عبادت برتر

عبادت برتر

فَإنَّ خَیْرَ الْعِباداتِ أقْرَبُها بِالأمْنِ وَأخْلَصُها مِنَ الآفاتِ وَأدْوَمُها وَإنْ قَلَّ فَإنْ سَلِمَ لَکَ فَرْضُکَ وَسُنَّتُکَ فَأنْتَ أنْتَ‏

امام صادق علیه السلام مى ‏فرماید: بهترین عبادات، عبادتى است که از خطرات شیاطین بیرونى و عوامل مادى بازدارنده و خطرات درونى در امان باشد و تداوم پیدا کند گر چه به صورت ظاهر اندک و کم بنماید.

عبادت برتر

اگر واجبات و مستحبات تو به طور کامل و سالم انجام گیرد بدون تردید در بندگى خود و عبادت نسبت به معبود صادقى.

وَاحْذَرْ أنْ تَطَأَ بَساطَ مَلِکِکَ إلّابِالذُّلِّ وَالْإفْتِقارِ وَالْخَشْیَهِ وَالتَّعْظیمِ وَأخْلِصْ حَرَکاتِکَ مِنَ الرّیا وسِرِّکَ مِنَ الْقَساوَهِ

جداً از این که بدون احساس ذلت و احتیاج و خشیت و درک عظمت دوست پا در مقام بندگى و بساط سلطان واقعى ‏ات بگذارى بپرهیز.

این مقام، جاى نشان دادن ذلت، فقر، خشیت و تعظیم است که بدون این حالات، کسى را در این بساط راهى نیست و بدون این حقایق بندگى، به زیور کمال آراسته نمى ‏شود.

تمام حرکات عبادى خود را از ریا خالص کن و دلت را که حریم حضرت مولاست از قساوت و چرک عصیان، با جذب و جلب رحمت او بشوى.

فَإنَّ النَّبی صلى الله علیه و آله قال: الْمُصَلّی مُناجٍ رَبَّهُ فَاسْتَحِ مِنَ الْمُطَّلِعِ عَلى‏ سِرِّکَ الْعالِمُ بِنَجْواکَ وَما یَخْفی ضَمیرُکَ وَکُنْ بِحَیْثُ یَراکَ لِما أرادَ مِنْکَ وَدَعاکَ إلَیْهِ‏

مناسک صوریه و عبادات غالبیه‏

توجه داشته باش که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:

شخص نمازگزار به وقت نماز، در حال مناجات و راز و نیاز با خداست، پس شرم و حیا کن از جناب او که بر باطن و ظاهر تو آگاه است و به همه حرکات و سکناتت واقف، مواظب باش که به وقت مناجات زبانت از آلودگى‏ ها پاک و دلت از غفلت و قساوت و ریا منزه باشد.

و عبادت را به آن کمیت و کیفیتى که از تو خواسته‏اند بجا آر و تمام شرایط ظاهرى و باطنى آن را رعایت کن تا به حقیقت عبادت برسى.

امام خمینى رحمه الله در این زمینه مى ‏گوید:

باید دانست که مناسک صوریه و عبادات غالبیه نه فقط براى حصول ملکات کامله روحانیه و حقایق قلبیه است، بلکه آن یکى از ثمرات آن است.

لکن نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، کلیه عبادات، سرایت دادن معارف الهیه است از باطن به ظاهر و از سرّ به علن و چنانچه نعمت رحمت رحمانیه، بلکه رحیمیه منبسط بر تمام نشئات قلبیه و قالبیه انسانیه است و هر یک از مراتب را حظى است از نعم جامعه الهیه، هر یک را حظ و نصیبى است از ثناى حق و شکر نعمت رحمانى و رحیمى واجب مطلق و تا از نشئه صوریه دنیویه، نفس را حظى است و از حیات ملکى نصیبى است، بساط کثرت به کلى برچیده نشود و حظوظ طبیعت مرتفع نگردد و سالک الى اللّه چنانچه قلب را نباید به غیر حق مشغول کند، صدر و خیال و ملک طبیعت را نباید در غیر حق صرف کند، تا توحید و تقدیس را در تمام نشئات قدم راسخ باشد.

و اگر جذبه روحى را در ملک طبیعت نتیجه ‏اى جز تعبد و تواضع براى حق حاصل شود، از انانیت نفس بقایایى مانده و سیر سالک در جوف بیت نفس است، نه سیر الى اللّه و غایت سیر اهل اللّه آن است که طبیعت و ملک بدن را منصبغ به صبغه اللّه کنند و یکى از مراتب و مواطن حدیث شریف که فرماید از لسان حق تعالى شأنه:

أنَا اللّهُ وأنَا الرَّحْمنُ خَلَقْتُ الرَّحِمَ وَشَقَقْتُ لَها إِسْماً مِنْ إسْمی فَمَنْ وَصَلَها وَصَلْتُهُ وَمَنْ قَطَعَها قَطَعْتُهُ‏ «1».

منم اللّه و منم رحمان، خویشاوندى و رحم را من آفریدم و براى او نامى از نام خودم جدا ساختم، پس هر آن کس که آن را وصل کند و با خویشاوند بپیوندد، من نیز او را وصل مى ‏کنم و هر کس آن را ببُرد من هم او را مى ‏بُرم.

شاید همین قطع طبیعت که ام الأرواح است از موطن اصلى باشد و وصلش ارتیاض آن و ارجاع آن به موطن عبودیت باشد و فى الحدیث:

عَنْ أبی عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: إسْتَوْصَوْا بِعَمَّتِکُمُ النَّخْلَهِ خَیْراً فَإنَّها خُلِقَتْ مِنْ‏ طینَهِ آدم‏ «2».

امام صادق علیه السلام فرمود: درباره عمه خودتان، درخت خرما- سفارش نیک کنید که آن از طینت آدم آفریده شده است.

این حدیث شریف اشاره به همان رحمیت است که مذکور شد.

بالجمله، اخراج مملکت ظاهر را از موطن عبودیت و سرّ خود نمودن آن از غایت جهل به مقامات اهل معرفت است و از تسویلات شیطان رجیم است که هر طایفه را به طریقى از حق تعالى بازدارد، چنانچه انکار مقامات و سد طریق معارف که قره العین اولیاى خدا علیهم السلام است و تحدید نمودن شرایع الهیه را به ظاهر که حظ دنیا و ملک نفس و مقام حیوانیت آن است و غفلت از اسرار و آداب باطنیه عبادات که موجب تطهیر سرّ و تعمیر قلب و ترقى باطن است، از غایت جهالت و غفلت است و هر یک از این دو طایفه از طریق سعادت و صراط مستقیم انسانیت دور و از مقامات اهل معارف مهجورند.

و عارف باللّه و عالم به مقامات باید همه حقوق باطنیه و ظاهریه را مراعات کند و هر صاحب حقى را به حق و حظ خود برساند و از غلو و تقصیر وافراط و تفریط خود را تطهیر کند و ازاله قذارت انکار صورت شریعت که فى الحقیقه تحدید است و ازاله خباثت انکار باطن شریعت که تقیید است و هر دو از وساوس شیطانیه و اخباث آن لعین است بنماید، تا طریق سیر الى اللّه و وصول به مقامات معنویه براى او آسان شود.

وَکانَ السَّلَفُ لا یَزالُونَ مِنْ وَقْتِ الْفَرْضِ إلى‏ وَقْتِ الْفَرْضِ فی إصْلاحِ الْفَرضَیْنِ جَمیعاً وَتَرى‏ أهْلَ الزَّمانِ یَشْتَغِلُونَ بِالْفَضائِلِ دُونَ الْفَرائِضِ کَیْفَ یَکُونُ جَسَدٌ بِلا رُوحٍ‏

در گذشته گروهى از بندگان خدا بودند که زمان بین دو واجب را خرج اصلاح دو واجب مى‏کردند، به این معنى که نواقص وعیوب واجب قبل را اصلاح نموده و نسبت به واجب بعد به مراقبه و محاسبه بر مى ‏خاستند و خلاصه سعى داشتند براى ورود به واجب بعد، آراسته به شرایط الهیه و مقامات انسانیه گردند.

عدّه ‏اى در این زمان خالى از آن حال عالى ملکوتى ‏اند، بیشتر در پى علوم مادى‏ اند و همتى براى کسب علوم معنوى باقى نگذاشته، با این که علوم الهى و معنوى نسبت به علوم دیگر به منزله روح براى جسد است.

از کمال بدبختى و پستى است که درهاى رحمت الهیه از هر سو به روى انسان باز باشد، ولى آدمى از نسیم جانفزاى آن رحمت، بهره ‏مند نگردد.

پی نوشت ها:

(1)- بحار الأنوار: 47/ 211، باب 6، حدیث 54.

(2)- المحاسن: 2/ 528، باب 110، حدیث 768؛ وسائل الشیعه: 25/ 145، باب 78، حدیث 31467؛ بحار الأنوار: 63/ 129، باب 3، حدیث 13.

شیخ حسین انصاریان/عرفان اسلامی / جلد هفتم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید