نویسنده : حسین پناهی و حمیده فیض آبادی
«اعجاز علمیقرآن» مربوط به اشاراتی است که از گوشههای سخن حقتعالی نمودار گشته و هدف اصلی نبوده است، زیرا قرآن کتاب هدایت است و هدف اصلی آن جهت بخشیدن به زندگی انسان و آموختن راه سعادت به او است ازاینرو اگر گاه در قرآن به برخی اشارات علمیبرمیخوریم، از آنجهت است که این سخن از منبع سرشار علم و حکمت الهی نشأت گرفته و از سرچشمه علم بیپایان حکایت دارد:
قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (فرقان/ 6)
«بگو: آن را کسی نازل ساخته استه که راز نهانها را در آسمانها و زمین میداند»
و این یک امر طبیعی است که هر دانشمندی هرچند در غیر رشته تخصصی خود سخن گوید، از لابه لای گفتههایش گاه تعابیری ادا میشود که حاکی از دانش و رشته تخصصی وی میباشد همانند آن که فقیهی درباره یک موضوع معمولی سخن گوید، کسانی که با فقاهت آشنایی دارند از تعابیر وی درمییابند که صاحب سخن، فقیه میباشد، گرچه آن فقیه نخواسته تا فقاهت خود را در سخنان خود بنمایاند هم چنین است اشارات علمی قرآن که تراوشگونه است و هدف اصلی کلام را تشکیل نمیدهد.
چند تذکر: پیش از آنکه نمونه هایی از این اشارات علمیارائه گردد، ضرورت است که چند نکته تذکر داده شود:
1- نکته اول: برخی را گمان بر آن است که قرآن مشتمل بر تمامی اصول و مبانی علوم طبیعی و ریاضی و فلکی و حتی رشتههای صنعتی و اکتشافات علمیو غیره میباشد و چیزی از علوم و دانستنیها را فروگذار نکرده است خلاصه قرآن علاوه بر یک کتاب تشریعی کتاب علمی نیزبه شمار میرود برای اثبات این پندار افسانهوار، خواسته اند دلایلی از خود قرآن ارائه دهند، ازجمله آیه:
وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ (نحل/ 89)
«قرآن را بر تو فرستادیم تا بیانگر همه چیز باشد.»
فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ … (انعام/ 83)
«در کتاب- قرآن- بیان هیچچیزی را فروگذار نکردیم.»
وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ (انعام/ 59)
«هیچ خشک و تری نیست مگر آنکه در کتابی آشکار [ثبت] است.»
در حدیثی ازعبدالله بن مسعود آمده: ممن اراد علم الاولین والآخرین فلیتدبر القرآن، هرکه علوم گذشتگان و آیندگان را خواهان باشد، همانا در قرآن تعمق نماید».
اگر این گمان ازجانب برخی سرشناسان مطرح نگردیده یا به آنان نسبت داده نشده بود، معترض آن نگردیده درصدد نقد آن برنمیآمدیم، زیرا سستی دلایل آن آشکار است.
اولین سؤال که متوجه صاحبان این پندار میشود آن است که ازکجا و چگونه این همه علوم و صنایع و اکتشافات روزافزون از قرآن استنباط شده، چرا پیشنیان به آن پی نبرده و متأخرین نیز به آن توجهی ندارند؟!
دیگر آنکه آیات مورد استناد با مطلب مورد ادعا بیگانه است زیرا آیه سوره نحل در رابطه با بیان فراگیر احکام شریعت است آیه درصدد اتمام حجت بر کافران است که روز رستاخیز هر پیامبری باعنوان شاهد بر رفتار امتهای خود برانگیخته میشود و پیامبراسلام نیز شاهد بر این امت میباشد، زیرا کتاب و شریعتی که به دست او فرستاده شده کامل بوده و همه چیز در آن بیان شده است:
وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ (نحل/ 89)
«و ما بر تو این قرآن عظیم را فرستادیم تا حقیقت هرچیز را روشن کند(و راه دین حق را از راههای باطل بنماید) و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.»
یعنی جای نقص و کاستی دربیان وظایف و تکالیف شرعی باقی نگذاریم، تا هدایت و رحمت و بشارتی باشد برای مسلمانان، لذا با ملاحظه شأن نزول و مخاطبین موردنظر آیه و نیزصدر و ذیل آیه، به خوبی روشن است که مقصود از «تبیانا لکل شیء» همان فراگیری و جامعیت احکام شرع است.
اصولاً شعاع دایره مفهوم هر کلام، با ملاحظه جایگاهی که گوینده در آن قرار گرفته، مشخص میگردد مثلاً محمدبن زکریا که کتاب «من لا یحضره الطبیب» را نگاشت و یادآور شد که تمامیآنچه مورد نیاز است در این کتاب فراهم ساخته است، از جایگاه یک پزشک عالیمقام سخن گفته است، لذا مقصود وی از تمامینیازها، در چارچوب نیازهای پزشکی است بر همین شیوه مرحوم صدوق کتاب «من لایحضره الفقیه» را تألیف نمود، تا مجموع نیازهای در محدوده فقاهت را عرضه کند هم چنین است آنگاه که خداوند بر کرسی تشریع نشسته، در رابطه با کتب و شرایع نازل شده بر پیامبران، چنین تعبیری ایفاد کند که صرفاً به جامعیت جنبههای تشریعی نظر دارد!
همینگونه است آیه:
مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ (انعام/ 38)
«ما در کتاب آفرینش بیان هیچچیز را فروگذار نکردیم.»
اگر مقصود از «کتاب» قرآن باشد درصورتی که ظاهر آیه چیز دیگر است و مقصود از کتاب، کتاب تکوین و در رابطه با علم ازلی الهی است آیه چنین است:
وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ (انعام/ 38)
«محققاً بدانید که هر جنبنده در زمین و هر پرندهای که به دو بال در هوا پرواز میکند همگی طایفهای مانند شما نوع بشر هستند ما در کتاب آفرینش بیان هیچچیز را فروگذار نکردیم آنگاه همه به سوی پروردگار خود محشور میشوند.»
یعنی ما همه موجودات و آفریدهها را زیرنظر داریم و هیچچیز بیرون از علم ازلی ما نیست و سرانجام همه موجودات به سوی خداست.
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ (انعام/ 59)
«و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز خدا بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را میداند و هیچ برگی از درخت نیفتد مگرآنکه او آگاهست و هیچ دانه در زیر تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتاب مبین (و قرآن عظیم) مسطور است.»
در اینجهت روشنتر است، که همه موجودات و رفتار و کردارشان در علم ازلی الهی ثبت و ضبط است و حضور بالفعل دارد.
و اما حدیث ابن مسعود، صرفاً در رابطه با علومیاست که وی با آن آشنایی داشته و آن، علوم و معارف دینی است و مقصود از اولین و آخرین، سابقین ولاحقین انبیاء و شرایع آنان میباشد، که تمام آنچه در آنها آمده در قرآن فراهم است.
2- دومین نکته: آنکه بکارگیری ابزار علمی برای فهم معانی قرآنی، کاری بس دشوار و ظریف است، زیرا علم حالت ثبات ندارد و با پیشرفت زمان گسترش و دگرگونی پیدا میکند و چه بسا یک نظریهعلمی- چه رسد به فرضیه- که روزگاری حالت قطعیت به خود گرفته باشد، روز دیگر همچون سرابی نقش بر آب، محو و نابود گردد لذا اگر مفاهیم قرآنی را با ابزار ناپایدار علمی تفسیر و توجیه کنیم، به معانی قرآن که حالت ثبات و واقعیتی استوار دارند، تزلزل بخشیده و آن را نااستوار میسازیم خلاصه، گره زدن فرآوردههای دانش با قرآن، کار صحیحی به نظر نمیرسد.
آری اگر دانشمندی با ابزار علمی که در اختیار دارد و قطعیت آن برایش روشن است، توانست از برخی ابهامات قرآنی- که در همین اشارهها نمودار است- پرده بردارد، کاری پسندیده است مشروط برآنکه با کلمه «شاید» نظر خود را آغاز کند و بگوید: شاید- یا به احتمال قوی- مقصود آیه چنین باشد، تا اگر در آن نظریه علمی تحوّلی ایجاد گردد، به قرآن صدمهای وارد نشود، صرفاً گفته شود که تفسیر او اشتباه بوده است.
ما در این بخش از اعجاز قرآنی، با استفاده از برخی نظریههای قطعی علم منقول از دانشمندان مورد اعتماد، سعی در تفسیر برخی اشارات علمی قرآن نموده ایم اما به این نکته باید توجه داشت که هرگز نباید میان دیدگاههای استوار دین و فرآوردههای ناپایدار علم، ناگسستنی ایجاد نمود.
3- نکته سوم: آیا تحدی- که نمایانگر اعجاز قرآن است- جنبه علمیقرآن را نیز شامل میشود؟
بدینمعنا که قرآن آنگاه که تحدی نموده و همآورد طلبیده، آیا به اینگونه اشارات علمینیز نظر داشته است؟
یا آنکه بر اثر پیشرفت علم و پی بردن به برخی از اسرار علمی که قرآن به آنها اشارتی دارد، گوشهای از اعجاز این کتاب آسمانی روشن شده است به عبارتی دیگر پس از آنکه دانشمندان با ابزار علمیکه در اختیار داشتند توانستند از اینگونه اشارات علمیکه تاکنون حالت ابهام داشته، پرده بردارند و درنتیجه به گوشهای از احاطه صاحب سخن (پروردگار) پی ببرند و دریابند که چنین سخنی یا اشارتی در آن روزگار، جز از پروردگار جهان امکان صدور نداشته و بدینجهت مسأله اعجاز علمی قرآن مطرح گردیده است!.
برخی برهمین عقیده اند، که اینگونه اشارات علمی دلیل اعجاز میتواند باشد ولی تحدی به آن صورت نگرفته است، چون روی سخن در آیات تحدی با کسانی است که هرگزبا اینگونه علوم آشنایی نداشته اند بر این مبنا قرآن درجهت علمی همانند دیگر کتب آسمانی است، که صورت تحدّی به خود نگرفته اند، گرچه اشارات علمی دلیل اعجاز میتوانند باشند.
ولی این طرز تفکر از آنجا نشأت گرفته که گمان برده اند روی سخن در آیات تحدی تنها با عرب معاصرنزول قرآن بوده است، درحالی که قرآن مرحله به مرحله از محدوده زمانی عصر خویش فراتر رفته و دامنه تحدی را گسترش داده است، نه تنها عرب بلکه تمامی بشریت را برای ابدیت به همآوردی فراخوانده است.
یکی از آیات تحدی که در سوره بقره است و پس ازظهور و گسترش اسلام در مدینه نازل گشته، تمامی مردم را مورد خطاب قرار داده است، پس از خطاب:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (بقره/ 21)
«ای مردم خدایی را پرستید که آفرینندهی شماست و آنانکه پیش از شما بودند، باشد که (به طاعت و معرفت او) پارسا و منزه شوید.»
با فاصله یک آیه میفرماید:
وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَهٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (بقره/ 23)
«و اگر شما را شکی است در قرآنی که ما بر محمد(ص) بندهی خود فرستادیم پس بیاورید یک سوره به مثل آن و بخوانید گواهان خود را (و از بزرگان و فصحا هرکه را کمک خواهید) به جز خدا اگر راست میگویید (که این کلام مخلوق است نه وحی خدا).»
همه مردم مخاطب قرار گرفته اند، تا چنانچه تردیدی در رابطه با صحّت وحی قرآنی در دلهایشان راه یافته، آزمایش کنند آیا میتوانند حتی یک سوره همانند قرآن بیاورند؟
هرگز نتوانسته و نخواهند توانست.
آیه: قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا (اسرا/ 88)
«بگوای پیغمبر که اگر جن و انس متفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند هرچند همه پشتیبان یکدیگر باشند.»
آب پاکی را بردست همه ریخته، تمامیانس و جن را به نحو جمعی- که عموم افرادی و زمانی هردو را شامل میشود- مورد تحدی قرار داده است و اعلام کرده که اگر همه انسانها و پریان پشت در پشت هم بکوشند تا همچون قرآنی بیاورند نخواهند توانست.
اکنون میپرسیم که اینگونه گسترش در دامنه تحدی- که همه انسانها را در همه سطوح و در طول زمان شامل گردیده است- آیا نمیتواند دلیل آن باشد که همه جوانب اعجاز قرآنی، هرکدام به فراخور حال مخاطب خاص خود، مورد تحدی قرار گرفته باشند؟
به سادگی نمیتوان از کنار این احتمال گذشت یا آن را نادیده گرفت!
قرآن گنجینهای است سرشار از مسائل و مفاهیم گوناگون که از قدیمالأیام توجه بسیاری ازاندیشمندان و صاحب نظران را به خود جلب کرده است. درباره اعجاب و اعجاز این کتاب مقدس گفتنیهای بسیاری گفته اند و درمورد قدرت خارقالعاده قرآن همین نکته بس که چگونه اعراب بادیهنشین دوره جاهلیت را به ملّتی بدل کرد که صلای ایمان و وحدت و تمدن در جهان در دادند.
20 درصد آیات قرآن به مباحث مختلف علمیاختصاص دارد
براساس گزارش عرب آنلاین در قرآن کریم ضمن توجه ویژه به رابطه علم و دین، این دو راههای دستیابی به حق معرفی شدهاند، در قرآنکریم چنان به علم توجه شده که 20 درصد آیات آن مربوط به تمام علوم موجود در جهان است.
به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه «مهر» براساس گزارش سایت عرب آنلاین در قرآنکریم اخباری معنی بر اعجاز علمی قرآن وجود دارد که گذشت زمان پرده از ابهامات آن برداشته است.
در زمان پیامبراکرم به دلیل عدم فهم این اخبار قادر به درک آن نبودند و اینک باگذشت زمان حقایق علمی موجود در قرآن قابل بحث و بررسی است.
یکی از حقایق علمی موجود در قرآن که امروزه قابل فهم است، وجود و نفس انسان است.
این کتاب آسمانی باتوجه به معانی وحی و آیات قرآن بر معجزه و علمیبودن قرآن تأکید دارد.
بسیاری از آیات به نفس انسان اشاره میکند که اگر خود خواهان تغییر و بهبود زندگی اجتماعی و دینی باشند به آنها داده خواهد شد. در این کتاب و رد آیات سوره نمل آیه 92 یا سوره فصلت آیه 53 آمده است:
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِینَ (نمل/ 92)
«و نیز مأمورم که قرآن را به حکم وظیفه رسالت تلاوت کنم پس هرکس هدایت یافت به نفع خود هدایت یافته و هرکس گمراه شد به زیان اوست و بگو که من جزآنکه از پیامبرانی هستم که برای ترسانیدن خلق آمده ام وظیفهی دیگر ندارم.»
وان اتلوا القرآن فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضلّ فقل انما انا من المنذرین (فصلت/ 53)
«ما آیات قدرت و حکمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملاً هویدا و روشن میگردانیم تا ظاهر و آشکار شود که (خدا و قیامت و رسالتش هم) بر حق است آیا ای رسول (همین حقیقت که) خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت از برهان نمیکند.»
إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ … (رعد/ 11)
«خدا قومی را تغییر نمیدهد، مگرآنکه نفسشان تغییر کند.»
دراین کتاب آسمانی به رابطه علم و دین توجه زیادی شده است به طوری که این رابطه را دوستانه بیان میکند و وسعت دید قرآن را نشان میدهد. در قرآن آمده است دین و علم مقصدی واحد دارند و معرفت و مکارم اخلاقی را در برمی گیرند.
در عصر حاضر که هرچیزی به ضرر و هلاکت بشر است، اشاعه سخن یا تصویر یا خبری که در قرآن آمده است در رهایی انسان و نجات او بسیار تأثیرگذار خواهد بود و عقل سلیم آن را قبول میکند و نفس پاک و طاهر از آن بهره میبرد.
علم و دین راههای دستیابی به حق هستند و اگرچه اساتیدی با آن اختلافنظر دارند و یا گاهی با آن به مخالفت برخاسته اند، اما همکاری و تعاون این دو مقوله به منظور بالابردن سطح علمی و اخلاقی انسان و همچنین رساندن انسان به بالاترین مرتبه تقوی بسیار لازم و ضروری به نظر میرسد.
از مسائل مهمی که در قرآن بسیار بر آن تأکید شده است “غلو” است. درگذشته زیادهروی و غلو در دین بسیار وجود داشت و عاقبت کسانیکه به این امر اقدام میکردند را نابودی و هلاکت برشمرد. در حدیثی پیامبراکرم(ص) میگوید: “ازغلو در دین برحذر باشید، کسانی که قبل از شما به این امر اقدام کردند، هلاک شدند.”
به گزارش مهر محققان و پژوهشگران قرآن بحثهای قرآن را به صورت علمی، دقیق و عمیق بررسی کردند و آماری نسبی از بحثهای علمی که در قرآن وجود داشت، گرفتند تا جایی که این تحقیقات تمامیعلوم موجود در جهان را در برمیگیرد.
در این کتاب آسمانی 20درصد آیات مربوط به مباحث علمیاست که مجموعاً 1200 آیه در آن مورد بررسی قرار میگیرد: علوم پزشکی 416 آیه، فیزیک 138 آیه، نجوم و ستاره شناسی 105 آیه، جغرافیا 98 آیه، کشاورزی 89 آیه، ریاضیات 79 آیه، زمینشناسی 69 آیه، علوم دریایی و رودخانهای 35 آیه، وسایل نقلیه 28 آیه، اصل انسان و بقیه مخلوقات 27 آیه، هندسه 12 آیه، شیمی12 آیه، زبان حیوانات 8 آیه و بیش از 20 آیه که همه علوم مذکور را در برمیگیرد و حدود 170 آیه به موضوعات علمی فراوانی اشاره میکند که در آن دو علم یا بیشتر ذکر شده است. مانند دو آیه که در ذیل آمده است:
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَیْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (بقره/ 164)
«محققاً در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتیها که به روی آب برای انتفاع خلق به حرکتند و آب بارانی را که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب زمین را بعد از مردن (و نابود شدن گیاه آن) زنده کرد و سبز و خرم گردانید و در پراکندن انواع حیوانات در زمین و در وزیدن بادها به هر طرف و در خلقت ابر که فیمابین زمین و آسمان مسخر است در همه این امور ادلهای واضح بر علم و قدرت آفریننده است برای عاقلان»
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَهٍ مُّخَلَّقَهٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَهٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَهً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ (حج/ 5)
«ای مردم اگر شما در روز قیامت و قدرت خدا بر بعث مردگان شک و ریبی دارید (برای رفع شک خود بدین دلیل توجه کنید و) بدانید که ما شما را نخست از خاک آفریدیم آنگاه از آب نطفه، آنگاه از خون بسته آنگاه از پارهی گوشت تمام و ناتمام در این انتقال و تحوّلات قدرت خود را بر شما آشکار سازیم و از نطفهها آنچه را مشیت ما تعلّق گیرد در رحمها قرار دهیم تا به وقتی معین طفلی (چون گوهر) از (صدف) رحم بیرون آریم تا زیست کرده و به حدّ بلوغ و کمال برسد و برخی از شما در این بین بمیرد و برخی به سن پیری و دوران ضعف و ناتوانی رسد تا آنجاکه پس از دانش و هوش خرف شود و هیچ فهم نکند (دلیل دیگر از ادلهی قدرت خدا بر معاد آن که) زمین را بنگری وقتی خشک بیگیاه باشد آنگاه باران بر آن فروباریم تا سبز و خرم شود و نمو کند و از هرنوع گیاه زیبا برویاند.»
در قرآن حدود 70 آیه وجود دارد که به فراگیری علم و دانش و همچنین تشویق دانشمندان میپردازد. به طور مثال آیات یک تا 5 سوره علق به آموزش و خواندن تشویق میکند.
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ*اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ*الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ *عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ(علق/ 1-5)
«قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفریننده است قرائت کن- آنکه آدمی را از خون بسته بیافرید- بخوان و پروردگارت کریمتر است- آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت- و به او آنچه را که نمیدانست تعلیم داد.»
این محققان بررسی کرده اند که به منظور تحکیم و همبستگی ایمان به خدا رابطه علم و ایمان آیات بسیاری است که ازمیان 92درصد آیات، ایمان به خدا 740 آیه، ایمان به روز قیامت 120 آیه، ایمان به ملائکه 42 آیه، ایمان به کتابهای آسمانی 53 آیه، ایمان به پیامبران و انبیاء 100 آیه و ایمان به قضا و قدر الهی 30 آیه است.
معجزه بودن قرآن به منظور نشان دادن برهان علمی موجود در قرآن به طور کامل در این کتاب آسمانی آورده شده است.
قرآن و اندیشمندان معاصر
قرآن کتابی است که در ابعاد مختلف زندگی، آدمی را رهنمون است و هم چون خورشیدی فروزنده، کس یارای انکار خصائص و ویژگی های گوناگون وجودی آن را ندارد و هرکس به سهم خویش و به اندازه ظرف درونیاش از بحر لایزال آن رفع عطش میکند. دراین قسمت آرای مختلف از بزرگان و اندیشمندان غیرمسلمان را درخصوص آن بررسی مینماییم که به نوبه خود بیانگر فراگیر شدن تعالیم آسمانی این کتاب الهی است و البته یادآوری این نکته ضروری است که هر اندیشمند، از زاویه دید خود به قرآن نگریسته است و بدیهی است که قادر به کشف تمام ابعاد و ویژگیها و هم چنین عمق معارف آن نبوده باشد.
1-آلبرت اینشتاین (1955-1879): “قرآن کتاب جبر یا هندسه یا حساب نیست، بلکه مجموعهای از قوانین است که بشر را به راه راست، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعیین و تعریف آن عاجزند، هدایت میکند.”
2- ویل دورانت (متولد 1885)، «رفتار دینی در قرآن شامل رفتار دنیوی نیز هست و همه امور آن از جانب خدا و به طریق وحی آمده است. قرآن شامل مقرراتی دربرگیرنده: ادب، تندرستی، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزندان و حیوانات و بردگان، تجارت، سیاست، ربا، دین، عقود، وصایا، امور صناعت، مال، جریمه و مجازات و جنگ و صلح است. قرآن در جانهای ساده، عقایدی آسان و دور از ابهام پدید میآورد که از رسوم و تشریفات ناروا و از قید بت پرستی و کاهنی آزاد است. قرآن اصول نظم جمعی و وحدت اجتماعی را دربین مسلمانان استوار کرده است.”
3- ناپلئون بناپارت (1821-1769): “قرآن به تنهایی عهدهدار سعادت بشر است. امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان و تحصیلکردگان تمامی کشورها را با یکدیگر متحد کنم و نظامی یکنواخت، فقط براساس اصول قرآنمجید که اصالت و حقیقت دارد و مردم را به سعادت رهبری میکند، تشکیل دهم.”
4- مهاتما گاندی (1948-1869): “از راه آموختن دانش قرآن، هرکس به اسرار وحی و حکمتهای دین بدون داشتن خصوصیات مصنوعی، نایل میشود. در قرآن چیزی دیده نمیشود که اعمال زور را جهت برگرداندن مذهب اشخاص تجویز کند. این کتاب مقدس به سادهترین وضع ممکن میگوید: اکراه در دین وجود ندارد.”
5- گوته (شاعر آلمانی) در سال1832 گفت: “سالیان دراز ما را از پیبردن به حقایق قرآن و عظمت آورنده آن محروم و دور نگه داشتند، لیکن بر اثر پیشرفت علم، عنقریب این کتاب توجه افراد بشر را به خود جلب میکند و محور افکار همگان میگردد.”
6- لئون تولستوی (فیلسوف روسی): “قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن است، و عموم افراد بشر میتوانند از آن بهرهمند شوند.”
7- برنارد شاو (فیلسوف انگلیسی): پیشبینی میکند که اروپا در آینده، دین و کتاب محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را قبول خواهد کرد.
8- دکتر مارکس (1883-1818): “قرآن شامل تمام پیامهای خدایی است که در تمام کتب مقدسه، عموماً، برای جمیع ملل آمده است. در قرآن آیاتی موجود است که اختصاص به طلب علم و دانش و تفکر و بحث و تدریس دارد و چارهای جز این اعتراف ندارم که این کتاب محکم، بسیاری از اشتباهات بشر را تصحیح کرد.”
9- دکتر شبلیشمیل (1917-1853) (شاگرد ویژه داروین): “رسول و پیامبراسلام با بلاغت قرآن، عقول بشری را متوجه خویش ساخت و آنها را در برابر کتاب خویش از خود بیخود کرد.”
10- شارلس فرانسیز (استاد آمریکایی): “انجیل کتابی است که در آمریکا کسی آن را نمیشناسد ولی قرآن کتابی است که هرمسلمان با آن آشناست؛ و این ادعا گزاف نیست. ولی باید گفت که نشناختن انجیل، از خوششانسی مذهب مسیحیت است.”
11- پروفسور هانری کربن (اسلامشناس معاصر فرانسوی): “اگر انیدشه محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خرافی بود و اگر قرآن او وحی نبود، هرگز جرأت نمیکرد بشر را به علم دعوت کند. هیچ طرز فکری و هیچ بشری به اندازه محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و قرآن، آدمی را به دانش دعوت نکرده است. تا آنجاکه در قرآن 95بار از علم و فکر و عقل سخن به میان آمده است.”
منبع: زمین شناسی در قرآن ، انتشارات فیض دانش ،1389