روابط جنسی در مکاتب مختلف

روابط جنسی در مکاتب مختلف

نویسنده: حمید رضا اصغری

چکیده
شهوت تمایل نفس به چیزی است و از اطلاقی که در این تعریف مشاهده می شود معلوم می گردد که شهوت دارای معنای متعدد است و اینکه بعضی آن را فقط به شهوت جنسی تعریف کرده اند، غلطی فاحش است بلکه امور جنسی و شهوانی جزیی از معانی متعدد شهوت است .
هدف از بحث راجع به شهوت در این مقاله چهار مطلب است:
اولاً) رد اعتقادات دو فرقه ضاله که اعتقاد به هر کدام راهای سعادت را برای انسان مسدود می کند.
ثانیاً) ترسیم راه صحیح که رافع جهالت از انسان آزاده باشد.
ثالثاً) بررسی حدّ و مرزهای ارضاء نفس در دیدگاه اعتدال .
رابعاً) دفاع از جریان اعتدال در مقابل افراطیون و تفریطیون
آنچه را ما در این مقاله نتیجه می گیریم راهکارهای به اعتدال رسانیدن و میانرو کردن شهوت جنسی است. کسی که بتواند در تمام رفتارها و اعمال خود مخصوصا در رفتارهای شهوانی و جنسی به این مقام (اعتدال) برسد هیچ گاه آرزوی برگشت به گذشته نمی کند و هرگز از گذشته خود اظهار پشیمانی نمی شود و برای آینده خود نیز حزنی واندوهی ندارد « وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون ». (1)

مقدمه
قال علی (علیه السلام): « مَنْ حَصَرَ شَهْوَتَهُ فَقَدْ صَانَ قَدْرَه‏»(2)
هر که شهوت را محدود کند قدر و قیمت خود را نگه داشته‏.
شهوت به معنای اشتیاق و رغبت نفس به چیزی است. و گاهی این میل و رغبت در جهت پیش رفت انسان در معنویت است و گاهی در جهت پس رفت و تباهی. اسلام، اعتدالِ در شهوت را پیشه خود نموده و بر خلاف اصحاب کلیسا ( که شهوت را سرکوب می کنند ) ارضاء شهوت را واجب می داند و از طرف دیگر بر خلاف انسان های بی بند و بار و شهوت پرستی (که تمام همت آنها ارضاء کردن تمایلات نفسانی شان است از هر طریقی) آدمی را از طغیان و تجاوز بر حذر داشته است و در کتاب قانون خود (قرآن) می فرماید :
« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ»(3)
در این آیه از قرآن کریم خداوند به مومنین خطاب می کند که چیزهاى پاکیزه ای را که براى شما حلال کرده ایم بر خود حرام نکنید، و از حد تجاوز ننمائید (شاید منظور این است که در حلال و طیب اسراف نکنید و یا آنچه را حرام کردیم برای خود حلال نکنید) ، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد و از نعمتهاى حلال و پاکیزه‏اى که خداوند به شما روزى داده بخورید و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید بپرهیزید.
آنچه سبب شد این مقاله نوشته شود دو مطلب است:
۱-برداشت اشتباه و غلط بعضی انسانها از مسئله شهوت
۲-روشن شدن معنای شهوت و حد اعتدال آن
روش بحث در این مقاله به این گونه است که ما اول شهوت را معنا می کنیم و شناسنامه کلی از آن را به مخاطب ارائه می دهیم سپس با کمک گرفتن از آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) مطلب و مباحث با قلمی روان و شیوا بیان می شوند.

معنای شهوت

در لغت
در کتب لغت معانی زیادی برای شهوت بیان شده است که ما در اینجا سعی داریم بعضی از آنها را جمع آوری کنیم .
در لغت شهوت به معنای دوست داشتن، میل (پیدا) کردن، خواهش و خواستن نفس ودر بعض موارد به معنای تمایلات جنسی آمده است.
آ) راغب در کتاب ارزشمند المفردات فى غریب القرآن می‏نویسد:
«اَصلُ الشَّهوَهِ نُزُوعُ النَّفسِ اِلَی مَا تُریدُه وَ ذَلِکَ فِی الدُّنیا ضَربان، صَادِقَهُ وَ کَاذِبَهُ ، فَالصَّادِقَه : مَا یَختَلُ البَدَنَ مِن دُونِهِ کَشَهوَهِ الطَّعام عِندَ الجُوعِ وَ الکَاذِبَهُ : مَا لا یَختَلُ مِن دُونِه».(4)
اصل شهوت، که همان کشش و اشتیاق نفس است به آنچه اراده (میل پیدا) کند.
شهوت دو گونه است:
1.حقیقی(صادق) 2. غیر حقیقی(کاذب)
شهوت صادق و حقیقی آن است: که نیاز بدن بدون وجود آن خواهش و اشتیاق آسیب می‏بیند و در انجام فعالیت مختل می شود، مثل اشتیاق به غذا هنگام گرسنگی.
شهوت کاذب آن است که: اگر برای بدن نیز تامین نشود باز هم برای بدن مشکلی پدید نمی آید.

اشکال
این تقسیم بندی از کتاب راغب یک اشکال دارد و آن زمانی است که اشتیاق انسان صادق باشد، در این حالت است که باید گفت: اگر بدن نیازمند چیزی باشد و در صورت نبود آن فعالیت بدن مختل می شود، یا می توان چیزی را جای گزین کرد یا نمی توان (مثلا بدن انسان نیاز به یک نوع ویتامین دارد و در صورت عدم تامین آن برای بدن، ممکن است بعضی از قوای بدن از حرکت بیفتد، حال یا باید فلان میوه را بخورد تا این کم بود ویتامین جبران شود یا می تواند جای گزین آن از یک نوع گیاه استفاده کند و جبران آن ویتامین بکند) فایده این اشکال این است که جایی که بدن میل به چیزی دارد و دست یافتن به آن مشکل است سریعا سراغ بدل و جای گزین آن می رود و نیاز خود را بر طرف می کند و از اینکه عمر خود را در یافتن آن شی اول اصراف نماید جلو گیری می کند.
ب) به معنای دوست داشتن و میل (پیدا) کردن«شَهَاه شَهوَه: اَحَبَّهُ وَ رَغِبَ فِیهِ».(5) قرآن کریم می فرماید: «وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ»(6) آنها در آنچه دلشان خواسته پیوسته‏اند،در جای دیگر می فرماید: «وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ»(7)در بهشت است آنچه دلها می خواهد و چشمها لذت می برد»
ج) شیخ فخر الدین طریحى در معنای شهوت می نویسد: « وَ هِیَ اِشتِیاقُ النَّفسِ اِلَی شَی‏ءٍ»(8) به معنای اشتیاق نفس به چیزی است.
د) به معنای تمایلات جنسی: در این باره قرآن می فرماید: «إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ»(9) مراد از این شهوت میل جنسى است یعنى: شما بجاى زنان از روى رغبت و لذّت با مردان می آمیزید؟!
ه) لغت نامه دهخدا نیز اینگونه شهوت را معنا می کند : «شهوت : آرزو و میل و رغبت و اشتیاق و خواهش و شوق نفس و حصول لذت و منفعت»(10)
ط) التحقیق ، در معنا شهوت می گوید :« قُوَّهٌ بِها یَتَحَصَّلُ النَیلُ ‌‌إِلَی مَطلُوبٍ دُنیَوی أَو رُوحَانِی»(11) یعنی شهوت قوه ای است که به وسیله آن ( انسان ) به مطلوب و خواسته خود نائل می گردد، ایشان در ادامه اهمّیّت مطلب را متذکر می شود و می گویند: « وَ هُو أَوَّلُ وَسِیلَه بِهَا یَسلِکُ إِلَی الرِّضوَانِ أَو إِلَی نَیرَانِ»(12)شهوت اولین وسیله ای است که ( انسان می تواند ) به کمک آن راه رضوان و سعادت الهی یا غضب و نیران آن حضرت را بپیماید.

دو اشکال بر التحقیق
اشکالی که در این تعریف وجود دارد مربوط به جمله « قُوَّهٌ بِها یَتَحَصَّلُ النَیلُ ‌‌إِلَی مَطلُوبٍ » است چرا که آنچه باعث می شود انسان به گناه رو آورد آن تصدیق نهایی است نه اصل شهوت و میل به گناه. زیرا میل و رغبت زمانی به گناه تبدیل می شود که تصدیق گردد و الا خداوند در وجود هر انسانی شهوت را قرار داده است و بسیار افرادی هستند که هر گز حتی فکر گناه را نمی کنند .
اشکال دوم تعریف به جمله « وَ هُو أَوَّلُ وَسِیلَه بِهَا یَسلِکُ إِلَی الرِّضوَانِ أَو إِلَی نَیرَانِ» بر می گردد. زیرا این جمله جزء تعریف شهوت نیست بلکه آن از آثار شهوت است. در نتیجه این تعریف نه جامع افراد است نه مانع اغیار.

دو نکته
۱) با یک نظر دقیق می توان گفت کلمه شهوت یک معنای کلی وعام (به معنای خواستن) دارد و یک معنای جزی وخاص (که همان میل به امور جنسی می باشد).
قرآن در باب معنای اول می فرماید: « زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»(13)
در این ایه خداوند شهوت را به معنای عام آن استفاده کرده است زیرا کلمه شهوت اینجا هم به معنای میل و خواستن است و هم به معنای خاص شهوت.
برای مردم محبت و میل به امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال بسیار از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، جلوه داده شد.
در باب معنای خاص شهوت در صفحات قبل به آیاتی اشاره شد.
۲)در مقابل کلمه شهوت واژه (عِفَّت) قراردارد، معنای عفت عبارت است از:
« هِی اِعتِدالُ القُوّهِ الشَّهویّه فِی کُلِّ شَی‏ءٍ مِن غَیرِ مِیل إِلَى الإِفرَاطِ وَ التَّفرِیطِ، أَو هِی مَنعُ البَطنِ وَ الفَرجِ مِنَ المُحَرَّمَاتِ وَ الشُبَهَاتِ.»(14)

توضیح مطلب
عفت (به معنای خویشتن داری) نیز همانند واژه شهوت است، یعنی دو معنای عام و خاص دارد، معنای عام آن خویشتن داری در برابر هرگونه تمایلات و خواهشهای افراطی نفس می باشد و مفهوم خاص آن خویشتن داری در برابر تمایلات بی‌بند و بار جنسی است، شهوترانی موجب سقوط فرد و جامعه است، در حالی که عفت موجب رشد و پیشرفت و تکامل یک جوامع انسانی می‌شود، منشأ بسیاری از جنایات و انحرافات، طغیان غریزه جنسی و شهوت پرستی است، خونهای بسیاری در این راه ریخته شده و اموال فراوانی بر باد رفته و آبروی بسیاری از آبرومندان، ریخته شده است .
امام سجاد (علیه السلام) :
« مَا مِن شَىءٍ أَحَبُّ إِلَى اللّهِ بَعدَ مَعرِفَتِه مِن عِفَّهِ بَطنٍ وَفَرج، وَمَا مِن شَىءٍ أَحَبُّ إِلَى اللّهِ مِن أَن یَسأَل»(15)

توضیح حدیث
علت اینکه حضرت امام زین العابدین (علیه السلام)، محبوب‏ترین امور نزد پروردگار عالم را بعد از معرفت خداوند متعال، عفت بطن و فرج، دانسته و سایر واجبات و عبادات مثل نماز و روزه را ذکر نفرموده اند ، این است که: عفت، جلوگیر عامل مزاحم است و همیشه، تأثیر عامل مزاحم، بیشتر از عامل مُعِدّ است، (برای توضیح به این مثال خوب توجه کنید) : که کسى غذاهاى مفید و مقوى مصرف کند اما از آن طرف بطور منظم یک سم یا میکروبى را وارد بدن نماید بدیهى است اثرى(آن غذا) نخواهد کرد. در مسائل معنوى، نیز اگر انسان عبادات زیادى انجام دهد اما مرتباً میکروب گناه را در کالبد روح خود وارد کند، اثر عباداتش خنثى مى‏شود. ولى اگر آئینه قلب خود را با گناه تیره نکند فطرت الهیش او را رشد و کمال هدایت مى‏نماید. پس ترک گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شیطان بیشتر انسان را به گناه وسوسه مى‏کند تا ترک عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سیطره پیدا کرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد پس محبوب‏ترین کارها، ترک دو گناه است یکى گناه بطن که ارتباط پیدا مى‏کند با دنیا طلبى، مال‏اندوزى و طمع‏ها و دیگرى شهوات جنسى است».
شهوت در اصطلاح عرفانی و اخلاقی
مراد شهوت در اصطلاح علمای عرفان و علمای اخلاق ، میل مُفرِط انسان(به هرچیز) است.
مانند : « 1- شهوت طعام 2- شهوت کلام 3- شهوت جنسی و …. »

نکات
۱)کلمه شهوت و مشتقات آن یازده مرتبه در قرآن آمده است که در دو مرتبه از آن معنای خاصش اراده شده و در نه موضع دیگر معنای عام شهوت لحاظ گردیده است.
۲) آنچه در اینجا مدّ نظر است و از آن بحث به میان آمده همان معنای دوم وخاص (تمایلات جنسی) می باشد که در ادامه بحث تخصصاً به تبین آن می پردازیم.
بررسی اقوال و رویکرد سه جانبه راجع به شهوت
سه رویکرد و دیدگاه در جهان انسان ها راجع به شهوت وجود دارد که عبارت اند از :
الف) دیدگاه افراطیّون
ب) دیدگاه اعتدالیّون
ج) دیدگاه تفریطیّون
ما در اینجا هریک از این دیدگاه ها و مشکلات آنها را بیان می کنیم و بعد از آن نظر و دیدگاه اسلام که همان جریان اعتدال است را راجع به آن بیان می نمایم.

الف) دیدگاه افراطیّون
همان گونه که از واژه ی « افراط » معلوم و هویدا است این واژه بر زیاده خواهی امری خارج از اعتدال دلالت می کند . و وجه تسمیه این گروه بدین جهت است که اینها در مسائل ارضاءات جنسی و مسائل شهوانی بر خلاف اصحاب کلیسا رفتار می کنند.
دانشمند شهید، آیت الله مطهری (رحمه الله علیه) در مورد افراطیّون می فرماید: طرف داران اخلاق به اصطلاح نوین جنسی معتقدند که « آتش میل و رغبت (جنسی) بشر در اثر منع و محدودیت ، فزونی می یابد و مشتعل می گردد و در اثر ارضاء و اشباع آن ، کاهش می یابد و آرام می گیرد، برای اینکه بشر را از توجه دائم به امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنیم ، یگانه راه صحیح آن این است که هر گونه قید و ممنوعیت را از جلو پایش برداریم و به از آزادی بدهیم».(16)

نظراسلام درباره افراطیّون
اسلام عزیز در آیات و احادیث بسیاری از بی قید و بند شدن و به اصطلاح آزادی در مسائل جنسی و شهوانی جلوگیری نموده است تا جایی که اهل خود را هشدار می دهد و آنها را از آن بر حذر می دارد. اگر انسانی از راه نامشروع غریزه ی جنسی خود را ارضاء نماید با خشم اسلام روبه رو می گردد و برای این گونه افراد که از دستورات اسلام سرپیچی نموده اند و راه هوا و هوس را در پیش رو گرفته اند مجازات های سختی مانند سنگسار کردن، تازیانه زدن و رد شهادت این افراد و … در نظر گرفته است.

نمونه ای از قوانین اسلام
قال الله تبارک وتعالی: « الزَّانِیَهُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ »(17)

سه مجازات عمده برای زنا کار در اسلام
۱.زن و مردی که از راه نامشروع با یکدیگر رابطه جنسی برقرار کنند باید مجازات شودند.
۲. مجری و حاکم در مجازات این افراد نباید، رأفت و دل سوزی کند (محبت کاذب ممنوع).
۳. مجازات این افراد باید در حضور مومنین باشد تا هم آنها تربیت شوند و هم مومنین عبرت گیرند.
قال رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): « لَا یزن الزَّانِى حِینَ یَزنِى وَ هُوَ مُؤِمُنٌ … فَاِنّه اِذَا فَعَلَ ذَلِک خَلَعَ عَنه الاِیمَانِ کَخَلَعَ القَمِیصِ»(18)
«شخص زنا کار به هنگامى که مرتکب این عمل مى‏شود، مؤمن نیست، چرا که به هنگام ارتکاب این عمل، ایمان را از او بیرون مى‏آورند همانگونه که پیراهن را از تن»

ب) دیدگاه تفریطیّون
تفریطیّون همان اولیاء و سردمداران کلیسا هستند که نسبت به غریزه ی جنسی بسیار بد بینانه رفتار کرده اند و اگر کسی در بین آنها، حتی از طریق راه های مشروع ازدواج نماید و یا تن به ارضای غریزه ی جنسی دهد نزد آنها آن شخص همانند یک انسان خیانتکار محسوب می شود. اعتقاد اهل کلیسا این است که هر کس بیشتر بتواند خود را عذب نگه دارد و رهبانیت را پیشه خود نماید و از مسائل جنسی فاصله بگیرد هر چند از راه حلال آن، به خداوند نزدیک تر است و از اولیای الهی محسوب می شود.
شهید مطهری(رحمه الله علیه) در این باره می فرماید: پدران(اولیای) کلیسا، از ازدواج به زشت ترین صورت یاد کرده اند. (19)

نظر اسلام در مورد تفریطیّون ‏
۱)قال الله تبارک و تعالی:« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ»(20)

سه قانون در این آیه
الف) مومنین باید از چیزهاى پاکیزه و طیّبات که خدا برای آنها قرار داده است، استفاده کنند.
ب) مومنین نباید احکام الهی را تغییر دهند به این معتی که نباید حلال خدا را بر خود حرام کنند.
ج) مومن نباید اهل تعدی از احکام الهی باشد(چه در طرف افراط و چه در طرف تفریط).
۲) امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر آیه شریفه بالا فرمود: این آیه در باره سه تن از اصحاب پیامبر نازل شده است.
که یکی از آنها سوگند یاد کرد که شب‏ها نخوابد، دیگری هم سوگند یاد کرد که روزها را روزه بگیرد، و سومی هم سوگند یاد کرد که با زنان هم‏ بستر نشود، روزی زن یکی از آن سه نفر نزد عایشه رفت، عایشه به او گفت: چرا خود را آرایش نکرده‏اى.زن گفت: براى که خود را آرایش کنم، در حالى که شوهرم مدتى است نزد من نمى‏آید، او ترک دنیا کرده و لباس پشمى در بر نموده و دنیا را ترک گفته است، هنگامى که رسول (خدا صلى اللَّه علیه و اله) نزد عایشه آمد او جریان را به رسول اکرم گفت، رسول خدا از خانه عایشه بیرون شد و گفت: همه در مسجد حاضر گردند. بعد از اینکه همه در مسجد اجتماع کردند رسول خدا بالاى منبر قرار گرفتند و حمد و ثناء خدا را بجاى آوردند، و بعد فرمودند چرا گروهى چیزهاى پاک را بر خود حرام مى‏کنند، من شب‏ها بخواب مى‏روم و با زنان هم‏بستر مى‏گردم و روزها هم غذا مى‏خورم، اکنون هر کس از سنت من اعراض کند از من نیست.(21)

برداشت
لحن تند و ناراحتی رسول خدا (صلى اللَّه علیه و اله و سلم) اهمییت مطلب را می رساند که حضرت تا چه اندازه از این افراط و تفریطهای جاهلانه نگران بودند، معلوم است این گونه اعمال هم در زندگی شخصی و هم در اجتماع بسیار موثر است به همین سبب حضرت سریع وارد مسجد شدند که در بعضی روایات است که وقتی به مسجد می آمدند از شدت ناراحتی عبای مبارک آن حضرت بر زمین می کشید و ایشان فرمودند: هر کس از سنت من اعراض کند از من نیست.
۳) صوفیه خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید و گفت : مامون خلافت را به شما برگردانید و شما هم از همه مردم به آن سزاوارترید، ولى او مى‏خواهد شما لباس‏هاى نرم در بر کنید در صورتى که این لباسها مناسب شما نمى‏باشد.
امام (علیه السّلام) فرمود: واى بر شما ، امام باید عادل باشد و راست بگوید و به وعده‏ها وفاء کند خداوند فرمود: «مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ،» یوسف (علیه السّلام) پارچه‏هاى بافته شده با طلا را در بر مى‏کرد، و بر پشتى‏هاى آل فرعون تکیه مى‏نمود.(22)
۴) رسول خدا ( صلى اللَّه علیه و اله ) فرمود:« لَیْسَ فِی أُمَّتِی رَهْبَانِیَّهٌ وَ لَا سِیَاحَهٌ وَ لَا زَمٌّ یَعْنِی سُکُوت»(23)
‏ در امت من نه رهبانیت است و نه آواره‏گى از وطن و نه خاموشى و مهر بر لب زدن.

شرح:
رهبانیت چیست ؟
۱.در میان نصارى: رهبانیت نوعی کناره‏گیرى، انزواء ، ترک زناشوئى و خلوت در عبادتگاه و سومعه است براى عبادت
۲.در میان ایلهاى چادرنشین عرب: وجهانگردى ترک وطن و اقامت در یک محل براى زندگانى است.
۳.در میان یهود: سکوت و روزه خاموشى است .
۴.در شرع اسلام: از همه این اعمال که منافى اجتماع و عمران بشرى است غدقن شده ‏و رسول خدا ( صلى اللَّه علیه و اله ) از آن نهى فرموده و فرموند: «لَا صُمتَ یَوماً اِلى اللَّیلِ» یک روز از صبح تا شب خاموش نشستن و مهر بر لب زدن جایز نیست‏.

چند مشکل عمده بر سر راه افراطیون

۱)نسل بی هویت
اگر انسانها بخواهند افکار و عقاید خویش را بر اساس مبنای انحرافیِ به اصطلاح آزادی خواهان غرب و آمریکا و اروپایی که هر روزه به نوعی بر طبل هوس رانی می کوبند ( تا جای که رئیس جمهور شهوت ران آمریکا آقای اوباما شهوت رانی خود را به اوج می رساند و از هم جنس بازی و ازدواج همجنسان حمایت می کند )، زمانی نمی برد که در جامعه به سبب روابط نامشروع فرزندانی پا به عرصه ی زندگی می گذارند که هیچ هویت خانوادگی ندارند، فرزندانی که نه تنها پدر ندارند بلکه اصلا پدرشان را نمی شناسند و ازعطوفت و محبت و مهربانی پدری محروم اند.

۲) عدم تشکیل خانواده
وقتی در جامعه نیازهای جنسی و شهوانی مرد و زن به راحتی و بدون آن که زندگی و خانواده ای تشکیل دهد برآورده می شود هیچ گاه شخص که دارای آزادی نسبی است آزادی خود را به جهت تشکیل خانواده ازبین نمی برد و هرگز تن به تشکیل خانواده و مخارج سنگین زندگی و مسائل زناشوئی نمی دهد .

۳) زنان بی سر پرست
تنها، قربانی این زیربنای فکری و انحرافی فقط فرزندان نیستند بلکه قربانی دیگر آن زنانی هستند که در این میان بیشترین ضربه روحی و روانی به آنها وارد می شود. از طرفی اینها دارای کودکی بی سرپرست می شوند و از طرف دیگر نگرانی تنهایی و بی شوهری روان آنها را خراب می کند.

مشکلات عمده بر سر راه تفریطیون
عقیده تفریطیون دارای مشکل حادی است که این مشکل به آسانی می تواند بنیه عقیدتی این گروه را زیر سوال ببرد و آن را باطل و آن مشکلِ نسل کُشیِ تفریطیون است .
توضیح
۱)طبق عقیده این گروه انحرافی، زاهدترین و شریفترین مردم کسانی هستند که هرگز ازدواج ننموده و بیشتر عمر خود را در معابد به سر برده باشند.
۲)اگر تک تک آحاد مردم بخواهند بهترین و شریف ترین مردم باشند لازمه ی آن این است که از ازدواج دوری کنند.
۳)پس اگر مردم از ازدواج کردن پرهیز کنند بقاء نسل انسانها در آینده با مشکل روبه رو می گردد تا جایی که پس از گذشت مدتی فقط فسیلی از انسانها باقی می ماند و تمام انسانها در کره زمین نابود می شوند که این فرض بر خلاف حکمت الهی است و امری محال است .

ج) دیدگاه اعتدالیّون
قال الله تبارک و تعالی:« وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطا »(24)
لغت اعتدال: « تَوَسُّطُ حالٍ بین حالَیْن فی کَمٍّ أَو کَیْفٍ، کَقَولِهم: ماء مُعْتَدِلٌ‏ بین البَارِدِ وَ الحَار»(25)
آب معتدل آبی است که نه سرد و نه گرم باشد (به قول معروف، آب ولرم است)، حال اگر چیزی در کم و کیف در حالت میانه باشد آن را اعتدال یا معتدل می گویند.
اعتدالیّون همان مسلمانان هستند که در باب ارضاءات جنسی و شهوانی تابع اسلام وعقل سالم خود هستند نه مانند افراطیون هستند که بگویند انسان باید بی توجه به شهوت باشد و ارضاء آن را حرام بدانند نه مانند شهوت پرستان بی بند باری که هدف نهایی خود را ارضاء خود می دانند، بلکه اسلام رویه ی اعتدال را نقشه حرکت خود قرار داده است ، اسلام از طرفی ارضاء نفس و شهوت را برای پیروانش واجب می داند و از طرف دیگر او را از تجاوز بر حذر می دارد.
امیر بیان علی (علیه السلام) راجع به اعتدال در شهوت می فرمایند:
« هرچند تو را بر در دل باید بود
بیزار ز نقش آب و گل خواهد بود
چون نفس تو نیز بر تو دارد حقى‏
در شهوت‏ و ترک، معتدل باید بود »(26)
آزادیِ به معنای حقیقی کلمه فقط در متن اسلام نهفته است و آنچه را امروزه جهان بی بند بار آزادی می نامد در حقیقت جز اسارت نفس برای انسان چیزی به ارمغان نمی آورد.
حضرت امام خمینی(ره) دیدگاه اسلام را در مورد شهوت اینگونه تبین می کنند:
قوه ی شهوت از قوای شریفه ای است که حق تعالی به حیوان و انسان مرحمت فرموده برای حفظ شخص خود و بقاءی آن در عالم طبیعت و برای ابقاء نوع ( تولید مثل ) و حفظ آن. اگر انسان این قوه را نداشت ، به واسطه ی محلّلات خارجیّه و داخلیه به اسرع اوقات رو به فناء و زوال می گذاشت، و تحصیل بدل ما یتحلّل نمی کرد… سعادتِ ابدی انسان و حیاتِ شریفِ ملکوتی او مرهون این قوه است.

تاثیر (شدیدِ) شهوت بر جوانان
امام عزیزمان حضرت آیهالله العظمی خامنه ای(حفظه الله):
یکى از مسئولان طراز اول کشور صهیونیستى غاصب اسرائیل ، در سالهای گذشته توصیه اى به امریکایى ها کرد. توصیه وى به امریکاییها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کره شمالى و کشورهایى از این قبیل تلف نکنید. مسئله اصلى شما ایران است . اگر خاورمیانه را مى خواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید؛ کانون و سرچشمه آنجاست ؛ اما ایران مثل عراق و کره شمالى و افغانستان نیست که بتوان با حمله نظامى آن تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامى به مردم متکى است ، مردم آن را حفظ کرده اند. باید کارى کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربى و فرهنگ و تربیت امریکایى ، به واگرایى نسبت به دین و فرهنگ و سنت تاریخشان سوق داد. وقتى مردم این تعلقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال ، بدون اینکه سرمایه ى صرف کنید، با یک حمله و تحرک احیانا نظامى مختصر مى توانید این مانع بزرگ ، یعنى نظام اسلامى را از سر راه بردارید. پیش از این در سال گذشته نیز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشکهاى امریکایى ویران مى شدند و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران امریکاییها دست و پا مى زدند، یک استراتژیک نظامى امریکا گفت : اگر به جاى این موشکها، براى جوانهاى افغان لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانى و پوششهاى سبک غربى و امریکایى بفرستید، بدون صرف این هزینه ها مى توانید افغانستان را تصرف کنید و خرج تسلیحات در کیسه تان باقى مى ماند. به جاى بمب و موشک و راکد، سى دى هاى پرنوگرافى و منظره ها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج کنید، آن وقت کار بر شما آسان مى شود.(27)

راههای مبارزه با شهوت

الف) راهکارهای علمی و فکری

۱)مشغول کردن فکر
« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم »(28)
ای مومنین از گامهاى شیطان پیروى نکنید هر کس قدم جاى قدمهاى شیطان بگذارد (گمراهش مى‏سازد)، چرا که او امر به فحشاء و منکر مى‏کند، و اگر فضل و رحمت الهى به سراغ شما نمى‏آمد احدى از شما هرگز پاک نمى‏شد ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مى‏کند .
انسانی که در معرض طغیان شهوت است و از انجام گناه رنج می برد، برای نجات خویش از این مهلکه ی عظیم باید هنگام برخورد با فکرهای شهوانی و شیطانی افکار خود را به مطالب دیگر سوق دهد. چرا که این افکار باعث می شود اراده و تصمیم او در انجام گناه بیشتر شود و همچنین از آثار فکر گناه این که موجب ثبات آن فکر در ذهن می شود.
چگونه فکر خود را از گناه به مطالب دیگر سوق دهیم؟ یا به عبارتی: چگونه فکرمان را از افکار شهوانی منصرف کنیم؟
شخصی که دائما افکار آلوده گناه به دهنش خطور می کند و یا جوانی که محبت افراطی دوست خود را در دل دارد و این افکار او را به سمت گناه می کشاند باید به روش های مختلف فکر خود را در گیر کند، در بعض از روایات برای این کار بسیار به مطالعه کتب سفارش شده است، در بعضی از مواقع انسان می تواند به وسیله ذکر نام خدا یا استمداد از اهل بیت (علیهم السلام) افکار خود را تغییر دهد، در مواقعی هم می تواند از مسائل ریاضیات کمک بگیرد مثل اینکه تا فکر گناه آمد سریع شروع به ضرب و تقسیم اعداد سخت ریاضی شود.
خلاصه آنچه در این باب اهمیّیّت دارد و باید به آن توجه کرد تغییر افکار آلوده به گناه است. اگر این روش ادامه یابد و بر آن استمرار داشته باشد پس از چند مدت بر افکار خود مسلط می شود و به راحتی با این افکار مبارزه می کند.
اگر کلمه ” شیطان” را در آیه بالا به معنى وسیع کلمه، یعنى« هر موجود موذى و تبهکار و ویرانگر» تفسیر کنیم گستردگى این هشدار در تمام ابعاد زندگى روشن مى‏شود.
هیچ گاه یک انسان پاکدامن و مومن را نمى‏شود یک مرتبه در آغوش فساد و گناه قرار داد، بلکه شیطان با رمز و راز خود قدم به قدم در و جود او رخنه می کند و او را به گناه آلوده می کند:
مثلا: مرحله ی اول با معاشرت و دوستى با آلودگان است، مرحله ی دوم شرکت در مجلس آنها، مرحله ی سوم فکر گناه«تثبیت اراده»، مرحله ی چهارم ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات و مرحله ی پنجم انجام گناهان صغیره.

۲) تفکر در آثار سوء شهوت پرستی
دانستن آثار اعمال و رفتار در اراده ی انسان برای انجام یا ترک آن عمل بسیار موثر است. مثلا اگر انسان آثار مفید خوردن انار را بداند شوق پیدا می کند این میوه بهشتی را میل کند ، این شوق نشاء حرکت او می شود. عکس این مطلب نیز صادق است به طور مثال اگر انسان در مورد آثارسوء یک لیوان سم تفکر بکند اراده او برای پرهیز از آن محکم تر می شود، بله شهوت رانی نیز همین است اگر انسان راجع به آثار آن فکر بکند و ضررهای دنیوی و مادی آن را در نظر بگیرد، همین باعث می شود انسان به حد حلال شهوت ولذت های جنسی اکتفا نماید.

۳و۴) ایمان فکری و ایمان قلبی
ایمان فکری و علمی عبارت است از: اینکه انسان عقاید و اصول دین را همراه با استدلال آن ها فراگیرد. این کار مقدمه ای می شود تا با تکرار و تلقین این استدلال ها این اصول دین برای او ملکه گردد و کم کم ایمان و یقین او کامل شود، کمال ایمان و حصول یقین مهمترین عامل ترک گناه و مبارزه با شهوت می باشد.
«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ …»(29)
آن زن، یوسف را قصد کرد و اگر یوسف هم برهان پروردگارش را نمیدید(یعنی یقین به وجود خدا نداشت) آن زن را قصد میکرد.

جواب یک سوال
چگونه ایمان می تواند از غریزه شهوت (آن هم در زمانی که همه اسباب فراهم است و انسان به این عمل تمایل دارد) جلو گیری کند؟
برای اینکه به جواب این سوال برسیم به گوشه ای از داستان تاریخی حضرت یوسف اشاره می کنیم.
با دقت در پیرامون داستان حضرت یوسف (علیه السلام)این مطلب را به دست مى‏آید که نجات یوسف از چنگ (زلیخا) همسر عزیز مصر جز بطور خارق العاده صورت نگرفته، به طوری که شباهتش به رؤیا بیشتر بوده تا به یک واقعه خارجى، زیرا یوسف در آن دوران در عنفوان جوانى و در بحبوحه غرور بوده، و معمولا در این سنین غریزه جنسى و شهوت به نهایت درجه جوش و خروش مى‏رسد، از سوى دیگر جوانى زیبا بوده ، از سوى دیگر یوسف (علیه السلام ) در دربار سلطنتى عزیز غرق در ناز و نعمت، و داراى موقعیتى حساس بود، و این نیز یکى از اسبابى است که هر کسى را به هوسرانى و عیش و نوش وامى‏دارد. از سوى چهارم ملکه مصر هم در محیط خود جوانى رعنا و داراى جمالى فوق العاده بود، و چنین بانویى عاشق و شیداى چنین جوانى شده. آرى، کسى به یوسف دل بسته که صدها دل در دام زیبایى او است، از این هم که بگذریم سوابق بسیارى از محبت و احترام و پذیرایى نسبت به یوسف دارد، و این سوابق کافى است که وى را در برابر خواهشش خاضع کند.
غیر از همه ی این موارد شرایط مساعد دیگر نیز وجود داشته از جمله این که در این قصر خلوت اتاقهایى تو در تو قرار دارد و داستان تعرض عزیزه به یوسف در اتاقى اتفاق افتاده که تا فضاى آزاد درهاى متعددى حائل است که همه با طرح قبلى محکم بسته شده و پرده‏ها از هر سو افتاده، و حتى کوچکترین روزنه هم به بیرون نمانده. از سوى دیگر دست رد به سینه چنین بانویى زدن نیز خالى از اشکال نیست، چون او جاى عذر باقى نگذاشته، آنچه وسائل پرده‏پوشى تصور شود به کار برده. علاوه بر این، مخالطت یوسف با او براى یک بار نیست، بلکه مخالطت امروزش کلید یک زندگى گواراى طولانى است. او مى‏توانست با برقرارى رابطه و معاشقه با عزیزه به بسیارى از آرزوهاى زندگى از قبیل سلطنت، عزت و ثروت برسد.
پس همه اینهایى که گفته شد امورى تکان دهنده بودند که هر یک به تنهایى کوه را از جاى مى‏کند و سنگ سخت را آب مى‏کند و هیچ مانعى هم تصور نمى‏رفت که در بین باشد که بتواند در چنین شرایطى جلوگیر شود.
با تمام این شرایط که گفته شد یوسف به راحتی می توانست به خواسته زلیخا جواب مثبت دهد و هیچ چیز نمی توانست در مقابل این گناه مانع او شود و اورا به ساحل نجات برساند مگر اصل توحید، یعنى ایمان به خدا، و اینکه دل یوسف مملو از یقین به وجود پروردگار خویش است ، این یقین موجب شد تا از این خطا بزرگ خود را نجات دهد و بگوید: « قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْه ».(30)
« بندگى کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
از رَه شهوت‏ قدم بیرون گذار
تا عزیز مصر کنعانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش‏
تا خلیل اللّه دورانت کنند »

۵)یاد مرگ
یکی از راهای درمان شهوت پرستی یاد مرگ است در وصیتی از امیرالمومنین به حضرت مجتبى (علیهما السّلام) می فرمایند:
«یَا بُنَیَّ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَکَ وَ لَا یَأْتِیَکَ بَغْتَهً فَیَبْهَرَک‏»(31)
ای پسرم! مرگ و موقعیتى را که ناگهان در آن واقع می شوی، و بعد از مرگ به آن مى‏رسى زیاد به یاد کن، تا وقتى مرگ برسد خود را مهیّا و آماده، و دامن همت به کمر زده باشى، مباد که مرگ از راه برسد و تو را مغلوب نماید.
به حضرت موسى (علیه السلام) وحى شد:
« اذْکُرْ انَّکَ ساکِنُ القَبْرِ فَیَمْنَعُکَ ذلِکَ عَنْ کَثیرٍ مِنَ‏الشَّهَواتِ»(32)
یاد کن که (روزى‏) در قبر ساکن خواهى شد، زیرا این (تفکّر) تو را از بسیارى از شهوتها باز خواهد داشت.

ب) راهکار های عملی

۱)ازدواج
امام على (ع) فرمود:
« لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص یَتَزَوَّجُ‏ إِلَّا قَالَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ص کَمَلَ دِینُه‏»(33)
هیچ یک از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ازدواج نمى‏کرد، مگر آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره‏اش مى‏فرمود: دینش کامل شد.
پیامبر گرامى اسلام می فرمایند:
« خَیْرُ امَّتى‏ اوَّلُها الْمُتَزَوِّجُونَ وَ اخِرُهَا الْعُزَّابُ »
بهترین (افراد) امّت من در درجه اوّل همسرداران هستند و بى‏همسران در رتبه آخرند.(34)

۲)دوری از مجالست با گنهکاران
یکی از کارهایی که در مبارزه با شهوت بسیار موثر است دوری از مجالست و همنشینی با گنهکاران است ، وقتی انسان در مجالس دینی حاضر می شود کم کم رنگ و بوی خدایی می گیرد و اگر استمرار پیداکند او به صفاتی چون مومن ،حزب الهی و اهل مسجد شتاخته می شود عکس این مطلب هم صحیح است اگر انسان مخصوصاً در سنین جوانی در مجالس گناه رفت و آمد داشته باشد و با اهالی گناه و هرزه مجالست کند کم کم با آنها انس می گیرد و سلک آنها می افتد.
بحث همنشین و مجالست در تربیت انسان بسیار موثر است، پدری که فرزند خود را با شوق و رغبت در مجالس گناه حاضر می کند و هیچ باکی ندارد و در صورتی که کسی به او تذکر دهد پرخاشگری می کند نباید در آینده از فرزندش انتظار داشته باشد که او متدین باشد به خلاف آن پدر وماری هستند که فرزند خود را در مجالس ذکر اهل بیت و معارف الهی حاضر می کنند و تربیت آنها را به اهل بیت واگذار می کنند، این پدر ومادرها از همان کودکی عاقبت و تدیّن فرزندانشان را تضمین می کنند.
ما در اینجا به چند حدیث از احادیث راجع به مجالست اشاره می کنیم:
امام سجاد ( علیه السلام ) در مناجات با حضرت حق می فرمایند: «أَوْ لَعَلَّکَ‏ رَأَیْتَنِی‏ آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی»(35)
شاید دیدی در مجالس اهل باطل (گنهکاران) الفت گرفته ام پس مرا میان آنان وا گذاشته ای.
رسول خدا (صَلَی الله علیه وَ آله) می فرمایند: « وَ احذَر مُجَالِسَه اَهلِ البِدعَ، فَاِنَّهَا تَنَبَت فِی القَلبِ کُفرًا خَفِیّاً وَ ضَلَالاً مُبِیناً»(36)
دورى کن از مجالست‏ و همنشینى اهل بدعت، چرا که از مجالست‏ اهل بدعت، مى‏روید در دل، کفر خفى و ضلالت و گمراهی را.

۳)ورزش
غیر از اینکه ورزش موجب تندرستی ، پرورش اندام و نشاط روح است همچنین ورزش از کارهایی محسوب می باشد که آتش شهوت را سرد و آن را به فراموشی می سپارد، وقتی جوان در محیط ورزشی قرار می گیرد با جنب وجوشی که دارد بدن خود را خسته می کند، اوقات خود را که ممکن بود در گناه باطل شود در کار مفید مثل ورزش صرف می کند و تا مقدار زیادی بین او و گناه مخصوصاً شهوت جنسی فاصله می افتد.

۴و۵)دوری از صحنه های مهیج و فرار از خلوتها
یکی از عوامل اصلی و عمده در برانگیختن شهوت صحنه های مهیج و شهوانی و خلوت کردن با نامحرم است. زمانی که جوان با عکس شهوانی یا فیلم مهیجی روبرو می شود یا در مکان خلوتی در کنار جنس مخالف قرار می گیرد، این صحنه ها در حافظه او رسوخ می کند و هر لحظه به خاطر او می آید و این از مکر شیطان بدتر است.
هنگامى یوسف در خلوت زلیخا به دام افتاد و پا به فرار گذاشت زلیخا او را تهدید کرد و گفت : اگر یوسف مرا به وصال خود نرساند باید زندانى شود. یوسف در جواب فرمود: « رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْه‏»(37)
پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از این عمل نامشروعى که این زنان مرا به انجام آن دعوت مى کنند.
چرا که انسان عاقل و عالم هیچ گاه لذت و نعمتهاى دائمى عالم آخرت را حتى به لذت هاى مشروع عالم دنیا نخواهد داد تا چه رسد به لذت هاى نامشروع و فانى دنیا.

۶)پرهیز از بی کاری
امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند:
« الْإِنْسَانُ لَوْ خَلَا مِنَ الشُّغُلِ لَخَرَجَ مِنَ الْأَشَرِ وَ الْعَبَثِ وَ الْبَطَرِ إِلَى مَا یَعْظُمُ ضَرَرُهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى مَنْ قَرُبَ مِنْهُ وَ اعْتَبِرْ ذَلِکَ بِمَنْ نَشَأَ فِی الْجِدَهِ وَ رَفَاهِیَهِ الْعَیْشِ وَ التَّرَفُّهِ وَ الْکِفَایَهِ وَ مَا یُخْرِجُهُ ذَلِکَ إِلَیْه»‏(38)
اگر انسان مشغول نباشد بر اثر سرمستى و خوشحالى و بیکارى، باعث زیان خود و نزدیکانش مى‏گردد. براى درک این واقعیت به کسانى بنگر که در ثروت، رفاه، بى‏نیازى و خوشى بزرگ شده‏اند. و ببین که کارشان به کجا کشیده مى‏شود.
کار در دین اسلام از اهمییت فوق العاده ای برخوردار است . تا جایی که در بعضی احادیث آن را در ردیف جهاد فی سبیل الله قرار داده اند.
انسان بیکار سربار جامعه است و از لحاظ اقتصاد از دو جنبه مضراست یکی از آن جهت که او یک مصرف کننده واقعی است و دیگر اینکه او تا وقتی بیکار است در تولید و پیش بُرد کشور هیچ فایده ای ندارد ولی ضرری بالاتر از اینها همه وجود دارد که با هیچ چیز قابل قیاس نیست و آن ضرر معنوی است که انسان بیکار وکسل در این بُعد بسیار از خدا دور می شود، اگر انسان بیکار باشد آن وقت است که شیطان شاد می شود و می تواند او را به هر فتنه و هر شهوت رانی سوق دهد.
داستانی در مورد مبارزه با شهوت
شبی طلبه جوانی به نام محمد باقر در حجر خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد.
دختر گفت : شام چه داری ؟
طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد باقر به مطالعه خود ادامه داد .
از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند .
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و …
محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟
و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟
محمد باقر ده انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و …!
لذا علت را پرسید طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیه با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند.(39)

فرو نشاندن شهوت
حسن بصرى گوید: در شهر بغداد آهنگرى را دیدم که دستان خود را میان آتش مى کرد و آهن تفتیده و سرخ شده را به دست مى گرفت و با آن کار می کرد. گفتم : این چه حالت است ؟
گفت : قحط سالى بود. زنى زیبا و صاحب جمال پیش من آمد و گفت : مرا غذایی بده که کودکان یتیم و بی سرپرست دارم . گفتم : می دهم به شرط اینکه حاجتم را روا کنی . آن زن رفت و فردای آن روز دوباره آمد. همان سخن گفت و همان جواب شنید. روز سوم آمد و گفت : اى مرد! کار از دست رفت . بدانچه گفتى راضی شدم ؛ آن زن را در خانه بردم و در خانه بستم و خواستم که قصد وى کنم . گفت : اى مرد! نه، ما شرط کرده ایم که خلوتى باید که کسى ما را نبیند. گفتم : که مى بیند؟ گفت : خداى مى بیند که پادشاه به حق است و چهار شاهد عدل : دو فرشته که بر من موکلند و دو فرشته که بر تو. سخن آن زن در من اثر کرد. دست از وى بداشتم و وى طعام دادم . آن زن روى به آسمان کرد و گفت : خداوندا ! چنانکه این مرد شهوت بر خود سرد گردانید، آتش دنیا و آخرت را بر وى سرد گردان . پس آنچه مى بینى به برکت دعاى آن زن است.
آنچه از این دو داستان به دست می آید این است که هرچه انسان با خدا بیشتر ارتباط بر قرار کند و با او بیشتر انس بگیرد به تبع در مقابله با صحنه های شهوانی بیشتر از خود مقاومت نشان می دهد تا اینکه کار او به جای می رسد که حاضر است دست خود را در حرارت آتش قرار دهد ولی پا به عرصه شهوانی نگزارد. «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین»

نتیجه
افراط و تفریط دو واژه و صفتی هستند که هر جا آورده شود، دستور پرهیز از آن چیز را به دنبال می آورند مثلا اگر انسان در استفاده از مواد مغذی و مقوی برای بدن زیاده رویی کند همان مواد مغذی، برای بدن مضر است و همچنین اگر در این مساله کوتاهی کند باز به سبب این تفریط بدن زیان می بیند . اگر انسان در شهوت رویه افراط و تفریط را پیشینه خود کند هرگز به مقصد نمی رسد هرچند دائماً عمل صالح انجام بدهد. بالعکس اعتدال، که میزان در تمام اعمال و رفتار است و همیشه انسان باید اعمال خود را با ترازوی اعتدال بسنجد اگر آن عمل مطابق اعتدال بود قابل تحسین است و الا انسان مردود می شود. این قاعده کلی در مورد شهوت نیز صادق است و از آن استثنا نمی شود.
انسان باید شهوت و مسائل جنسی خود را حول محور اعتدال تنظیم کند. برای این کار لازم است انسان تمام راههای مبارزه با شهوت و از طرفی آیات و احادیث راجع به ازدواج و مسائل جنسی را یاد بگیرد تا به کمک آنها در موقع ضرورت بتواند از خود دفاع کند تا در مسیر انحرافی قرار نگیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- سوره مبارکه بقره آیه ۶۲
2- تحف العقول ص ۹۷
3- سوره مبارکه مائده آیه ۸۷
4- مفردات راغب ص ۲۳۰
5- قاموس قرآن ج ۴ ص۸۸
6- انبیاء آیه ۱۰۲
7- زخرف آیه ۷۱
8- مجمع البحرین ج ۱ ص۲۵۳
9- اعراف آیه ۸۱
10- لغت نامه دهخدا ص ۱۰۶
11- التحقیق فی کلمات القرآن ج ۶ ص ۱۴۵
12- همان
13- آل عمران آیه ۱۴
14- اصول کافی ج ۱ ص ۴۵
15- تحف‏العقول ص 282
16- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب ص۲۳
17- نور آیه ۲
18- اصول کافی ج ۲ ص۲۶
19- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب ص۱۴
20- مائده آیه ۸۷ و۸۸
21- تفسیر نمونه ج۵ ص۶۱
22- همان
23- الخصال ج‏1 ص 155
24- بقره آیه ۱۴۳
25- لسان العرب ج۱۱ ص۴۳۳
26- دیوان أمیر المؤمنین (علیه السلام ) ص410
27- دیدار با جوانان 6/12/1381
28- نور آیه ۲۱
29- یوسف آیه ۲۴
30- یوسف آیه ۳۳
31- نهج البلاغه نامه ۳۱ ص ۴۰۱
32- اصول الکافی ج‏8 ص 46
33- مستدرک الوسائل ج ‏14 ص 149
34- همان
35- مفاتیح الجنان ص ۳۰۸
36- مصباح الشریعه ص 428
37- یوسف آیه ۳۳
38- توحید مفضل ص ۸۷
39- همان
منابع
۱-قرآن
۲- مفاتیح الجنان
۳- ‏محمد بن حسین، شریف الرضی، نهج البلاغه، ناشر: پیام آزادى،‏تهران‏، نوبت دوم‏،1386 ش
۴- ابن شعبه حرانى، حسن بن على ، تحف العقول‏ ، ناشر: جامعه مدرسین، ‏قم‏، نوبت دوم،‏ 1363ش
۵- راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ناشر: مرتضوی، تهران، نوبت دوم‏،1374 ش
۶- قرشى بنایى، على اکبر، قاموس قرآن‏، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، تهران‏، نوبت ششم،‏1412 ق
۷-طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین‏ ، ناشر: مرتضوى‏،تهران‏، ‏نوبت سوم، 1375 ش ‏
۸- ‏مصطفوى، حسن،‏ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ناشر: وزارت ارشاد اسلامی، مکان چاپ: تهران، نوبت چاپ: اول،‏ سال چاپ: 1368 ش‏
۹- کلینى محمد بن یعقوب، أصول الکافی، ناشر: کتاب فروشى علمیه اسلامیه‏، تهران‏، نوبت اول،1369 ش‏
۱۰-مکارم شیرازی،ناصر، اخلاق در قرآن، انتشارات نسل جوان ، چاپ اول، ۱۳۷۸ش
۱۱-مطهری ،شهید مرتضی، اخلاق جنسی در اسلام و غرب، انتشارات صدری، بی چا ، بی جا
۱۲- ‏مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار ‏، ناشر: مسجد ولى عصر، تهران،‏ نوبت اول،1364 ش‏
۱۳- ابن بابویه محمد بن على ، الخصال ،ناشر: نسیم کوثر، مکان چاپ: قم‏ ،‏ نوبت چاپ: اول،1382 ش
۱۴- میبدى، حسین بن معین الدین، دیوان أمیر المؤمنین (علیه السلام)،ناشر: دار نداء الإسلام للنشر،قم،‏ نوبت اول‏، 1411 ق‏
۱۵-‏ ابن منظور، محمد بن مکرم،‏ لسان العرب، ،‏ ناشر: دار الفکر للطباعه ، بیروت،‏ نوبت سوم، 1414 ق‏
۱۶- ابن طاووس، على بن موسى ، محاسبه النفس، ناشر: مرتضوى‏، تهران،‏ نوبت: چهارم‏،1369ش‏
‏۱۷- ‏حسین بن محمد تقى ، ‏ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ناشر: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)‏، قم‏، نوبت :اول،‏1408 ق‏
۱۸- ‏مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، مکان چاپ: تهران‏، نوبت چاپ: اول،1374 ش
۱۹- ‏جعفر بن محمد (علیه السلام) ، مصباح الشریعه ، ناشر: پیام حق، تهران، نوبت چاپ: اول،‏ سال چاپ: 1377 ش
۲۰-علامه دهخدا ، لغت نامه دهخدا ، انتشارات دانشگاه تهران، بی جا ، بی تا
۲۱- مفضل بن عمر- محمد باقر بن محمد تقى‏، توحید مفضل ،ناشر: وزارت ارشاد اسلامى‏،نوبت اول‏، 1379 ش‏

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید