نگاهی به وقف کتاب در تمدن اسلامی

نگاهی به وقف کتاب در تمدن اسلامی

نویسنده: علی رفیعی

اقسام گوناگون وقف کتاب
با توجه به مطالعات و جستجوهایی که در بسیاری از متون وقفنامه‌های کتب به عمل آمده، وقف کتاب در جامعه اسلامی از دیرباز، به اعتبار استفاده‌کنندگان (موقوف علیهم) به انواع مختلف و اقسام گوناگونی تقسیم ‌شده که تفضیل هریک از آنها به این شرح است:

وقف خاص
در این نوع وقف واقفان بنا به انگیزه‌های خاص، کتابها و مجموعه‌هایی را که در طول زندگی گردآوری می‌کردند بر خود یا اولاد یا افراد خانواده خود وقف می‌کرده‌اند. گاهی هم آنها را بر یک یا چند نفر از علما و فقها و طلاّب علوم دینی وقف می‌نموده‌اند. به همین‌دلیل این نوع وقف را، وقف شخصی، وقف اولاد، وقف خانوادگی و اهلی نیز می‌نامند.
به‌رغم آنکه وقف کتاب به نفع خود و بر نفس خویش همیشه از لحاظ فقهی مورد اعتراض بسیاری از فقهای مذاهب اسلامی قرار داشته، این نوع وقف در میان مسلمانان متداول بوده است، به‌عنوان نمونه در سال 583 هـ.ق شخصی به نام حسین بن عبداللّه‌ ابی‌البرکات بن شافعی قرشی دمشقی، کتابی را در علم حدیث بر تمامی کسانی که بتوانند از آن استفاده کنند وقف کرد، اما در عین‌حال نوشت که مادام که خود زنده است، فقط خود وی از آن کتاب استفاده کند.
محمد بن قوام حنفی در سال 835 هـ.ق، کتابی را برای شخص خود و پس از خود برای تمام اولاد ذکور از نسل خویش که در رشته‌ای از علوم تبحّر داشته باشند و سپس به نفع کلیه طلاّب علوم دینی دمشق وقف کرد.
شخص دیگری به نام حاج بن حاج علی نیز در 1070هـ.ق تعدادی کتاب را برای استفاده شخص خودش تا زمانی که در قید حیات است وقف کرد و پس از مرگ خویش آنها را برای افرادی از نسل خود و خویشاوندان شایسته خویش و سرانجام دانشجویان وقف نمود. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی در قرون وسطی، یوسف العش، ص370ـ371).
گاهی هم واقف کتابهای خود را بر شخص یا اشخاصی معیّن وقف می‌کرد که می‌توان به نمونه‌هایی از این نوع وقف اشاره کرد:
شخصی به نام عبداللّه‌ در سال 778هـ.ق، کتابی فقهی مربوط به مذهب حنبلی را بدون هیچ‌گونه شرح و توضیحی برای استفاده حاج محمد بن حاج جبرئیل وقف کرد. یا در وقفنامه‌ای مربوط به سال 813 هـ.ق کتابی به یک نفر به نام ابن‌ناصرالدین محمد بن ابی‌بکر وقف‌شده و قید شده که محلّ نهایی نگهداری این کتاب پس از فوت شخص نامبرده دارالحدیث ضیائیّه است.
تاج‌الدین کندی (متوفی 613 هـ.ق) کتابخانه خود را بر بنده آزادشده خود و سپس نسلهای بعدی او و در نهایت بر همه علما وقف کرده است. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی در قرون وسطی، ص371ـ372).
رضی‌الدین بن طاووس علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن طاووس معروف به سید بن طاووس (متوفی 664 هـ.ق) که دارای کتابخانه‌ای بالغ بر 1500 جلد کتاب بود، آن کتابها و همه تألیفات و آثار خود را وقف بر اولاد ذکور خود نمود. (الذریعه، ص58 رقم 290).
یکی دیگر از اشکال وقف خاصِ کتاب آن بوده است که واقف کتابها را وقف یک نفر می‌کرده و در اختیار وی قرار می‌داده و آن شخص می‌توانسته پیش از دیگران استفاده کند و یا اینکه می‌توانسته کتابها را نزد خود نگهداشته و به هرکس که بخواهد بدهد که هردو شکل مزبور در واقع یکی هستند.
نکته مهمی که در بیشتر وقفنامه‌های خاصّ کتب دیده می‌شود آن است که شخص یا اشخاص استفاده‌کننده از وقف (موقوف علیهم) بایستی از نظر علمی در مقامی باشند که شایستگی استفاده از آن کتب وقفی را داشته باشند و در صورتی‌که این نکته تحقّق نیابد، استفاده از مورد وقف براساس شرایط مندرج در وقفنامه‌ها به شایسته‌ترین فرد از نسل موقوفٌ علیهم می‌رسد. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی در قرون وسطی، ص372).

وقف نیمه‌ عمومی (شبه ‌عام)
منظور نوعی دیگر از وقف کتاب است که گسترده بیشتری از وقف خاص داشته و از همان آغاز به دو شکل انجام می‌گرفته است:
گاهی واقفان به دلیل احترامی که برای فقها، محدثان،

وقف بر طبقه و گروهی خاص
طلاّب علوم دینی، پزشکان و یا پیروان و علمای مذهب خاصّی قائل بودند، کتابهای خود را برای استفاده یکی از این طبقات و گروهها وقف می‌کردند.
در برخی از وقفنامه‌های این نوع از وقف، واقف کتابهای کتابخانه را وقف بر علما، فقها و طلاّب مذهبی خاصّ کرده است؛ گرچه علما و فقهای دیگر مذاهب نیز از آن کتابها استفاده می‌کرده‌اند. نمونه بارز این نوع وقفنامه‌ها، وقفنامه شاپور بن اردشیر (شابور بن اردشیر) است که در بغداد می‌زیسته و در سال 383هـ.ق و یا به احتمال کمتر در سال 381هـ.ق ساختمانی را خریداری کرد و آن را «دارالعلم» نامید و نفیس‌ترین کتابهایی را که خطّاطان مشهور و دانشمندان بسیار معتبر نوشته و تألیف کرده بودند به آنجا منتقل ساخت. تعداد این کتابها را بیش از ده هزار و چهارصد جلد کتاب دانسته‌اند. او آنها را وقف بر فقها، محدثان و طلاّب شیعی ساخت، چون خود وی شیعه بود و یکی از رؤسای معروف این کتابخانه و دارالعلم شریف مرتضی علم الهدی ابوالقاسم علی بن حسین بن موسی (متوفی 436هـ.ق) برادر سید رضی ـ گردآورنده نهج‌البلاغه ـ بوده است. (المنتظم، ابن‌جوزی، ج14، ص366 ذیل حوادث 383 هجری؛ تاریخ الاسلام، ذهنی، حوادث 381ـ400 هجری، ص16؛ کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی در قرون وسطی، ص129).
در وقفنامه‌ای دیگر، یکی از واقفان کتابهای خویش را جهت استفاده علما و فقهای حنبلی مذهب (ساده الحنابله) وقف کرده و محل نگهداری آن کتابها را «مدرسه ابوعمر» تعیین نموده بود.
در بعضی از وقفنامه‌ها، واقفان، کتابهای خود را بر گروهی از علما وقف کرده‌اند، بدون اینکه نظری به وابستگی اعتقادی آن گروه داشته باشند، از باب مثال ابوالحسن منتخب بن عبداللّه‌ دوامی مستظهری (متوفی 509 هـ.ق) کتابهای خویش را وقف بر اصحاب حدیث (محدثان) نموده بود که در بین این کتابها المسند از امام احمد بن حنبل نیز وجود داشت (المنتظم، ج17، ص144). عبداللّه‌ بن احمد بن حمدویه بزّاز (متوفی 539 هـ.ق) که فردی عالم بود به غزنه مسافرت کرد و مدتی در آنجا اقامت نمود و کتب بسیاری را خریداری کرد و به شهر مرو منتقل ساخت و در آنجا «رباطی» برای اصحاب حدیث (محدثان) و طلاب ساخت و در آن رباط «خزانه‌الکتبی» بنیان نهاد و آن کتابها را در آنجا قرار داد و وقف اصحاب حدیث (محدثان) نمود. (المنتظم، ج18، ص40).
نورالدین محمود بن زنگی معروف به ملک عادل و مشهور به نورالدین شهید (متوفی 569 هـ.ق) تعدادی بسیار کتاب پزشکی را وقف بیمارستان النوری که خود او در دمشق تأسیس کرده بود نمود. این مجموعه ارزنده را در دو اشکاف یا مخزن که روبه‌روی درِ ورودی ایوان بیمارستان تعبیه شده قرار داده بودند و در حقیقت وقف بر پزشکان بیمارستان و جهت استفاده دانشجویان رشته
پزشکی و کارکنان آن بیمارستان بوده است. (عیون الابناء، ج2 ص155؛ الدارس فی تاریخ المدارس، ج1، ص99ـ100).
نمونه‌ای دیگر از این نوع وقف، از آن مهذب بن دغوار طبیب (متوفی 628 هـ.ق) است که کتابها و خانه خود را وقف بر پزشکان نمود. (النجوم الزاهره، ج6، ص277).

وقف بر یک مکان خاص
این نوع وقف در تاریخ اسلام و در میان مسلمانان رواج بسیار داشته و از اهمیّت فراوانی برخوردار بوده است؛ چنان‌که می‌بینیم واقفان، کتابهای خود را وقف بر مساجد، مدارس، مشاهد مشرفه، خانقاهها، رباطها و آرامگاههای خاصّی کرده‌اند. وقف بر این مکانها برای استفاده‌کنندگان مستقیم و غیرمستقیم از آنها بوده است. در برخی از وقفنامه‌ها قید شده که فقط افرادی که در آنجا هستند یا بر آنجا وارد می‌شوند و یا گروه خاصّی می‌توانند از آن کتابها استفاده کنند، امّا در این نوع موقوفات نیز عملاً حد و مرزی وجود نداشته است.
در یکی از این وقفنامه‌ها چنین آمده است: «این کتابها برای استفاده‌کردن اساتید (مشایخ العلم) و دانشجویان علم حدیث در خانقاه ناصریه واقع در قاهره وقف شده است». و در وقفنامه‌ای دیگر این عبارت به‌چشم می‌خورد: «وقف کرد رمضان العلوی برای استفاده کردن دانشجویان علوم شریفه که مقیم مدرسه صالحیّه ضیائیّه هستند.» در این قبیل موارد، از نظر برخی از فقهای اهل‌سنّت وقف هنگامی اعتبار دارد که تعداد موقوف علیهم قابل شمارش باشند و از یک حدّ معیّن تجاوز نکند. در مورد تعداد این افراد نظر فقها و علما یکسان نیست، برخی آن را ده نفر و گروهی چهل نفر و عده‌ای هشتاد نفر و شماری هم تعداد آنان را صد نفر گفته‌اند، اما به هرحال قاضی مختار است که تعدادی را که درست تشخیص می‌دهد، معیّن کند. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی در قرون وسطی، ص373ـ374).
در بیشتر این وقفنامه‌ها قید و شرط کرده‌اند که هیچ‌کس حق خارج ساختن کتابهای موقوفه را از آن مکان بخصوص ندارد، اما ساکنان آن مکانها و غیر ساکنان به‌طور مساوی می‌توانند از آنها استفاده کنند. گو اینکه در بسیاری موارد موقوف علیهم را هم معین کرده‌اند و مثلاً نوشته‌اند: حق استفاده کردن از کتابها برای اصحاب و ساکنان همان مدرسه است. این شرط را بسیاری از علما و فقها در مورد مسجد رد کرده‌اند.
برخی هم نوشته‌اند چون وقف یک عمل خیر است و قربتا الی‌اللّه‌ انجام می‌گیرد و برای رفع نیاز جامعه اسلامی است، بهتر است و به قول بعضی واجب است که افراد غیرمحتاج از کتب موقوفه استفاده نکنند، زیرا نیازمندان و فقرا نمی‌توانند کتاب یا کتابهای مورد احتیاجشان را به‌دست آوردند، در حالی‌که ثروتمندان این توانایی را دارند. این دلیل کاملاً قانع‌کننده نیست، زیرا اصولاً چون وقف یک کار خیر است و برای رضای خداوند انجام می‌گیرد، بهتر است همگان بتوانند از آن بهره‌مند شوند، اما می‌توان این قید را گذاشت که فقرا در استفاده‌کردن از این نوع کتابها بر اغنیا مقدم هستند. (دور الکتب العربیه العامّه و شبه‌العامّه، صص386ـ392).

وقف کتاب بر مساجد
مساجد در جهان اسلام نقش بسیار مهم و حساسی در پیشرفت علم و فرهنگ و تمدن اسلامی و تعلیم و تربیت
مسلمانان داشته‌اند از این‌رو از همان آغاز، مسلمانان کوشیده‌اند که در کنار مسائل عبادی و نیایش به امر تعلیم و تربیت و بازگویی احکام و دستورات اسلام و قرآن نیز اهمیت قائل شوند و در هریک از مساجد مهمّ صدر اسلام کتابخانه‌هایی نیز تأسیس کنند و اغراق نیست اگر گفته شود که نخستین موقوفه‌های کتاب در مساجد پی‌ریزی شد و مساجد بزرگ، مکه، مدینه، دمشق، بغداد، قاهره، مرو، نیشابور، قرطبه، طلیطله، زیتونه در تونس و دیگر جوامع اسلامی در شهرهای مهم جهان اسلام هریک برای خود کتابخانه‌های مهمی داشته‌اند و نمازگزاران و دیگر کسانی که به این مساجد رفت و آمد داشته‌اند و بویژه علما، فقها، محدثان از آنها استفاده می‌کرده‌اند. در اینجا چند نمونه را به عنوان مثال ذکر می‌کنیم:
مسجد جامع اموی در دمشق از مساجد بزرگ جهان اسلام است که از بدو تأسیس مجموعه‌های بسیاری از مصاحف و کتابهای ارزنده از جانب حکام، امرا، علما، فقها، محدثان و دیگر مسلمانان بر آن وقف شده، به صورتی که هریک از مجموعه‌های وقفی در یک گوشه از مسجد و جدا از هم نگاهداری می‌شد. یکی از کسانی که مجموعه گرانقدری از کتابهای نفیس و قرآنهای زیبا بر آن وقف کرده احمد بن فضل بن فرات (متوفی 494هـ.ق) شیعی‌مذهب بوده است. بیشتر مجموعه‌های وقفی این مسجد در آتش‌سوزی سال 461هـ.ق از میان رفت. (تهذیب تاریخ دمشق، ج1، ص408؛ شذرات الذهب، ج3 ص308؛ خطط الشام، ج1 ص193 و ج2، ص200).
ابونصر احمد بن یوسف منازی (متوفی 437هـ.ق) تعداد قابل توجهی از کتابهای خود را وقف مساجد میّافارقین و آمِد در دیار بکر ترکیه نمود. (المختصر فی اخبار البشر، ج2، ص176؛ شذرات الذّهب، ج3 ص259).
ابوالحسن علی بن احمد معروف به شریف‌الزیدی (متوفی 576 هـ.ق) فقیه و محدث شافعی از وجوهی که عضدالدین بن رئیس‌الرؤسا، وزیر و خلیفه المستضی عباسی به او داده بودند در بغداد مسجدی تأسیس کرد که به مسجد شریف‌الزیدی یا مسجدالزیدی معروف شد و در آن مسجد کتابخانه‌ای بنیان نهاد و کتابهای بسیاری را خریداری و وقف آن مسجد کرد. (تاریخ غیاثی، ص185، معجم‌البلدان، ج1، ص209 و ج2، ص518؛ تاریخ العراق بین احتلالین، ج1، ص176).
یاقوت حموی نوشته است: زمانی که به شهر مرو مسافرت کردم در آنجا مسجدی به نام مسجد عزیزیّه دیدم که آن را عزیزالدین ابوبکر عتیق زنجانی که در دربار سلطان سنجر می‌زیست تأسیس کرده بود. او کتابخانه‌ای در آنجا ایجاد کرده و کتب بسیاری که تعداد آن بیش از دوازده هزار جلد بود بر آن وقف کرده بود. خزانه دیگری از کتاب در مسجد کمالیه شهر مرو وجود داشت که از آنها استفاده بسیار کردم. (معجم‌البلدان، ج4، ص509).
الحاکم فاطمی، در قاهره مسجدی بنیان کرد که به نام مسجد راشده در کرانه نیل و مسجد الحاکمی معروف است. او مساجد بسیاری تأسیس و مصاحف زرکوب بسیاری بر آنها وقف کرد. در سال 403هـ.ق نیز وی 440 نسخه بزرگ طلاکوبی شده قرآن و 74 ربع قرآن زرکوب را در مسجد قدیمی یعنی «مسجد عمرو» قرار داد.
احمد بن طولون نیز در مسجدی که خود در قاهره تأسیس کرده بود صندوقهای زیادی محتوی قرآنهای وقفی
قرار داد و الحاکم فاطمی نیز بر جامع ابن‌طولون تعداد 814 مصحف وقف کرد. (وفیات الاعیان، ج3، ص6؛ النجوم الزّاهره، ج4، ص177؛ الانتصار لواسطه عقدالامصار، ج4، ص79؛ خطط، ج3، ص221).
امیر رکن‌الدین بیبرس جاشنگیر، حدود پانصد جلد کتاب در معارف و علوم مختلف بر جامع الحاکمی در قاهره وقف نمود. (فوات الوفیات، ج3، ص290).
خلیفه المستنصر باللّه‌ عباسی در اوایل قرن هفتم هجری وقتی «مسجد القمریّه» را در غرب بغداد ساخت، مجموعه‌ای بزرگ از قرآنها و کتابهای علمی بر آن مسجد وقف کرد. (الحوادث الجامعه، ص4).
وقفنامه مورّخ 20 رمضان 842 در مورد جزئی از مصحف شریف وقف‌شده بر مسجد جامع عتیق قم منسوب به امام حسن عسکری(ع) و وقفنامه مورخ اواخر ربیع‌الاوّل 891 در مورد یکی از قرآنهای وقف شده بر مسجد معروف به منار واقع در شهر قم، نشان می‌دهد که در این دو مسجد نیز قرآنها و کتابهای وقفی وجود داشته است. (تربت پاکان، ج2، صص118ـ119 و 150ـ151).
سخن درباره قرآنها و کتابهای وقفی مساجد اسلامی بسیار زیاد است ولی همین نمونه‌ها برای نشان‌دادن اهمیتی که مسلمانان به وقف کتاب در مساجد می‌داده‌اند، کافی است.

وقف کتاب بر مدارس
مدارس اسلامی به‌عنوان کانونهای اصلی آموزش و تربیت، پس از مساجد، در جهان اسلام از اعتبار و اهمیّت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده‌اند، از این‌رو مسلمانان در تأسیس و ساخت مدارس کوشش فراوانی داشته‌اند و بسیاری از این مدارس شهرت فراوانی در تاریخ کسب کرده‌اند. ما در این جا درصدد بیان ویژگیهای مدارس اسلامی نیستیم و اگر نامی از برخی از آنها می‌بریم برای بازیافتن ارزش وقف کتاب در جوامع اسلامی است.
نظام الملک ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی (متوفی حدود 485هـ.ق) از شخصیتهای علمی و سیاسی اسلام، مؤسّس یک سلسله از مدارس در شهرهای مهم عراق و ایران و جهان اسلام به نام نظامیّه بود. او برای هریک از این نظامیّه‌ها، کتابخانه‌های بزرگ و مهمّی به وجود آورد که در منابع تاریخی به آنها اشاره شده است. او در بخش شرقی بغداد و در نزدیکی کاخ خلیفه عباسی در کرانه رود دجله در سال 457هـ.ق مدرسه‌ای به عنوان نظامیّه بغداد ساخت و مجموعه‌ای گرانقدر از کتابهای مختلف را بر آن وقف کرد. (تاریخ دوله السلجوقیّه، ص74؛ دائره‌المعارف الاسلامیه، ج3، صص997ـ1000).
جامع‌الازهر که نخست به‌عنوان مسجد و یا «جامع القاهره» به دست جوهر صقلی فرمانده سپاه المعزّلدین‌اللّه‌ فاطمی در 359هـ.ق در قاهره تأسیس شد بعدها به عنوان مدرسه و دانشگاهی بزرگ در جهان اسلام در آمد و هم‌اکنون نیز شهرت جهانی دارد. از بدو تأسیس الازهر تاکنون مجموعه‌های بسیار بزرگی از کتب و تألیفات دانشمندان جهان اسلام و غیر آن بر این دانشگاه اسلامی وقف شده و این سنت دیرینه قرنهاست که ادامه دارد. غیر از خلفای فاطمی و علمای آن زمان افراد بسیاری کتابخانه‌های خود را وقف بر آن کرده‌اند از جمله: عیسی بن عبدالرحمان زواوی مغربی که قسمتی از کتابخانه خود را بر طلاب علم این دانشگاه وقف کرد و آنها را در «رواق مغاربه» قرار داد. دیگری احمدین هارون شهابی و دیگری شیخ علی بن سلیمان ابشادی است. (دانشگاه الازهر «تاریخ هزار ساله تعلیمات عالی اسلامی»؛ الضوء اللامع، ج2، ص240؛ تاریخ المکتبات فی عصر المملوکی، ص168).
المستنصر عباسی در 631 هـ.ق مدرسه‌ای به نام مستنصریّه در بغداد تأسیس نمود و کتابهای بسیاری بر آن وقف کرد که شهرت فراوانی در تاریخ مدارس اسلامی و کتابخانه‌های جهان اسلام دارد. (حوادث الجامعه، صص55 ـ56؛ تاریخ الخلفاء، ص499).
امیر جمال‌الدین محمود استادار در 790هـ.ق کتابهای کتابخانه قاضی برهان‌الدین ابن‌جماعه را پس از مرگ وی از فرزندان او خرید و بر مدرسه محمودیّه در مصر وقف نمود. تعداد کتابهای این مجموعه را چهار هزار جلد نوشته‌اند. (الدرر الکامنه، ج2، ص329؛ الضوء اللامع، ج1، ص366).
ابن‌حجر عسقلانی نیز کتابهای خود را بر همین مدرسه وقف کرد. (تاریخ المکتبات فی عصر المملوکی، ص169).
جمال‌الدین یوسف استادار، تعداد فراوانی از کتب کتابخانه مدرسه اشرفیه را پس از ویرانی آن مدرسه به مبلغ ششصد دینار خرید و آنها را بر مدرسه‌ای که خود ساخته بود وقف کرد. (الخطط، ج2، ص401) علاّمه نعمان آلوسی (متوفی 1899م) کتابخانه خود را وقف بر مدرسه مرجانیه بغداد نمود که بعدها به خزانه الاوقاف عمومی بغداد منتقل شد. (خزائن الکتب القدیمه فی‌العراق، ص165).
مدارس بسیاری در دمشق، حلب، قاهره، اسکندریه، بغداد، نجف، کربلا، سامرّا، موصل، و در بین‌النهرین در طول تاریخ اسلام پدید آمدند که بیشتر آنها از کتابخانه‌های معتبری برخوردار بوده‌اند و مجموعه کتب این مدارس را واقفان نیکوکار وقف کرده بودند. (نک: کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی در قرون وسطی، صص184ـ282).
مدارس خاتونیه، ضمیریّه، نظامیّه، عمیدیّه و منصوری در شهر مرو، شاهرخیّه در هرات، نظامیّه، صابونی، سعدیّه، بیهقیّه و عطاملک جوینی در نیشابور، مظفریّه در تبریز، تورانشاهی و قطبیّه در کرمان، نظامیّه در اصفهان و صدها مدرسه در شیراز، اصفهان، یزد، قم، همدان، تهران، مشهد و تبریز از روزگاران کهن تا عصر حاضر که شمارش یکایک آنها در این مختصر ممکن نیست، هریک دارای کتابخانه‌های مهمّ و معتبری بوده و هستند که از طریق وقف به‌وجود آمده‌اند. (نک: درآمدی بر دائره المعارف کتابخانه‌های جهان، مقاله تاریخ کتابخانه‌ها از عهد باستان تا عصر حاضر).

وقف کتاب بر مشاهد مشرفه
یکی دیگر از مکانهایی که بسیار مورد توجه و علاقه مسلمانان بوده و کتابها و مجموعه‌های فراوانی بر آنها وقف‌شده، مشاهد مشرفه، آستانه‌های امامزادگان و آرامگاههای بزرگان اسلام بوده است. در اینجا اشاره به برخی از آنها راهگشا خواهد بود:
کتابخانه آستان قدس رضوی یکی از قدیمیترین کتابخانه‌های مهم جهان اسلام است. از وقفنامه‌هایی که هم‌اکنون در این کتابخانه موجود است بر می‌آید که این کتابخانه از اوایل قرن چهارم هجری وجود داشته است. تاریخ وقف یکی از مصاحف این کتابخانه به سال 327هـ.ق باز می‌گردد. در وقفنامه دیگری تاریخ ربیع‌الاوّل 393 به چشم می‌خورد که قرآنی را ابوالقاسم منصور بن محمد بن کثیر بر آن آستانه مقدسه وقف کرده است. (فهرست نسخ خطی آستانه قم، ص22؛ راهنمای گنجینه‌های قرآن در آستان قدس، ص36).
این کتابخانه که از دیرباز مورد توجه دوستان اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) بوده، همواره پذیرای قرآنها، کتابها و رساله‌های گوناگون و ارزشمندی از علما، فقها، محدثان، طالبان علم، سلاطین، وزرا، امرا و حکام بوده است که بر آن آستانه مقدسه وقف می‌کردند. (نک: فهرست نسخه‌های خطی آستان قدس).
آستانه حضرت معصومه(س) دومین آستانه مهمی است که همیشه مورد عنایت شیعیان و علما بوده است و از برخی از وقفنامه‌های موجود در آن آستانه استنباط می‌شود که در این آستانه از قرن پنجم و ششم هجری
کتابخانه‌ای وجود داشته است؛ از جمله در وقفنامه مورخ رمضان 594 که در داخل چهار مجلد از مصحف شریف ثبت شده و دارای صندوقچه‌ای نیز بوده است. (تربت پاکان، ج1، ص125ـ128).
در وقفنامه‌ای شاه‌عباس کبیر، تعداد 110 جلد کتاب بر این آستانه و بر مدرسه فیضیه قم، وقف کرده است که از آن مجموعه اکنون جز چند جلد چیزی باقی نیست. همچنین براساس وقفنامه مورخ یونت ئیل 1064 قمری، میر محمدهاشم گیلانی، 75 جلد کتاب بر آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) و بر مدرسه آستانه (فیضیه) وقف نموده است. اکنون سه نسخه از این موقوفه باقی‌مانده است. (تربت پاکان، ج1، صص150ـ155).
آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری نیز از دیرباز دارای کتابخانه‌ای بوده که تدریجا به همت نیکوکاران و واقفان در آن گرد آمده است. چنان‌که آستانه شاه چراغ در شیراز و آستانه‌های دیگر امامزادگان در ایران و عراق دارای کتابخانه‌های موقوفه‌ای بوده‌اند و برخی از آنها اکنون نیز از کتابخانه‌های معتبری برخوردار هستند و هزاران جلد کتاب موقوفه را در خود جای داده‌اند.
آستانه امام موسی بن جعفر(ع) در کاظمین نیز از کتابخانه مهمّی بهره‌مند بوده و افراد بسیاری از علما، فقها و دوستداران خاندان نبوت و امامت توجه بسیاری به آن داشته‌اند و کتابهای بسیار و قرآنهای فراوانی بر آن آستانه مقدسه وقف کرده‌اند، از جمله علی بن علی بن روزبهان ابوالمظّفر کاتب بغدادی وزیر (متوفی 601 هـ.ق) آثار بسیاری به خط خود و مجموعه‌ای ارزنده از کتب را بر این آستانه وقف نموده است. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی در قرون وسطی، ص211).

وقف کتاب بر آرامگاهها
مقبره ابوحنیفه در بغداد نیز که ابوسعد محمد بن منصور مستوفی شرف‌الملک (متوفی 494هـ.ق) گنبدی بر روی آن ساخت، کتابخانه‌ای داشته که از راه وقف ایجاد شده بود. از کسانی که کتب خود را وقف آن ساخته‌اند می‌توان از یحیی بن عیسی بن جزله طبیب و محمود بن عمر زمخشری (متوفی 538 هـ.ق) صاحب تفسیر کشّاف، نام برد. (المنتظم، ج17، ص72؛ وفیات الاعیان، ج3، ص256؛ المختصر، ص236؛ کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی در قرون وسطی، ص210).
منصور بن قلاوون حاکم مصر، چند مجموعه از کتب خود را وقف بر قبه منصوریه کرد و ابن‌تغری بردی صاحب کتاب معروف النجوم الزاهره، تمامی کتابهای خود را وقف بر آرامگاه خود ساخت. (خطط، ج2، ص380؛ النجوم الزاهره، ج1، صص9ـ28؛ الضوءاللاّمع، ج10، ص274).
امیر بکتمر ساقی، تعدادی کتاب را بر تربت و آرامگاه خود وقف کرد. (تاریخ المکتبات فی مصر المملوکی، صص169ـ170).
در وقفنامه مورخ 6 ربیع‌الثانی 621 بر بقعه جنب جامع منیعی نیشابور کتبی وقف‌شده و از وقفنامه مورخ اوّل صفر 687 در مورد وقف قرآنی بر مقبره‌ای خانوادگی که در جنب مدرسه بردسیر قرار درد چنین برمی‌آید که در این آرامگاهها، بقعه‌ها و مقبره‌ها نیز کتابخانه‌هایی وجود داشته است. (فهرست نسخ خطی آستانه قم، ص23؛ مجله یادگار، سال اوّل (1342ش) شماره 9، صص30ـ31).
بر مقبره شاه‌عباس دوم نیز کتابهای متعددی وقف‌شده و بر یک کتاب وقفی باقی‌مانده این عبارت به چشم می‌خورد: «از آن جمله این مجلد را با سایر کتب دیگر از قرآن مجید و صحیفه کامله و حدیث و غیر ذلک که تفصیل آن در دفاتر آن سرکار ثبت است…» و اکنون دو نسخه از آنها بر جای مانده است. (تربت پاکان، ج1، ص156).

وقف کتاب بر اماکن مذهبی
حسینیّه‌ها، خانقاهها، زاویه‌ها و رباطها نیز دارای کتابخانه‌ها و مجموعه‌هایی بوده‌اند که از راه وقف به‌وجود آمده‌اند و شمارش آنها در اینجا امکان‌پذیر نیست، اما به برخی از این نوع کتابخانه‌ها نیز به‌عنوان نمونه اشاره می‌کنیم:
یاقوت حموی به خانقاهی در مرو اشاره می‌کند که «ضمیریّه» نامیده می‌شده است و دارای مخزنی از کتب خطی وقفی بوده است و یاقوت خود از کتابهای آن استفاده کرده است. (معجم‌البلدان، ج4، ص509).
نخستین رباط بغداد به «رباط زوزنی» معروف است که در مقابل جامع منصور قرار داشت و در 371هـ.ق برای ابوالحسن علی بن ابراهیم زاهد بصری ساخته شد و سپس علی بن محمود بن ابراهیم زوزنی صوفی (متوفی 451هـ.ق) در توسعه آن کوشید و به نام وی معروف شد. در این رباط کتابخانه‌ای از کتب وقفی وجود داشته است و علی بن احمد بن ابوالحسن بصری معلم و قاری در سال 592 هـ.ق کتابدار آن بوده است. (تاریخ بغداد، ج1، ص108 و ج12، ص115؛ الانساب، ج3، ص176).
یکی دیگر از رباطهای معروف «رباط مأمونیّه» در بغداد بود که کتابهای بسیاری بر آن وقف شده بود و یکی از کسانی که کتب خود را وقف آن کرده بود، عبداللّه‌ بن احمد بن خشاب (متوفی 567 هـ.ق) نام داشت. (المنتظم، ج18، ص159).
دیگری رباط حرم‌الطاهری است که در 590 هـ.ق به دستور الناصر خلیفه عباسی ساخته شد و مجموعه‌ای از کتابهای نفیس وقف آن گردید. (الکامل، ج12، صص67 ـ68؛ حوادث الجامعه، ص54؛ خلاصه الذهب المسبوک، ص208).
دیگری رباط الخاتونی است ساخته زمرّد خاتون (متوفی 599 هـ.ق) ـ مادر الناصر خلیفه عباسی ـ که کتابهای بسیاری بر آن وقف شده بود. (تاریخ الحکماء، ص269؛ ذیل الروضتین، ص94)
دیگری رباط شونیزی در غرب شهر بغداد بود که دارای کتابخانه‌ای بوده و احمد بن محمد بن اصفهانی معروف به ابوحامد بلخی صوفی، مجموعه کتب خود را وقف بر آن کرد و خود تا سال 570 هـ.ق زنده بوده است. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی در قرون وسطی، ص206).
شمس‌الدین ابوالعلا، محمود بن ابی‌بکر حنفی (متوفی 700هـ.ق) کتابها و جزوات خود را وقف بر خانقاه شهر ماردین کرد. (تذکره الحفاظ، ج4، ص284).
برخی از افراد خیّر و نیکوکار کتابخانه‌های خود را وقف بر اهالی یک شهر و یا وقف بر یک شهر کرده‌اند. به‌عنوان مثال ابوالقاسم مغربی (متوفی 478هـ.ق) وزیر و نویسنده، کتابهای خود را وقف اهالی میّافارقین کرد. همچنین حسن بن ابراهیم مالقی نحوی (متوفی حدود 520 هـ.ق) مجموعه کتابهای خود را وقف بر شهر نیشابور کرد. (بغیه الوعاه، ج1، ص494؛ کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی، ص218).
در این نوع از وقف نیمه‌عمومی، یعنی موقوفه‌های مساجد و مدارس و مانند آنها به دو شیوه عمل می‌شده است: یکی آنکه موقوفه بر نفس مکان و محل خاص وقف می‌شده و دیگری وقف بر افراد مقیم در یک مکان خاص است که شیوه دوم نادر است، مانند اینکه کتابها را بر دانشجویان یک مدرسه و یا بر اساتید و یا طبقه‌ای خاص از علما وقف می‌کرده‌اند.
همه اشکال وقف خاص و نیمه‌عمومی، سرانجام روزی به وقف عمومی منتهی شده است، گو اینکه در همان دوره‌های آغازین این‌چنین موقوفه‌هایی، استفاده از آنها برای عموم نیز مجاز بوده است، ولی آنچه از متن آن وقفنامه‌ها استفاده می‌شده و تا اندازه‌ای در عمل هم رعایت می‌کرده‌اند ترتیب اولویّت و حق تقدم در استفاده از آنها بوده است که موقوف علیهم مقدم بر دیگران بوده‌اند.
در مورد کتابهای موقوفه تاج‌الدین کندی (متوفی 613 هـ.ق) بر یاقوت و فرزندانش که در جامع اموی دمشق نگاهداری می‌شد نوشته‌اند که گرچه این کتابها وقف خاص بوده، در عین‌حال در اختیار عموم قرار داشت و سرانجام پس از مرگ یاقوت و فرزندانش به شکل وقف عام در آمد. (نک: کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی، صص372ـ373).

وقف عمومی
وقف عمومی کتاب چنان‌که از وقفنامه‌های مربوط به آن به‌دست می‌آید به دو شکل به این شرح انجام می‌گرفته است:

وقف بر طالبان علم
در بیشتر وقفنامه‌هایی که عبارت «وقف لطلبه‌العلم» در آن مندرج است، ناظر بر این نوع از وقف کتاب بوده و تمامی طالبان علم در هر سطح و پایه علمی را در نظر دارد. چون این امکان وجود داشته که برخی از این عبارت سوءاستفاده کنند و آن را محدود به عده‌ای خاص و معیّن از اهل علم نمایند، برخی از واقفان برای رفع این شبهه گفته‌اند: وقف بر هر طالب علمی است که جویای دانش باشد (معجم‌الادباء، ج7، صص192ـ193). بسیاری قائل‌اند که به‌طور قاطع، فقط طلاّب علوم شریفه (یعنی علوم مذهبی) را مجاز دانسته‌اند که از این موقوفات استفاده کنند، اما باید توجه داشت که گذاشتن شرط «وقف لطلبه‌العلم» بدون قید و شرط است و طلبه یعنی هر آن کسی که طالب علم و آرزومند دانش است.
این نکته که چرا واقفان مورد وقف را به‌شکل گسترده و فراگیر وقف نکرده‌اند و استفاده از کتب موقوفه را برای شیفتگان علم محدود کرده‌اند، بسیار درخور توجه است، زیرا آنان می‌خواسته‌اند دست جاهلان و افراد کنجکاوی که ادای طالبان علم را در می‌آورند و خود را به‌شکل عالمان می‌آرایند، از آن موقوفه‌ها کوتاه کنند، ضمن اینکه در وقفنامه‌ها شرط شده است که استفاده‌کننده از کتب وقفی بایستی توانایی استفاده از آن را داشته باشند. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی، ص378).
این نوع وقف بسیار شایع و متداول بوده است و نمونه آن را در بیشتر وقفنامه‌های عمومی می‌توان مشاهده کرد و در اینجا فقط به چند مورد از آن اشاره می‌کنیم.
ابوالقاسم جعفر بن محمد بن حمدان موصلی (متوفی 322هـ.ق) فقیه، شاعر و ادیب شافعی در شهر موصل دارالعلمی ساخته بود که دارای کتابخانه‌ای مجهّز و ارزشمند بود و کتابها و مجموعه‌های فراوانی از جمله کتابها و تألیفات خویش را وقف طالبان علم کرده بود و هیچ‌کس را از دخول به دارالعلم و استفاده از کتب موقوفه آن مانع نمی‌شدند. یاقوت در شرح‌حال وی چنین نوشته است: «و کانت له ببلده دار علم قد جعل فیها خزانه کتب من جمیع‌العلوم وقفا علی کلّ طالبٍ للعلم لایُمنَع احدٌ من دخولها». (معجم الادباء، همان‌جا).
ابوالفتح محمد بن ابی‌بکر کوفی (متوفی 667 هـ.ق) نخستین کسی است که در عصر ممالیک در مصر کتابخانه خود را وقف بر طالبان علم نمود. (العبر، ج5، صص286، 287؛ عقدالجمان، ج2، ص55).
رشیدالدین فضل‌اللّه‌ همدانی در وقفنامه مورّخ 713 قمری تصریح کرده است به اینکه «کتب بر طلاّب علم وقف‌شده تا ایشان بدان انتفاع گیرند» (وقف‌نامه و تاریخ کتابخانه و کتابداری، ص98).

وقف بر جمیع مسلمانان
در این نوع از وقف تنها قیدی که بر عمومیت وقف خورده است مسلمان بودن است که البتّه در عمل دقیقا این قید رعایت نمی‌شده و عموم مسلمانان و غیرمسلمانان بویژه اهل‌کتاب می‌توانسته‌اند بدون امتیاز از کتابهای وقفی استفاده کنند. به این معنا که هر شخصی که مایل و راغب به مطالعه بوده از آن کتابخانه‌ها و کتابها استفاده می‌کرده است. (دور الکتب العربیه العامه و شبه‌العامه، ص390،
394)
همه انواع و اشکال وقف که پیش از این به آن اشاره کردیم سرانجام به این نوع وقف منتهی می‌شوند و عملاً به‌صورت وقف عام بر جمیع مسلمانان در می‌آیند.
برای وقف عام نیز نمونه‌های بسیاری در منابع تاریخی ذکر شده و کتابخانه‌ها و مجموعه‌های فراوانی در تاریخ اسلام به‌دست علما، سلاطین، وزرا و امرا وقف‌شده که به چند نمونه از آنها به این شرح اشاره می‌کنیم:
ابوالقاسم اسماعیل بن عباد بن عباس معروف به «صاحب بن عبّاد» (326ـ 385هـ.ق) وزیر فاضل و ادیب طالقانی، به تصریح خودش دارای 206000 جلد کتاب بوده است. (معجم الادباء، ج13، ص97) و همه آنها را در شهر ری وقف عام کرد.
ابوعمر محمد بن قدامه مقدسه (متوفّی 607 هـ.ق) در سوریّه کتابخانه‌ای بزرگ به نام کتابخانه عمریّه در مدرسه صالحیّه، تأسیس کرد که بیشتر کتب آن به‌دست علما، تصحیح شده بود و برخی از کتابها به خط مؤلفان آنها بود. وی این کتابخانه را وقف عموم مردم نمود. (خزائن الکتب فی دمشق و ضواحیها، صص7، 13).
الناصر ـ خلیفه عباسی ـ که از مرگ غلام خود ابوالیُمن نجّاح بن عبداللّه‌ حبشی (متوفی 615 هـ.ق) اندوهگین شده بود، ضمن اعمال خیری که برای وی انجام داد، تعداد پانصد جلد کتاب نیز به نام او وقف عام کرد. (البدایه والنهایه، ج13، ص97).
ابراهیم بن عیسی بن یوسف ابواسحاق مرادی اندلسی محدث (متوفی 667 هـ.ق) نیز کتب بسیاری را وقف عموم مسلمانان نمود و علاءالدین محمد بن عبدالقادر بن عبدالخالق معروف به این صائغ را ناظر و متولی آن قرار داد. (کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی در قرون وسطی، ص257).
محمد بن داود بن محمد شمس‌الدین موصلی تاجر (متوفی 728هـ.ق) مجموعه‌ای از کتابهای خود را در دمشق و بغداد وقف عام کرد. (الدررالکامنه، ج3، ص437).
علم‌الدین قاسم بن محمد برزالی (متوفی 729هـ.ق) محدث و مورّخ شافعی کتابهای فراوانی به خط خویش استنساخ و همراه با آثار خود وقف عمومی کرد و آنها را در چهار خزانه در چهار شهر قرار داد. (الدررالکامنه، ج3، ص437؛ شذرات الذّهب، ج6، ص122).
ابن‌فقیه محمد بن ابوبکر بن قیّم الجوزیّه (متوفی 751هـ.ق) مفسّر و ادیب، تصانیف خود را همراه با تعداد زیادی از کتب دیگران که فراهم آورده بود وقف عموم نمود. (الدّارس فی تاریخ المدارس، ج2، صص90ـ91)
ابراهیم بن عیسی حلبی (متوفی 786هـ.ق) یکی از فقهای شافعیّه کتب خویش را وقف عام نمود. (مقاله «دور الکتب فی حلب قدیما و حدیثا» مجله المجمع العلمی العربی، دمشق، مجلد15، ص299).

کتابشناسی مقاله به ترتیب ورود در متن
وقفنامه‌ها را به یک اعتبار دیگر می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته وقفنامه‌هایی که در درون کتابها با عباراتی کوتاه مندرج است و از نظر اثبات وجود کتابخانه‌ها دارای اهمیت بسیاری است. دسته دیگر وقفنامه‌هایی است که به‌صورت جداگانه و خارج از کتابهای وقفی تهیه و تدوین شده‌اند و گاه بسیار بلند و مفصّل هستند و نام و نشانی کتابها و کتابخانه‌ها در آنها ثبت شده و حداقل دلالت بر تصمیم واقفان مبنی بر وقف کتب دارد و همچنین دالّ بر تأسیس کتابخانه‌ای می‌کند.
1 ـ کتابخانه‌های عمومی و نیمه‌عمومی عربی در قرون وسطی، یوسف العّش، ترجمه اسداللّه‌ علوی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1372.
2 ـ الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقابزرگ تهرانی، بیروت، دارالاضواء، 1403هـ.ق.
3 ـ المنتظم، ابوالفرج عبدالرحمان، ابن‌الجوزی، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیّه، 1412هـ.ق.
4 ـ تاریخ الاسلام، ذهبی، شمس‌الدّین، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413هـ.ق.
5 ـ عیون الانباء فی طبقات‌الاطباء، ابن‌ابی‌اصیبعه، به کوشش نزار رضار، بیروت، دارالحیاه.
6 ـ الدارس فی تاریخ المدارس، عبدالقادر بن محمد نعیمی دمشقی، به کوشش جعفر الحسنی، قاهره، مکتبه التقافه الدینیه، 1988م.
7 ـ النجوم الزاهره، ابن‌تغری بردی، قاهره، 1929ـ1956م.
8 ـ دورالکتب العربیه العامّه و شبه‌العامّه لبلاد العراق والشام و مصر فی‌العصر الوسیط، یوسف العش، ترجمه نزار اباظه و محمد صبّاغ، بیروت، دارالفکر المعاصر، 1411هـ.ق.
9 ـ تهذیب تاریخ دمشق، ابن‌عساکر، به کوشش عبدالقادر بدران و احمد عبید، دمشق، 1329ـ1351هـ.ق.
10 ـ شذرات الذهب، ابن‌عماد حنبلی، عبدالحیّ، قاهره، 1350هـ.ق.
11 ـ خطط الشام، کردعلی، محمد، دمشق، 1343ـ1347هـ.ق.
12 ـ المختصر فی اخبار البشر، ملک المؤید، اسماعیل ابوالفدا، مصر، 1325هـ.ق.
13 ـ تاریخ الغیاثی، عبداللّه‌ بن فتح‌اللّه‌ غیاثی بغدادی، به کوشش طارق نافع الحمدانی، بغداد، 1975م.
14 ـ معجم البلدان، یاقوت حموی، به کوشش ووستنفلد، لایپزیک، 1866م.
15 ـ تاریخ العراق بین احتلالین، عباس غراوی، بغداد، 1353ـ1376هـ.ق.
16 ـ وفیات الاعیان، ابن‌خلکان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، 1968م.
17 ـ الانتصار لواسطه عقد الامصار، ابن‌دقماق، به کوشش وولرز، بولاق 1301هـ.ق.
18 ـ خطط مقریزی، مقریزی، احمد بن علی، قاهره، 1325هـ.ق.
19 ـ فوات الوفیات، ابن‌شاکر کتبی، محمد، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973 م.
20 ـ الحوادث الجامعه، ابن‌فوطی، بغداد، 1351هـ.ق.
21 ـ تربت پاکان، سید حسین مدرسی طباطبائی، چاپ 1355هـ.ش.
22 ـ تاریخ الدوله السلجوقیّه، بُنداری، قاهره، 1900م.
23 ـ دائره‌المعارف الاسلامیّه، عده‌ای از مستشرقان، ترجمه احمد شنتناوی و ابراهیم زکی خورشید و عبدالحمید یونس، قاهره، 1933 م.
24 ـ دانشگاه الازهر (تاریخ هزار ساله تعلیمات عالی)، با یارداج، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1367هـ.ش.
25 ـ الضوء اللامع، سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، مصر، قاهره، 1353ـ1355هـ.ق.
26 ـ تاریخ المکتبات فی عصر المملوکی، السیّد سیّد النشّار، قاهره، 1403هـ.ق.
27 ـ تاریخ الخلفاء، جلال‌الدین سیوطی، به کوشش رحاب خضر عکاوی، بیروت، مؤسّسه عزّالدین، 1412هـ.ق.
28 ـ الدررالکامنه، ابن‌حجر عسقلانی، حیدرآباد دکن،
1348هـ.ق.
29 ـ خزائن الکتب القدیمه فی‌العراق، کورکیس عواد، بغداد، 1948م.
30 ـ درآمدی بر دائره‌المعارف کتابخانه‌های جهان (تاریخچه کتابخانه‌ها از عهد باستان تا عصر حاضر)، علی رفیعی (علامرو دشتی)، آماده چاپ.
31 ـ فهرست نسخ خطی کتابخانه آستانه مقدسه قم، محمدتقی دانش‌پژوه، قم، بی‌تاریخ.
32 ـ راهنمای گنجینه‌های قرآن در آستان قدس، احمد گلچین معانی، 1347هـ.ش.
33 ـ فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، عبدالعلی اوکتایی چند مجلد.
34 ـ الجامع المختصر، ابن‌ساعی، به کوشش مصطفی جواد، بغداد 1934م.
35 ـ مجله یادگار، سال اوّل، 1324هـ.ش، شماره 9، صص30ـ31.
36 ـ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، قاهره، 1350هـ.ق.
37 ـ الانساب، سمعانی: عبدالکریم بن محمد، به کوشش عبداللّه‌ عُمَر البارودی، بیروت، دارالجنان، 1408هـ.ق.
38 ـ الکامل، ابن‌اثیر، عزالدین، بیروت، 1385هـ.ق.
39 ـ خلاصه الذهب المسبوک، اربلی عبدالرحمان، بیروت، 1885م.
40 ـ تاریخ الحکماء، قفطی، به کوشش مولر، لایپزیک، 1875م.
41 ـ ذیل الروضتین، ابوشامه عبدالرحمان، قاهره، 1366هـ.ق.
42 ـ تذکره الحفاظ، ذهبی، شمس‌الدین محمد، حیدرآباد دکن، 1333ـ1334هـ.ق.
43 ـ بغیه الوعاه، جلال‌الدین سیوطی، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره 1964م.
44 ـ معجم الادباء، یاقوت حموی، بیروت، دارالفکر، الطبعه الثالثه، 1400هـ.ق، 1980م.
45 ـ العَبر فی خبر من غبر، ذهبی، شمس‌الدین، به کوشش صلاح‌الدین منجّد و فؤاد سیّد، کویت، 1960ـ1969م.
46 ـ عقد الجمان فی تاریخ اهل‌الزمان، عینی، نسخه کتابخانه ولی‌الدین به نقل از دورالکتب العربیه.
47 ـ وقف‌نامه‌ها و تاریخ کتابخانه و کتابداری، نوش‌آفرین انصاری محقق، یادنامه ادیب نیشابوری، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل.
48 ـ خزائن الکتب فی دمشق و ضواحیها، حبیب الزّیات، قاهره، 1902م.
49 ـ البدایه والنهایه، ابن‌کثیر، به کوشش احمد عبدالوهاب فتیح، قاهره، دارالحدیث، 1413هـ.ق/1992م.
50 ـ مجله المجمع العلمی العربی دمشق، مجلد 15، ص299.
منبع: میراث جاویدان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید