خودسازى در عصر غیبت حضرت مهدى (ع)

خودسازى در عصر غیبت حضرت مهدى (ع)

باید مسلمانان ، هشیار و بیدار باشند و فراموش نکنند و بدانند که انگیزه غیبت آن حضرت چه بوده و فوائد آن چیست ؟
انتظار یعنى چه ؟
یاران خاص مهدى (علیه السلام) باید داراى چه ویژگیهایى و شرایطى باشند؟
امکانات دنیاى اسلام بسیار وسیع است و با به کارگیرى صحیح آن مى توان به حکومت جهانى رسید.
براى تحقق چنین طرحى نیاز به برنامه ریزى جامع و جهاد و مبارزه خستگى ناپذیر و پى گیر و هشیارى است .
هدف ، مشخص است نه کور، بنابراین ، این گامها به سوى روشنایى برداشته مى شود.
توجه به اماکن مقدسه و شهرهاى با اهمیت و صدور انقلاب به این سرزمینها و بالاخره آمادگى فرهنگى و اقتصادى و رزمى و تشکیل ارتشهاى میلیونى و راه اندازى نهضتهاى جهانى در همه سرزمینها همچون صدر اسلام ، که هر فرد مسلمان یک سرباز جانباز حکومت اسلامى باشد.
اتحاد و برادرى و رعایت حقوق همدیگر مسلمانان در تمام زمینه ها، با توجه به اینکه توحید و نفى شرک مطلق و همچنین تقوى و پاکى و خلوص ‍ در این امور که سنگ اول این ساختمان عظیم را تشکیل مى دهد باید از مهمترین برنامه ها باشد.
علماى اخلاق مى گویند:
مراحل تکامل ، چهار پایه دارد: 1- کشف و شناخت 2- استخراج و عمل 3- فردسازى 4- جامعه سازى .
به راستى که درست گفته اند، اگر این مراحل به طور صحیح طى شود، آن وقت است که ما در مسیر انتظار هستیم .
خلاصه و جمع بندى کتاب در یک کلمه ، آمادگى و تلاش پى گیر در تمام ابعاد اسلامى است ، توجه به تاریخ اسلام و معانى آیات قرآن و روایات معصومین علیه السلام ما را در این جهت کمک بسزایى مى کند، چنانکه گفتیم : مهمترین هدف امام قائم (علیه السلام) پس از ظهور، تهذیب و تکمیل نفوس ‍ است که در پرتو آن سایر امتیازات نیز به دست خواهد آمد.

خودسازى و پاکسازى
امام صادق علیه السلام فرمود:
” من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فجوا وانتظروا هنیئا لکم ایتها العصابه المرحومه ؛”
کسى که دوست دارد تا از یاران قائم (علیه السلام) باشد، باید در انتظار ظهور باشد، و حتما باید کارهایش براساس تقوى و پاکى و اخلاق نیک باشد، چنین کسى منتظر امام (علیه السلام) است ، و در این راه بکوشید و آماده باشید، گوارا باد بر شما اى جوانمردان که رحمت خدا با شما است .” (101)
علماى اخلاق مى گویند: انسان وقتى که صبح از خواب برمى خیزد تا شب که مى خوابد باید چهار چیز را حفظ کند: 1 مشارطه 2 مراقبه 3 محاسبه 4 محاکمه
یعنى نخست متعهد باشد که در کارهایش گناه وارد نشود، دوم مواظب باشد که این حالت ادامه یابد، سوم در آخر، کار خود را به حساب بکشد که مبادا در حسابش بدهکار خدا باشد، چهارم در صورت بدهکارى ، نفس ‍ خود را به محاکمه بکشد و بازخواست نماید و به جبران بدهکارى بپردازد.
پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
“آیا مى خواهید شما را به زرنگ ترین و احمق ترین احمقها خبر دهم ؟
یاران عرض کردند: آرى .
فرمود: زیرکترین زیرکها کسى است که خود را براى بعد از مرگ به حساب بکشد، و احمقترین احمقها کسى است که از هواى نفس پیروى کند امان و رحمت الهى را داشته باشد. (102)
امام على علیه السلام در ضمن خطبه اى فرمود:
“آیا در قیامت نفوس انسانها حتى به مقدار خردل (ذره ) مورد بازخواست نیست ؟” (103)
قرآن در سوره نساء آیه 1 مى فرماید:” ان اللّه کان علیکم رقیبا؛”خداوند حتما مراقب کارهاى شما است .”
و در روایات آمده :
” انه ینشر للعبد فى کل حرکه من حرکاته و ان صغرت ثلاث هواوین ، الاول “لم ” الثانى “کیف ” الثالث “لمن “؛”
هنگام انجام عمل هر قدر هم کوچک باشد سه دفتر براى ثبت خصوصیات آن گشوده مى شود: اول (چرا) دوم (چگونه ) سوم (براى چه کس ). ” یعنى انگیزه عمل و چگونگى و کیفیت آن و هدف نهائى آن چیست ؟
(104)
بنابراین باید منتظران حضرت مهدى (علیه السلام) و زمینه سازان انقلاب جهانى به رهبرى آن حضرت این امور را رعایت کنند، که پایه و سنگ اول است .
باید توجه داشت که مبادا ما مورد نفرین امام (علیه السلام) گردیم .
امام باقر علیه السلام فرمود:
” من مات و هو عارف لامامته لم یضره تقدم هذا الامر او تاخره و من مات عارفا بامامتته کان کمن کان مع القائم فى فسطاطه ؛”
کسى که بمیرد ولى شناخت به امامت (حضرت قائم “عج ” ) داشته باشد، دیر و یا زود شدن ظهورش ، به او ضرر نمى رساند، و کسى که شناخت به امامت او نداشته باشد و بمیرد، مانند کسى است که همراه قائم (علیه السلام) در میان خیمه او است .” (105)
بنابراین ما هم اکنون مى توانیم با خودسازى ، از یاران نزدیک امام قائم (علیه السلام) باشیم .
آیا عقیده به ظهور مصلح جهانى مخصوص شیعیان است ؟
مى پرسند:
آیا عقیده به ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) در آخرالزمان مخصوص شیعه است یا ادیان دیگر نیز به آن معتقدند؟
پاسخ :
این عقیده حتى در کتب زرتشتیان ، هندیان و تورات و انجیل و در میان مصریها و چینیها و حتى در میان غربیها وجود دارد و در منافع اهل تسنن ، روایات متواتر و بسیار زیاد آمده است ، به عنوان نمونه به کتابهاى :
1- نورالابصار صفحه 157.
2- التاج الجامع الاصول (تاءلیف شیخ منصور على ناسف ).
3- کتاب صواعق الحرقه .
4- کتاب منتخب الاثر (تاءلیف آیه اللّه صافى ).
5- اثباه الهداه ، ج 7، از صفحه 179 به بعد.
6- الجالس السنیه نوشته سید محسن جبل عاملى (ره ) جلد 5 صفحه 713 تا 743 مراجعه فرمائید.
یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟
پاسخ :
جالب اینکه در روایات بسیارى آمده که مستجات یاران امام مهدى (علیه السلام) از مشرق زمین بپا مى خیزند،
رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
” (هنگام ظهور) پرچمهاى سیاه از طرف مشرق نمودار شود، پس با وى (امام قائم “عج ” ) بیعت کنید که او خلیفه خدا مهدى (علیه السلام) است .
و نیز فرمود: جمعى از مردم از طرف مشرق خروج کنند و مقدمات حکومت مهدى (علیه السلام) را فراهم سازند.” (106)
امیرمؤ منان علیه السلام فرمود:
“آفرین بر طالقان که خداوند در آن گنجهائى نهاده که از طلا و نقره نیست بلکه مردان مؤ منى هستند که بطور شایسته خدا را شناخته اند و در آخرالزمان ، یاوران حضرت مهدى (علیه السلام) خواهند بود.” (107)
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
“هنگامى که پرچمهاى سیاه را از جانب خراسان دیدید، به طرف آن بروید هر چند با دست و سینه روى برف باشد، چرا که خلیفه خدا مهدى (علیه السلام) در میان آنها است .” (108)
و در روایت دیگر فرمود:
“بزودى اهل بیت من دچار گرفتاریها و آوارگیها خواهند شد، تا اینکه جمعى با پرچمهاى سیاه از طرف مشرق بیایند… تا اینکه امر به یکى از افراد اهل بیت من (امام قائم “علیه السلام ” ) سپرده شود، که او سراسر زمین را بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد کند، ” فمن ادرک منکم فلیاتها و لو حبوا على الثلج ؛ ” هر کدام که از شما آنها را درک کردید به آنها بپیوندید گر چه با راه رفتن با دست و سینه روى برف باشد خود را به آنها برسانید.” (109)
به این ترتیب مى بینیم ، مشرق زمین مورد توجه قرار گرفته است و چنانکه هم اکنون از نشانه هایش پیداست ، تنها مشرق زمین است که این کار را خواهد کرد، بنابراین مشرق زمین باید بپاخیزد!
و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق امت مسلمان از مستضعفان در مشرق زمین هستند و با توجه به امکانات عظیم جغرافیائى و اقتصادى و نیروى انسانى که دارند، مى توانند بپاخیزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع کنند و زمینه سازى خوبى براى ظهور مهدى (علیه السلام) ایجاد بنمایند.
نشانه هاى ظهور امام علیه السلام چیست ؟
پاسخ :
وقت ظهور آن حضرت معلوم نیست ، و حتى مطابق روایات کسانى که وقت ظهور را تعیین کنند، دروغگو شمرده شده اند. (110)
ولى نشانه هایى به عنوان علائم در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، این نشانه ها بسیار زیادند (111) که معروفترین و جامعترین آنها این است که هرج و مرج در همه چیز دنیا مشهود مى گردد. (112)
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد (113) چنانکه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن ، باعث انقلاب مى گردد، این موضوع در ضمن یک روایت جامع بطور مشروح بیان شده و امام صادق علیه السلام آن را در 119 ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت :
حضرت امام صادق علیه السلام به یکى از یارانش فرمود:
1- هرگاه دیدى : حق بمیرد و طرفدارنش نابود شوند.
2- و دیدى که : ظلم همه جا را گرفته .
3- و دیدى که : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4- و دیدى که : دین همچون ظرف تو خالى ، و بى محتوا شده است .
5- و دیدى که : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6- و دیدى که : کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.
7- و دیدى که : چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.
8-و دیدى که : افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.
9- و دیدى که : شخص بدکار، دروغ گوید، و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.
10- و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر کنند.
11-و دیدى که : قطع پیوند خویشاوندى شود.
12- و دیدى که : بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و دیدى نوجوانان پسر، همان کنند که زنان مى کنند.
14- و دیدى که : زنان با زنان ازدواج نمایند.
15- و دیدى که : مداحى دروغین از اشخاص ، زیاد شود.
16- و دیدى که : انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.
17- و دیدى که : افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤ منین ، به خدا پناه مى برند.
18- و دیدى که : همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.
19- و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن ، شاد است .
20- و دیدى که : شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21- و دیدى : کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است .
22- و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است .
24- و دیدى راه نیک بسته و راه بد باز است .
25- و دیدى خانه کعبه تعطیل شده ، و به تعطیلى آن استوار داده مى شود.
26- و دیدى که : انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.
27- و دیدى که : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند، (یا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى کنند).
28- و دیدى که : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تاءمین مى شود.
29- و دیدى که : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع ) تشکیل مى دهند.
30- و دیدى که : در میان فرزندان “عباس “، کارهاى زنانگى به وجود آید.
31- و دیدى که : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همکارى کمک مى کنند.
32- و دیدى که : بیشترین مردم و بهترین خانه ها که زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.
33- و دیدى که : مؤ من ، خوار و ذلیل شمرده شود.
34-و دیدى که : بدعت و زنا آشکار شود.
35- و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.
36- و دیدى که : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37- و دیدى که : دین براساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.
38- و دیدى که : جرئت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.
39- و دیدى مؤ من نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش .
40- و دیدى که : ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
41- و دیدى که : سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
42- و دیدى که : والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
43- و دیدى که : پستهاى مهم والیان براساس مزایده است نه براساس ‍ شایستگى .
44- و دیدى که : مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.
45- و دیدى که : مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
46- و دیدى که : مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.
47- و دیدى که : زن بر شوهر نیست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48- و دیدى که : مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است .
49- و دیدى که : سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.
50- و دیدى که : آشکارا قمار بازى مى شود.
51- و دیدى که : مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش ‍ مى شود.
52- و دیدى که : زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.
53- و دیدى که : کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54- و دیدى که : مردم محترم ، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55- و دیدى که : نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت علیهم السلام ستایش شوند.
56- و دیدى که : هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى کنند.
57- و دیدى که : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همدیگر رقابت کنند.
58- و دیدى که : شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است .
59- و دیدى که : همسایه از ترس زبان بد همسایه ، او را احترام مى کند.
60- و دیدى که : حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61- و دیدى که : مسجدها طلاکارى (زینت داده ) شود.
62- و دیدى که : راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است .
63- و دیدى که : بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.
64- و دیدى که : ستم و تجاوز شایع شده .
65- و دیدى که : غیبت ، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
66- و دیدى که : حج و جهاد براى خدا نیست .
67- و دیدى که : سلطان به خاطر کافر، شخص مؤ من را خوار کند.
68- و دیدى که : خرابى بیشتر از آبادى است .
69- و دیدى که : معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.
70- و دیدى که : خونریزى آسان گردد.
71- و دیدى که : مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.
72- و دیدى که : نماز را سبک شمارند.
73- و دیدى که : انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش ‍ را نداده است .
74- و دیدى که : قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
75- و دیدى که : هرج و مرج بسیار است .
76- و دیدى که : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.
77- و دیدى که : با حیوانات آمیزش مى شود.
78- و دیدى که : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).
79- و دیدى که : حیوانات همدیگر را بدرند.
80- و دیدى که : دلهاى مردم ، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است .
81- و دیدى که : بر سر کسبهاى حرام آشکارا، رقابت کنند.
82- و دیدى که : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83- و دیدى که : فقیه براى دین ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستایش و احترام مى گردد.
84- و دیدى که : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85- و دیدى که : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.
86- و دیدى که : در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند، و هیچ کس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.
87- و دیدى که : آلات موسیقى و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
88- و دیدى که : مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار بر حذر مى دارند.
89- و دیدى که : مردم به همدیگر نگاه مى کنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.
90- و دیدى که : راه نیک خالى و راه رونده ندارد.
91- و دیدى که : مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.
92- و دیدى که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
93- و دیدى که : مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.
94- و دیدى که : به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.
95- و دیدى که : علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.
96- و دیدى که : مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.
97- و دیدى که : انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
98- و دیدى که : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
99- و دیدى که : زنها بر مسند حکومت بنشینند، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.
100- و دیدى که : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
101- و دیدى که : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى ، کم فروشى ، و زشتى انجام نداده ، ناراحت است .
102- و دیدى که : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.
103- و دیدى که : اموال حق خویشان پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم (خمس ) در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104- و دیدى که : به وسیله شراب ، بیمار را مداوا کنند، و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.
105 و دیدى که : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.
106- و دیدى که : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است .
107- و دیدى که : براى اذن و نماز مزد مى گیرند.
108- و دیدى که : مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
109- و دیدى که : شرابخوار مست ، پیش نماز مردم شود.
110- و دیدى که : خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
111-و دیدى که : قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
112- و دیدى که : استانداران از روى طمع ، خائنان را امین خود قرار دهند.
113- و دیدى که : فرمانروایان ، میراث (مستضعفان ) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114- و دیدى که : بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
115- و دیدى که : صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خدا و بخاطر درخواست مردم بدهند.
116- وقتى که دیدى : وقت (اول ) نمازها را سبک بشمارند.
117- و دیدى که : هم و هدف مردم ، شکم و شهوتشان است .
118- و دیدى که : دنیا به آنها روى کرده .
119- و دیدى که : نشانه هاى برجسته حق ، ویران شده است ، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد… (114)
البته باید توجه داشت ، که این نشانه ها هم اکنون در دنیاى غرب ، در اروپا و آمریکا و حتى بعضى از کشورهاى آفریقا و آسیا وجود دارد، شکر خدا را که به برکت انقلاب اسلامى در ایران ، از بسیارى از این گناهان جلوگیرى شده و مى رود که از همه جلوگیرى شود و زمینه سازى براى ظهور امام قائم (علیه السلام) گردد.
خروج سید حسنى و یمانى
از جمله علائمى که در آستانه ظهور امام قائم (علیه السلام) رخ مى دهد خروج سید حسنى با یارانش براى یارى آن حضرت است ، اینک توضیح آن :
سید حسنى جوان خوش صورتى است که از طرف دیلم (115) و قزوین خروج مى نماید و با صداى بلند فریاد کند که به فریاد رسید آل محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم را که از شما یارى مى طلبند و این سید حسنى ظاهرا از اولاد حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام باشد و دعوى بر باطل ننماید و دعوت بر نفس خود نکند بلکه از شیعیان خلص ائمه اثنى عشر علیهم السلام و تابع دین حق باشد و دعوى نیابت و مهدویت نخواهد نمود و لکن مطاع و بزرگ و رئیس خواهد بود و در گفتار و کردار موافق است با شریعت مطهره حضرت خاتم النبیین صلى اللّه علیه و آله و سلم و در زمان خروج او کفر و ظلم ، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذیت باشند و جمعى از مؤ منین نیز مستعد باشند از براى ظلم ظالمین ، و در آن حال سید حسنى استغاثه نماید از براى نصرت دین آل محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم پس مردم او را اطاعت نمایند خصوصا گنجهاى طالقان که از طلا و نقره نباشند بلکه مردان شجاع و قوى دل و مسلح و مکمل که بر اسبهاى اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع گردند و جمعیت او زیاد شود و مانند سلطان عادل در میان ایشان حکم و سلوک نماید و کم کم بر اهل ظلم و طغیان غلبه نماید و از مکان و جاى خود تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمین و کافران پاک کند و چون با اصحاب خود وارد کوفه شود، به او خبر دهند که حضرت حجه اللّه مهدى آل محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم ظهور نموده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است پس ‍ سید حسنى با اصحاب خود خدمت آن حضرت مشرف مى شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواریث انبیاء علیه السلام را مى نمایند، حضرت امام صادق علیه السلام مى فرماید: به خدا سوگند که آن جوان آن حضرت را مى شناسد و مى داند که او بر حق است و لکن مقصودش این است که حقیقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نماید، پس آنحضرت دلائل امامت و مواریث انبیاء علیه السلام از براى او ظاهر نماید، در آن وقت سید حسنى و اصحابش با آن حضرت بیعت خواهند نمود مگر قلیلى از اصحاب او که 000/400 از زیدیه باشند که مصحف ها و قرآن در گردن ایشان حمایل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و معجزات آن را حمل بر سحر نمایند و گویند این سخنان بزرگى است و اینها همه سحر است که به ما نموده اند، پس امام قائم (علیه السلام) آنچه آنان را نصیحت و موعظه نماید و آنچه از معجزات بیاورد در آنها تاءثیر نخواهد کرد، تا سه روز ایشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آن حضرت را که حق است قبول ننمایند امر مى فرماید که گردنهاى ایشان را بزنند و حال ایشان شبیه است به حال خوارج نهروان که در لشکر امام على علیه السلام در جنگ صفین بودند. (116)
یمانى نیز از رهبران بر حق است که به حمایت از مهدى (علیه السلام) خروج مى کند، امام صادق علیه السلام در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و در یک شهر و در یک روز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند یمانى ، به هدایت نزدیکتر نیست ، زیرا یمانى مردم را به حق دعوت مى کند. (117)
سفیانى و دجال کیستند؟
در آستانه ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نشانه هاى دیگرى نیز بروز مى کند از جمله خروج سفیانى و دجال (118) است سفیانى از جانب شام ، برمى خیزد. (119)
و افراد دیگرى نیز که تا 30 یا 60 کذاب در روایات ذکر شده است (120) ، اینها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست یاران مهدى (علیه السلام) و به رهبرى آن حضرت شکست مى خورند و به هلاکت مى رسند، از جمله از شکست خوردگان گروه 000/10 نفرى “بتریه ” است که در مسیر کوفه با سپاه قائم (علیه السلام) جنگ کنند و همگى به هلاکت مى رسند، امام در کوفه کاخهاى ستمگران را ویران مى سازد و همه منافقین توطئه گر بدست یاران مهدى (علیه السلام) به هلاکت مى رسند. (121)
در وصف سفیانى آمده که او از نسل ابوسفیان است از پلیدترین مردم ، سرخ مایل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدس مآبى مى کند) و ذکرش این است : یا رب ، یا رب ، یا رب ، سرانجامش دوزخ است ، آنقدر پلید است که کنیزش را که از او بچه دار شده زنده به گور مى کند. (122)
و به نقل دیگر امام باقر علیه السلام : در شام سه گروه داراى پرچم ، خروج مى کنند: اصهب ، ابقع و سفیانى . (123)
به هر حال سفیانى پلید با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى (علیه السلام) قیام مى کند.
مهدى (علیه السلام) به مردم فرمان مى دهد به جنگ این دشمن خدا و دشمن خودتان برخیزند.
سپس خود حضرت مهدى (علیه السلام) همراه مسلمانان براى جنگ با سفیانى از مکه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفیانى و دار و دسته اش ، شکست مى خورند و سفیانى زیر درخت بغوطه دمشق به هلاکت مى رسد. (124)
و در بعضى از روایات آمده : ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى (علیه السلام) به مکه مى روند، وقتى که در راه به سرزمین “بیدا” رسیدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و یا در زمین فرو مى روند. (125)
کوتاه سخن آنکه : “سفیان ” یک طاغوت پلید داراى یک رژیم جهنمى است که با ویژگیهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى (علیه السلام) مخالفت مى کند و شکست مى خورد. (126)
اما در مورد دجال باید گفت : او نیز یک طاغوت حیله گر دیگر است . طبق نقل امام صادق علیه السلام ، امیرمؤ منان على علیه السلام در ضمن خطبه طولانى فرمود:
“حضرت مهدى (علیه السلام) با یارانش از مکه به بیت المقدس مى آیند و در آنجا بین آن حضرت با دجال و ارتش دجال جنگ واقع مى شود، دجال و ارتشش مفتضحانه شکست مى خورند، بطوریکه از اول تا آخر آنها به هلاکت مى رسند و دنیا آباد مى شود و حضرت مهدى ، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روایتى : آن حضرت دجال را در کناسه کوفه به دار مى زند.” (127)
خروج دجال در روایات اهل تسنن و در تورات و انجیل نیز آمده است .
اوصاف و ویژگیهاى او نیز در روایات ذکر شده . (128)
به هر حال آن حضرت ، دجال یعنى آن طاغوت حقه باز و پر تزویر را نیز که به جنگ مهدى (علیه السلام) برمى خیزد شکست مى دهد و طبق بعضى از روایات ، آن حضرت ، حضرت عیسى علیه السلام را در کشتن دجال در سرزمین فلسطین کمک مى کند. (129)
آرى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم به على علیه السلام فرمود:
“بدانکه فرزندم از کسانى که به تو و شیعیان تو ستم کردند در دنیا انتقام مى گیرند، و خداوند در آخرت آنها را عذاب مى نمایند.
سلمان پرسید: او کیست ؟
پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: او نهمین فرزند حسین علیه السلام است که پس از غیبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى کند و دین خدا را آشکار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گیرد و سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى نماید.” (130)
ضمنا روشن شد که رهبران مخالف دیگر نیز، طاغوتها با طاغوتچه هایى دیگر روى زمینند.
آیا این پیش بینى قابل اجراء است ؟
مى پرسند:
آیا چنین پیش بینى براى آینده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) از نظر طبیعى و اجتماعى (با توجه به شرایط زمان در همه کشورها)، قابل عمل و یا دست کم امکان پذیر است ؟!
پاسخ :
سیر تکاملى بشر که در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سیر تکاملى اجتماعى و علمى در میان انسانها، نوید برقرارى حکومت مصلح واحد را در آینده به روشنى به ما خبر مى دهد.
از سوى دیگر همه دستگاههاى آفرینش به سوى تکامل گام برمى دارند، و ما که جزئى از آفرینش هستیم ، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرینش ‍ الزام مى کند که انسانها نیز به سوى یک تکامل بزرگ که در سایه یک حکومت الهى تحت رهبریهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتیجه برسند.
به علاوه ضرورتهاى اجتماعى ، و واکنشهائى که همه روزه در گوشه و کنار جهان در برابر ظلم و تعدى پیدا مى شود به نوبه خود نیز پله هاى تکاملى به سوى وحدت جهانى تحت حکومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.
در اینجا اضافه مى کنیم که در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هر گونه فساد و تعدى سرشته شده است ، و این عامل نیز خواه ناخواه به طور طبیعى و خودجوش ، انسانها را به برقرارى چنین حکومت ایده آل و چنین نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در این سیر، توفیق دستیابى به چنین نظامى را پیدا خواهد کرد، تا از نظامهاى جهنمى رهائى یابد.
بنابراین : چنین پیش بینى از نظر طبیعى و جامعه شناسى هم قابل پیش بینى است و هم امکان پذیر است ، و هم عملى است .
فراز و نشیبهاى تاریخ بشر در مسیر طولانى خود شواهد بسیارى را براى جهش و پیروزى در انقلابها و طرحهاى بسیار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آینده که همه را مى توان پله هائى براى دستیابى به انقلاب عظیم جهانى مصلح کل در طول تاریخ به حساب آورد نشان مى دهد.
ما این مطلب را در مقایسه با هزاران سال قبل که چگونه بشر در رشته هاى بسیار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پیش رفته به خوبى مى توانیم درک کنیم .
آیا قیام امام مهدى علیه السلام مسلحانه است ؟
پاسخ :
امام قائم (علیه السلام) همچون پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم نخست اعلان دعوت مى کند و در آغاز ظهور، پیامش را به جهانیان مى رساند، در این میان عده اى دعوتش را مى پذیرند ولى عده اى دیگر کارشکنى و توطئه گرى کرده و به مخالفت برمى خیزند، امام علیه السلام در برابر اینها قیام مسلحانه مى کند.
در حدیثى امام جواد علیه السلام فرمود:
“وقتى که 313 نفر یاران خاص امام قائم (علیه السلام) به خدمتش در مکه رسیدند، حضرت دعوتش را به جهانیان آشکار مى سازد (یعنى ظهور مى کند) و وقتى که این تعداد به 000/10 نفر رسید، به اذن خداوند متعال قیام مسلحانه مى کند (خروج مى نماید).” (131)
منظور از کشته شدن شیطان بدست آن حضرت چیست ؟
مى پرسند:
در قرآن آمده : ابلیس (پدر شیاطین ) به خدا عرض کرد: خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده خداوند فرمود: به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى شود. (132)
از این تعبیر معلوم مى شود درخواست شیطان ، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان علیهم السلام منظور از روز وقت معین وقت ظهور امام قائم (علیه السلام) است ، بنابراین آیا شیطان در این وقت کشته مى شود و یا مى میرد؟
پاسخ :
ما در روایات مى خوانیم شخصى در مورد جمله “یوم الوقت المعلوم ” که در آیه مذکور آمده از امام صادق علیه السلام سؤ ال کرد، امام علیه السلام فرمود:
وقتى که قائم ما (علیه السلام) ظهور کند و به مسجد کوفه بیاید، در این مسجد، شیطان به حضور آن حضرت مى آید و زانو به زمین مى زند و مى گوید:
” یا ویله من هذا الیوم ؛”
اى واى از این روز.”
آنگاه امام قائم (علیه السلام) موى پیشانى شیطان را مى گیرد و گردنش را مى زند و او را به هلاکت مى رساند، این روز وقت معلوم ، (در آیه مذکور) است . (133)
بنابراین شیطان کشته مى شود، ولى در اینجا این سؤ ال پیش مى آید، پس ‍ دیگر مردم ، آزادى در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
در پاسخ مى گوییم : آزادى اراده و اختیار از انسانها گرفته نمى شود، منظور از کشتن شیطان این است که ریشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حکومت مهدى (علیه السلام) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ایمان حکومت مى کند، چنانکه در حدیثى دیگر نیز مى خوانیم : “در صحف ادریس پیامبر علیه السلام آمده : تو اى شیطان تا زمانى که مقدر کرده ام که زمین را در آن زمان از کفر و شرک و گناه پاک ساز، مهلت داده خواهى شد، ولى در این زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاکدل و با ایمان روى کار آیند آنها را خلیفه و حاکم زمین مى کنم و دینشان را استوار مى سازم ، که آنها تنها مرا مى پرستند و هیچ چیز را شریک من قرار نمى دهند در آن روز است که تو (شیطان) و همه لشکریانت از پیاده و سواره را نابود مى نمایم .” (134)
به این ترتیب مى فهمیم در آن زمان دیگر حناى شیطان و بچه هایش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (علیه السلام) همچون خفاشهائى در برابر خورشید تابناک عالمند، نتیجه مى گیریم مرگ شیطان فرا رسیده است .
پی نوشت ها :
101- بحرا، ج 52، ص 140.
102- سفینه البحار، جلد 1، صفحه 250.
103- سفینه البحار، جلد 1، صفحه 250.
104- احیاء العلوم و مهجه البیضاء.
105- اثباه الهداه ، جلد 7، صفحه 40.
106- دو حدیث فوق را ابن ماجه در سنن خود نقل کرده است (اثباه الهداه ، ج 7، ص 197).
107- اثباه الهداه ، ج 7، ص 197، المجالس السنیه ، ج 5، ص 697.
108- اثباه الهداه ، ج 7، ص 189، کششف الغمه ،ج 3، ص 375، المجالس السنیه ، ج 5،696.
109- کشف الغمه ، ج 3، ص 375 و 381.
110- بحار، ج 52، ص 101 تا 122 اثباه الهداه ، ج 7، ص 86.
111- به توضیح المقاصد، شیخ بهائى ، ص 497 به بعد بنگرید.
112- المجالس السنیه ج 5، ص 705.
113- المجالس السنیه ، ج 5، ص 398.
114- بحار، ج 52، ص 256 به بعد.
115- یکى از بلاد گیلان .
116- منتهى الآمال ، ص 337 در این کتاب به بعضى از علائم دیگر نیز اشاره شده است به ص 335 به بعد مراجعه شود، در کتاب بحار، ج 52 نیز بطور کوتاه از سید حسنى از قول امام باقر علیه السلام آمده است ، و نیز در ج 53. ص 115 جریان سید حسنى آمده است ، و در آنجا ذکر شده وقتى سید حسنى از امام مطالبه دلائل مى کند و یقین به صدق امام پیدا مى کند مى گوید: اللّه اکبر دستت را بده تا با تو بیعت کنم . با آن حضرت بیعت مى کند و به پیروى از او، سپاه 0جز زیدیه ) نیز بیعت مى کنند.
از امام صادق علیه السلام نقل شده ، “سید حسنى و یارانش ، دلاورانه از امام قائم (علیه السلام) دفاع مى کنند، ولى سرانجام در راه امام شهید مى شود، اهل مکه او را مى کشند و سرش را به شام مى فرستند.”(بحار، ج 52، ص 301).
117- تفصیل آن در کتاب اعلام الورى ، ص 429.
118- اثباه الهداه ، ج 7، ص 397.
119- اثباه الهداه ، ج 7، ص 391 و 392.
120- بحارالاءنوار، ج 52، ص 209 و اعلام الورى ، ص 426.
121- کشف الغمه ، ج 3، ص 364 بحار، ج 52، ص 338.
122- اثباه الهداه ، ج 7، ص 397 بحار، ج 52، ص 213 (از نسل عتبه بن ابى سفیان ).
123- اعلام الورى ، ص 428.
124- المجالس السنیه ، ج 5، ص 723 این درخت بلند و پر شاخه اى است که در آن هنگام در حیره است (اثباه الهداه ، ج 7، ص 168).
125- اثباه الهداه ، ج 7، ص 239.
126- المجالس السنیه ، ج 5، ص 723، بحار، ج 53، ص 10.
127- اثباه الهداه ، ج 7، ص 142 176.
128- در این باره به بحارالاءنوار، ج 52، ص 194 و 195 مراجعه شود.
129- المجالس السنیه ، ج 5، ص 710.
130- اثباه الهده ، ج 7، ص 137 علائم بسیار دیگرى نیز ذکر شده که براى رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر شد
131- بحار، ج 523 ص 283.
132- سوره حجر، 37 و 38.
133- اثباه الهداه ، ج 7 ص 101.
134- بحار، ج 52، ص 384 توضیح بیشتر اینکه کشته شدن و نابود شیطان همانند کشته شدن و نابودى ما نیست ، شیطان مثل ما جسم ندارد تا کشته شود، کشته شدن او در مورد بالا همان قطع نفوذ او و مرگ حکومت و تزویر او مى باشد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید