صدوقه
از نظر لغت در نام صدیقه گذشت.
فاطمهى زهرا (علیهاالسلام) در گفتار و کردار به حدى راستگو و درست کردار بودهاند که براى این صفت ایشان، داراى چندین لقب مىباشند.
مانند، صادقه، صدیقه و صدوقه.
على جان! هرچه زهرا گفت تنفیذ کن!
قال رسولاللَّه(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) :
«… یا علی! إنی قد اوصیت فاطمه ابنتى بأشیاء و أمرتها أن تلقیها إلیک فانفذها، فهی الصادقه «الصدوقه»، ثم ضمها إلیه و قبل رأسها، و قال: فداک أبوک یا فاطمه!…،
پیامبراکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمودند:
اى على! من فاطمه را به مسائلى وصیت کردم و مطالبى را به او گفتهام که برایت بگوید، هرچه فاطمه گفت، آن را تنفیذ کن، زیرا او بسیار راستگو و صادق است. سپس زهرا(علیهاالسلام) را در آغوش گرفت و سرش را بوسه زد و فرمودند: فاطمه جان! پدرت فدایت باد.» (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 22، ص 490، ر 36.
طیبه
طاب: طیباً و طاباً و طیبه و تطیاباً: لذّ و حلا و حسن و جاد، الطیب،
طیبه: ذوالطیبه، خلاف الخبیث، الحلال، یقال: «کلمه طیبه» إذا لم یکن فیها مکروه، یقال: «بلده طیبه»، أی، آمنه، کثیره الخیر.
زن پاک و طاهر را طیبه گویند. در افرادى عادى منظور از پاکى، طهارت ظاهرى مىباشد، اما در مورد حضرت زهراء (علیهاالسلام) هم طهارت ظاهرى و هم پاکى معنوى مراد است. طهارت ظاهرى، یعنى ایشان هیچگاه خون حیض و نفاس نمىدیدند و پاکى باطنى، یعنى حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به هیچ گناهى آلوده نشدند و هیچگاه فکر معصیت نیز نکردند.
فاطمهى زهرا علیهاالسلام پاکیزه از هربدى و آلودگى
«… اللهمّ صلّ على فاطمه «الطیبه» الطاهره المطهره التى إنتجبتها و طهّرتها و فضّلتها على نساء العالمین…
خداوندا! بر فاطمهاى که پاک و پاکیزه از هر آلودگى است، درود فرست، همان فاطمهاى که خود، او را انتخاب نمودى و از هر آلودگى رهایش دادى و او را بر همهى زنان عالم برترى بخشیدى.» (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار: ج 101، ص 263، ر 42.
عارفه
عَرَفَ، عِرْفَه عِرْفاناً و عِرفَّاناً و معرفه الشىء: علمه، بذنبه: أقرّ،
العارف: إسم فاعل، یقال «هذا أمر عارف»، أی، معروف،
العُرْف: ضد النکر،
المَعْرِفه: إدراک الشىء على ما هو علیه.
زنى را که داراى شناختى نیکو از معارف حقه باشد، عارفه گویند. حضرت زهراء (علیهاالسلام) زنى آگاه به حق پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) معرفى شده است، یعنى فاطمهى زهراء (علیهاالسلام) شناختى کامل از پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) دارند.
فاطمهى زهرا علیهاالسلامآگاه به حق پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم
«… السلام علیک و على ولدک و رحمهاللَّه و برکاته أشهد أنّک أحسنت الکفاله و أدیت الأمانه و إجتهدت فی مرضات اللَّه و بالغت فی حفظ رسولاللَّه (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) ، «عارفه» بحقه، مومنه بصدقه، معترفه بنبوته، مستبصره بنعمته،…
درود بر تو (اى فاطمهى زهرا) و درود بر فرزندان تو، رحمت و برکات خداوند بر شما باد. گواهى مىدهم که سرپرستى از رسولاللَّه را نیکو به جاى آوردى، حق امانت را، ادا نمودى در حالى که حق او را به خوبى شناختى و به راستگویى ایشان ایمان دارى و به نبوتش اعتراف دارى.» (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 100، ص 218، ر 17 از مصباحالزائر، ص 28 والمزار الکبیر ص 23
عالیه
عَلا، عُلُوّاً و عَلىِ، عَلاءً، الشىُ، أو النهار: إرتفع، و فی المکارم: إشُرفَ،
العالی: رجل عالی الکعْبِ: شریف، یقال: «أتیته من عالٍ»، أی، من فوق،
عالیه الشىء: أرفعه.
زنى که بلند مرتبه باشد، عالیه گویند. حضرت زهراء (علیهاالسلام) برترین خلق است همچون شوهرش، که عالى و بلند مرتبه است، او نیز عالیه و بلند مرتبه مىباشد.
فاطمهى زهرا علیهاالسلام زنى عالیقدر و بلندهمت
«… اللهمّ صلّ على السیّده المفقوده الکریمه المحموده الشهیده «العالیه» الرشیده…
خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنى باکرامت و پسندیده، زنى شهیده در راه خدا، زنى بلندهمت و رشیده درود فرست.» (1)
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 102، ص 220، ر 1 از عتیق غروى.
عزیز
عَزَّ، عِزّاً و عِزَّهً و عَزازهً: صار عزیزاً، ارجمند گردید. و عِزّاً علیه: کرم، العِزّ: خلاف الذّل،
العزیز: الشریف، المکرم، العزیزه: زن گرانقدر.
زن ارجمند و گرانقدر و زنى که عزت نفس خویش را حفظ نماید و در پیش نامحرمان سبکسر نباشد، «عزیزه» گویند.
فضیلت فاطمهى زهرا علیهاالسلام در روز قیامت
فقال سلمان لرسولاللَّه (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) :
«یا مولاى! سألتک باللَّه إلّا أخبرتنی بفضل فاطمه (علیهاالسلام) یوم القیامه؟ قال: فأقبل النبى (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) ضاحکاً مستبشراً ثم قال: والذی نفسی بیده أنّها الجاریه التی تجوز فی عرصه القیامه على ناقه… علیها هودج من نور، فیه جاریه إنسیه حوریه «عزیزه»… جبرئیل عن یمینها و میکائیل عن شمالها و على أمامها والحسن والحسین وراءها واللَّه یکلاها و یحفظها، فیجوزون فی عرصه القیامه فإذا النداء من قبل اللَّه جلّ جلاله: معاشر الخلائق! غضّوا أبصارکم و نکسوا رؤوسکم، هذه فاطمه (علیهاالسلام) ، بنت محمد نبیکم زوجه علی أمامکم امالحسن والحسین، فتجوز الصراط و علیها ریطتان بیضاوان فإذا دخلت الجنه و نظرت إلى ما أعدّ اللَّه لها من الکرامه، قرأت «بسم اللَّه الرحمن الرحیم الحمدلِلَّه الذی أذهب عنّا الحزن إنّ ربّنا لغفور شکور الّذی احلنا دار المقامه من فضله لایمسنا فیها نصب و لایمسنا فیها لغوب» قال: فیوحى اللَّه عزّ و جل إلیها یا فاطمه! سلینی اُعطک و تمنی على أرضک فتقول: إلهی أنت المُنى و فوق المُنى أسألک أن لاتعذب محبّی و محبّی عترتی بالنار فیوحى اللَّه إلیها یا فاطمه! و عزّتی و جلالىّ و إرتفاع مکانی! لقد آلیت على نفسی من قبل أن أخلق السماوات والارض بألفی عام أن لا اُعذّب محبّیک و محبّی عترتک بالنّار.
… سلمان به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و سلم) عرضه داشت: مولاى من! تو را به خدا قسم مىدهم، از مقام حضرت زهراء(علیهاالسلام) در روز قیامت، مرا آگاه کن. پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) خندان جلو آمدند، فرمودند:
به خدایى که جانم در دست اوست، فاطمهى زهرا (علیهاالسلام) از عرصهى قیامت عبور مىکند، در حالى که بر شترى نشسته است و بر آن شتر هودجى از نور است، داخل آن، بانویى (انسیه، حوراء، عزیزه) نشسته، جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپ، امیرالمؤمنین(علیه السلام) پیشاپیش و حسنین پشت سر حضرت زهراء (علیهاالسلام) درحرکتند. خداوند نیز آن حضرت را محافظت مىکند. آنها از عرصهى قیامت عبور مىنمایند. ناگهان از طرف خداوند ندایى به گوش مىرسد: اى مردم! چشمهایتان را ببندید، سرهایتان را به زیرا اندازید، این، فاطمه، دختر حضرت محمد (صلى اللَّه علیه و آله و سلم)، پیامبرشما و همسرعلى(علیه السلام) ، امام شماست، مادر حسن و حسین است. پس حضرت فاطمهى زهراء(علیهاالسلام) از پل صراط مىگذرد. آنگاه که داخل بهشت مىشود و به آنچه خداوند براى او آماده کرده است نظر مىافکند، مىگوید:«بسم اللَّه الرحمن الرحیم الحمدللَّه الذى أذهب عنا الحزن إنّ ربّنا لغفور شکور الذی احلنا دار المقامه من فضله لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب»
خداوند به او وحى مىکند:« اى فاطمه! اگر از من درخواستى دارى، بگو که بر تو ارزانى خواهم داشت.» فاطمه (علیهاالسلام) عرض مىکند: من تو را مىخواهم، که بالاترین درخواستم، در حضور تو بودن است. و درخواست دارم که دوستانم و دوستان اهلبیتم را عذاب نکنى. خداوند وحى مىفرستد: اى فاطمه! به عزت و جلالم، به مقام خداوندى خودم قسم! دو هزار سال پیش از آنکه زمین و آسمان را خلق کنم، بر خود عهد نمودم که عاشقان تو و دوستان فرزندانت را عذاب نکنم. (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار،ج 27، ص 139، ر 144 از کنزجامع الفوائد و تأویل الایات الظاهره معاً.