گام به گام
شاید بسیاری از افراد، تشرف عالم روشن ضمیر حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله) را به حرم حضرت معصومه (ع) به خاطر دارند، بعضی حتی با این بزرگوار هم مسیر شده و برای پیشرفت در مقامات معنوی از ایشان راه کارهای اخلاقی می خواستند، البته ایشان هم دریغ نمی فرمود و بیشتر اوقات در پاسخ همه خواسته ها، فقط یک سخن می گفت: انجام واجبات و ترک معاصی؛ یعنی «ترک معصیت در اعتقادیات ( مثل ترک ریا که شرک خفی است) و عملیات ( ترک گناه با چشم، گوش و زبان و…) آن چه را که دانستیم عمل کنیم و آن چه را که ندانستیم توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود هرگز پشیمانی و خسارت در ما راه نخواهد داشت…» اگرچه این پاسخ شاید به مذاق کسانی که منتظر دستورالعمل های ویژه و خاص بودند، خوش نمی آمد، اما بودند کسانی هم که این دستور به ظاهر ساده را مسلک خویش می ساختند و بعدها که از عنایت ویژه این عارف ره یافته بهره مند می شدند، دستورهای خاص هم می گرفتند.
انسان تا زمانی که «ترک گناه» را در وجود خود ملکه نکرده و در پی دستورات خاص برود، همانند فردی است که بی گذر از پله های ابتدایی نردبان و فقط با کمک از پله های میانی، قصد بالا رفتن از جایی را داشته باشد. بی شک، کوشش چنین فردی ره به جایی نمی برد و حاصلی جز حسرت و خستگی نخواهد داشت.
از طرفی، لازمه ملکه شدن «ترک معصیت» در وجود انسان؛ شناسایی گناه و تلاش برای انجام ندادن آن است که کاری است بس مشکل؛ چرا که برخی از گناهان به گونه ای با وجود انسان آمیخته شده که نه تنها آن ها را نمی توان به سادگی شناخت، که به راحتی هم می توان به انکار آن پرداخت.
وبال عالم
در این نوشته به یکی از گناهان دیریابی می پردازیم که تهدیدی جدی برای حیات معنوی انسان و مانعی بزرگ برای تعالی اوست. این سطرها شاید تلنگری باشد به وجدان هایی که فکر می کنند می توان بدون شناسایی و ترک گناه و فقط با انجام ذکرهای خاص، راه معنویت را در پیش گرفت.
البته باید توجه داشت که شارع مقدس نسبت به مرتکبان حسد و سایر گناهان برخوردی متفاوت دارد چرا که خداوند متعال به بهانه های مختلف گناهان اشخاص را مورد بخشش قرار می دهد و یا این که حتی زمینه انجام ندادن آن را در بعضی موارد فراهم می کند. در تاریخ می خوانیم حضرت علی (ع) تا سه مرتبه به بهانه های مختلف شخص گناه کاری را که از حضرت تقاضای قصاص نموده بود، از درخواستش منصرف کرد.
ولی درباره حسادت، برخورد دیگری می شود؛ درحقیقت، شخص حسود به ویژه حسودی که کینه و دشمنی هم دارد، نه تنها تلاشی برای برطرف کردن حسادتش نمی شود، بلکه سعی می شود او را بر سر دو راهی قرار دهند که یا حسادت خود را کاملاً از بین ببرد و یا این که کاملاً در آن غرق و نابود شود. این برخورد را در نامه 28 نهج البلاغه نسبت به معاویه مشاهده می کنیم: « مِنَّا النَّبِیُ وَمنکُمُ المُکذَّبُ…وَ منَّا سَیَّدا شَبَابَ اهل الجَنَّه وَ مِنکُم صبَه النَّارِ وَ منَّا خَیرُ نِساء العَالمینَ وَ منکم حَمّالهُ الحَطَبِ فِی کثیر؛ پیغمبر از ماست و تکذیب کننده (ابوجهل) از شماست. سرور جوانان اهل بهشت از ماست و فرزندان اهل آتش (فرزندان مروان ابن حکم که بر اثر کفرشان اهل آتش شدند) از شماست؛ بهترین زنان جهان ها از ماست و هیزم کش (خواهر ابوسفیان که به دلیل دشمنی، خار و خاشاک بر دوش گرفته و در رهگذر پیامبر می ریخت) از شماست.»
معاویه اگر اندکی انصاف داشت و به قیاس نمی پرداخت باید مسیر منحرف خود را اصلاح می کرد که اگر چنین می کرد محبوب درگاه خداوند و ائمه می شد؛ آن چنان که حر وقتی آب را بر امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان بست و از سوی امام با جمله «مادر به عزایت بنشیند» روبه رو شد، لب به پاسخ نگشود و به مادر امام احترام گذاشت، و این مقدمه ای شد برای محبوب شدنش نزد خدا و امامش.
مقایسه ای نابه جا
حسادت درحقیقت، مقایسه کردن نادرست و بی جاست؛ مقایسه ای که برخی افراد خودساخته حتی فکر آن را به ذهن راه نمی دهند. برای مثال وقتی حضرت علی (ع) خطاب به «همام» و همراهانش می فرماید: «شما شیعه ما نیستید. بلکه فقط دوست دار ما هستید.» جناب همام از حضرت می خواهد که شیعیان واقعی را توصیف کند تا آن ها را بشناسد زمانی نیز که صفات شیعیان را در قالب خطبه متقین می شنود، نه تنها حسادت نمی ورزد، بلکه دائما در حال لذت بردن از حالات شیعیان و پارسایان واقعی است تا جایی که سرانجام از شوق دیدن چنین مؤمنانی جان می بازد.
حسد زمینه ساز نابودی انسان
حسد بر هم زننده ی آرامش انسان و از پر شررترین و مخرب ترین گناهان است. در این باره فرقی نمی کند حسادت در امور مادی (حسادت به امکانات روزمره زندگی) باشد یا مقامات معنوی ( حسادت به مقامات علمی و عرفانی). حسود نمی تواند نعمت های مادی و معنوی دیگری را ببیند؛ از این رو پیوسته در حال مقایسه نابه جای خود با دیگران است و هر کجا شخصی را برتر از خود ببیند، تلاش می کند به هر قیمتی که شده او را به زیر بکشد. این گونه حسادت ها در تاریخ کم نیستند.
الف) حسادت شیطان بر حضرت آدم: وقتی شیطان با دستور سجده بر حضرت آدم روبه رو شد، سعی کرد حضرت آدم را فریب دهد تا ترک اولی کند و زمینه اخراج او از بهشت فراهم شود.
ب) حسادت قابیل و هابیل: وقتی که قربانی هابیل پذیرفته و قربانی قابیل رد شد، او تصمیم به قتل برادرش گرفت.
ج) حسادت قوم نوح به آن حضرت: زمانی که گفتند: « او هم مثل ما بشر است پس چرا باید پیامبر بشود؟
د) حسادت برادران یوسف به حضرت یوسف: برادران یوسف از سر حسادت، او را به چاه انداختند.
هـ) حسادت برخی بزرگان عرب به حضرت علی (ع): آن هنگام که خداوند از فضل خود مزیتی را به حضرت عطا کرد، این امر موجب شد نسبت به حضرت بد عهدی کرده و بر ضد ایشان توطئه کنند.
می توان بسیاری از شرارت ها نسبت به انبیا و امامان را ریشه در حسادت دانست و به همین دلیل چاره ای جز شناخت حسادت و جلوگیری از آن نیست.
راه های رویارویی با حسادت
1. شناخت آثار حسادت
برخی از آثار حسادت عبارتند از: حسرت زدگی دائم، غمگین شدن از نعمت هایی که دیگران دارند، گرفتار شدن در دامن بسیاری از گناهان مانند غیبت و تهمت و…، شاد شدن در مصیبت دیگران، عذاب و خسران آخرت.
2. آگاهی از سنت امتحان
انسان اگر بداند که او همواره در معرض امتحان های الهی است، مراقبت خود را بیشتر کرده و دائماً از خدا می خواهد که: «تجعلنی بقسمک راضیاً قانعاً؛ مرا به آن چه که قسمتم کرده ای راضی و قانع بگردان.» و زمانی که به آن چه خداوند از روی مصلحت به او داده قانع باشد، بدون شک، به دیگرانی که نعمت های افزون تری نسبت به او دارند، حسادت نخواهد کرد.
3. اعتراف به داشتن حسادت
حسادت، از رذایلی است که به سادگی قابل انکار است. بعضی افراد حسود، به داشتن چنین صفتی در وجود خود باورمند نیستند؛ از این رو لازم است انسان بعد از شناخت آثار حسادت، اگر به این رذیله مبتلاست، آن را بپذیرد تا میل مبارزه به آن در وجودش پدید آید.
4. شوق به زندگی بدون حسادت
وقتی انسان، خوشحالی پدر و مادرها را در پیشرفت مادی و معنوی فرزندان مشاهده می کند، باید سعی کند که این منش را در زندگی خود جاری کند و بکوشد نسبت به نعمتی هایی که خداوند به دیگران اعطا می کند، خوشحال و شادمان شود، که البته انسان های وارسته و باصفا این گونه اند.
5. آگاهی به محبت خداوند نسبت به بندگانش
یکی از دلایل حسادت آن است که انسان فکر می کند خداوند کسی را که نعمت بیشتری دارد، بیشتر دوست دارد و حال آن که امام علی (ع) فرمودند: « وقتی شیعیان ما مریض می شوند ما نیز مریض می شویم.» و سپس می فرماید: « خداوند بیشتر از علی بنده خود را دوست دارد.»
6. توسل و ذکر
دعا و توسل یکی از مؤثرترین راه های مبارزه با حسادت است. انسان باید از اهل بیت که واسطه فیضند بخواهد ریشه این رذیله را در وجودش بخشکانند.
تأمل
آیت بهجت(رحمه الله) زمانی که برای تعالی روح به همه افراد، توصیه «ترک معصیت» می کند، شخصاً با اعمال خود نشان می دهد که به خوبی توانسته رذایلی هم چون حسد را در درون خود سرکوب کند. ایشان مقام ولی خدا را می فهمد، درک می کند، به آن احترام می گذارد و خود را با آن مقام مقایسه نمی کند. شاهد این مدعا زمانی است که رهبر معظم انقلاب در سفر یک هفته ای به قم ( سال 1374) ایشان به همراه آن جمعیت زیاد و علی رغم کهولت سن (حدود نود سال) برای استقبال آمده بودند. ایشان در جواب شخصی که پرسیده بود«حاج آقا شما با این سن و سال چرا آمده اید وسط این جمعیت استقبال کنندگان؟» فرموده بود: «اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست.»
سخن پایانی
اگر افرادی بعد از انجام واجبات، بیشتر وقت خود را برای ذکرهای ویژه اختصاص دهند، ولی هیچ تلاشی برای از میان بردن رذایل و گناهان، به ویژه حسادت نداشته باشند، بی شک روزی را خواهند دید که در برابر نایب امام و بالاتر از آن، در برابر معصوم (ع) و حتی در برابر خداوند تعالی و احکام الهی بایستند.
منابع تحقیق
نویسنده: محمد ایلاقی حسینی
1. فقدان عشق، ص 19 (ویژه نامه دومین سالگرد ارتحال).
2. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام.
منبع :نشریه طرح ولایت شماره 6