تهیه و تنظیم: ابراهیم بیگدلی
معمولاً ماه های اولیه ی طلاق زمان سختی است، زمان احساسات و رفتارهای هیجانی شدید و غیر منطقی نسبت به طرف مقابل. ممکن است والدین آن قدر درگیر شرایط سخت پس از طلاق و مشکلات آن شوند که نقش و مهارت های خود را به عنوان پدر و مادر فراموش کنند. در حالی که نزاع والدین، ممکن است فرزندان را مضطرب کند یا این تصور را برای شان به وجود بیاورد که باید جانب یکی را بگیرند و ارتباط شان را با دیگری قطع کنند. مساله ی دیگر این است که والدین و فرزندان مجبورند با فشارهای اجتماعی و فرهنگی مدارا کند. مواردی چون ازدواج مجدد یکی از والدین یا هر دوی آن ها که کودک مجبور است خود را با این موضوع مطابقت دهد. در این جا به مواردی که در این زمینه باید مورد توجه قرار بگیرند اشاره می شود.
کودک شما مفهوم جدایی را می فهمد
عده یی از کودکان طیفی از احساسات منفی را نسبت به یکی از والدین یا هر دوی آن ها دارند و این احساسات ممکن است تا سال ها طول بکشد، چون این تصور را دارند که حداقل توسط یکی از والدین طرد شده اند و دیگر مورد توجه نیستند. معمولاً درک فرزندان، استدلال و احساس آن ها نسبت به این موضوع به سن شان بستگی دارد. در برخورد با نوجوانان باید مواظف باشید که آن ها را نسبت به این موضوع در موقعیتی قرار ندهید که بخواهند از شما حمایت کنند. آن ها گاهی عصبانی هستند و ناخواسته تمایل دارند از یکی جانبداری کنند. باید به فرزندان تان بگویید که دعوای شما به آن ها ربطی ندارد و نباید خودشان را درگیر کنند. لازم است به آن ها این اطمینان خاطر را بدهید که هم مادر و هم پدر را خواهند داشت. تماس مکرر و منظم از طرف هر دو والد، بهترین راه حل است.
کودک شما حق زندگی دارد
لازم است کودکان جزییات شرایط زندگی روزمره ی بعدی خود را بدانند و اطلاعات لازم به آن ها داده شود: «فعلاً ما چند ماه در منزل مادربزرگ زندگی می کنیم و تو به مدرسه ی قبلی خودت می روی و …» کودک باید بداند هر کجا و با هر کسی که زندگی کند ارتباطش با طرف دیگر قطع نخواهد شد و با هر دو نفر ارتباط خواهد داشت. ممکن است همسرتان برای شما همسر مهربان و خوبی نبوده ولی این دلیل نمی شود که پدر و مادر خوبی نباشد. صحبت کردن راجع به خاطرات بدی که از او و خانواده اش دارید، کمکی به فرزندان تان نخواهد کرد. صحبت ما راجع به والدین دیگر ممکن است حاوی اطلاعات باشد ولی نباید احساسی، قضاوت گونه و دلالت بر بد بودن او باشد.
کودک طلاق نیازهایی دارد
ممکن است کودکان چیز زیادی از جدایی ندانند و این وظیفه ی والدین است که راجع به طلاق با آن ها صحبت کنند، اما آن چه از نظر یک روانشناس کودک و نوجوان در مسأله ی طلاق والدین اهمیت دارد این است که:
*باید از روح و جسم کودک مراقبت شود.
*کودک نباید قربانی اختلاف والدین و وسیله یی برای رسیدن به اهداف آن ها شود.
*فراهم کردن مقدمات، شرایط و امکانات یک زندگی جدید.
*مدار کردن با نیاز و حالات هیجانی او.
*روش های صحیح تربیتی.
*مدیریت موارد ناگهانی و اورژانسی.
*تطبیق با مسایل اجتماعی و فرهنگی.
کودک شما قاضی نیست
هیچ کودکی دوست ندارد و در مقام قضاوت قرار بگیرد. در نتیجه نباید از بچه ها نظر خواست و از آن ها پرسید: «فکر می کنی مقصر کیست؟»
فرزندان ناتوان تر از آن هستند که قدرت انتخاب را به آن ها واگذار کنید. این کار بار سنگینی از تصمیم گیری و مسئولیت را به دوشت آن ها تحمیل می کند. شما نباید از کودک بپرسید: «من نمی دانم تو خودت انتخاب کن با من می خواهی زندگی کنی یا پدرت؟»
هنگام طلاق باید احساس مسئولیت را از بچه ها گرفت. آن ها نباید این تصور را داشته باشند که باید کاری بکنند یا نجات دهنده باشند و یکی را انتخاب کنند. باید به آن ها گفته شود که: «این موضوعی است بین من و پدرت یا بین من و مادرت و به تو ارتباطی ندارد. ما خودمان آن را حل خواهیم کرد.»
طلاق بر زندگی کودک شما تأثیر دارد
طلاق می تواند طیف گسترده یی از حالات هیجانی، فکری و رفتارهای منفی را در کودکان ایجاد کند که به عوامل مختلفی از جمله: شخصیت کودک، شرایط زندگی خانوادگی قبل از طلاق، نحوه ی برخورد با پدیده ی طلاق و دخالت ندادن فرزندان در روابط خودشان، چگونگی شرایط طلاق (مثل حضور در دادگاه های متعدد، نزاع و درگیری های متعدد بین خانواده ها و انتقام جویی و …) وجود سیستم های حمایتی و برقرار شدن هر چه سریع تر شرایط زندگی عادی کودک پس از طلاق و … بستگی دارد. بعد از طلاق نیمی از بچه ها ارتباط شان با یکی از والدین قطع می شود و از حمایت و توجه او محروم می شوند.
معمولاً در جدایی والدین، دختران تطابق بهتری با مسأله ی طلاق برقرار می کنند اما در دوره ی نوجوانی نیاز به پدر هم در دختران هم در پسران افزایش می یابد و احساس طرد شدن توسط پدر در این سن روی رشد طبیعی نوجوان تأثیر می گذارد.
دیگر شرایطی که کودکان پس از طلاق تجربه می کنند عبارتند از:
*ترس ازجدایی و اضطراب این که، چه کسی از آن ها مراقبت و چه کسی آن ها را ترک خواهد کرد.
*نگرانی راجع به این که آیا پدر یا مادر که در کنار اوست می تواند به تنهایی همه چیز را مدیریت کند.
*اضطراب شدید که ممکن است روی تکالیف نرمال رشدی تأثیر بگذارد و …
منبع: 7 روز زندگی، شماره 106.