نویسنده: محمد نوری
مقدمه
نویسندگان و پژوهشگران، از گذشتههای دور تاکنون همواره یا اکثر اوقات از دو زاویه به تحلیل و بررسی جوانب و مسایل وقف پرداختهاند: 1. فقیهان به احکام حقوقی وقف، صیغهی وقف، عین موقوفه، موقوف علیه و شرایط وقف با روش و ابزارهای فقهی رسیدگی کردهاند؛ 2. بعضی دیگر با روش تاریخی به مباحثی همچون اولین واقف در تاریخ اسلام و وقف در کشورها یا شهرهایی از جهان اسلام مانند وقفالازهر پرداختهاند.
غیر از دو گونهی مزبور، گاهی در لابهلای منابع، موضوع جامعه شناختی وقف یعنی بررسی آثار اجتماعی وقف و کارکردهای اجتماعی آن مورد توجه قرار گرفته است. در دورهی معاصر، با پژوهشهای اولیهی خاورشناسان، بررسی وقف از این منظر، به ویژه از نگاه جامعهشناسی حقوقی افزایش یافته است. اینگونه پژوهشها در زمینهی وقف و ارتقای آنها، جای بسی خرسندی است. البته موضوعات متنوعی در این زمینه وجود دارد و از جمله پژوهش مستقلی در باب تحلیل و نقادی مستشرقان، ضروری به نظر میرسد.
اما آنچه جای خالیاش بیشتر نمود و بروز دارد، تحلیلها و بررسیهای مسایل وقف از زاویهی معرفت شناختی و کلامی است. اینگونه مباحث، تنها در لابهلای برخی کتب – آن هم به شکل ضعیف و نه جدی – ارایه شده است و شاید فتورهایی که در گسترهی کمی و کیفی بررسیهای فقهی و تاریخی هست، ناشی از نپختگی و عدم اتقان مباحث کلامی وقف باشد. این مقاله، درصدد بازگشایی برخی زمینهها با این نگاه است و البته مدعی سخن نهایی و رأی جامع هم نیست.
ماهیت وقف
در نصوص اسلامی و عبارات فقیهان، ماهیت وقف را خیر، نیکی و بر، مشروعیت آن را به دلیل عقلی مفید بودن برای مصالح اجتماعی و انسانی دانستهاند. وقف همراه با معصیت و اضرار به دیگران را غیرمشروع میدانند.1- و حتی در شرایط واقف، اهلیت او برای تبرع را قید کردهاند.2-نوعدوستی، ترحم، تعاون و خیرخواهی، جزئی از خلق و خوی آدمی است و وقف به عنوان یکی از مصادیق آنها و راهی برای وصول به آنها در امتها و ادیان قبل از اسلام نیز وجود داشته است. تاریخنگاران، از اوقاف ابراهیم خلیل به عنوان یکی از شناخته شدهترین وقفهای قبل از اسلام یاد کردهاند.3- موبدان و کاهنان برای ادارهی معابد و صومعهها و آتشکدهها، نذور و موقوفاتی در اختیار داشتهاند و مسیحیت و یهود برای ادارهی زندگی اسقفها و خاخامها از موقوفات بهره میبردهاند.4-از اینرو، وقف از نظر فقیهان مسلمان، حقیقت شرعیه ندارد.5-و از احکام تأسیسی اسلام نیست؛
بلکه اسلام سیرهی جاری ادیان و ملل پیشین را به عنوان یک عمل نیکو و مقبول تأکید کرده است.6- با عنایت به این نکات، وقف بیشتر عملی انسانی است تا اینکه مربوط و منسوب به شریعت خاصی باشد و روشهای سیرهی عقلا و عرف بر آن حاکم است. بر این اساس میتوان به وقف به مثابهی مبحثی با پشتوانهی مصالح عقلایی نگریست.
وقف و اهداف دین
وقف، زمینهساز و بسترساز تحقق اهداف دین و مقاصد شریعت است. اگر دین را برنامهای برای ارتقای ابعاد انسانی آدمی و تأسیس جامعهای مطلوب بدانیم، وقف، پارهای از آن برنامه برای نیل به آن اهداف است. به همین دلیل، فقها، وقف برای قطاع طریق را چون تخریب انسانی و اجتماعی در آن هست، صحیح ندانستهاند.7-همچنین گفتهاند وقف بر کنیسه، معونهی زنا، شرابخواری، تورات و انجیل مشروع نیست 8- و در شرایط وقف، عدم اعانه بر معصیت و گناه را شرط دانستهاند 9-در واقع، اهداف واقف در راستای مقاصد شریعت است و فقیهان با در نظر گرفتن این مفروض، به استنباط احکام وقف میپردازند. همچنین مجریان وقف، اعم از واقف و موقوف علیه و ناظران یا والیان، با توجه به اهداف بلند شریعت و نیز با در نظر گرفتن اهداف در دسترستر باید به اولویت سنجیها بپردازند. بدون امعان نظر به مقاصد دیانت، برخی از شرع مداران با توجیهات و گاه استنباطهایی به تضییع اوقاف پرداختهاند. گاهی دیده شده علیرغم وفور اوقاف در یک منطقه، فقر و استضعاف شدید هم وجود داشته است. این سوء مدیریتها یا سوء استفادهها بعضا در تاریخ گزارش شده است.
موقوفات تهران قبلا در اختیار ملاعلی کنی و پس از مرگ او به دستور ناصرالدین شاه به داماد او امامجمعه واگذار شد و او مانند سلف خود، عواید این موقوفات را که حدود 24 هزار تومان بود، به مصارف شخصی میرساند و طلاب همواره شکایت داشتند 10-تقرب الیالله و سعادت فردی و اجتماعی به عنوان هدف والای دین، در پرتو زمینههای مساعد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به دست میآید. وقف، وسیلهای برای ایجاد این زمینههاست و اقدام برخلاف آن هر چند با توجیهات شرعی باشد، بر وفاق خاستگاههای دین نیست.
در دورهی جدید، کسانی که خواهان الغای وقف شدند، استدلالشان تعارض وقف با مصالح اجتماعی و رشد جامعه و عدالت اجتماعی بود 11- با اینکه از نگاه تسالم و توافق وقف با مقاصد شریعت، وقف دقیقا معطی به عدالت، رشد و مصالح اجتماعی است. اهدافی که اسلام برای وقف در نظر گرفته، شخصی یا اجتماعی است. ابوحامد غزالی گفته است: وقف موجب از بین رفتن گناهان و قرار گرفتن در حفاظت خدا میگردد 12- که از اهداف شخصی وقف محسوب میشود. انباشت و تکاثر بیش از حد ثروت و مکنت، اسراف، زیادهروی و استکبار را به دنبال خواهد داشت. معمولا عدم التزام به ضوابط دینی و میزانهای اخلاقی در پولداران بیشتر است. انفاق و وقف، یکی از راههایی است که برای واقف و منفق، سلامت روحی و آرامش معنوی و اجتناب از گناه را در پی میآورد. این نکته در آیاتی از قرآن از جمله آیهی مشهور کنز و روایات متعدد مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است. 13- پیامبر(ص) در مورد ثروتهایی که به جای وسیله، هدف شدهاند، میفرماید:
سکههای زرد دینار و سکههای سفید درهم، هلاک کنندهی شماست؛ همان طور که مردمان گذشته را به هلاکت رساند 14-امروزه بیشتر به اهداف اجتماعی وقف توجه دارند. عناوینی مانند عدالت اجتماعی، کاهش یا نابودی فواصل طبقاتی، رشد ثروتهای عمومی و تعدیل اقتصادی، رفاه همگانی و تعاون اجتماعی را سرلوحههای وقف بر میشمارند. گویا همین انتظارات اجتماعی از وقف در دورهی معاصر، موجب رویکرد از اغراض شخصی به اهداف اجتماعی شده و ذهنیتها را دربارهی ماهیت وقف دچار تحول و تطور گردانده است. این تحول، ذیل تحول معرفت شناختی قرار دارد که رهیافتاش نسبت به دین، اجتماعی است؛ یعنی از دین
انتظارات اجتماعی دارد و آن را به عنوان یک نهاد اجتماعی با کارکردهای ویژه منظور مینماید. بر اثر همین رهیافت است که نفی طبقات اجتماعی را در بطن اسلام مییابد. 15- در نظر گرفتن مصالح عقلانی – اجتماعی برای وقف را شاید بتوان از دو روایتی که در علل الشرایع در موضوع وقف آمده است، به خوبی استیناس و دریافت نمود 16-تحلیل رابطهی وقف و اهداف دین(مقاصد شریعت) کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تنها آقای کبیسی در کتابش فصلی را به این موضوع اختصاص داده است و وقف را تابع مصالحی همچون تحکیم روابط اجتماعی میداند
17-کارکرد وقف در عدالت اجتماعی و فرهنگ عمومی
نظر بسیاری از فقها این است که مورد وقفی(موقوف) باید دایمی و ابدی وقف گردد.18- برخی فقها، مدعی اجماع بر تأبید و برخی مخالف تأبید هستند.19- چون نظام اجتماعی هیچ گاه از قشربندی و طبقهبندیهای معمول خالی نیست و همواره افراد نیازمند در جامعه یافت میشوند، از اینرو منبع سرمدی و مولد دایمی باید وجود داشته باشد. در شریعت اسلام، این مصلحت در نظر گرفته شده و شارع، سیرهی عقلا را امضا فرموده و وقف را صدقهی جاریه و شیوهی حمایتی دایمی اسلام دانسته است20- در بین فقیهان مسلمان، نزاعی بر سر وقف پول وجود داشته و دارد. دلیل کسانی که جایز نمیدانستهاند، ابدی نبودن پول و قابلیت تبدیل و تبدل و مصرف آن است 21-
ابنخلدون و ابنارزق، معتقد به طبیعت ظالم انسان بودند و میگفتند: الانسان مطبوع علی الظلم و القهر22- و نیاز به راع و حاکمی است که همواره از ظلم جلوگیری کند. علامه طباطبایی هم انسان را فطرتا سلطهجو میداند.23- وقف، روش و راهحلی برای کاهش ظلم و تشدید طبقات جامعه است و با توزیع ثروتها میتوان توازن اجتماعی را تسهیل کرد.
با پیدایش ایدههای احیاگرانهی نوگرایانه در جهان اسلام، شعار جدید عدالت در عرصههای اجتماعی و سیاسی مطرح شد. از اوایل قرن نوزدهم، جهان اسلام به ضرورت اجرایی قوانین عدالتآمیز در همهی زمینهها توجه پیدا کرد. بدین رو به قانونخواهی و مشروطه گرایش پیدا کرد و از استبداد گریزان شد. مفهوم عدل توزیعی 24- که از ارسطو به ارث رسیده بود، جلوهای تازه نمود و مقبولیت یافت و همراه با رهیافتهای غربی وارد ذهنیت مسلمان گردید.
یک ذهنیت و تفکر افراطی در قالب سوسیالیسم وجود داشته و دارد که قوانین عدالتآمیز اسلام و حتی وقف را حمل به قبول سوسیالیسم میکند. سباعی، یکی از این افراد است که در مورد وقف مینویسد:
مراد قانونی حقوقدانان »از وقف عبارت است از بیرون آوردن ملک یا مال از ید اختیار مالکش؛ به نحوی که دیگر متعلق به شخص واحدی نباشد و منافعش مربوط و محدود به کسانی باشد که واقف منظور داشته« و این همانا ملی کردن است 25-آقای عنایت در تحلیل گفتهی سباعی مینویسد:
حما عبارت است از نگه داشتن قطعه زمینی به عنوان مرتع برای استفادهی عام. مشهور است که حضرت محمد(ص) و خلیفه عمر، زمینهایی برای ایجاد حما اختصاص دادهاند. آنچه در این نهاد نهفته است، توجه به نیازهای طبقات ضعیفتر است 26-سباعی در فصلی که به اوقاف اختصاص داده، حتی وقف ذری(اهلی) را راهی برای حفاظت ذریهی واقف از فقر و فاقه میداند 27-سه فرایند تعدیل ثروت، توازن اجتماعی و همکاری جامعه که نتیجهی طبیعی وقف است، زیربناهای عدالت اجتماعی و اقتصادی هستند. برخی پژوهشها، نشان دهندهی کارکرد اجتماعی – اقتصادی وقف هستند و نتایج مثبتی را به دست آوردهاند 28-منظور از تعدیل ثروت این است که در جامعهی اسلامی، تفاوت سطح زندگی افراد در حدی نخواهد بود که جامعه را به یک جامعهی طبقاتی تبدیل کند29- تمرکز ثروت، زمینهساز فساد اخلاقی مانند فخرفروشی و اخلاقیات سلطهگری و استبدادی و خود بزرگ بینی میگردد و توازن جامعه را بر هم میزند و در نهایت، همکاری و توازن اجتماعی از بین رفته، منازعات اجتماعی تشدید میگردد اسلام برای تعدیل ثروت، مکانسیمها و ابزارهایی مانند زکات، خمس، منع از احتکار و انفاق، هبه، وقف و صدقه را در نظر گرفته است30- رابطهی وقف و عدالت اجتماعی، در کتابهای فقهی و تاریخی گذشته مورد بحث و بررسی قرار نگرفته؛ ولی به تازگی چند اثر در این باره عرضه شده است 31-وقف در طول تاریخ اسلام، کمک شایانی به ارتقای فرهنگ و عقلانیت و رشد افکار عمومی و علوم کرده است. گزافه نیست که گفته شود تمدن و فرهنگ اسلام بر خدمات وقف اتکا دارد. 32- از این نظر، وقف با هدف اسلام که بالا بردن آگاهیها و عقلانیت است، کاملا تطابق دارد.
گزارشهای زیادی در تاریخ راجع به آثار مثبت و کارکرد نیکوی وقف مندرج است. نوشتهاند که ابومنصور – یکی از وزرای آل بویه – کتابخانهی خود را که دارای نود هزار جلد کتاب بود، برای طالبان علم وقف کرد. 33- تأثیر وقف در تأسیس نهادهای تعلیم و تربیت و ادارهی آنها، به کثرت در کتابهای تاریخ گزارش شده است که برای نمونه چند نقل آورده میشود:
هنگامی که ساختمانی برای آرمانهای آموزشی سرپا میشد، معمولا موقوفههایی سرشار و گشادهدست پشتوانه داشت… بیتالحکمه، نخستین نهاد رسمی آموزشی بود که توسط مأمون تأسیس شد و او نمیخواست پیشرفت دانش به دست و دلبازی اتفاقی و خصوصی خلفا یا بزرگان و سران دولت وابسته باشد و با ارجی راستین که به شخصیت ادیبان میگذارد، آن را با پدید آوردن موقوفههای همیشگی برای پیشبرد پشتیبانی، جدا و رها از پیشکشهای اتفاقی قرار داد 34-
ابنجوزی مینویسد: برای ادارهی نظامیهی بغداد، موقوفههایی شامل خانه، زمین کشاورزی و بازار مجاور مدرسه، وقف آن شد 35-محمد عبده، موقوفههای نظامیهی بغداد را پانزده هزار دینار نوشته است36-آقای محمد داغ، فصلی با عنوان »موقوفات و نقش و اهمیت آنها در تعلیم و تربیت« در کتابش گشوده و بسیاری از گزارشهای تاریخی را آورده است37-مبحث وقف کتابخانه خود داستان مفصلی دارد و در نشر دانش و ارتقای فرهنگ عمومی بسیار مؤثر بوده است 38-آقای سپنتا در بررسی تاریخ اوقاف اصفهان، بخشی را به مراکز آموزش و پرورش وقفی در اصفهان، اختصاص داده است 39-در دوران جدید، به ویژه در ایران، صبغهی فرهنگی وقف کمرنگ شده است و بیشتر جنبهی معیشتی و معماری یافته است؛ یعنی اکثر فعالیتهای ادارات اوقاف، مصروف مرتفع کردن نیازهای مادی و روزانهی قشری از مردم میگردد و حداکثر به تأسیس ابنیهی جدید یا بازسازی بناهای گذشته میپردازد.
به عبارت دیگر، نهاد اوقاف، ترکیبی از نهاد امدادی مانند کمیتهی امداد و شرکت معماری شده است 40- البته اگر با خوشبینی قضاوت کرده باشیم. در حالی که با دقت نظر به خوبی میتوان فهمید که نهاد وقف در اسلام دارای اهداف و رسالتی زیربناییتر، اساسیتر، عمیقتر و گستردهتر است.
انگیزهشناسی واقف
انگیزههای انسانها برای وقف گوناگون است؛ اما آیا وقف حتما باید با انگیزهی قربه الی الله و نیت شرعی باشد و بدون آن مشروعیت ندارد؟
فقهای مذاهب مالکی، شافعی و حنبلی، قصد قربت را شرط نمیدانند.41- در فقه شیعه هم اکثر آن را حتی در وقف عام نیز شرط ندانستهاند.42- فقهایی که قصد قربت را شرط دانستهاند، در اینکه آیا شرط جزء حقیقت یا خارج از حقیقت وقف است، اختلاف نظر دارند و بین وقف خیری و غیرخیری تفاوت قائل شدهاند.43-بعضی، انگیزهی وقفها را به دینی، اجتماعی، واقعی و غریزی تقسیم کردهاند.44- کسانی دیگر، سه گونه انگیزه برشمردهاند: دینی، غریزی و نسبی. آنان برای انگیزهی نسبی این روایت پیامبر را شاهد آوردهاند: ان من الذنوب ذنوبا لا یغفرها الا الهم للعیال و ریشهی انگیزهی غریزی را حس نوعدوستی و حب نفس انسان دانستهاند 45-
به نظر میرسد که در وقف، اصل عمل و حسن فعلی آن – نه فاعلی – مهم است؛ هر چند اگر با نیت قربت انجام پذیرد، کمال بیشتری مییابد و به حسن فاعلی هم متصف میگردد. گویا شارع با شرط نکردن قصد قربت، درصدد ازدیاد و تکثیر این عمل خیر و نیکو در جامعهی اسلامی است تا کسانی با انگیزههای تظاهر، کسب وجهه و مشهور شدن اقدام به انجام وقف کنند؛ البته به شرط اینکه مشتمل به معصیت و فسق نباشد.
اگر ادارات اوقاف با این نگاه به ترویج وقف بپردازند، موفقترند تا اینکه واقف را در ستر و خفا نگه دارند. حتی فقه اسلامی، کسی را که به انگیزهی انساندوستی برای اهل ذمه وقف میکند، مورد بررسی قرار داده و مشروعیت آن را پذیرفته است. 46- در شرایط موقوف علیه، عدم معصیت، نیت خیر داشتن و نه مسلمان بودن، مورد توافق فقیهان است. 47- واقف هم لازم نیست حتما مسلمان باشد؛ بلکه وقف کافر نیز پذیرفته میشود
48-تعارض یا توازی وقف با مصالح اجتماعی
در دورهی معاصر، عدهای معتقد به الغای وقف شدند. به ویژه در مورد وقف ذری(اهلی) حساسیت بیشتری داشتند و آن را با مصالح اجتماعی ناسازگار میدانستند.49- گزارش محمد ابوزهره در مورد وقف ذری 50- در مصر اینگونه است:
امرا و بزرگان که زمینهای بزرگ و اموال زیادی داشتند و هر مدتی کسانی بر آنها غلبه میکرده و اموالشان را مصادره مینمودند، از اینرو برای حفاظت و نگهداری اموالشان، آنها را وقف فرزندان یا زنان خود میکردند 51-
در اوایل قرن هجدهم برای اولین بار محمدعلی پاشا فرمانی مبنی بر ممنوعیت انشاء اوقاف جدید صادر کرد و محمد الجزایرلی – مفتی حنفیان – نیز آن را تأیید کرد و آن را مستند به مصالح شرعی دانست. 52- در سدهی نوزدهم، تلاشهای کسانی همچون قاسم امین، علی علویه، احمد رمزی و احمد یوسف الجندی که داعیهی تجددخواهی داشتند، بیشتر شد 53-و مباحث حقوقی فراوانی در بین محافل حقوقی و فقهی و پارلمان مصر درگرفت که نتیجهی آن، پیروزی طرفداران وقف و تصویب قانون شمارهی 48 سال 1946 بود؛ ولی بعدها با روی کار آمدن دولت جدید دوباره قوانین وقف به جریان افتاد و طی مصوبهای، وقف اهلی را ملغا کرد. 54-در لبنان هم مباحث حقوقی و اختلاف آراء وجود داشت55-البته اصل وقف را الغا نکردند؛ ولی قوانین کیفری برای سوء استفاده از وقف وضع کردند.56- در شبه قارهی هند، عدن و آفریقا نیز همین مباحث و تنشها در دورهی جدید وجود داشته است.
اگر یکی از رسالتهای دین، سامانبخشی به نظام اجتماعی باشد، به تازگی گفتهاند که وقف کلا یا حداقل بعضی از انواع آن، مخالف نظام اجتماعی و بالمآل رسالت دین است؛ چرا که کسانی از طریق وقف، قوانین اجتماعی مربوط به مالیات یا عدالت اقتصادی و اجتماعی را نقض کرده، از همین راه بر اقتدار اجتماعی و سلطهی مالی خود میافزایند که نتیجهی آن، افزایش شکافهای طبقاتی و استضعاف بیشتر است. مشاهدهی اینگونه سوء استفادهها از وقف در سطح کلان جامعههای جهان اسلام، منجر به پیدایش و طرح نظریهی الغای وقف شد و در بسیاری از کشورهای جهان اسلام، دو جریان موافق و مخالف وقف به وجود آمد. استدلال جریان موافق با تمسک به ادله و استحسانات عقلی و نیز ادلهی شرعی اینگونه بود که وقف اساسا برای عدالت اجتماعی و تحفظ خانوادهها از فقر، حفظ کیان خانواده و تأمین اجتماعی است و سوء استفادهها، موارد نادری است که باید از آنها جلوگیری گردد؛ ولی طرفداران الغای وقف میگفتند: وقف تبدیل به ابزار قدرت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی شده و از حالت خدمت به اقشار مردم، به خدمت حاکمان درآمده است و نه تنها موجبات عدالت اجتماعی را فراهم نیاورده، بلکه شکافها را بیشتر ساخته و زمینههای ترویج ارزشهای منفی مانند تفاخر و استکبار را پدید آورده است
57-بحران مشروعیت وقف در مصر،
در نهایت منجر به تنظیم قوانین جدید شد و وقف اهلی را الغا کردند. 58- یکی از بزرگترین موقوفات ایران در پیش از انقلاب اسلامی، موقوفات بنیاد پهلوی بود که هر چند در وقفنامهی آن، در ده ماده و دو تبصره، اهداف خیر و امداد محرومان پیشبینی شده بود، ولی عملا اموال عظیمی بود که در راه استحکام قدرت به کار گرفته میشد در وقفنامهی آن، متولیان پس از شاه و فرح را به گونهای پیشبینی کرده بودند که از خانوادهی سلطنتی خارج نشود 59-
اصلاحطلبان قوانین وقف، نه از سر بیدینی یا مخالفت با احکام شریعت، بلکه برای اجرای روح صریح قوانین شریعت و تحقق آسایش و رفاه اجتماعی و جلوگیری از سوء استفادهها اقدام کردند
60-وقف، نهادی مردمی یا منصبی حکومتی
مبحثی زیر عنوان »نظارت و ولایت بر اوقاف« در بیشتر کتابهای وقف وجود دارد. فقیهان، نظارت و ادارهی موقوفات را مسلم، و به ترتیب، واقف و موقوف علیه را متصدی آن دانستهاند؛ یعنی خود واقف، ادارهی وقف را عهدهدار است یا کسی را به عنوان مدیر و ناظر معین میکند و اگر میسر نشد، موقوف علیه، عهدهدار اداره و نظارت میگردد یا ناظری تعیین میکند و در مرتبهی سوم، در صورت عدم امکان نظارت واقف و موقوف علیه، حاکم شرع کسی را تعیین میکند 61- بنابراین اولا برای نگهداری و استفاده بهینه، نظارت و مدیریت لازم است و ثانیا مدیریت متمرکز نیست؛ بلکه مسؤولیت آن در درجهی اول به اشخاص حقیقی دستاندرکار واگذار شده است 62-در برخی کشورها، وقف را دولتی کرده و دستگاه عریض و طویلی برای انجام امور آن به وجود آوردهاند که بسیاری از اموال موقوفه یا درآمدهای آن مصرف آن بوروکراسی میگردد. در این شیوه، غیر از به هدر رفتن موقوفات، مردم با مشاهدهی آن از وقف کردن دلسرد میشوند. این غیر از تقصیرهایی است که متولیان دولتی در نگهداری و صیانت یا نمو موقوفات انجام میدهند. 63- شارع درصدد گسترش وقف به منزلهی نهادینه کردن عدالت و نیکویی در جامعه است و دولتی شدن وقف، سد و مانعی در مطلوبیت فرایند وقف است؛ برعکس، مردمی کردن آن، نتایج بسیار مطلوبی را در پی خواهد داشت. البته در کشورهای غربی، اداراتی برای نظارت بر حسن اجرای موقوفات وجود دارد که مدیران آنها مانند شهرداریها از سوی خود مردم – مستقیم یا غیرمستقیم – انتخاب میشوند. اینان در واقع هیأتهای امنایی هستند که کارهای وقفی را سرپرستی میکنند.
در فقه اسلامی حتی در صحت وقف و انعقاد آن، دلیل شرط نکردن اذن حاکم شرع را علت عمومی بودن وقف یا به عبارت دیگر، مردمی بودن آن دانستهاند.64-به هر حال، ابعاد مختلف ولایت بر وقف، در فقه اسلامی تبیین شده و نتیجهی آن این است که به استثنای موارد ضروری، نیازی به سرپرستی و نظارت حکومت نیست.65- این استثنا، شامل مواردی میشود که وقف از اموال عمومی است یا مورد اختلاف و تنازع است که نیاز به نظر حاکم شرع برای حل آن وجود دارد.
کارکردگرایی وقف
شرط عقل و امانتداری برای والیان وقف، مو در توافق است 66-و بعضی عدالت و کفایت را شرط دانستهاند.67- تعقل در اینجا به معنای داشتن دانشها و آگاهی به مباحث نظری نیست؛ بلکه منظور حسن تصرف، بهرهبرداری بهینه، مجهز بودن به دانش روز مانند علم اقتصاد، کارشناسی برای در نظر گرفتن اولویتها و ضرورتها و کاردانی نسبت به بهرهگیری از روشهای مطلوب است. حتی ادعای اجماع شده که با در نظر گرفتن مصلحت میتوان مورد وقف را تبدیل کرد68- از این منظر مبحث فقهی ذیل که به صورت حکم شرعی عرضه شده، قابل بازنگری است:
به هنگام زوال رسم مندرج در وقف، آن به واقف باز میگردد و موقوفه از وقف خارج میشود69-کفایت را به قدرت تشخیص و کاردانی تعریف کردهاند که اختصاص به مردان هم ندارد. 70- در روایات و عبارات فقیهان، وقف را به »حبس الاصل و سبل الثمره 71-یا سبل(سبیل) المنفعه 72-»تعریف کردهاند. واژهی سبل به معنای راه یا راههای ثمردهی و منفعت آفرینی وسودآوری است که ضمنا گویای تکثیر و ازدیاد منافع نیز هست. در هر موقوفهای، راهها و روشهای مختلفی برای استفاده و بهرهگیری و سودآوری وجود دارد که تنها در یک فرآیند کارشناسی میتوان بهترین آنها را تشخیص داد. اینکه در تعریف وقف، راه منفعت با نگهداری اصل مال لحاظ شود، بسیار مهم است. نمیتوان موقوفات را با عدم تخصص و داشتن آگاهی لازم و کافی به جریان سوددهی انداخت؛ بلکه باید با توجه به همهی جوانب کارشناسی شده، بالاترین سود را به دست آورد و در راههای وقفی مصرف کرد.
گاهی وقف را به سه نوع خیری(مصرف در راههای خیر مانند وقف بیمارستان)، دینی(وقف در جهت عبادت خداوند و اعمال دینی) و وقف ذری(وقف برای اشخاص خاص)73- و گاهی به چهار نوع عام، خاص، انتفاع و منفعت 74- طبقهبندی کردهاند که در همهی آنها، ازدیاد بهرهوری و حداکثر استفادهبری مورد نظر است. حتی در وقف دینی، ساختن مسجد برای عبادت، در صورت رکود مسجد و عدم استفاده از آن یا حداکثر بهره نبردن از آن، با اصل تعریف وقف سازگاری ندارد. گاهی مشاهده میشود مکانی را برای مسجدی وقف میکند و ساختمان مجللی در آن میسازند؛ ولی از 24 ساعت شبانهروز، یک یا دو ساعت مفتوح است و بعضا نمازهایی به دلیل نبود نمازخانه قضا میگردد. این نگرش را با مسجد وقفی پیامبر(ص) در مدینه مقایسه کنید که شبانهروز آمادهی خدمتگزاری برای نماز و دانش و حتی بیتوتهی افراد بیپناه بود.
قرآن، انفاق را به دانهای که هفت برابر میشود، تشبیه کرده است(مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل)75- در این آیه، افزایش مال انفاق کننده تضمین شده است؛ ولی بطن دیگر این آیه شاید این باشد که با روشهای معقول و مطلوب بهرهوری، وقف یا صدقه را میتوان افزایش داد. البته هفت سمبل کثرت است.
به هر حال، به هر موقوفه باید به چشم یک واحد خصوصی اقتصادی یا معنوی نگریست که باید حداکثر فایده از آن به دست آید.
پی نوشت ها:
1- احکام الاوقاف، محمد شفیع العانی، بغداد، الشرکه الاسلامیه للطباعه، 1375 ق، ص 9
2-»اسرار التشریع الاسلامی و فلسفته«، عباس طه المحامی، مجلهی الازهر، مجلد ششم(1354 ق).
3-احکام الاوقاف، محمد شفیع العانی، ص 4
4- محاضرات فی الوقف، محمد ابوزهره، مصر، 1959 م، ص 7؛ احکام الوقف فی الشریعه الاسلامیه، محمد عبید عبدالله الکبیسی، ج 1، صص 32 – 21؛ وقف در ایران، مینودخت مصطفوی رجایی، صص 34 – 13؛ »وقف از دیدگاه اسلام«، محمد ابراهیم جناتی، میراث جاویدان، ش 5؛ موجز الوقف، محمد سلام مدکور، القاهره، 1961 م، صص 7 – 5
5- کتاب البیع، امام خمینی، ج 3، ص 81؛ مستند الشیعه، محمدمهدی نراقی(چاپ سنگی)، کتاب وقف
6- رساله فی جواز وقف النقود، محمد بن محمد عمادی افندی حنفی، به کوشش ابوالاشبال صغیر احمد شاغف پاکستانی، ص 8؛ »وقف در میان ملتهای جهان و مذاهب اسلامی«، رضا شیروانی شیری، میراث جاویدان، ش 5؛ جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج 28، ص 31
7- احکام الاوقاف، محمد شفیع العانی، ص 65
8-الشرایع فی مسائل الحلال و الحرام، محقق حلی، تهران، مؤسسه الاعلمی، 1389 ق، ج 2، ص 214
9-احکام الاوقاف، محمد شفیع العانی، ص 23.
10-تاریخ اجتماعی ایران مرتضی راوندی، 763/4 – 2.
11-»مشروعیه الوقف الاهلی و مدی المصلحه فیه«، محمد الکبیسی، ندوه مؤسسه الاوقاف فی العالم العربی الاسلامی، صص 49 – 19؛
12-کیمیای سعادت، ج 1، ص 205 – 204
13-علامه سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان، نکات بدیع و لطیفی ذیل آیهی کنز ارایه کردهاند(ترجمه 117 – 90/18). برای روایات مربوط به کنز نگاه کنید به قاموس قرآن، سید علیاکبر قرشی، ج 16، ص 153 – 151
14-اقتصادنا، محمدباقر صدر، ترجمهی عبدالعلی اسپهبدی، تهران، انتشارات اسلامی، 1357، ص 293.
15-نگاه کنید به مقالهی »الدین والطبقات الاجتماعیه« نوشته غریب سید احمد در مجموعهی الدین فی المجتمع العربی، بیروت، مرکز دراسات الوحده العربیه، 1990 م
16-علل الشرایع، شیخ صدوق،[قم]، دارالحجه للثقافه، 1416 ق، ج 2، ص 12 و 17.
17-احکام الوقف فی الشریعه الاسلامیه، محمد عبید عبدالله الکبیسی، ج 1، ص 133 به بعد. این کتاب زیر عنوان احکام وقف در شریعت اسلام در دو جلد توسط احمد صادقی لگدر چاپ شده است(تهران، انتشارات ادارهی کل حج و اوقاف استان مازندران، 1366).
18-برای نمونه نگاه کنید به الخلاف در سلسله الینابیع الفقهیه به کوشش علیاصغر مروارید، ج 34، ص 5
19-نگاه کنید به الوصایه و الاوقاف، هاشم معروف الحسینی، بیروت، دارالقلم، 1980 م، صص 162 – 157
20-روایتی از طریق مسلم و دیگران نقل شده است: اذا مات الانسان انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له. فیض القدیر شرح جامع الصغیر، حدیث شماره 850، ج 1، ص 437؛ در بحارالانوار نیز از طریق شیعه روایاتی با این مضمون یافت میشود(بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403، ج 100، صص 187 – 181)
21-برای اقوال اهل سنت نگاه کنید به رساله فی جواز وقف النقود، محمد بن محمد عمادی افندی حنفی، به کوشش ابوالاشبال صغیر احمد شاغف پاکستانی و برای نظریات شیعه نگاه کنید به جواهر الکلام، ج 28، ص 19.
22- مقدمه ابنخلدون، بدائع السلوک فی طبایع الملوک. تحلیل
دیدگاههای آن دو در کتاب مفهوم العدل فی الاسلام نوشتهی مجید خدوری(دمشق، دارالحصاد، 1998)، فصل هشتم »العدل الاجتماعی« آمده است
23-نگاه کنید به مقالهی »نظریهی علامه طباطبایی در باب توحش طبعی و تمدن فطری انسان«، ضمیمهی کتاب شریعت در آینهی معرفت، تهران، رجاء، 1372، صص 425 – 401
24-Distributive Justice
25-اشتراکیه الاسلام. مصطفی السباعی، دمشق، 1958، صص 38 و 100 – 89.
26-اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر، حمید عنایت، ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی، چاپ سوم، تهران، خوارزمی، 1372، ص 256.
27-اشتراکیه الاسلام، صص 329 – 328.
28-دو گزارش از کشور مغرب با مشخصات ذیل در دست است که نشاندهندهی کارکرد مثبت وقف در کشور مغرب است: »الوقف الاسلامی و اثره فی الحیاه الاجتماعی فی المغرب«، السعید بورکیه، ندوه مؤسسه الاوقاف فی العالم العربی و الاسلامی؛ »دور الاوقاف المغربیه فی التکافل الاجتماعی«، محمد المنونی، در همان مجموعه.
29-مبانی اقتصاد اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، سمت، 1371، ص 410
30-محمد شوقی فنجری، مقالهی جامعی در زمینهی عدالت اجتماعی و توزیع ثروتها دارد: »الاسلام و عداله التوزیع«. ندوه الاقتصاد الاسلامی، بغداد، المنظمه العربیه للتربیه و الثقافه و العلوم، 1403 ق، صص 370 – 3254.
31-الوقف وسیله لتحقق العداله الاجتماعیه نوشتهی محمد شاطیء؛ الوقف الاسلامی و الدور الذی لعبه فی النمو الاقتصادی و الاجتماعی، نوشتهی عبدالملک احمد السید، البته هر دو مقاله است که اولی به ندوه المحاضرات(مکه مکرمه) و دومی به المؤتمر الدولی الثانی للاقتصاد الاسلامی(اسلامآباد، 1405) ارایه شده است.
32-نگاه کنید به مقدمهای بر فرهنگ وقف، ابوسعید احمد بن سلمان، تهران، انتشارات سازمان اوقاف، بیتا
33-آل بویه و اوضاع زمان ایشان، علیاصغر فقیهی، ص 533
34-تاریخ آموزش در اسلام، احمد شبلی، ترجمهی محمدحسین ساکت، صص 287 – 286؛ نیز نگاه کنید به بیتالحکمه فی عصر العباسین، خضر احمد عطاءالله، صص 208 – 203.
35-المنتظم، ج 8، ص 256.
36-الاسلام و النصرانیه مع العلم و المدنیه، ص 98.
37-تاریخ تعلیم و تربیت اسلام، محمد داغ و حفظ الرحمن الرشید ایمن، ترجمهی علیاصغر کوشافر، صص 281 – 277 .
38-برای این مبحث نگاه کنید به کتاب کتابخانههای عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی، نوشته اسدالله علوی؛ مقالهی زیر نیز بسیاری از نکات مفید را آورده است:
Bacgrand of the History of muslim Libraries by Ruth S. machensen. The American Journal of semitic Languages and Literatures, 51(January 1935). p. 123.
39-تاریخچهی اوقاف اصفهان، عبدالحسین سپنتا، اصفهان، ادارهی اوقاف اصفهان، بیتا.
40-نگاه کنید به آمارهای وقف در ایران؛ از جمله نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن، مصطفی سلیمیفر، ص 100؛
41-الوقف الاسلامی و اثره فی الحیاه الاجتماعیه، السعید بورکیه، صص 235 – 234
42-تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 64
43-محاضرات فی الفقه، محمد ابوزهره، صص 105 – 92
44-احکام الوقف فی الشریعه الاسلامیه، محمد الکبیسی، ج 1، ص 129
45-»مشروعیه الوقف الاهلی و مدی المصلحه فیه« محمد الکبیسی، ندوه مؤسسه الاوقاف فی العالم العربی الاسلامی، صص 49 – 19.
46-شرائع فی مسائل الحلال و الحرام، محقق حلی، ج 2، ص 214
47-الوصایا و الاوقاف فی الفقه الاسلامی، محمد کمالالدین امام، ص 219
48-تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 69.
49- »مشروعیه الوقف الاهلی و مدی المصلحه فیه«، محمد الکبیسی، ندوه مؤسسه الاوقاف فی العالم العربی الاسلامی، ص 20
50-برای وقف ذری و انواع آن نگاه کنید به احکام وقف، زهدی یکن، صیدا، مکتبه العصریه، بیتا؛ احکام الوقف فی الشریعه الاسلامیه، محمد الکبیسی
51-محاضرات فی الوقف، محمد ابوزهره، مصر، 1959 م، ص 25.
52-الوصایا و الاوقاف فی الفقه الاسلامی، محمد کمالالدین امام، ص 164
53-همان، ص 165
54-همان، ص 166
55- نگاه کنید به: همان، صص 168 – 167
56- تحولات حقوقی جهان اسلام، نورمن اندرسون، ترجمهی جلیل قنواتی و دیگران، ص 234
57-نگاه کنید به »مشروعیه الوقف الاهلی و مدی المصلحه فیه«، محمد الکبیسی، ندوه مؤسسه الاوقاف فی العالم العربی الاسلامی، صص 49 – 19.
58-محاضرات فی الوقف، محمد ابوزهره، مصر، 1959 م، ص 25
59-نگاه کنید به وقف در ایران، مینودخت مصطفوی رجالی، ص 158.
60-تحولات حقوقی جهان اسلام، نورمن اندرسون، ترجمهی جلیل قنواتی و دیگران، ص 233.
61-برای مطالعهی دیدگاههای مختلف در این باره در فقه سنی و شیعه نگاه کنید به: محاضرات فی الوقف، محمد ابوزهره، ص 365 – 354؛ »وقف از دیدگاه مبانی اسلامی«، محمد ابراهیم جناتی، میراث جاویدان، ش 5
62-معجم الفقه الحنبلی مستخلص من کتاب المغنی لابن قدامه، کویت، وزاره الاوقاف، 1393 ق، ج 2، ص 106.
63-بخشی از ندانم کاری و تقصیرهای متولیان وقف در این مقاله گزارش شده است: »اسرار التشریع الاسلامی و فلسفته«، عباس طه المحامی، نورالاسلام، سال ششم(1354)
64- الفصول الشرعیه علی مذهب الشیعه، محمدجواد مغنیه، بیروت، دارالثقافه، 1974 م، ص 63
65-نگاه کنید به الوصایه و الاوقاف، هاشم معروف الحسینی، صص 243 – 241
66-احکام الاوقاف، محمد شفیع العانی، ص 65
67- الوصایا و الوقف فی الفقه الاسلامی، و هبه الزحیلی، ص 232
68- موسوعه الاجماع فی الفقه الاسلامی، سعدی ابوجیب، دمشق، و بیروت، دارالفکر و دارالفکر المعاصر، 1418 ق، 1373/3،
69- الوسیله و الاوقاف، هاشم معروف الحسینی، صص 231 – 229.
70-الوصایا و الوقف فی الفقه الاسلامی، و هبه الزحیلی، ص 232
71-برای نمونه نگاه کنید به الخلاف شیخ طوسی در سلسله ینابیع الفقهیه، به کوشش علیاصغر مروارید، ج 34، ص 6
72-جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، به کوشش علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج 28، ص 3
73- معجم المصطلحات الفقهیه و القانونیه، جرجس جرجس، بیروت، الشرکه العالمیه للکتاب، 1996 م، ص 322
74-»وقف از دیدگاه مبانی اسلام«، محمد ابراهیم جناتی، میراث جاویدان، ش 5، ص 50
75- بقره، آیهی 261
منبع: میراث جاویدان