در این پرسش از یک سو ائمه ـ علیهم السّلام ـ مظهر اسماء و صفات الهی توصیف شدهاند و آنان مظهر صفات ذات تلقی شدهاند و از طرف دیگر گفته شده است که چون صفات الهی عین ذات و نامحدود هستند نتیجهگیری شده است پس ائمه ـ علیهم السّلام ـ نیز چنیناند. در حالیکه میان صفات ذات و صفات فعل تفکیک نشدهاند ولازم است به تفاوت این دو مطلب اشاره گردد تا مظهر صفات بودن ائمه ـ علیهم السّلام ـ روشن گردد.
توضیح مطلب این است که صفات الهی ـ چنانچه در فلسفه و کلام مطرح شده است ـ دو نوعاند: 1. صفات ذاتیه 2. صفات فعلیه. صفات ذاتیه به آن صفاتی کمالی گفته میشود که قطع نظر از هر چیز دیگر با توجه به مقام ذات الهی، برای خداوند ثابت میشود نظیر: علم، قدرت و … اما صفات فعلی از مقام فعل الهی یعنی نسبت میان خلق و خالق، انتزاع میگردد به گونهای که اگر این رابطه میان خداوند و خلق را در نظر نگیریم آن صفت انتزاع نمیشود و مصداق نمییابد مثل صفت: هو الطیف، کریم، رازق، شافی، رحمان، رحیم و … چنانچه در دعاها مخصوصاً دعای شریف جوشن کبیر موارد زیادی از این گونه اوصاف فعلی الهی ذکر شده است.
اوصاف ذات به طور مطلق مربوط به مقام ذات الهی است و هیچ مظهر دیگری برای آن وجود ندارد چون این اوصاف نظیر: علیم، قدیر و … مطلق مد نظر است یعنی علیم مطلق، حی مطلق، قدیر مطلق و … که صرفاً با توجه به مقام ذات، حاصل میشود.
اما اوصاف فعل الهی از آن جهت که تعلق به امور محدود زمانی دارد، دارای حدود زمانی است ولی از این حیث که انتساب به خداوند دارد جنبه فرا زمانی و اطلاق دارد.
بنابراین افعال الهی از آن جهتی که انتساب به اشیاء خارجی دارد و قابل اتصاف به زمان هم هست و حتی صفاتی هم که از این افعال انتزاع میشود از لحاظ انتساب شان به مخلوق، قابل اتصاف به زمان و مکان نیز هست مثل صفت خالقیت. از آن جهتی که خلق (چه به صورت فعل بیان شود چه بصورت صفت) انتساب به مخلوق زمانی دارد، ممکن است ظرف زمان برایش فرض شود و گفته شود: در این زمان خدا آن موجود را خلق کرده نه در آن زمان دیگر قبل و یا بعد، این اتصاف به زمان نیز بلحاظ یکطرف اضافه است که موجودی است زمانی.[1] اما به لحاظ طرف دیگر اضافه یعنی انتساب به خالق، حدود زمانی در آن فرض ندارد. ولی اوصاف فعلی نوعاً به لحاظ اضافه آن به امر حادث زمانی، مد نظر میباشد.
با توضیحی که در مورد تفاوت صفات ذاتی و فعلی از حیث مقام انتزاع صفات و نیز از حیث انسلاخ از حدود زمانی یا اتصاف به آن، اشاره گردید، هم اینک یادآور میشویم که ائمه ـ علیهم السّلام ـ مظهر صفات فعلی الهیاند نه صفات ذات که مطلق و نامحدود من جمیع الجهات است. زیرا چنانچه اشاره شد صفات ذاتیه مصداقی دیگر جز ذات ندارد و از هر گونه حدود امکانی فارغ است در حالی که ائمه ـ علیهم السّلام ـ و اولیاء الهی، نظیر سایر مخلوقات، خود حادث و مخلوقاند.
البته این مظهریت اختصاص به ائمه ـ علیهم السّلام ـ و پیامبر ـ علیهم السّلام ـ ندارند بلکه همه وسایط فیض در عالم نظیر فرشتگان و مدبران عالم تکوین را نیز شامل میشود همه آنان مظاهر اسماء و صفات فعلی الهیاند با این تفاوت که وجودات مقدس ائمه ـ علیهم السّلام ـ و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مظهر اتم و اکمل اوصاف الهیاند و سایر موجودات، در مراتب پائینتر هر کدام به میزان و شأن وجودی خود مظاهر اسماء و صفات الهیاند.
بنابراین مظهریت اسماء و صفات الهی بودن ـ چنان که از خود کلمه «مظهر» نیز استفاده میشود ـ خود گویای آن است که این وجودات عین صفات الهی نیستند بلکه جلوه گاه ظهور این صفات میباشند. و این لازمه نظام توحید است که هیچ چیزی را عدل خداوند قرار نداده بلکه همه موجودات و تأثیرات آنان در عالم، در طول مشیت الهی یعنی مظهر افعال خداوند متعالاند.
با این بیان روشن میشود که با توجه به مظهریت ائمه ـ علیهم السّلام ـ برای صفات فعلی خداوند متعال، آنان از این لحاظ که موجودات حادث و مخلوق و ممکناند، محدوداند و هیچ استقلال و غنای ذاتی ندارند همانند سایر مخلوقاتاند. اما از این لحاظ که اوصاف الهی را جلوهگر میباشند و مظهر اتم و اکمل این صفاتاند، نامحدود و بی پایاناند. به عبارت دیگر این وجودات مقدس ذاتاً محدود و ممکن و حادثاند اما از جهت مظهریت، بی نهایتاند چون آنان مظهر اتم و اکمل این صفاتاند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. کتاب اسرار العقائد، تألیف ابو طالب شیرازی.
2. معارف قرآن (خدا شناسی، کیهان شناسی، انسان شناسی)، مصباح یزدی.
پی نوشت:
[1] . معارف قرآن، آیه الله مصباح یزدی، ص 180، چاپ 1373، مؤسسه در راه حق، قم.