نویسنده: محمود قوچانی
ازدواج یکی از خواستهای طبیعی انسان و دستور پروردگار عالم در قرآن مجید و از سنتهای پسندیده پیامبر گرامی اسلام(ص) است. برخلاف رهبانیت مسیحیت, اسلام جوانان را به ازدواج تشویق می کند, حتی فقهای اسلام معتقدند که اگر کسی به خاطر عدم ازدواج به طرف گناه کشیده شود, ازدواج بر او واجب است(۱).
خداوند متعال یکی از هدفهای ازدواج را آرامش و سکون معرفی می کند و می فرماید: ((و من آیاته إن خلق لکم من إنفسکم إزواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه…))(۲)
((از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد…)).
آیه شریفه (در مورد آفرینش همسر) یکی از آیات یازده گانه ای است که با تعبیر ((من آیاته)) آغاز می شود و خداوند متعال آن را یکی از نشانه های خود معرفی می کند. و هدف از آن را با تعبیر ((لتسکنوا الیها)) بیان می کند و همچنین در آیه ۱۸۹ سوره اعراف با تعبیر ((لیسکن الیها)) آورده است.
آرامشی که در سایه ازدواج حاصل می شود, از چند جهات می توان بررسی کرد:
● جلوه های آرامش در پرتو ازدواج
● از نظر جسمی;
که غالبا بیماریهای مقاربتی و در زمان ما ((ایدز)) به خاطر ترک ازدواج و روی آوردن به بی بند و باری و ولنگاری جنسی گریبانگیر عده ای می شود.
● از نظر روحی;
که تجربتا بر همه ثابت شده است کسانی که مجردند, ناآرامی های روحی آنان به مراتب بیشتر از کسانی است که ازدواج کرده اند. از لحاظ اجتماعی هم افراد مجرد کمتر احساس مسوولیت می کنند تا اشخاص متإهل. یا کارهای خلاف و دزدی و … هم در افراد مجرد بیشتر از کسانی است که تشکیل خانواده داده اند.
یک انسان متإهل علاوه بر تعبد و پیروی از دستورات پروردگار جهانیان و پیشوایان معصوم, با ازدواج; خود را سعادتمند نموده و از انزوا و تجرد به کانون اجتماع و مسوولیت قدم می گذارد, زیرا انسان مجرد اعتبار چندانی در میان اجتماع ندارد و درد مردم را به اندازه انسان متإهل نمی فهمد. حتی هنگام استخدام در ادارات دولتی یا خصوصی هم کسی که متإهل است, بیشتر مورد توجه است تا مجرد.
در این زمینه احادیث فراوانی وجود دارد که به عنوان نمونه به دو حدیث اشاره می شود: از حضرت امیرالمومنین علی(ع) روایت شده که ایشان فرمودند:
((ازدواج کنید که ازدواج کردن سنت رسول خدا(ص) است همواره می فرمود: هرکس که دوست دارد از سنت من تبعیت کند, بداند ((ازدواج کردن)) از سنت من است))(۳). همچنین حضرت امام صادق(ع) نقل می کنند که مردی به حضور پدرم امام باقر(ع) آمد, آنگاه حضرت از آن مرد سوال کردند: آیا همسر داری؟ جواب داد: نه. پدرم فرمود: من دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من در عوض, فقط یک شب بدون همسر زندگی کنم. سپس فرمود: دو رکعت نماز شخص متاهل بهتر از شب زنده داری شخص مجرد است که تمام شب را به نماز ایستاده و روزش را به روزه داری بپردازد(۴).
با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه, می توان گفت: شخصیت اجتماعی و مذهبی هر شخص, تا حدود زیادی به ازدواج و زناشویی وی بستگی دارد. پیشوایان معصوم(علیهم السلام) همگی عملا در این مسإله پیشگام بوده و با گفتارهای خود, پیروان خویش را به این سنت الهی ترغیب و تشویق نموده اند. زیرا هیچ کس بدون همسر آرامش فکری و روانی پیدا نمی کند, تا فرصت اندیشه و آگاهی لازم در معرفت الهی را داشته باشد و از شعله های افروخته و پرقدرت غریزه جنسی در امان بماند و لذا خداوند متعال در قرآن مجید در آیه یاد شده آرامش خاطر را از بهترین ثمره های ازدواج و آفرینش همسر را از نشانه های خدا معرفی می کند.
● اما چند نکته قابل توجه در آیه مزبور:
● از جنس خودتان
در معنی ((انفسکم)) اقوال مختلفی بیان شده است مانند این که: ((انفسکم)) به معنای همشکل و از جنس خودتان می باشد(۵).
و گفته شده حوا از ضلع آدم(ع) آفریده شد.
یا گفته شده زنها از نطفه مردها آفریده شده اند(۶).
مرحوم علامه طباطبائی(ره), می فرماید:
در اینجا قرائنی هست که اشاره به مکمل بودن دو همسر برای یکدیگر است که هرکدام از زن و مرد مجهز به جهاز تناسلی است برای توالد و تناسل که اگر یکی نباشد, دیگری ناقص است و از مجموع این دو, یک واحد تام حاصل می شود و به خاطر این نیاز, به طرف همدیگر کشیده می شوند تا به همدیگر می رسند و آرامش پیدا می کنند(۷).
● مودت و رحمت
همچنان که در ساخت و ساز ساختمانی, ملاط; لازمه به هم پیوستگی اجزای ساختمان است, در زندگی اجتماعی, مخصوصا در زندگی زناشوئی نیز ضروری است; اما ملاط و چسب زندگی زناشوئی چیست؟ خداوند متعال ایجاد مودت و رحمت بین زوجین را که ملاط و چسب زندگی است, از نشانه های خود خوانده (البته ممکن است آیه شامل مودت میان تمام انسانها باشد) چرا که جامعه بشری تشکیل یافته از زن و مرد است و تا این جامعه کوچک با همدیگر مهربان و با محبت نباشند, جامعه بزرگ بشری روی رحمت و آرامش را نخواهد دید.
چنانکه در عصر حاضر جهان مادی هرچه قدر با این مسإله حیاتی و الهی فاصله می گیرد, با مشکلات فراوانی روبرو می شود خصوصا کشورهای صنعتی و ماشینی که کانون گرم خانواده, در اثر کنار گذاشتن دستورات حیاتبخش الهی تبدیل به کوههای یخی می شود و از همدیگر گسسته می شود و دنیا را به لبه پرتگاه می کشاند. و متإسفانه در کشورهای اسلامی و حتی کشور عزیز خودمان که کشور علوی و امام زمان(ع) می باشد, کسانی هستند که تحت تإثیر تهاجم فرهنگی قرار گرفته و از هویت خود بیگانه شده و اطلاعات و فیلمهای اینترنتی و تلویزیونی و ویدئوئی و .. را وحی منزل می دانند. و بدینوسیله کانون خانواده را متزلزل می سازند.
اگر خداوند متعال این مودت و رحمت را ایجاد نکرده بود, به هیچ وجه یک پسر و دختری که ممکن است هرکدام از کشوری باشند, از بیگانگی به یگانگی نمی رسیدند. و از همه فامیلهای خود به یکدیگر نزدیکتر نمی شدند.
پیامبر گرامی اسلام, از یکی از جنگها برمی گشت مردم به استقبالش آمدند از جمله زنان; یکی از زنها نزدیک آمد و از حال یکی از خویشان خود پرسید, پیامبر فرمود: با او چه نسبتی داری؟ گفت: پدرم است. فرمود: شهید شد, زن کلمه استرجاع گفت. سپس در مورد شخص دیگری پرسید,
پیامبر فرمود: او کیست؟ گفت: برادرم. فرمود: شهید شد. زن باز ((انا لله)) گفت. بار سوم از حال شخص دیگری پرسید پیامبر سوال کرد با او چه نسبتی داری؟ گفت: شوهر من است. فرمود: شهید شد. گفت واویلاه و دست به سرش گذاشت و گریه و بی تابی کرد. پیامبر فرمود: هیچ کس به اندازه شوهر برای زن ارزش ندارد!(۸).
در واقع زن و شوهر مکمل یکدیگرند و اگر یکی نباشد, دیگری ناقص است و باید یک نیروی جاذبه ای باشد که این دو را به همدیگر نزدیک کند و آن مودت, و رحمتی است که خداوند بین آنان ایجاد کرده است.
●فرق مودت و رحمت
مودت و رحمت از جهاتی باهم فرق دارند:
۱) مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است اما در پایان که یکی از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتی نباشد, ((رحمت)) جای آن را می گیرد.
۲) مودت در مورد بزرگترهاست که می توانند نسبت به هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه ((رحمت)) پرورش می یابند.
۳) مودت غالبا جنبه متقابل دارد اما ((رحمت)) یک جانبه و ایثارگرانه است زیرا برای بقإ یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن ((مودت)) است و گاه خدمات بلاعوض; که نیاز به ایثار و ((رحمت)) دارد(۹).
پی نوشت ها :
۱. عروه الوثقی مراجعه شود.
۲. سوره روم, آیه ۲۱.
۳. وسائل الشیعه, ج۲۰, ص ۱۵, ح ۶ ابواب مقدمات النکاح, (۳۰ جلدی).
۴. سفینه البحار, ج۲, ص ۱۸۳, ماده ((عزب)).
۵. تفسیر نمونه, ذیل آیه.
۶. طبرسی, مجمع البیان, ذیل آیه.
۷. المیزان, ج۱۶, ص ۱۶۶, ذیل آیه.
۸. تفسیر نورالثقلین, ج۴, ذیل آیه.
۹. تفسیر نمونه, ج۱۶, ص ۳-۳۹۲