نویسنده:اسماعیل دانش
پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، وحدت امت اسلامی را ازراهبردهای بنیادین اقتدارامت اسلامی درتمام زمانها ومکانها دانسته است وبرای برپایی وتحقق بخشیدن آن، تلاشهای فراوانی نمودهاند بهگونهای که اقتدار وعزت جامعه نو پای اسلامی در عصر رسالت، برآیند وحدت وراهکارهای ارایه شده ازسوی پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. علاوه بر گفتارهای آن حضرت پیرامون ضرورت، اهمیت وفواید وحدت، از سیره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، بهدست میآید که آن حضرت بنیانگذار وحدت امت اسلامی درجامعه عربی آن زمان بوده است.
امام علی (علیه السلام) میفرمایند:
«پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شکافهای اجتماعی را به وحدت، اصلاح وفاصلهها را به هم پیوند داد.»[1] اقبال لاهوری نیز میگوید:
نقش نو، برصفحه هستی کشید
امتی گیتی گشایی آفرید
امتی از ماسوا بیگانه ئی
بر چراغ مصطفی پروانه ئی
امتی ازگرمیحق سینه تاب
ذرّهاش شمع حریم آفتاب
کائنات از طیف او رنگین شده
کعبهها، بت خانههای چین شده
مرسلان و انبیاء آبای او
اکرم[2] او نزد حق اتقای او
کل مؤمن، اخوه اندر دلش
حرّیت سرمایه آب وگلش [3]
پیامراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) اسوه کامل درتمامیابعادزندگی میباشد، طبیعی است که الگو قراردادن سیره آن حضرت، برای مسلمانان امروز نیز، کارآمدترین راهکارها را برای تحقق وحدت اسلامی، ارایه مینماید.
مقصود از وحدت
مراد از وحدت امت اسلامیاین است که مسلمانان در کنار حفظ مذاهب خود شان بر محور مشترکات دینی مثل توحید، قرآن، پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و سنت وسیره نبوی در برابر خطراتی که اصل اسلام وجامعه مسلمانان را تهدید میکند، همبستگی وهمدلی داشته باشند واز اختلافهای گوناگون مذهبی، سیاسی، نژادی، زبانی و… که موجب وهن وسستی امت اسلامیمیشود، دوری کنند.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای برپایی وحدت امت اسلامیراهبردهای گوناگونی داشته است که این مسئله درسیره آن حضرت به خوبی تجلّی یافته است که اینک به اختصار به بیان برخی آنها پرداخته میشود:
وحدت ملّی ودینی درسیره نبوی
وجود مسلمانان مدینه، فصل جدیدی در زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گشود ؛ حضرت با ورودش به مدینه، راهکارهای اساسی برای عزت واقتدار مسلمانان در پیش گرفت، پیمان نامهها وعقد قراردادهای اخوت وبرادری بین گروههای مختلف آن زمان، به امضاء رسانیده ومنعقد کرد که این مسئله میتواند از بارزترین راهبردهای وحدت اسلامیدر جامعه آن زمان باشد.
راهکارهای سیاسی- فرهنگی وحدت
الف ـ پیمان نامه عمومی درمدینه
درآغازورودپیامبر به مدینه، میان مسلمانان ویهودیان، تفاهم نسبی وجودداشت؛زیرا هر دو خداپرست وبت شکن بودند وجامعه یهودیان تصور میکردند که باتقویت اسلام ازحملات مسیحیان روم، در امان خواهند ماند. وانگهی میان آنها و اوسیان وخزرجیان بستگیها وپیمانهای دیرینه نیز وجود داشت. روی این جهات، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قراردادی دایربروحدت مهاجر وانصار نوشت ویهودیان مدینه (اوس وخزرج ) نیز آن را امضاءکردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آیین وثروت آنها را طی شرایطی محترم شمرد که متن کامل آن را سیره نویسان ضبط کردهاند.[4] از آنجا که این قرارداد یک سند تاریخی زنده است و حاکی است که چگونه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان احترام میگذاشته و با این پیمان توانستند یک جبهه متحد در برابر دشمنان به وجود آورند، نقاط حساس این سند را ذکرمیکنیم. البته در مفاد قرارداد به روشنی قید شده است که مسلمانان امت واحدهای جدا از مردم دیگر هستند (انهم امه واحده من دون الناس) وارتباط بین مسلمانان وکافران نیست ونباید بین مسلمانان دوری باشد.
1ـ مسلمانان در برابر ظلم وتجاوز با هم متحد خواهند بود.
2 ـ امضاء کنندگان پیمان، ملت واحد را تشکیل میدهند، مهاجران قریش به رسم سابق خویش قبل از اسلام در پرداختن خونبها باقی هستند، اگر فردی از آنها کسی را کشت، یا فردی از آنها اسیر گردید، باید به کمک هم خونبهای اورا بپردازند واسیر خود را بخرند.
3 ـ هیچ مؤمنی بدون اشاره سایر مؤمنان در جهاد فی سبیل الله صلح نمیکند وصلح جز برای همگان اجرا نخواهد شد.
4 ـ تمامی گروهها (که به جنگ مشغولاند)به ترتیب وارد جنگ خواهند شد وجنگیدن به یک گروه (دو مرتبه پشت سر هم) تحمیل نخواهد شد.
5 ـ «ذمه الله» نسبت به همه افراد یکسان است.
6 ـ اگر اختلافی بین مسلمین بروز کرد، مرجع حل آن خدا ورسول خواهند بود.
7 ـ مسلمین، فرد مقروض ومدیونی را که دین او سنگین است، رها نخواهند ساخت، بلکه اورا کمک میکنند.
8 ـ هیچ فرد با ایمانی حق ندارد، مؤمنی را برای خاطر کشتن کافری بکشد وهرگز نباید کافری را بر ضد مسلمانی یاری کند.
9 ـ پیمان وعهد خدا با تمام مسلمانان یکی است، از این نظر پستترین آنها میتواند تعهداتی در برابر کفار بهذمه بگیرد.
10 ـ مسلمانان دوستان وپشتیبان یکدیگرند.
11 ـ هر فردی ازیهودیان ازما پیروی کند واسلام بیاورد، از کمک ویاری ما برخوردار خواهد بود وتفاوتی میان او ومسلمان دیگر نخواهد بود وکسی حق ندارد اورا ستم کند ویا دیگری را بر ضد او تحریک کرده ودشمن اورا یاری نماید.
12 ـ در عقد پیمان صلح باید مسلمانان متحد شوند وهیچ مسلمانی بدون جلب نظر مسلمان دیگر جز بر عدالت ومساوات نمیتواند صلح برقرار کند.
در بخش دیگری از این پیمان نامه تاریخی که حاکی از روح وحدت طلبی میان مسلمانان است، چنین آمده است:
1ـ هیچ کس حق ندارد بدون اجازه «محمد » از این اتحادیه بیرون برود.
2ـ خون هر مجروحی ( تا چه رسد به مقتول ) از این افراد، محترم است وهر کس خون کسی را بریزد، قصاص دامنگیر او شده وسرانجام خود و اهل بیت خود را هلاک کرده است مگر اینکه قاتل ستمدیده باشد.
3ـ در جنگهایی که یهودیان ومسلمانان دوشادوش هم میجنگند، هزینه هر کدام برعهده خود آنها است وهر کس که با متحدان این پیمان بجنگد باید متحدانه با او جنگید.
4ـ مناسبات هم پیمان بر اساس نیکی وخوبی است وباید از بدی دور باشند.
5ـ هیچ کس نباید در حق هم پیمان خود ستم کند، در چنین صورت باید ستمدیده را یاری کرد.
6 ـ داخل «یثرب» برای امضاء کنندگان این پیمان منطقه حرم اعلام میگردد.
7ـ جان همسایگان کسانی که پناه داده شدهاند، بسان جان مااست، نباید به او ضرر رسانید.
9 ـ مسلمانان ویهودیان امت واحدهاند ومانندیک ملت در مدینه زندگی خواهند کرد وهر یک دین خودرا دارند.
باتوجه به مفاد پیماننامه به دست میآیدکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ایجاد احساسات مشترک ملی ودینی، تلاش فراوان نمودهاند و به شهادت تاریخ موفقیتهای قابل توجهی نیز به دست آورده است که یکی از راهکارهای اساسی درجهت تحقق وحدت امت اسلامیدر آن عصر وزمان مطرح بوده است وامروزه نیز تحریک احساسات مشترک ملی ودینی نقش بسزایی دربسیج عمومیتودهها وایجاد همبستگی وهمدلی دارد.
ب ـ پیمان نامه برادری در مدینه
از آن جایی که مهاجر وانصار پرورش یافته دو محیط مختلف بودند، در طرز تفکر ومعاشرت، فاصله زیادی با هم داشتند ؛اوسیان و خزرجیان که جمعیت انصار را تشکیل میدادند، صدوبیست سال باهم جنگ کرده و دشمنان خونی همدیگر بودند وبا این اختلافات ادامه حیات دینی وسیاسی مسلمانان به هیچ وجه امکان پذیر نبود، ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تمام این مشکلات را با یاری خداوند، خردمندانه حل نمود، حضرت از طرف خدا مأمور شد که مهاجر وانصار را با یکدیگر برادر کنند؛ روزی در یک انجمن عمومیرو به هواداران خود کرده وفرمود:«تأخّوا فی الله اخوین اخوین؛ دو تا دوتا با یکدیگر برادردینی شوید.»[5]طبق بیان سیره ابن اسحاق، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میان یارانش (از مهاجرین وانصار)پیمان برادری میبندد تا دوتن دو تن در راه خدا برادر میشوند. آنگاه دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را گرفته، میگوید: این برادر من است.بدینسان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که سرور پیامبران وامام پرهیزکاران وفرستاده پروردگار عالمیان است ودر میان بندگان خدا همتا وهمانندی ندارد، با علی بن ابیطالب (ع)برادر میشود. حمزه پسر عبدالمطلب که شیر خدا وشیر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و عموی او است، با زید بن حارثه که آزاد شده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، برادر میشود چنانکه حمزه در جنگ احد وقتی کارزار آغاز میکند، وصیت میکند که اگر کشته شد، زید بن حارثه میراثدار وی خواهد بود. جعفر بن ابیطالب ملقب به ذوالجناحین ((پرنده بهشت)) با معاذ بن جبل که از قبیله بنی سلمه است، برادر میشود. ابوبکر پسر ابی قحافه با خارجه بن زهیر از قبیله بلحارث بن خزرج برادر میشود. عمر بن خطاب با عتبان بن مالک از قبیله بنی سالم بن عوف برادر میشود. ابو عبیده جرّاح که عامر بن عبدالله نام دارد با سعد بن معاذ از قبیله عبدالاشهل برادر میشود. زبیر بن عوّام با سلمه بن سلامه از قبیله بلحارث بن خزرج یا بهروایتی با عبدالله بن مسعود هم پیمان بنی زهره برادر میشود.طلحه بن عبیدالله با کعب بن مالک از قبیله سلمه، سعد بن زید بن عمر با اُبیّ بن کعب از قبیله بنی النجار، مصعب بن عمیر بنهاشم با ابو ایوب انصاری (خالدبنزید) ازقبیله بنی النجار، ابو حذیفه پسر عتبه بن ربیعه با عباد بن بشر از قبیله عبد الاشهل، عمار بن یاسر (هم پیمان بنی مخزوم) باحذیفه بن الیمان از قبیله عبدعیس وهم پیمان قبیله عبدالاشهل، ابوذر(که همان بُریربن جناده یا جُندَب بن جُناده غفاری باشد )با منذربن عمرو از قبیله بنی ساعده، حاطب بن ابی بَلتَعه(هم پیمان بنی اسد)با عُوَیم بن ساعده از قبیله عمرو بن عوف، سلمان فارسی با ابودرداء(عویمر بن ثعلبه) ازقبیله بلحارث بن خزرج، بلال (آزاد شده ابوبکر ومؤذن پیامبر«ص») با ابورُوَیحه عبدالله بن عبد الرحمن خثعمیبرادر میشوند.[6]
این پیمان برای یاران پیامبر چنان عزیز است که بعدها وقتی عمر بن خطاب دیوان حقوق مجاهدان را تدوین میکند وبلال میخواهد به شام رفته و جهاد کند، عمر ازاومیپرسد حقوقت را ای بلال به که میسپاری ؟ میگوید: به ابو رویحه، من هرگز از او جدا نخواهم گشت ! به احترام وبه سپاس آن پیمان برادری که رسول خدا میان آن دوبسته است…[7]
برخی اندیشمندان میگویند:« کار این مساوات وبرادری بدانجا کشید که هر مسلمانی برادر مسلمان خود را برخویشتن مقدم میداشت.چنانکه نوشتهاند، روز تقسیم غنیمتهای جنگی بنی نضیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به انصار گفت اگر مایل باشید مهاجران را در غنیمت شریک کنید واگر نه همه از آن شما باشد. انصار گفتند مانه تنها غنیمتها را یکجا به برادران مهاجر خود میبخشیم بلکه آنان را در مالها وخانههای خود شریک میکنیم.[8]
پیامبر با طرح اخوت وبرادری توانست وحدت اسلامیرا تحقق بخشد ومسلمانان را ازخطرات تهدیدکننده، حفظ نمایندکه سیصد نفرازمهاجروانصاررا بایکدیگر، برادرنمود و رو به مسلمانان میکرد و میگفت: فلانی! توبرادر فلانی هستی.
سلیمان قندوزی میگوید: امام علی بعدازهمه باپیامبر عقد اخوت بست. آن حضرت به پیامبر عرض میکند که اصحاب خودرا بایگدیگربرادرکردیدولی عقد اخوت میان من ودیگری برقرار نکردید. پیامبر درجواب فرمود: بهخدایی (که مرابرای هدایت مردم مبعوث فرموده) سوگند: به این علت کار برادری تورا عقب انداختم که میخواستم درپایان با توبرادر شوم؛ تونسبت به من مانندهارونی نسبت به موسی، جز این که پس ازمن پیامبری نیست. توبرادر ووارث من هستی.[9]
ج ـ ایجاد وحدت دینی
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامیدر سخنانش پس از فتح مکه درمسجد الحرام میگوید:«المسلم اخو مسلم والمسلمون هم ید واحده علی من سواهم تتکافوا دمائهم یسعی بذنبهم ادناهم.» [10]
امام صادق(ع)نیزاین قضیه راشرح داده است: «مسلمان برادر مسلمان است، به اوستم نمیکندواوراخوار نمیسازدوبه اوخیانت نمیکند، برعهده مسلمانان است که نسبت به پیوند بایکدیگرویاری رساندن درشفقت ومواسات با نیازمندان ومهربانی نسبت به هم بکوشند تا همانگونه که خدای عزوجل فرمانتان داده است:«میان خود مهرباناند»، نسبت به هم مهربان باشید و نسبت به گرفتاری ایشان که از چشم شما پنهان مانده، اهتمام داشته باشید؛ چنانکه گروه انصار دردوران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این چنین بودند.»[11]
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:« دست خدا با جماعت است.»[12] «دست خدا با جماعت است وشیطان هنگامی با کسی است که با جماعت به مخالفت پردازد.»[13]
چنان که ملاحظه میشود ایجاد حس مشترک دینی بین مسلمانان در کلام زیبای آن حضرت کاملا مشهود است. البته رمز وحدت در روح انسان با ایمان ودیندار وجود دارد، به گفته مولوی:
جان گرگان وسگان ازهم جداست
متحد جانهای مردان خداست
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:«بر شما باد به جماعت؛ زیرا دست خدا با جماعت است وشیطان با یک تن همراه واز دو تن دورتر است.»[14]بنابراین پیامبر، مسلمانان رابرادر همدیگر میداندوبایدمثل دست واحد محکم واستوار ازجامعه توحیدی، دفاع نمایند.
د ـ نفی قومگرایی
یکی از راهکارهای پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جهت تحقق وحدت امت اسلامینفی نژادپرستی، قوم گرایی وتبعیضهای ناروا بود ؛زیرا با ظهور اسلام درمیان اعراب مسئله نژادپرستی وتفاخر به قبیله، فراوان وجود داشت. اسلام با تعصبات قومیونژادی مبارزه کرد؛ قرآن کریم میفرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم.»[15]
پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جهت برقراری وحدت اسلامی، زید بن حارثه را فرمانده سپاه اسلام، بلال حبشی را مؤذن ویژه قرارمیدهد وازسلمان فارسی ایرانی تجلیل میکند وبه او مقام ومنزلت والا میبخشد تا به این ترتیب هم با تبعیضهای موجود به مبارزه برخیزد وهم بتدریج ارزشهای الهی را ملاک منصبها ومنزلتهای اجتماعی معرفی نماید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آشکارا اعلام میکند که آن غلام حبشی واین سید قریشی (هردو) نزدمن یکسان هستند وبدین سان آن حضرت منادی برحق مساوات اسلامیوبنیانگذار وحدت امت اسلامیاست؛ زیرا: «ایها الناسُ إنّرَبّکم واحدٌ وإنّ أباکُم واحدٌ، کُلُّکُم لأدَمَ وآدمُ مِن تُرابٍ(إنّأکرَمکم عند الله أتقاکم)وَلیسَ لِعربیٍّ علی عجَمیفضلٌ إلاّ بالتقوى.»[16]
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درروایتی، افتخار به اقوام گذشته را یک چیز بیارزش میخواند وکسانی را که به چنین کارهایی خود را مشغول میکنند به (جعل) تشبیه میکند ومیفرماید: «آنانکه بهقومیت خود تفاخر میکنند، این کار را رها کنند وبدانند که آن مایههای افتخار، جز ذغال جهنم نیستند واگر آنان دست ازاین کار نکشند، نزد خدا از جعلهایی که کثافت را با بینی خود حمل میکنند، پستتر خواهند بود.»[17]
درجنگ احد، سلمان فارسی پس ازاین که ضربت را به یکی از افراد دشمن فرود، آورد، از روی غرور گفت: «خذها وانا الغلام الفارسی.»یعنی این ضربت را ازمن تحویل بگیر که من یک جوان فارسی هستم، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پی برد که این سخن، تعصبات دیگران رابرخواهد انگیخت، فورابه اوگفت که چرانگفتی منم جوان انصاری.[18]یعنی چرابه چیزی که به آیین ومسلک مربوط است افتخار نکردی ومسئله قومیونژادی را مطرح نمودهای! پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جای دیگر میفرماید:«عربیت، پدر کسی به شمار نمیرود فقط زبان گویایی است، آن که عملش نتواند اورا به جایی برساند، حسب ونسبش نیز او را بهجایی نخواهد رساند.»
روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود، عدهای از بزرگان صحابه نیز حاضر بودند، سخن از اصل ونسب به میان آمد، هرکس درباره اصل ونسب خود چیزی میگفت و آن را بالا میبرد، نوبت به سلمان رسید، به اوگفتند تو از اصل ونسب خودت بگو، این مرد فرزانه تعلیم یافته وتربیت شدهی اسلامیبهجای این که از اصل ونسب وافتخارات نژادی سخن به میان آورد، گفت: «من نامم سلمان است وفرزند یکی از بندگان خدا هستم، گمراه بودم، خداوند به وسیله محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا راهنمایی کرد، فقیر بودم خداوند به وسیله محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا بینیاز کرد، برده بودم خداوند به وسیله محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا آزاد کرد؛ این است اصل ونسب من.در این زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد وسلمان گزارش جریان را به عرض آن حضرت رساند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رو کرد به آن جماعت که همه از قریش بودند وفرمود:« ای گروه قریش! خون یعنی چه؟ نژاد یعنی چه؟ نسب افتخار آمیز هر کس دین اواست. مردانگی هرکس عبارت است از خلق وخوی وشخصیت وکار بیشتر او، اصل وریشه هر کس عبارت است از عقل وفهم وادراک او، چه ریشه واصل نژادی بالاتر از عقل است.!؟یعنی به جای افتخار به استخوانهای پوسیده، به دین، اخلاق، عقل، فهم وادراک خود افتخار کنید.
تأکیدات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره بیاساس بودن تعصبات قومیونژادی، اثر عمیقی در قلوب مسلمانان بالاخص در مسلمانان غیر عرب گذاشت وهمبستگی ووحدت درمیان مسلمانان ایجاد نمود.به همین دلیل مسلمانان اعم از عرب وغیر عرب، اسلام را از خود میدانستند وبه همین جهت تعصبات نژادی نتوانست مسلمانان غیر عرب را به اسلام بدبین کند.[19]
بنابراین پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) با نفی تعصبات نژادی وقومیوحدت امت اسلامیرا تحقق بخشید، وارزشهای دینی والهی را احیاء کرد.اقبال لاهوری نیز سیره آن حضرت را در جهت تحقق وحدت امت اسلامیمورد تأکید قرارداده واز راهبردهای بنیادین وحدت اسلامیبه حساب آورده است وچنین میگوید:
نیست از روم وعرب پیوند ما
نیست پابند نسب پیوند ما
دل به محبوب حجازی[20] بستهایم
زین جهت با یکدگر پیوستهایم
رشته ما یک تولایش بس است
چشم ما را کیف صهبایش بس است
مستی او، تا بهخون ما دوید
کهنه را آتش زد و نوآفرید
عشق او سرمایه جمعیت است
همچو خون اندرعروق ملت است
عشق در جان ونسب در پیکر است
رشته عشق از نسب محکمتر است
عشق ورزی از نسب بایدگذشت
هم ز ایران وعرب باید گذشت
امت او، مثل او نور حق است
هستی ما از وجودش مشتق است.[21]
هـ ـ بهرهگیری فرهنگی ازظرفیتهای موجود
پیامبرخاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) درجهت تحقق وحدت اسلامیازظرفیت موجودومقتضیات جامعه آن زمان بهرهبرداری مناسب میکرده است که دراین باره نقش کعبه وکیفیت استفاده پیامبرازآن به عنوان یکی از ابزارهای ارزشی وحدت، شایان توجه ودقت است؛زیرا: «إنّ أوّل بیتٍ وُضِعَ لِنّاسِ للّذِی بِبَکّه مُبَارَکًا وَ هُدًى للعالَمِین.»[22]
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از موقعیت مکانی وزمانی ایام حج در مقطعی که تمام مردم جزیره العرب به آن جا میآمدند، بهره میبرد تا دعوت توحیدی خود را به مهتران وبزرگان قبایل ارایه دهد.در متون تاریخی نام قبیلههای «بنی حنیفه»، «کنده»، « بنی صعصعه»، «کلب» ودیگران را در فراخوان حضرت میبینیم وحتی گرایش مردم یثرب به اسلام هم از طریق همین تدبیر در استفاده از موقعیت خانه خدا وموسم حج بوده است:«جَعَلَ اللَهُ الکَعبَه البَیتََ الحَرَامَ قِیماً لِّلنَّاسِ.»[23] میزان کارآمدی این عمل در تمایل وکشش تودهها به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به قدری بود که کفار ومشرکان را کاملا در موضع انفعالی قرار میداد.آن گونه که پیش از آغاز مراسم برای جلوگیری از شعاع نفوذ پیام نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) به مشورت میپرداختند تا مناسبترین شیوههای تبلیغی وروانی را برای تغییر اذهان مخاطبان ومردم به کار گیرند.شعارهای روانی ـ سیاسی آنها این بود:«وَقَالُوا یَأَیُّهَاالَّذِی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّکرُ إِنَّکَ لَمَجنُونٌ»[24]
بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با استفاده از ظرفیت موجود جامعه آن زمان ونقش کعبه مکرمه برای برپایی وحدت اسلامیاستفاده میکرد که یکی از راهکارهای بنیادین وحدت امت اسلامیبوده است.
راهکارهای اجتماعی وفردی وحدت
الف ـ حمایت از محرومان
درراستای نفی تعصبات قومی، استراتژی حمایت از محرومان وبیچارگان نیزوجوددارد.این گروه که عمدتا بردگانی از مردان وزناناند، طبق قوانین حاکم، زیر پوشش حمایتی هیچ قوم وقبیلهای نبودند ولذا از کلیه حقوق اجتماعی و سیاسی محروم میشدند وبه دلیل وضعیت موجود حاکم سیاسی دوران جاهلی ونیز ناتوانیهای گوناگون این افراد، امکان پی ریزی جامعهای مستقل فراهم نبود.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با عقل رشید و وجدان سلیم دریافته بود که افراد بشر در اصل طینت ومواهب فطری، نظیر یکدیگرند وهمه آنان دارای روح واراده وعواطف و احساسات انسانی هستند وتفاوت در نژاد ورنگ وزبان وزاد وبوم و… منشاء تبعیض در حقوق نمیتواند باشد، پس چرا بعضی از افراد بشر، بعضی دیگر را به بردگی بگیرند وعلاوه بر سلب آزادی، آنها را ازتمام حقوق بشری نیز محروم بدارند؟
او نیک میدانست که زدودن یک فکر هزاران ساله که در دماغ هر دو دسته (اربابان وبردگان ) رسوخ کرده است، جز از راه ایجاد تحول در طرز فکر جامعه میسر نمیگردد وبا وضع یک ماده قانونی بدون ضمانت اجرا از داخل نفس مالک ومملوک، یک نظام طبقاتی ریشه دار را نمیتوان از میان برداشت، بردگان نیز به حکم عادت ومرور زمان نیروی ارادهشان از کار افتاده وقدرت استقلال و تصرف را از دست داده بودند وآزادگی وآزاد زیستن در وجودشان کاملا تخدیر شده وباورشان شده بود که حق حیاتشان در همین وضع مرگ آساست. پس باید این شکل اجتماعی را بتدریج وبا پیشرفت رشد جامعه واتخاذ تدابیر حکیمانه حل نمود.ابتدا به هر مناسبتی به گوش هر دو طبقه فرامیخواند که: «اربابان وبردگان برادر یکدیگراند وهمه آنها از یک نژاد هستند ومنشاءاصلی همگی ازهمین خاک است وسفید پوستان را برسیاه پوستان هیچ گونه مزیت طبیعی نیست وبدترین مردم نزدخدا هماناآدم فروشانند.بردگان برادران شمایند که زیردست شما واقع شدهاند ودارای حقوق هستند.شما باید از هرنوع غذا که میخورید، به آنها بخورانید واز هر آنچه که به تن خودتان میپوشید به آنها بپوشانید وبه کار طاقت فرسا وادارشان نکنید ودر کارها خودتان هم به آنها کمک نمایید..».[25] ونیز میفرماید: « هرگاه آنها را صدا میزنید، ادب را رعایت کنید ونگویید (بنده من ) یا (کنیز من) مردان همه شمابندگان خدایند وهمه زنان کنیزان خدایند ومالک همگی اوست، بلکه بگویید (پسرک من ) یا (جوانک من).» [26]
پیامبر، زیدبن حارثه غلام خودراکه همسرش خدیجه به اوبخشیده بود، آزاد نمود و برای اینکه حقارت وزبونی را از فکر او بیرون کند، او را پسر خوانده خویش معرفی کرد و همینکه زید به سن رشد وجوانی رسید به منظورلغو برتری نژادی که جامعه آن روزاهمیت میداد، دخترعمه خود زینب را به همسری او در آورد.[27]
در چنین شرایط بحرانی، مبارزه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با تبیعضها و قوم گراییها واز سویی، حمایت از محرومان، سبب جذب این گروه به اسلام وپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد وبدین ترتیب گروه کثیری بر محور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وحدت اجتماعی وسیاسی پدید آوردند.در واقع، محتوای فکری دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا وکرامت انسانی و نیز مقتضای عملکرد او، نقش یک ابزار پویا بر ای ایجاد وحدت اسلامیبوده است.
چنین اعلام حمایت وجانبداری از محرومان [باعث شد که] بتدریج قلمروآن گسترش یافت به گونهای که توانست نیروهای گریزان وستمدیده را به مرکز واحد هدایت نماید ووحدت امت اسلامیرا نهادینه سازد.
ب ـ تحمل ومدارا
جریانهای تفرقه واختلاف درمدینه همواره آشکارا وپنهان درپی فرصت بودندکه بتوانند آب را گل آلود نمایند وبا ایجاداختلاف به مقصود باطلشان نایل گردند، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که ازدرایت سیاسی وخردمندی کامل برخوردار بودند، باتحمل ومدارا وحدت امت اسلامیرا حفظ وجلوی بروزهرگونه اختلاف ونفاق راگرفتند. برخورد پیامبر با منافقان که جبهه داخلی علیه آن حضرت راتشکیل داده بودند، [این بود که] برای حفظ وحدت جامعه، باآنان باتحمل ومدارا برخورمینمود.از این روآن حضرت بنابر مصالح جهان اسلام وامت اسلامیدر برخورد با عبدالله ابن ابیّ رئیس منافقان مدینه که خیانتهایش درمراحل گوناگون برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امت اسلامیآشکار شده بود، اقدامینکرد. قرآن کریم با اشاره به جریان غزوه «بنی المصطلق» از زبان عبدالله بن ابیّ، میفرماید: «لَئِن رَّجَعنَا إلَىالمَدِینَه لَیُخرِجَنَّ الأعَزُّمِنهَا الأذَلَّ.»[28]
مسلمانان وصحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که از توطئه عبد الله بن ابی خبردار شدند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواستند تا او را به قتل برسانند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای حفظ وحدت امت اسلامیآنها را از این کار بر حذرداشت[29] بلکه فرمود تا هنگامی که زنده است با او مانند یک دوست ورفیق رفتار میکنیم.[30]
مربع منافقی است که در هنگامی که از مزرعهاش در جنگ احد، به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) جسارت نمود، یاران واصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواستند وی را بکشند ولی آن حضرت با کمال لطف ومدارا ازوی درگذشت وفرمود: «با این مرد لجوج کوردل کاری نداشته باشید.»[31]
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها در برابر منافقان تحمل ومدارا داشت بلکه در برابر مخالفان مثل یهود نیز با مدارا رفتار مینمود به گونهای که رفتار شایسته آن حضرت موجب جذب آنان به اسلام میشده است.
بنابراین پیامبراکرم باتحمل ومداراوباچشم پوشی وگذشت ازامور ومسایل شخصی بهخاطر مصالح امت اسلامی،وحدت جامعه اسلامیرابنیان نهادکه سر انجام آن حضرت توانستند اقتدار وعزت برای مسلمانان عصرش به ارمغان بیاورد.
عبدالغفورآخوندنعمانی ترکمن، روحانی وعالم بزرگ اهل سنت پس ازتبیین وضعیت مسلمانان صدر اسلام ووضعیت اسفبارکنونی مسلمانان، حالات آنها رادرشعری چنین شرح میدهد:
مامسلمانان چه نیکوروزگاری داشتیم
راستی خوش عزت و خوش اعتباری داشتیم
چون گل وبلبل انیس و مونس ودمسازهم
درگلستان وفا، خوش برگ وباری داشتیم
سوزن ومژگان مهیا تا که بیرون آوریم
گر به پا از گردش ایام، خاری داشتیم
پرچم دین مبین، بردیم تا دیوارچین
چون که عزم آهنین واستواری داشتیم
امپراطوران عالم، مرتعش ازبیم ما
چون رشادتهای بی حد وشماری داشتیم
این چنین بودیم تا بودیم با هم متحد
از نفاق واز تفرق تا فراری داشتیم
این چنین بودیم تا بودیم با هم راستگوی
از دروغ و از تصنّع ننگ وعاری داشتیم
درمیان ما در آمد، عاقبت دست نفاق
رفت ازآن برباد، هر عزّو وقاری داشتیم.
راهکارهای وحدت امت اسلامی درعصر حاضر
وحدت جوهره قوام، پایداری وحیات هستی است وپیامبران، سفیران وحدت اسلامیمیباشند. به گفته اقبال لاهوری:
برگ وساز کائنات از وحدت است اندر این عالم حیات از وحدت است.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر وحدت ورسول رحمت است «وجعلنی رسول الرحمه ورسول الملاحم»[32] ندای وحدت طلبانه او، فریاد وحدت طلبانه تمامیانبیای الهی است واین آهنگ شیرین در حلقوم مبارک او به کمال نهایی خود میرسد. به گفته مولوی:
نام احمد نام جمله انبیاء است چونکه صد آمد نود هم پیش ما است.
بدون تردید امت اسلامیبهعنوان امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ، گسترش دعوت او را تا توسعه امت واحده الهی در پهنه گیتی به دوش دارند؛ زیرا «کنتم خیر امه اخرجت للناس…»[33] وهمانانند که برگزیدگان خدایند وغیر آنان، زیان کاران. زیرا: «ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهوفی الاخره من الخاسرین.»[34]
باتوجه به راهکارهای ارایه شده درسیره نبوی برای رسیدن به وحدت امت اسلامیدرزمانه وعصرکنونی، راههای عملی ذیل نیز پیشنهاد میشود:
1ـ مراجعه به قرآن، سنت و سیره نبوی وعترت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که همواره به مسلمانان وحدت وهمبستگی را تاکید کردهاند.
2ـ تحمل نظرات مخالف ومدارا با پیروان مذاهب [دیگر].
3ـ دوری از تعصبات خشک گوناگون ملی، قومیونژادی.
4ـ آشنایی شیعه وسنی از آراء ونظریات علمییکدیگر با مطالعه کتابهای مربوط به یکدیگر.
5ـ تعامل اندیشمندان فرقههای گوناگون اسلامیوگفتوگوهای علمیجهت رفع سوءتفاهمها.
6ـ آشنایی با توطئههای دشمن برای ایجاد اختلاف.
7ـ احترام به مقدسات یکدیگر.
8ـ دوری از تهمت وافترا نسبت به یکدیگر.
9ـ کنترل افراد تندرو که موجب نفاق وتفرقه میگردند.
10ـ تقویت نقطههای مشترک.
11ـ ایجاد مراکز آموزشی ـ پژوهشی مشترک، جهت آشنایی با آراءیکدیگر.
12ـ ایجاد رسانههای پیام رسانی مشترک، برای تقویت روح وحدت طلبی، پیام رسانی سالم و…
نتیجه
وحدت امت اسلامی، از اصول مورد تأکید پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.از منظر آن حضرت اقتدار مسلمانان در پرتو وحدت میباشد. وحدت امت اسلامیاز راهبردهای بنیادین واساسی اقتدار امت اسلامیدر تمام اعصار وقرون است؛ پیامبرخاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تحقق بخشیدن وحدت اسلامیدر میان جامعه آن زمان، تلاشهای فراوان نمودهاند، به گونهای که اقتدار وعزت نوپای جامعه اسلامیعصر رسالت، برآیند وحدت وراهکارهای ارایه شده ازسوی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.
از آن جایی که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) اسوه کامل زندگی است، الگو قرار دادن سیره آن حضرت، کارآمدترین راهکارها را برای مسلمانان امروز در جهت تحقق وحدت اسلامیارایه مینماید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز ورودش به مدینه، قراردادی دایر بر وحدت مهاجر وانصار نوشت و اوس وخزرج نیز آن را امضاء کردند ؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آیین وثروت آنها را طی شرایطی محترم شمرد.البته اوسیان وخزرجیان صدوبیست سال با هم جنگ کرده ودشمنان خونی همدیگر بودند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تمام این مشکلات را خردمندانه حل نمود و روزی در یک انجمن عمومیمیان آنان پیمان برادری دینی بست ودوتن دو تن آنها را در راه خدا برادر دینی ساخت، به گونهای که کار برادری بدانجا کشید که هر مسلمان برادر مسلمان خود را بر خویشتن مقدم میداشت.
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامی، پس از فتح مکه در مسجد الحرام، رسماً دستور دینی صادر کرد واعلان نمود که مسلمانان برادر همدیگرند ومانند ید واحدند.با نفی قوم گرایی وملی گرایی در جهت تحقق وحدت اسلامیکوشش فراوان نمودند و از موقعیت مکانی وزمانی ایام حج ومکه مکرمه، برای تحقق وحدت اسلامی، بهره برداری شایسته نمودند.
استراتژی حمایت از محرومان وبیچارگان نیز از راهکارهای اساسی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جهت تحقق وحدت اسلامیبوده است که با اعلام حمایت از قشر محروم وستمدیده، آنان را به مرکز واحدی هدایت نمودند تا وحدت اسلامیرا تحقق بخشد.تحمل ومدارای حضرت نیز در جهت وحدت اسلامیبوده است.
پی نوشتها:
[1]ـ نهج البلاغه،خطبه 231، ( فلمّ الله به الصّدع،ورتق به الفتق و …).[2]ـ ان اکرمکم عند الله اتقیکم
[3]ـ اقبال لاهوری، کلیات اشعار فارسی،ص71.
[4]ـ سیره ابن هشام، ج2،ص501.
[5]ـ سیره ابن هشام، ج2،ص123.
[6]ـ سیره ابن اسحاق،ج2،ص153ـ 150.
[7]ـ همان، ص153.
[8]ـ سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام،ص67.
[9]ـ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، ج 1، ص55.
[10]ـ محمد تقی هندی،کنزل العمال،ج1،ص149.
[11]ـ محمدبن یعقوب کلینی،الکافی،ج2، ص174، ح15.
[12]ـ سنن ترمذی،ج4،ص466، ح2166.
[13]ـ کنز العمال، ج1،ص206،ح1031.
[14]ـ جلال الدین السیوطی، الدرالمنثور، ج5،ص66.
[15]ـ حجرات،13.
[16]ـ ابو محمد حرّانی، تحف العقول،ترجمه صادق حسن زاده،ص 56.
[17]ـ سنن ابی داود، ج2، ص642،( لیدعن رجال فخرهم باقوام،انما هم فحم من فحم جهنم.او لیکونن اهون علی الله من الجعلان التی تدفع بانفها النتن).
[18]ـ همان، ص625.
[19]ـ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام وایران، انتشارات صدرا، 1366، ص76.
[20]ـ محبوب حجازی، مراد سر آمد محبان عالم، پیغمبر اسلام، حضرت محمد بن عبدالله است.
[21]ـ کلیات اقبال، همان،ص110.
[22]ـ آل عمران،96.
[23]ـ مائده، 97.
[24]ـ حجر،6.
[25]ـ اسماعیل بخاری، صحیح بخاری،ج3، ص149.
[26]ـ صحیح مسلم، ج7،ص47.
[27]ـ الاصابه، ج1،ص545.
[28]ـ منافقین، 8.
[29]ـ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار،ج19،ص108.
[30]ـ سیره ابن هشام،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی،ص198.
[31]ـ سیره ابن هشام،ج2،ص65.
[32]ـ شیخ صدوق، معنای الاخبار، تصیح علی اکبر غفاری، بیروت دارالتعارف للمطبوعات، 1399ق،ص51.
[33]ـ آل عمران،110.
[34]ـ آل عمران، 85.
فهرست منابع:
1ـ قرآن کریم.
2ـ نهج البلاغه.
3ـ لاهوری، اقبال، کلیات اشعار فارسی، بامقدمه احمد سروش، انتشارات کتابخانه سنایی، بی تا.
4ـ ابن هشام، السیره النبویه، دارالوفاء، بیروت، بی تا.
5ـ ابن اسحاق سیره ابن اسحاق ، افست، مؤسسه اسماعلیان، 1368.
6ـ شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ24، 1378.
7ـ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، بیروت، دارالفکر.
8ـ هندی، محمد تقی، کنزالعمال، مؤسسه الرّساله، 1405 ق.
9ـ الکافی، محمد ابن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق.
10ـ سنن ترمذی، ابی عیسی محمد ابن عیسی بن سوره، بیروت دارالکتب العلمیّه، 1408ق.
11ـ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، قم، 1404ق.
12ـ حرّانی، ابو محمد، تحف العقول، ترجمه صادق حسنزاده، انتشارات آل علی، 1382.
13ـ السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالفکر.
14ـ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام وایران، انتشارات صدرا، 1366.
15ـ بخاری، اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، داراالعلم، 1407.
16ـ النیشابوری، مسلم بن الحجاج القشیری، صحیح المسلم، بیروت، دارالفکر لطباعه والنشر، بی تا.
17ـ عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمیز الصحابه.
18ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
19ـ تصحیح غفاری، علی اکبر، معانی الاخبار، شیخ صدوق، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1399ق.
20ـ مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، شرکت انتشارات علمیوفرهنگی، 376 ش.
منبع: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی