مرضیه
حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام نه تنها به مقدرات خداوند راضى بود، بلکه در مقام رضا به حدى رسیده بود که خداوند نیز از او راضى بود.
فاطمه علیهاالسلام، راضیه بود، یعنى در برابر هر سختى ایستادگى مىکرد و اعتراضى نداشت. «مرضیه» بود، یعنى در این مقام به درجهاى رسیده بود که خداوند نیز اعمال او را تأیید مىکرد و از تمامى اعمال او راضى بود. پس فاطمهى زهرا علیهاالسلام مصداق کامل آیهى «یا أیّتها النفس المطمئنه إرجعی إلى ربّک راضیه مرضیه» مىباشد.
رضایت فاطمهى زهرا علیهاالسلام به شهادت امام حسین علیهاالسلام:
عن عبدالرحمن بن المثنى الهاشمی قال:
«قلت لأبیعبداللَّه علیه السلام: جعلت فداک من أین جاء لولد الحسین، الفضل على ولد الحسن و هما یجریان فی شرع واحد؟ فقال: لا أراکم تأخذون به، إنّ جبرئیل علیهاالسلام نزل على محمد صلى اللَّه علیه و آله و ما ولد الحسین علیه السلام بعد فقال له: یولد لک غلام تقتله اُمّتک من بعدک فقال: یا جبرئیل! لا حاجه لی فیه. فخاطبه ثلاثاً ثم دعا علیا علیه السلام فقال له: إنّ جبرئیل یخبرنی عن اللَّه عز و جل أنّه یولد لک غلام تقتله اُمّتک من بعدک فقال: لا حاجه لى فیه یا رسولاللَّه! فخاطب علیا علیه السلام ثلاثا ثم قال: إنه یکون فیه و فی ولده الامامه والوارثه والخزانه فأرسل الى فاطمه علیهاالسلام: ان اللَّه یبشرک بغلام تقتله امتى من بعدی فقالت فاطمه: لیس لی فیه حاجه یا أبه! فخاطبها ثلاثا ثم أرسل إلیها لابد أن یکون فیه الإمامه والوارثه والخزانه. فقالت له: رضیت عن الله عز و جل فعلقت و حملت بالحسین علیه السلام فحملت سته أشهر ثم وضعته و لم یعش مولود قط لسته أشهر غیر الحسین بن على و عیسى بن مریم علیهاالسلام فکفلته امسلمه و کان رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله یأتیه فی کل یوم فیضع لسانه فی فم الحسین فیمصه حتى یروى فأنبت اللَّه عز و جل لحمه من لحم رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و لم یرضع من فاطمه علیهاالسلام و لا من غیرها لبنا قطّ…، (1)
عبدالرحمن بن المثنى گوید: به امام صادق علیهاالسلام عرض کردم: فدایتان شوم چرا فرزندان امام حسین بر فرزندان امام حسن برترى دارند (فرزندان امام حسین امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنین نشدند) در حالى که هر دو از یک پدر و مادر هستند.
جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندى به شما خواهد داد که امتت پس از شما او را خواهند کشت.
پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم به جبرئیل فرمودند: به چنین فرزندى نیاز ندارم و سه مرتبه این کلام را تکرار فرمودند و سپس امیرالمؤمنین را در جریان این سخن قرار داد که جبرئیل از طرف خداوند به او خبر داده است که پسرى براى تو به دنیا مىآید، امتم بعد از من او را مىکشند حضرت امیر عرضه داشت: اى رسولاللَّه! چنین فرزندى را نمىخواهیم.
سه مرتبه این کلام را به حضرت امیرعلیه السلام فرمودند و سپس افزودند: امامت و وراثت باید از طریق فرزندان همین پسر شهید منتقل گردد پس به دنبال فاطمه فرستاده و به او پیام دادند: خداوند بشارت پسرى را مىدهد که امتم پس از من او را مىکشند. حضرت فاطمه علیها السلام عرضه داشت: پدر جان! به چنین فرزندى احتیاجى ندارم سه مرتبه این سخن تکرار شد، پس از آن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه علیها السلام خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. فاطمهى زهرا علیهاالسلام به پدر گفت: راضى به رضاى خداوند هستم (اگر او چنین مىخواهد، من حرفى ندارم) پس فاطمهى زهرا علیهاالسلام به امام حسین علیه السلام باردار گردیدند و بعد از شش ماه به دنیا آمد (هیچ نوزادى شش ماهه زنده نمانده مگر امام حسین علیه السلام و حضرت عیسى علیه السلام) سرپرستى امام حسین علیه السلام را به امسلمه سپردند. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله هر روز مىآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین علیه السلام قرار مىدادند و او زبان رسولاللَّه را مىمکید و تمام وجود امام حسین علیه السلام ، این گونه رشد کرد اصلاً از مادر خود یا زن دیگرى شیر نخورد.
پىنوشتها:
1- بحارالانوار، ج 25، ص 254، ر 15 از عللالشرایع.
محدثه
حَدَّثَ عن فلان: روى و أورد الحدیث،
الحدیث: الخبر
نام محدثه داراى دو تلفظ است که هر کدام به طور جداگانه مورد بحث قرار مىگیرد.
معناى «محدَّثه» به فتح دال.
«محدثه» به فتح دال، یعنى زنى که براى او حدیث گفته مىشد.
پس از رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ایام بر فاطمهى زهرا علیهاالسلام به سختى مىگذشت، لذا جبرئیل به امر خداوند بر آن حضرت نازل مىشد و براى آن حضرت از وقایع آینده سخن مىگفت. صحیفهى فاطمیه، حاصل نزول جبرئیل بر فاطمهى زهرا علیهاالسلام در این مدت است.
فرشتگان با فاطمهى زهرا علیهاالسلام سخن مىگفتند:
بإسناده عن أبیعبداللَّه علیه السلام قال:
«إنما سمیت فاطمه «محدثه» لأن الملائکه کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران. فتقول «یا فاطمه! ان اللَّه إصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین یا فاطمه! اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» فتحدثهم و یحدثونها، فقالت لهم ذات لیله: ألیست المفضله على نساء العالمین مریم بنت عمران؟ فقالوا: إنّ مریم کانت سیده نساء عالمها و أنّ اللَّه عز و جل جعلک سیده نساء عالمک و عالمها و سیده نساء الأوّلین والآخرین،
امام صادق علیه السلام فرمودند: فاطمه علیهاالسلام را «محدثه» گویند، چون ملائکه از آسمان به پایین مىآمدند و همان گونه که ملائکه با حضرت مریم علیهاالسلام سخن مىگفتند، با حضرت زهرا علیهاالسلام نیز سخن مىگفتند. ملائکه به حضرت زهرا علیهاالسلام گویند: «یا فاطمه! إن اللَّه إصطفاک و طهرک و إصطفاک على نساء العالمین یا فاطمه! اقنتى لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» حضرت فاطمه علیهاالسلام با ملائکه سخن مىگفت و فرشتگان نیز با آن حضرت سخن مىگفتند.
شبى حضرت فاطمه علیهاالسلام از فرشتگان سؤال نمود: آیا برترین زن عالم، حضرت مریم علیهاالسلام دختر عمران نیست؟ فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مریم علیهاالسلام سرور زنان زمان خود بود، اما خداوند شما را برترین زن جهان قرار داده است، هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مریم علیهاالسلام و سرور همهى زنان از اول عالم تا آخر جهان.» (1)
فاطمهى زهرا علیهاالسلام محدثه بود، لکن پیامبر نبود:
قال محمد بن أبیبکر:
«لما قرأ «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبیّ و لامحدث» قلت: و هل یحدث الملائکه إلّا الأنبیاء. قال: إنّ مریم لم تکن نبیه و کانت محدثه و اُمّموسى بن عمران کانت محدثه و لم تکن نبیه و ساره إمرأه إبراهیم قد عاینت الملائکه فبشروها بإسحاق و من وراء إسحاق یعقوب و لم تکن نبیه و فاطمه علیهاالسلام بنت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله کانت «محدثه» و لم تکن نبیه،
محمد پسر ابوبکر گوید: وقتى آیه «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبیّ و لا محدث» نازل شد من گفتم: آیا فرشتگان با غیر از پیامبران نیز سخن مىگویند؟
«امام علیه السلام فرمودند: حضرت مریم علیهاالسلام پیامبر نبود ولى «محدثه» بود، یعنى فرشتگان با او سخن مىگفتند. مادر موسى نیز محدثه بود، ولى پیامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهیم علیه السلام، محدثه بود، امّا پیامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و یعقوب را به او دادند. و فاطمهزهرا علیهاالسلام ملائکه را مىدید و از آنها حدیث مىشنید، اما پیامبر نبود.» (2)
اخبار غیبى، در مصحف فاطمهى زهرا علیهاالسلام:
عن حماد بن عثمان قال:
«سمعت أباعبداللَّه علیه السلام یقول: تظهر الزنادقه سنه ثمانیه و عشرین و مائه و ذلک لأنّی نظرت فی «مصحف فاطمه» علیهاالسلام. قال: فقلت: و ما مصحف فاطمه علیهاالسلام؟ فقال: إنّ اللَّه تبارک و تعالى لما قبض نبیه صلى اللَّه علیه و آله دخل على فاطمه علیهاالسلام من وفاته من الحزن ما لایعلمه إلّا اللَّه عز و جل فأرسل إلیها ملکاً یسلّى عنها غمها و یحدثها. فشکت ذلک إلى أمیرالمؤمنین علیه السلام. فقال لها: إذ أحست بذلک و سمعت الصوت قولی لی. فأعلمتْه. فجعل یکتب کل ما سمع حتى اُثبت من ذلک مصحفاً. قال: ثم قال: أمّا أنّه لیس من الحلال والحرام ولکن فیه علم ما یکون،
حماد بن عمان مىگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: در سال 128 ه.ق، زنادقه ظهور خواهند کرد، زیرا من مصحف فاطمه علیهاالسلام را نگاه کردم و این مطلب را آنجا دیدم. گفتم: مصحف فاطمه علیهاالسلام چیست؟ فرمودند: وقتى که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله رحلت کرد، غم و غصهى بىحدى که فقط خدا (مقدار آن را) مىداند، بر فاطمهى زهرا علیهاالسلام وارد شد. خداوند ملکى را فرستاد تا حضرت زهرا علیهاالسلام را تسلى خاطر دهد و با او سخن بگوید. حضرت فاطمه علیهاالسلام از این جریان به امیرالمؤمنین علیه السلام گلایه کردند. حضرت على علیه السلام فرمودند: هرگاه ملک را دیدى و صداى او را شنیدى مرا خبر کن. حضرت زهرا علیهاالسلام، حضرت على علیه السلام را از آمدن ملک خبر کرد امیرالمؤمنین علیه السلام آنچه را که مىشنید، مىنوشت، تا این که کتابى از آن مطالب نوشته شد. سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: اما در «مصحف فاطمه علیهاالسلام» حلال و حرام خدا نیست، بلکه وقایعى که اتفاق خواهد افتاد (تا روز قیامت) همه درون آن است.» (3)
در مصحف فاطمهى زهرا علیهاالسلام چیست؟
إنّ الصادق علیه السلام یقول:
«علمنا غابر و مزبور و نکت فى القلوب و نقر فی الأسماع و أن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبیض و «مصحف فاطمه» علیهاالسلام و عندنا الجامعه فیها جمیع ما تحتاج الناس إلیه فسئل عن تفسیر هذا الکلام. فقال: أما الغابر، فالعلم بمإ؛ّّ یکون و أما المزبور فالعلم بما کان و امّا النکت فی القلوب فهو الإلهام و أمّا النقر فی الأسماع فحدیث الملائکه نسمع کلامهم و لا نرى أشخاصهم و أمّا الجفر الأحمر فوعاء فیه سلاح رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و لن یخرج حتى یقوم قائمنا أهل البیت و أمّا الجفر الأبیض فوعاء فیه توراه موسى و إنجیل عیسى و زبور داود و کتب اللَّه الاولى و أمّا مصحف فاطمه علیهاالسلام ففیه ما یکون من حادث و أسماء من یملک إلى أن تقوم الساعه و امّا الجامعه، فهو کتاب طوله سبعون ذراعاً، املاء رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله من فلق فیه و خطّ علی بن أبیطالب علیه السلام بیده فیه واللَّه جمیع ما تحتاج إلیه الناس إلى یوم القیامه حتى أنّ فیه أرش الخدش والجلده و نصف الجلده، (4)
امام صادق علیه السلام مىفرمودند: ما غابر و مزبور را مىدانیم، ما مسائل قلبى و نیَّات را مىدانیم. ما «نقرى» که در گوشها مىرود را مىدانیم.
«جفر قرمز» و «جفر سفید» را مىشناسیم. در نزد ما «مصحف فاطمه علیهاالسلام» است. در پیش ما «جامعهاى» است که همهى چیزهایى که انسان به آن نیاز دارد در آن هست. سؤال شد: این کلام یعنى چه؟
«امام علیه السلام فرمودند: «غابر»، یعنى دانستن آنچه واقع مىشود. «مزبور»، یعنى دانستن آنچه قبلاً رخ داده است. اما «نکتههاى قلبى»، اوهام ذهنى دیگران است که ما مىدانیم. «نقرِ» در گوشها، سخن ملائکه مىباشد که ما آنها را مىشنویم، ولى خودشان را نمىبینیم. «جفر قرمز» ظرفى است که اسلحهى پیامبر در آن است و آن سلاح تا زمان امام مهدى علیه السلام، قائم اهلبیت علیهم السلام خارج نخواهد شد. اما «جفر سفید» آن ظرفى است که تورات موسى و انجیل عیسى و زبور داوود و کتاب اولى خداوند در آن است. اما «مصحف فاطمه علیهاالسلام»، پس آنچه از حوادث رخ خواهد داد و اسامى پادشاهان تا روز قیامت در آن آمده است. اما «جامعه» کتابى است که طول آن هفتاد ذرع است (شاید کنایه از کثرت معارف آن کتاب باشد) پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مطالب آن را فرموده است و حضرت على علیه السلام آن را نوشته است و به خدا قسم! در آن تمام آنچه انسان تا روز قیامت نیاز دارد، نوشته شده است، حتى در کتاب جامعه مقدار خسارت بسیار کم نیز وجود دارد، یک شلاق و نصف شلاق نیز در آن بیان شده است.»
معناى «محدثه» بکسر دال.
«محدثه» به کسر دال، یعنى زنى که براى دیگران نقل حدیث مىکند. ما از حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام روایات زیادى را در دست داریم. (5) حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام به سؤالات زنان مدینه پاسخ مىفرمودند و به آنان حدیث مى آموختند. حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام احادیث زیادى را از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم و یا حضرت على علیه السلام براى ما نقل فرمودهاند، لذا او را «محدِّثه» گویند.
پىنوشتها:
1- بحارالانوار، ج 14، ص 206، ر 23 از عللالشرایع.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 79، ر 66 از عللالشرایع.
3- بحارالانوار،ج 26، ص 44، ر 77 از بصائرالدرجات ص 43.
4- بحارالانوار، ج 43، ص 79، ر 66 از عللالشرایع.
5- اخیراً بعض سخنان آن حضرت، در کتابى مستقل با نام «نهجالحیاه» به چاپ رسیده است.