همراهی عاطفی با حماسه عاشورا

همراهی عاطفی با حماسه عاشورا

وقتی انسان به تزکیه و تصفیه درون خود پرداخت و قلب و ذهن خویش را از زنگ ها و زنگارها دور ساخت، رفته رفته نسبت به شخصیت های برجسته و وارسته ای که فرستادگان الهی و ائمه هدی هستند بصیرت می یابد و به موازات شعله ور گشتن نائره محبت الهی در جانش، رابطه اش با خاندان عصمت و طهارت با شور و شوق بیشتر واظهار ارادت قلبی همراه می گردد. اما اگر این جلوه های عواطف ازشناختی عمیق و آگاهی گسترده سرچشمه بگیرند، پرتوهای معنوی امام می تواند در جلب و جذب معنویت و نور گرفتن از خورشید پرفروغ حق موثر باشد.

به همین دلیل، مشاهیر علمای شیعه به تاسی از سیره اهلبیت ونیز، توصیه ستارگان درخشان آسمان ولایت و امامت، نسبت به حضرت سیدالشهداء عشق سرشار داشته اند و این حماسه بزرگ چنان شوری درآنان ایجاد کرده که در مجالس و محافلی که به نام آن حضرت بر پامی شود سر از پا نشناخته و در سوگ آن سالار فداکاران خالصانه می گریند.

و حتی در ایام محرم و صفر تحقیقات، تدریس و انجام امور عادی را به حالت تعطیل و تعلیق درآورده لباس سیاه بر تن می نمایند. ومی کوشند که در منازل، مدارس علمیه و حسینیه ها مجالس سوگواری برپا کرده و از تکریم عزاداران و خدمت به جامعه سوگوار دریغ نورزند. برخی از آنان هم در وصیت نامه خود به برپایی شعائرالهی و مجلس عزاداری تاکید کرده و وصیت کرده اند که قدری ازتربت حضرت حسین(ع)یا دستمالی که اشک های خویش را با آن پاک کرده اند با آنان دفن شود.

در واقع، دانشمندان شیعه به موازات فعالیت های تحقیقی، تالیف و تصنیف و پدیدآوردن آثار متعدد در این زمینه ها و کسب موفقیت ممتاز در رشته های متنوع اسلامی، مبارزات سیاسی و کارنامه بسیارعالی در عرصه خدمات فرهنگی و اجتماعی به همراه تربیت شاگردانی فاضل، وارسته و متعهد، لحظه ای از توجه به مراسم سوگواری خامس آل عبا غافل نبوده اند و پیمودن فرازین قله های علمی و رسیدن به مدارج عالی موجب آن نگردیده که این فرزانگان وارسته بر مصائب عاشورا نگریند، چرا که فاجعه شهادت مظلومانه سیدالشهداء را ازهر حادثه و رویداد تاریخی دیگری دردناک تر و غم انگیزترمی دانستند. و از یاد آن صحنه ها به اندوهی جانگداز و سرشکی سوزناک مبتلا می شدند. چنانچه خود آن امام فرمود: من کشته اندوه و اشکم. هیچ مومنی مصائب مرا به یاد نمی آورد مگر آنکه محزون شده و اشکش جاری می گردد.

سرشک جانسوز

اشک آن بزرگان بر معرفتی استوار بود که نسبت به سالار شهیدان داشتند و از ستمی که به ناحق بر او و یارانش رفته ناراحت وآزرده بودند. همچنین بر حسب اصل تولی، نسبت به این خاندان و ازجمله امام حسین(ع)ارادت می ورزیدند. چنین محبتی ایجاب می کند که آنان در مجالس ذکر مصائب و سرگذشت آن حضرت حضور یابند یا دربرپایی این گونه محافل بکوشند و بر اثر چنین تذکری سیل اشک برگونه ها روانه سازند. علاوه بر این دو انگیزه درونی، عالمان شیعه متوجه روایات و احادیثی هستند که شیعیان را به تشکیل مجالس سوگواری و گریه بر سیدالشهداء ترغیب و تشویق می کنند.

آری، اندوهی که از مصائب کربلا در دل دوستان اهل بیت به وجودآمده و موجب شده علمای بزرگ از شیخ کلینی تا امام خمینی(قدس سره)هم در این جهت اهتمام ورزند، سرشکی مقدس، شریف و ارزشمنداست. زیرا این برنامه های عاطفی، ارج نهادن به فضایل و مناقبی است که امام و یارانش دارا بودند و بزرگداشت فداکاری بزرگی است که این عزیزان در جلوگیری از تحریف ارزش ها و مسخ فرهنگ اسلامی از خویشتن نشان دادند. این سوگواری و گریستن زنجیری معنوی به وجود می آورد که قلوب شیعیان را به یکدیگر متصل کرده و سپس همه روان های محزون را با روح بلند و تابناک آن شهید مظلوم پیوندمی زند و محبت او را در دل ها جایگزین می کند. این گریه ها از یک طرف جویباری را تشکیل می دهند که صفا و صمیمیت و محبت را درمیان شیعیان پدید می آورده و بعد به سوی اقیانوس بی پایان رحمت ومغفرت پروردگار جاری می شود و از سوی دیگر، می تواند سیلی راپدید آورد که بساط ظلم و استبداد را در هم نوردیده و کاخ بی دادرا ویران سازد.

مشاهیر و شخصیت های بزرگ بر این باور بودند که تجدید خاطرات تاثرآور آن حادثه عظیم، بویژه در ایام عاشورا که با نوحه وندبه همراه است. روح را لطیف نموده و احساسات را تهییج می کند وبهترین محرک عزاداران به تبعیت از آن شهید برای مجاهدت در راه خدا می باشد.

انگیزه بسیاری از نهضت های شیعه وجود همین سوگواری ممتد برفاجعه کربلا در هر محرم و یاد حماسه و استقامت امام حسین(ع)واصحابش در راه احیای حق و حقیقت بوده است. بنابراین گریستن برسیدالشهداء در بعد مبارزاتی یک جنگ عاطفی است و همچنین می تواندعامل تحولات بزرگ اجتماعی و تقویت روحیه و شجاعت افراد باشد.

چنانچه حضرت امام خمینی(قدس سره)فرمودند:

«ما ملت گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشک هاسیلی جریان می دهیم و سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد می کنیم.»

به قول یکی از نویسندگان معاصر:

«گریه زبان گویای انسانی است که مورد ستم قرار گرفته وحقوقش تضییع شده است. برای چنین مظلومانی گریه زبانی است که هیچ قدرتی نمی تواند آن را قطع کند.»

حضرت امام حسین(ع)روشنگری بود که ناله های در گلو شکسته وضجه های در خون نشسته مردمان مومن را در عصر اختناق اموی تبدیل به فریاد کرد و آنچه را که حتی برخی چهره های سیاسی و معروف آن دوران تصورش را نمی کردند با قاطعیت فرمود. پیوند گسست ناپذیرمردم با چنین امامی از طریق سوگواری بر آن حضرت تداوم واستحکام می یابد.

به فرمایش پدر بزرگوارش حضرت علی(علیه السلام):

«قلوب الرجال وحشیه فمن تالفها اقلبت علیه » .

ارواح و قلوب را با یکدیگر سنخیتی است که به اصل همه آنهابازمی گردد، و چون در جمعی به سوگ می نشینند و برای حادثه ای توام با حماسه وفداکاری می گریند، این روان ها به هم رسیده ریشه های خویش رامی یابند، سوز و گداز خود را لمس می کنند، شعله های عشق می افروزند، ذوب می گردند و یکی می شوند. این راز را پارسایان وفرزانگان پرهیزکار به خوبی درک می کنند، ولی آنان که غرور دنیاو شرارت سرمستشان کرده با درک چنین حقیقتی فاصله دارند.

وقتی محور ایمان است و کشتی مومنین بر موج خون می گذرد، تاریخ طی الارض می گردد. و آنگاه معراج و صعود و وصال پیش می آید که مادر جبهه های جنگ تبلور این عشق به عاشورا را به خوبی دیدیم.

مقام اشک

عزاداری برای سالار شهیدان و گریستن بر امامی که همراه بایاران وفادار خود عاشقانه جهت زنده نگاه داشتن آیین حق باستمگران عصر به مبارزه برخاست و پرده از سیمای کریه دستگاه فاسد بنی امیه برافکند، وظیفه تمامی مسلمانان است و حرکتی است اسلامی که ناشی از وابستگی و پیوستگی شیعیان با اهداف ائمه(علیهم السلام) می باشد. براستی چرا ما برای امامی عزادارنباشیم که در تاریخ بشر حماسه آفرید و طنینی به نام عاشورا درگنبد افلاک افکند و با تقدیم همه هستی و تحمل مصائب فراوان سرمشقی برجسته برای طالبان حق گردید؟

سیره ائمه هدی و علمای شیعه نیز بر تشکیل مجالس عزای حسین وتوصیه وتشویق بر اقامه این مجالس بود،تا واقعه کربلا چون مشعلی فروزان در سراسر تاریخ، روشنی بخش راه انسان های مشتاق حق وتشنه معرفت باشد. آری، گریه بر چنین امامی فریاد قلب و جنگ عاطفی با خط یزید و یزیدیان در طول تاریخ است.

امامان شیعه از پیروان و حامیان خود می خواستند که نسبت به برگزاری سوگواری برای پنجمین فروغ عصمت وطهارت جدیت داشته و هرساله در مراسم عاشورا به یاد این حماسه توام با مصیبتی جانکاه عزاداری کنند. شیعیان نیز درگذر تاریخ پرفراز و نشیب خود باجهد و تلاش بسیار یاد عاشورا را زنده نگاه می داشتند تا به سفارش موکد رهبران آسمانی و پیشوایان دینی خود جامه عمل بپوشانند. به علاوه عقل و منطق این گونه حکم می کند که انسان های برجسته چه درحال حیات ظاهری دنیوی باشند و چه نباشند مورد تجلیل قرار گیرندو در سالروز شهادتشان دوستدارانشان اندوهگین و متاثر گردند،بویژه اگر فردی در راه هدفی بزرگ و مقصدی عالی جان خویش راتقدیم کرده باشد.

حضرت امام حسین(علیه السلام)بزرگ مردی وارسته و نمونه ای کامل از زهد و تقوا است که مزین به صفات نیکوی اخلاقی است. او علاوه بر شایستگی های ذاتی، از شرافت نسبی و خانوادگی برخوردار بوده ودر راه هدفی پاک با انگیزه ای خالصانه و الهی قیام نموده و مرگ با عزت و شرف را از ظلم پذیری برتر دانسته است. چنین انسان باعظمتی با آن عزت نفس و مقاومت در مقابل مصائب و ظلم ستیزی،شایسته تجلیل است و باید به یاد جانبازی های او مردم بر سر وسینه بزنند و بگریند.

نکته دیگر اینکه اگر چنین امامی در قید حیات دنیوی بود، مردم از وجودش فیض می بردند و حال که به شهادت رسیده و از حیات پربرکتش محرومند، پیروان او باید با سوگواری و عزاداری با حرکت او همنوایی کنند.

البته به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری:

«شهید از راه خون خودش نوعی جاودانگی به خویشتن می دهد و به هستی خود ارزش ابدی می بخشد. و برای همیشه این خون در رگ های اجتماع می جهد. و چون حماسه آفریده گریه بر او، شرکت در حماسه اش و هماهنگی با روحش و موافقت با نشاطش و حرکت در موجش است.»

آن استاد شهید می نویسد: «گریه همیشه ملازم است با نوعی رقت وهیجان. اشک شوق و عشق را همه می شناسیم. در حال گریه و رقت وهیجان خاص آن، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او می گرید نزدیک می بیند و در حقیقت در آن حال است که خودرا با او متحد می بیند. گریه بیشتر جنبه از خود بیرون آمدن وخود را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن(است)… راز بقای امام حسین(علیه السلام)این است که نهضتش از طرفی منطقی است و بعدعقلی دارد و از ناحیه منطق حمایت می شود و از طرف دیگر، در عمق احساسات و عواطف راه یافته است.

ائمه اطهار که به گریه بر امام حسین(علیه السلام)سخت توصیه کرده اند حکیمانه ترین دستورها راداده اند، این گریه هاست که نهضت امام حسین(علیه السلام) را دراعماق جان مردم فرو می کند، به شرط آنکه گروهی که بر این مخزن عظیم گمارده شده اند بدانند چگونه بهره برداری کنند.» البته آیه الله مطهری با این توجیه عوام مخالف است که به امام حسین(علیه السلام)تنها به چشم یک آدم نفله شده که کشته شدنش ترحم انگیز است و از طرفش حماسه ای صورت نگرفته است می نگرند.

ولی در جای دیگر از احساسات صادقانه مردم حمایت می کند ومی گوید:

«با همه نقایصی که الان در کار است، خوشبختانه مردم احساسات واقعی نسبت به سیدالشهداء دارند. بعضی از اشخاص که البته سوءنیت ندارند، چون می بینند از این قضیه سوء استفاده می شود عقیده شان این شده که اصلا باید به کلی این قضیه از بین رود! ؟

می گویند مردم که گریه می کنند به علت این است که شنیده اندگناهانشان با این گریه ها بخشیده می شودو الا گریه نمی کردند. نه آقا، این اشتباه است. واقعا این طور نیست… گریه احساسات می خواهد انسان تا متاثر نشود گریه نمی کند، یا باید حزن داشته باشد یا باید شوق داشته باشد،… واقعا امام حسین(علیه السلام)را دوست دارند و به او عشق می ورزند و از سوز دل برایش اشک می ریزند…

بهترین راه و نزدیکترین راه همین است که از همین احساسات صادقانه مردم در باره حسین بن علی(علیه السلام)که حقیقت دارد ودر باره شخصی که شایسته این احساسات است و صاحب این مکتب بسیاربزرگ و عالی است استفاده کنیم… »

در مسئله عاشورا و عزاداری برای خامس آل عبا، مهم این است که انسان قلبا با یک فداکاری شکوهمند انس پیدا می کند و در دریایی از حماسه شنا می نماید. این شرکت قلبی خیلی اهمیت دارد چنین گریه هایی علاقه و ارتباط با امام را می رساند و نفرت از دشمن رانشان می دهد و در سازندگی اجتماعی و استواری ارزش ها و پایداری بنیان های عقیدتی دخالت دارد.

آیه الله حائری شیرازی طی سخنانی در جمع سلحشوران جبهه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می گوید:

«شما که عشق ابا عبدالله(علیه السلام)را در سینه دارید این را فراموش نکنید که مادر شما در جلسات عزاداری، شما را بغل کرده و برده، اشک ریخته و اشکش بر روی لب های شما، بر روی گونه های شما ریخته و از آن اشک مصرف کرده اید. شوری آن اشک شمارا بر سفره ابا عبدالله نمک خوار کرده است. شما نمک روضه اباعبدالله را در اشک مادرهایتان چشیده اید. این است که با اسم اوآشنائید و در این شب های محرم اگر گریه نکنید از خود منزجرید وسالی که کمتر گریه کرده اید آن را سالی مبارک نمی دانید. ولی سالی که در آن از گریه غش کرده اید، آن را سال زنده، سال خرم وفرخنده می دانید… شیعه این طوری است که در این محرم هر چه بیشتر گریه کرده باشد بهتر ساخته می شود… »

حرمت اشک و مقام منیع آن در این است که در اختیار انسان نیست و تا دل نسوزد و سینه نگدازد چنین چشمه ای جاری نمی گردد. کسی که درون طاهر و اندیشه صادقی داشته باشد می تواند بگرید. آن وقت چنین اشکی گواهی می دهد که صاحبش با امام حسین(علیه السلام)صمیمیت دارد. در واقع آدمی که سیر حرکت امام حسین(علیه السلام)را تصدیق می کند و رفتارش را در تمامی صحنه های کربلامی پذیرد و خود را متعلق به چنین حماسه ای می داند. جزئی از قافله نینوا می شود. چنین شرکت قلبی اساسی است و حاوی ارزش می باشد. ولذا آنکه بر عاشورائیان می گرید، جز حاکمیت خط امام حسین(علیه السلام)بر چیز دیگری نمی اندیشد. در واقع اشک یک نوع بیعت عاطفی با رهبر است و قطرات آن تایید قراردادی است فیمابین امت وامام.

هم احساس شدن روح ها با حماسه حسینی در اصلاح جامعه دخالت دارد. هرچند آن امام با شخصیت عالیقدری که دارد مالک قلب میلیون ها انسان است، ولی باید افرادی که بر این مخزن عظیم وگرانقدر روحی و عاطفی گمارده شده اند، بتوانند از آن در جهت هم شکل نمودن، اتحاد و یگانگی قلب ها با حماسه حسینی بهره برداری صحیح کنند تا به اصلاح جامعه کمک شود.

متفکر شهید مرتضی مطهری نوشته است: «عزاداری سنتی امام حسین(علیه السلام) تبدیل حرکت به بنیاد است، این عزاداری که به حق در باره اش گفته شده: «من بکی او ابکی او تباکی اوجبت له الجنه » که حتی برای تباکی(خود را به گریه زدن)هم ارزش فراوان قائل شده در اصل فلسفه اش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابن زیادها و به سود حسینی ها بوده. در شرایطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین ونفی کننده راه و روش موجود معین دیگری ست یک قطره اشک برایش ریختن واقعا نوعی سربازی است.

در شرایط خشن یزیدی در حزب حسینی ها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا، نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق واعلان جنگ با گروه باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است.

اینجا است که عزاداری حسین بن علی یک حرکت است. یک مبارزه اجتماعی است…»

وسیله ای برای هدف مقدس

گریستن که زبان حال مردم است، و از زلال آینه دل خبرمی دهد وحکایت پرحرارت ترین اشتیاق، گرم ترین احساس و خالص ترین گرایش می باشد، وسیله ای برای نیل به هدفی مقدس است. اشکی که می بارد وناله ای که از گلو برمی خیزد و گریه ای که اندک اندک از دل می جوشد، زبان صادق و طبیعی شوق، اندوه و درد و در یک کلام عشق یک انسان است. اما باید متوجه این حقیقت مسلم و واقعیت محتوم بود که گریه ای که تعهد و آگاهی و شناختن محبوب و آمیختگی باایمان و هماهنگ گشتن با معنویت را به همراه نداشته باشد، جزشستشوی چشم خاصیت دیگری ندارد. یکی از نخستین کسانی که برسرگذشت حضرت امام حسین(علیه السلام)گریست عمر سعد پلید بود واولین فردی که بر این گونه گریه ملامت کرد حضرت زینب(سلام الله علیها)، فراموش نکنیم که در عزای شهیدان کربلا ما برای این سوگوار هستیم که امت مسلمان می خواهد فاجعه حکومت جنایت و روی کارآمدن قساوت و نمایان شدن رذالت را فراموش نکند و در غم عزیزانی محبوب و در عزای قهرمانان ارزش ها بگرید. امام خمینی(قدس سره)می فرماید: «مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهداء و اجر ببرند، البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب می کند، بلکه مهم آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را کشیده اند که تا آخر باشد…»

و در جای دیگر یادآور شده اند: «باید فکر کنید که اینها یک مساله سطحی نبوده است که می خواستند جمع بشوند و گریه کنند، خیرما ملت گریه سیاسی هستیم…»

در سخنی هشدار دهنده فرموده اند: «حرف می زنید، خطبه می خوانید… مردم را به گریه وادار می کنید. مردم هم که گریه می کنند، همه روی این مقصد باشد که این اسلام را مامی خواهیم…»

هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد حفظنمی شود ما باید برای شهیدمان گریه کنیم، فریاد کنیم، مردم رابیدار کنیم. البته یک مطلبی هم که بین همه ما باید باشد این است که این نکته را به همه مردم بفهمانیم، همه اش قضیه این نیست که ما می خواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما می خواهیم پیشرفت کنیم، سیدالشهداء هم که کشته شد… ثواب برای او خیلی مطرح نبود، آن طور رفت که این مکتب را نجاتش بدهد اسلام را زنده کند…»

حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی نیز سوگواری و گریستن برای اباعبدالله(علیه السلام)را با اهداف مقدس آن امام مرتبط دانسته و تاکید نموده اند که این گونه مراسم نباید مشتمل بر محرمات شرعی باشد:

«نهضت امام حسین نهضتی است الهی و مسلمین قیام بر علیه ظلم و استبداد را از آن حضرت فرا گرفته اند، لذا طبق رسوم درزمان های گذشته تاسیس مجالس روضه خوانی و ذکر مصیبت های وارده براهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و سینه زدن و زنجیر زدن وامثال آن ها به شرط آن که مشتمل بر محرمات الهیه نباشد هیچ گونه اشکالی ندارد، بلکه در این عصر لازم و دارای اجر و ثواب زیادی است… پیروان آن حضرت بیش از پیش در حفظ شعائر اسلام و ترویج مذهب تشیع و انعقاد مجالس سوگواری سعی بلیغ داشته باشند.»

آری، محرم حریم ایمان و حصار قرآن است و در این ماجرا درصحرای سوزان کربلا سیلی از خون جاری شد و گلستانی از شهیدبرافراشته گشت. حسین بزرگ پتک فریادهای بیدارگر را با خطابه ای پرشور بر مغزهای علیل فروکوبید. امت را آفت زدایی کرد و اسلام را که بازیچه یزید گشته و می رفت که توسط عمال این پلید تحریف ودستکاری شود، از طهارت شط فرات شستشو داد و آن را یک بار دیگردر سیمای اصیل خویش و به عنوان اسلام ناب محمدی در برابر چشمان تاریخ به نمایش گذاشت و بدین گونه، نهضت حسینی شفای بیماری دل ها و امید قلب های تشنه ایمان و فروغ اندیشه ها گشت و به حرکت ها جهت بخشید. پیام های شفابخش خود را آن امام همام بربال های سرخ شهادت نگاشت و پیک های رهایی را بر موج های محرم وعاشورا سوار نمود و در مکتب ها و کلاس های کربلا که همه جا هست وتعطیلی ندارد به آنان که در فکر نجات انسانیت هستند درس ایثارو شهامت آموخت. او که رهپوی وادی عشق بود در قربانگاه خویش درآخرین لحظه نیز سرود توحید و رضا خواند و بدین گونه کشتی نجات و مشعل هدایت گشت .

پس باید در گریه ها و سوگواری ها چنین اهداف مقدسی در نظر باشدو مجالس عزاداری در سازندگی روحی و اخلاقی حاضرین و ترویج نیکی و نهی از زشتی کوشا باشند و عزاداران خود را با خلق و خوی حسینی هماهنگ کنند.

برای هدفی که حق است باید از وسیله درست استفاده کرد وآمیختن چنین فضای معنوی و با قداست با امور غیر واقع، موهوم وخرافی روا نمی باشد. البته ابراز احساسات دسته جمعی در زنده نگه داشتن خاطره مقاومت بزرگ ترین حامی حق یعنی امام حسین(علیه السلام)و هیجانات قلبی در روزهای عاشورا که به جهت دفاع از حق وعدالت در پیشانی تاریخ بت شده نه تنها یک عمل جائز است بلکه مطلوب و مورد تاکید می باشد که احساسات و عواطف پاک و هیجان های عقلانی در راه حمایت از ارزش های عالی انسانی در ایام سوگواری محرم ابراز گردد. اگر به چشم حقیقت بین و عرفانی معنوی به واقعه کربلا و سوابق و لواحق آن بنگریم، این حقیقت بزرگ کشف می شود که حادثه کربلا قربانی عظمت اسلام و فدیه بقا و احیاء اسلام بود که از خاندان پیامبر داده شد. به قول جلال الدین همایی:

«تاریخ نشان داد که این قربانی در پیشگاه حق مقبول افتاده است… اما آن خون نخفت و تا قیامت هم نخواهد خفت، از هر قطره خونی که در کربلا ریخته شد قیامی و نهضتی پدید آمد تا دستگاه های کفر و انحراف از دین را یکی بعد از دیگری سرنگون ساخت تا دین الهی و قرآن آسمانی را زنده و پایدار نگاه داشت و آن میراث گرانبها را امروز به دست ما رسانید ما نیز در صیانت آن بایدبکوشیم…» و استفاده درست از این منظومه منور باید در برنامه ما قرار گیرد و نباید این گونه فکر کنیم که وقتی هر کاری وجهه مذهبی به خود گرفت خوب است و حاوی ثواب می باشد، اگر چه روح آورنده دین از آن بیزار باشد. و هر تشریفاتی که نام مقدس امام حسین(علیه السلام)روی آن باشد موجب عزت دنیا و آخرت است، هرچندروح مقدس آقا اباعبدالله(علیه السلام) را در فشار قرار دهد وخاطر امام را برنجاند.

اگر ما اعتقاد به این داشته باشیم که خداوند دستگاهی دارد که رسیدن به آن مشکل است، ولی نعوذ بالله امام حسین(علیه السلام)راکه با اشک و گریه راضی می شود شفیع خود قرار می دهیم و آن حضرت خود کارهایمان را درست می کند، به خطا رفته ایم. چنین باوری به شفاعت سید شهیدان هم باطل است و هم جفا در حق اوست. زیرا امام برای رضای خداوند و احیای آیین جاودانی اسلام به پا خاست و قیام کرد. سیدمظلومان در آن موقع که شمشیرهای دشمن از هر طرف از غلاف بیرون کشیده شده و تیرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده بودند، نماز اول وقت را ترک نفرموده و آن را با جماعت اقامه نمود و به حامیان خود نشان داد که عبادت یک اصل و اساس می باشد.

عالمان شیعه که در برپایی مجالس سوگواری برای امام حسین(علیه السلام)در قول و عمل اصرار داشته اند، به پیروی از سیره پیامبران و ائمه، اهل عبادت، تهجد و دعا بودند.

بر عموم علاقمندان و عزاداران سیدالشهداء که در مواکب حسینی ومجالس نوحه خوانی شرکت می کنند اعلام می شود که اگر واقعا مشتاق به آن حضرت هستند و می خواهند از سالار حماسه سازان کربلا متابعت کنند و در مذهب خود از روی فهم و عقل قدم برمی دارند، بدانند که سید شهیدان در آن گرمای خشن بیابان کربلا، با لب تشنه و هجوم دشمن و لشکر ضلالت پیشه نماز را فراموش نکرد و آن را به صورت صلات خوف و به جماعت خواند. پس اگر کسی به سیدالشهداء علاقه داردو بر او می گرید، ولی به نماز اهمیت نمی دهد و آن را از اول وقت به تاخیر می اندازد، به قول شهید آیه الله قاضی طباطبایی:

«معنایش این است که ای سید مظلومان که خون پاک خود را در راه اقامه نماز بر زمین کربلا ریختی، در این عبادت از تو تبعیت نداریم و در آن عمل و هدف با شما شرکت نمی کنیم.»

مورخ دانشمند دکتر محمد ابراهیم آیتی می نویسد: «… بدا به حال مسلمانی که نماز نخواند یا روزه نگیرد یا حقوق مردم رارعایت نکند یا با ارتکاب کارهای حرام آلوده گردد و آنگاه دلخوش باشد که من مرید امام حسینم(!)از این مسلمان باید پرسید که توچرا مرید امام حسین(علیه السلام)شده ای که نه تو کارهای امام راخوش داری و نه او کارهای تو را خوش داشت…»

شهید آیه الله سیدعبدالحسین دستغیب که بر گریه و سوگواری برای امام حسین(علیه السلام)تاکید زیادی داشت و حتی گریستن بر آن امام را مختص به زمان خاصی نمی دانست. می گوید: «اصلا حسین کشته اشک(قتیل العبره)است » و عقیده دارد: « درست است که این گریه حجاب ها را عقب می زند، رقت قلب می آورد و انسان را به یاد خدامی اندازد، ولی به شرطی که عزادار رو برنگرداند. باید آدم شد تااو شفاعت کند. کسی که موقع نماز واجب مراقبت ندارد که نماز ازاو فوت نشود مصداق سخن امام صادق(علیه السلام)است که می فرمایدشفاعت ما به خفیف شمارنده نماز نمی رسد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید