرهنگ عاشورا،ص 104.
42- در این زمینه ر.ک:«فرهنگ جبهه»مهدى فهیمى.
43- مفاتیح الجنان،زیارت عاشورا،ص 457.
44- دیوان«آتشکده»،نیر تبریزى،ص 59.
45- بحار الانوار،ج 45،ص 154.
46- همان،ص 167،البدایه و النهایه،ج 8،ص 192(لیت اشیاخى ببدر شهدوا…).
47- بحار الانوار،ج 45،ص 135.
48- مقتل الحسین،خوارزمى،ج 2،ص 6،مناقب،ج 4،ص 110،(با اندکى تفاوت در لفظ).
49- بحار الانوار،ج 45،ص 8،موسوعه کلمات الامام الحسین،ص 424.
50- الامام الحسین،علائلى،ص 62.
51- الانوار القدسیه،محمد حسین الغروى الاصفهانى،ص 99،(چاپ حیدریه).
52- از مؤلف،در شعر«اهل بیت آفتاب».
38- 53- در این زمینهها از جمله ر.ک:«نگرشى به مرثیه سرایى در ایران»،عبد الرضا افسرى کرمانى، «چند مرثیه از شاعرانپارسىگوى»،ابو القاسم رادفر.
منبع: فرهنگ عاشورا