نویسنده: محمد حقانی فضل (1)
معرفی کتاب:
David. R. Laew; (2001) Inspiration: New Century Theology, London and New York, Continum.
«هر آنچه برای نجات انسان لازم است در کتاب مقدس بیان شده است». این جمله برای نشان دادن جایگاه والای کتاب مقدس در ایمان مسیحی کفایت می کند. کتاب مقدس پایه ایمان و دیانت مسیحی است. هدف اصلی کتاب حاضر نیز دفاع از حجیت کتاب مقدس (Authorty of the Bible) است. نویسنده بهترین روش برای این کار را پرداختن به مسئله الهامی بودن این کتاب می داند. بر این اساس، کتاب خود را در چهار فصل تدوین کرده است. در فصل اول، مسائل مربوط به حجیت و مفهوم شناسی این اصطلاح را بیان می کند. برای بررسی نظرات موجود درباره الهامی بودن کتاب مقدس، ابتدا این نظریه ها را به دو دسته کلی «لفظ محور» و «غیر لفظی» تقسیم می کند و در فصل های دوم و سوم، به تفصیل این نظریه ها را مطرح می کند. در فصل چهارم نیز نظریه خودش در باب چگونگی الهام کتاب مقدس را شرح می دهد.
فصل اول
مسئله حجیت کتاب مقدس
به دو دلیل بحث درباره حجیت کتاب مقدس ضرورت دارد. دلیل اول این است که کتاب مقدس نقشی مهم و اساسی در ساختن «زندگی کنونی ما» دارد. این کتاب صرفاً مجموعه ای از نوشته های تاریخی نیست که تنها فایده آن آشنایی با عقاید و مناسک گروهی از مردم در دوره ای از تاریخ باشد؛ بلکه مخاطب این کتاب «ما» هستیم.
دلیل دوم ماهیت غیر الاهیاتی و حتی ضد الاهیاتی تحقیقات مدرن درباره کتاب مقدس است. برخی از این تحقیقات این واقعیت را که مسیحیت ارتباط وثیقی با کتاب مقدس دارد نادیده می گیرند و یا حتی گاهی اهمیت کتاب مقدس برای ایمان مسیحی را انکار می کنند.
بحران حجیت کتاب مقدس
حجیت کتاب مقدس به طور فزاینده ای در 250 سال گذشته تضعیف شده است. بر خلاف زمان های دور، دیگر حجیت کتاب مقدس مسلم انگاشته نمی شود و بسیاری، شاید هم اکثر مردم غرب حجیت آن را باور ندارند. عواملی چند در پدید آمدن این نگرش موثر بوده اند:
تأکید اندیشه مدرن بر خودآیینی. اعتقاد به خودآیینی (Autonomy) که از زمان روشنگری رواج یافت جایگاه و نقش کتاب مقدس را در جامعه متزلزل کرده است. به گفته کانت، انسان عصر روشنگری کورکورانه از دیگران تبعیت نمی کند؛ بلکه از دلایلی که خودش تجربه کرده است پیروی می کند. این تأکید بر استقلال فردی از دهه 1960 تشدید شده است و اغراق نیست اگر بگوییم که بحران حجیت تمام عرصه های زندگی را فرا گرفته است. علاوه بر این، امروزه این اصل نیز پذیرفته شده است که ادعای هیچ شخص یا نهادی مبنی بر داشتن حجیت پذیرفته نیست، مگر اینکه ادعای او اثبات شود. بی شک کتاب مقدس نیز از این اصل مستثنا نیست.
بدگمانی به گذشته. در دوره روشنگری تردید دیگری نیز در جامعه پدیدار شد: تردید نسبت به گذشته؛ یعنی هر چیزی که در گذشته گفته شده و یا انجام شده است دیگر اعتباری ندارد. این نگاه بر آموزه های کتاب مقدس نیز حاکم بود.
این تردید به همراه تحولات عظیم علمی موجب پیدایش فاصله ای عمیق بین فرهنگ «مدرن» و «سنتی» شده است. تفکر انسان مدرن با نویسندگان کتاب مقدس تفاوت بنیادین دارد؛ انسان مدرن در دنیایی با مرکزیت خورشید زندگی می کند اما آنان در دنیایی با مرکزیت زمین. انسان مدرن در دنیای علت های علمی زندگی می کند اما آنان در دنیایی پر از نیروهای ماورایی. این تفاوت فرهنگی باعث کم رنگ شدن نقش کتاب مقدس گردیده است.
علاوه بر این تفاوت فرهنگی، نوع نگرش نسبت به خود فرهنگ نیز عامل بی رونقی بازار کتاب مقدس شده است. فرهنگ سنتی خود را دائمی و تغییرناپذیر می دانست و خود را تنها فرهنگ معتبر معرفی می کرد و غیر خود را «بربر» می نامید و طرد می کرد؛ اما امروزه، فرهنگ ها را دائمی و معتبر برای تمام نسل ها نمی دانند؛ زیرا نسبیت و کثرت فرهنگی باور رایج دوره معاصر است. این نگرش حجیت کتاب مقدس را نمی پذیرد؛ زیرا قرار دادن یک متن خاص (که نماینده یک فرهنگ خاص است) به عنوان هنجاری تغییرناپذیر برای همه زمان ها، مکان ها و فرهنگ ها، به این معناست که ماهیت پویا و در حال تحول و تکامل فرهنگ را درک نکرده ایم.
مطالعه تاریخی. نقادی تاریخی کتاب مقدس باعث پیدایش تغییری بنیادین در نوع نگرش به این متن مقدس شده است. کشف ناسازگاری های درونی، تناقضات و گاه خطاهای فاحش در کتاب مقدس و مسائلی از این قبیل باعث شده است بسیاری از متفکران مسیحی، دست کم در الاهیات آکادمیک، از اعتقاد به الهامی بودن کتاب مقدس دست بکشند. دیگر کتاب مقدس خلاصه ای خطاناپذیر از حقایق الاهی دانسته نمی شود؛ بلکه آن را اثری می دانند که نشانه های دخالت انسان جایزالخطا در آن مشهود است. یکی از نتایج این تحول این است که عقیده به حجیت کتاب مقدس نقش و اهمیت اندکی در تحقیقات کتاب مقدس پژوهان مدرن دارد: «یک مفسر کاتولیک معمولی، در حالی که الهامی بودن کتاب مقدس را نه انکار می کند و نه در آن تردید می کند، آن را به کناری می نهد…». به جز محافل بنیادگرا، ایده ی الهامی بودن و در نتیجه، حجیت کتاب مقدس در فهم و هرمنوتیک کتاب مقدس نقش و جایگاهی ندارد.
تحولات بین فرقه ای. در گذشته در ساختار الاهیات یک فرقه، حجیت کتاب مقدس در جایگاهی بسیار بالا قرار داشت؛ زیرا حجیت کتاب مقدس یکی از اصلی ترین پشتوانه ها برای هر ادعایی بود. همچنین یک از ابزارهای مهم الاهیدان ها در مباحث بین فرقه ای و دفاع از یک فرقه و رد کردن فرقه دیگر حجیت کتاب مقدس بود؛ اما امروزه به جز در مواردی معدود، آن ساختار الاهیات فرقه ای از بین رفته و الاهیاتی جهانی مطرح شده است. با از بین رفتن الاهیات فرقه ای نیاز به ابزارهای تأیید آن الاهیات ها و مبارزه با رقبا نیز اهمیت خود را از دست داده اند.
چندگونگی موجود در کتاب مقدس. کتاب مقدس در بردارنده یک الاهیات مشخص و همگن نیست؛ این کتاب الاهیات های مختلفی را عرضه می کند که حتی به نظر می رسد برخی از آنها با یکدیگر در تضادند. به راحتی نمی توان میان فهم پولس از شریعت و نگاهی که متی به شریعت دارد توافق ایجاد کرد. این موضوع این پرسش را پیش می کشد که کدام یک از این الاهیات ها دارای حجیت بیشتری هستند و یا اینکه حجیت کتاب مقدس مبتنی بر کدام یک است؟
این موارد به خوبی نشان می دهند که ایده حجیت کتاب مقدس چگونه متزلزل و تضعیف شده است. شاید ساده ترین و روشن ترین راه برای خلاصی از دست این اشکال ها و انتقادات، دست کشیدن از ایده حجیت و جست و جو برای مدل های جایگزین باشد؛ راهی که برخی از محققان برگزیده اند. مفهوم «کارکرد» (Function) یکی از این مدل هاست. برخی از محققان ترجیح می دهند که در چارچوب کارکرد کتاب مقدس سخن بگویند نه حجیت آن. یک مدل دیگر «شاهد بودن بر سنت» (Witnessing Tradition) است.
معانی حجیت
حجیت اصطلاحی پیچیده است که در بین موارد کاربرد آن تفاوت ها ظریفی وجود دارد؛ از این رو مهم است که ابتدا معلوم کنیم کدام معنا یا معناهای حجیت را می توان در مورد کتاب مقدس به کار برد.
حجیت و قدرت. گاه دو مفهوم حجیت (Authority) و قدرت (Power) یکسان انگاشته می شوند؛ اما بین این دو مفهوم تفاوت وجود دارد. حجیت معمولاً ناظر به رابطه ای اخلاقی و عقلانی است؛ در حالی که قدرت الزاماً ناشی از رابطه ای عقلانی یا اخلاقی نیست و حتی می تواند فیزیکی باشد؛ به همین دلیل است که موجودات فاقد شعور و حتی اجسام بی جان نیز می توانند دارای قدرت باشند. موارد کاربرد این دو اصطلاح تفاوت آنها را به خوبی نشان می دهد: شاید من قدرت پرتاب کردن یک سنگ را داشته باشم و یا بتوانم با قدرت با یک حیوان رفتار کنم؛ اما مطمئناً نمی توانم با حجیت با یک سنگ و یا حیوان برخورد کنم. البته گاه بین این دو همراهی وجود دارد؛ زیرا حجیت غالباً با قدرت اعمال می شود.
مفهوم حجیت، مفهومی است که با کتاب مقدس تناسب دارد؛ زیرا غالباً کسانی که به کتاب مقدس به عنوان کلام خدا باور دارند برای آن حجیت نیز قائل اند.
حجیت هنجاری و انگیزنده. حجیت هنجاری (Normativ Authority)، حجیتی است که معیارها و هنجارهایی را در اختیار می گذارد که به وسیله ی آنها می توان اموری را اندازه گرفت و یا در مورد آنها قضاوت کرد. بی شک کتاب مقدس هم برای فرقه های مسیحی و هم برای تک تک افراد مسیحی از نظر هنجاری حجیت دارد؛ زیرا معیارهایی را در اختیار گذاشته است که بر اساس آنها هم می توان در باب صحت اندیشه ها و هم در باب درستی رفتار فردی داوری کرد.
حجیت انگیزنده (Causativ Authority)، حجیتی است که بر اساس آن، متن مقدس می تواند ذهن انسان ها را برای پذیرش مطالب ایمانی قانع کند. این معنا شبیه به چیزی است که سنتاً به کتاب مقدس نسبت داده می شود؛ یعنی منبعی کارا برای هدایت و رستگاری انسان ها. سوال اصلی این است که چه دلیلی برای اثبات چنین حجیتی برای کتاب مقدس وجود دارد؟
حجیت اجرایی و غیراجرایی. حجیت رابطه ای بین دو طرف است: یکی دارای حجیت و دیگری پذیرنده آن. بر اساس نوع این رابطه می توان حجیت را به دو دسته عمده تقسیم کرد:
1. در دسته اول، طرف بالاتر (یعنی دارای حجیت) حق یا قدرت دارد که به طرف دیگر رابطه دستور بدهد یا به جای او تصمیم بگیرد. این را می توان حجیت اجرایی (Executive Authority) نامید. نمونه ی حجیت اجرایی را می توان در رابطه افسران ارتش و نیروهای زیردست آنان دید.
2. در دسته دوم، طرف بالاتر چنین قدرت یا حقی را ندارد. این نوع رابطه را می توان حجیت غیر اجرایی (Nonexecutive Authority) نامید. نمونه ای از این نوع حجیت را می توان در حجیت علمی یک فرد برای شاگردان و یا حجیت فرد الگو برای مقلدانش دید؛ مثلاً سخنان یک استاد شیمی برای دانشجویانش حجیت علمی دارد.
حجیت کتاب مقدس از دو حیث شبیه به حجیت علمی است: اولاً کتاب مقدس قدرت اجرایی ندارد و نمی تواند انسان ها را به کاری وادار کند؛ ثانیاً موضوعات و اخباری را به ما می گوید که از آنها اطلاع نداشتیم و راهی نیز برای دانستن آنها نداشتیم.
حجیت در عمل، مشروع و حقوقی. حجیت در عمل (De facto Authority) زمانی است که یک فرد و یا گروهی از افراد، حجیت یک فرد یا نهاد را می پذیرند و به این مسئله که آیا این حجیت بر حق است یا نه، آیا می توان آن را اثبات نمود یا نه و… کاری ندارند. حجیت مشروع (Legitimate Authority)، زمانی است که حجیت شخص یا نهاد الف اثبات شده باشد. راه های متفاوتی برای اثبات حجیت یک فرد وجود دارد؛ مثلاً بسیاری از طرفداران حکومت های مطلقه، مشروعیت حاکمان را مبتنی بر امر الاهی می دانند ولی حکومت های مردم سالار مشروعیت حاکم را ناشی از خواست مردم می دانند، حجیت حقوقی (De jure Authority) زمانی است که حجیت یک فرد یا نهاد بر اساس قوانین باشد. کتاب مقدس واجد کدام یک از این سه نوع حجیت است؟ بی شک کتاب مقدس در عمل حجیت دارد؛ زیرا عده بسیاری در جهان هستند که حجیت این کتاب را بر خود پذیرفته اند؛ از طرفی، کتاب مقدس برای کسانی که خود را پای بند به مسیحیت می دانند و الزامات حقوقی و قانونی آن را پذیرفته اند، حجیت حقوقی دارد. اما مسئله اصلی اثبات مشروعیت حجیت کتاب مقدس است؛ زیرا در دو نوع دیگر حجیت، کتاب مقدس فرقی با یک کتاب قانون و یا آیین نامه ی باشگاه مسیحیان ندارد. با اثبات حجیت مشروع است که می توان ادعا کرد تمام انسان ها مخاطب کتاب مقدس هستند. برای اثبات مشروعیت حجیت کتاب مقدس، ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که آیا این کتاب، کتابی انسانی است و یا اینکه به نحوی منشائی الاهی دارد.
حجیت درونی و بیرونی. حجیت بیرونی به نوعی از حجیت اشاره دارد که برای اثبات آن از عوامل و شواهد خارجی استفاده شده باشد؛ مثل اینکه کسی برای اثبات حجیت یک کتاب، معجزه بیاورد و یا مانند حجیت رئیس یک اداره و یا یک قاضی که حجیت دستورات آنان به علت خصوصیات فردی شان نیست، بلکه قوانین قضایی و اداری این حجیت را به آنان داده است. اما در مقابل، حجیت درونی یک فرد یا یک کتاب ناشی از ویژگی های خود آن فرد یا کتاب است؛ ویژگی هایی مانند قدرت رهبری، جاذبه داشتن، درستی تمام مطالب و مانند اینها.
محدودیت های حجیت
شاید گفته های یک استاد شیمی در موضوعات مربوط به علم شیمی حجیت داشته باشد؛ اما بی شک در سایر عرصه های علم حجیتی نخواهد داشت و شاید دستورات یک افسر ارتش برای زیردستانش حجیت داشته باشد؛ اما دستورات او برای سایر انسان ها الزام آور نیست. حجیت کتاب مقدس نیز محدود است؛ یک دلیل ساده آن این است که عرصه های بسیاری در علم و زندگی وجود دارند که کتاب مقدس اصلاً به آنها نپرداخته است. مطمئناً کتاب مقدس در شیمی و یا شیوه های صنعتی تولید حجیتی ندارد. با این حساب، منظور کسانی که دم از «حجیت مطلق» کتاب مقدس می زنند، حجیت آن بر تمامی انسان هاست نه در تمامی عرصه ها.
معانی الهام
الهام دارای دو جنبه عینی (Objective) و ذهنی (Subjective) است. الهام عینی کتاب مقدس به این معناست که خدا در تألیف نوشته های کتاب مقدس دخالت داشته است. اما الهام ذهنی، اشاره به این دارد که در این نوشته ها چیزی وجود دارد که می تواند بر انسان تأثیر بگذارد. این نوع الهام نشان می دهد صفت «الهامی» صرفاً مختص به متون نیست. الهام ذهنی می تواند به ما در توضیح این مطلب کمک کند که چرا برخی از انسان ها کتاب های مقدس را به عنوان متنی الهامی می پذیرند؛ اما دیگرانی برای آنها اعتباری بیشتر از یک سند تاریخی قائل نیستند. الهام را می توان از جنبه های دیگری نیز توصیف و معنا کرد. اگر اثری که الهام در پذیرنده ی الهام پدید می آورد را محور بحث قرار دهیم می توانیم الهام را در دو دسته الهام فعال / انگیزاننده و الهام منفعل / انگیخته توصیف کنیم.
پی نوشت ها :
1. پژوهشیار مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب وابسته به دانشگاه ادیان و مذاهب.
منبع: نشریه هفت آسمان شماره 45